تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۹
کد مطلب : ۴۱۷۶۲۵
یادداشت:
مبارز انقلابی، معلم شهید، قباد روشنفکر
۱
کبنا ؛مهرماه سال 1357 چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که بنده و تعدادی از دوستان برای تحصیل در مقطع راهنمایی از لوداب عازم دهدشت شدیم و در مدرسهای به نام نادرشاه ثبت نام کردیم.
بُعد مسافت و مشکلات عدیدهای که برای یک دانش آموز راهنمایی در یک شهر غریب ایجاد میشود روزگار را برای ما دشوار کرده بود.
در همین اثنا بود که به ما خبر رسید، در روستای دهنوی لوداب برای مقطع راهنمایی ثبت نام میکنند و اگر تعداد به حد نصاب برسد مدرسه راهنمایی تأسیس میشود و این به معنای احداث اولین مدرسه راهنمایی در حوزه مارگون و لوداب بود.
کبوتر شوق در وجود ما به پرواز درآمد و با نهایت شادمانی از دهدشت به سمت دهنوی لوداب حرکت کردیم. شادمانی از این بابت که قرار است در مدرسهای نزدیک روستای خویش تحصیل کنیم.
به ما گفتند دانشجویی به نام آقای روشنفکر و چند نفر دیگر جهت دایر شدن مدرسه تلاش میکنند.
زمانی که به دهنو رسیدیم با جوانی روبرو شدیم که ظاهری نورانی و معنوی داشت و در همان برخورد اول مهرش در دلها می نشست، چون از تواضع و سادگی خاصی برخوردار بود، و او کسی نبود جز شهید والا مقام قباد روشنفکر.
ایشان با عطوفت و به گرمی از ما استقبال کرد، ما را برای ثبت نام تشویق و ترغیب نمود و به ما گفت، به یاری خدا مدرسه تشکیل میشود.
در آن زمان او از ناحیهی سر مجروع بودند؛ علت را که پرسیدیم گفتند ایشان دانشجو میباشد و در جریان تظاهراتی که در دانشگاه عیله رژیم پهلوی برگزار شده بود مجروح شده است. در آن زمان وی دانشجوی رشته ریاضی در دانشگاه اهواز مشغول به تحصیل بودند. ساواک این شهید والامقام را از عوامل، مسببین ومحرک اصلی تظاهرات در دانشگاه اهواز میدانست و وی را تحت تعقیب قرار داده بود و این ماجرا باعث شد که به لوداب برگردند که به نسبت اهواز جای امنتری بود.
نهایتأ تعداد دانش آموزان به حدنصاب رسید و مدرسه راهنمایی تشکیل شد.
شهید روشنفکر ضمن اینکه کارهای مدرسه را به جد پیگیری میکرد، ریاضی و چند درس دیگر را هم تدریس مینمود.
چیزی که برای بنده جالب بود و از کمتر کسی در زمان خفقان رژیم پهلوی مشاهده میشد، برگزاری نماز جماعت، تشکیل کلاس احکام و تبیین مسائل سیاسی و مذهبی بوسیلهی این بنده مخلص خدا در مدرسه بود. چنین فعالیتهایی در آن زمان اصلآ سابقه نداشت.
این خاطره را هرگز فراموش نمیکنم که چند ماه مانده به انقلاب عکس امام خمینی (ره) را محرمانه نزد ایشان دیدیم و این اولین بار بود که چهره امام راحل (ره) را مشاهده میکردم.
شهید همچنین در خصوص شخصیت امام خمینی (ره) و ظلم رژیم ستم شاهی برای ما دانش آموزان روشنگری میکردند.
چنین مطالبی نزد ما تازگی داشت.
خصوصیت دیگر شهید، دلسوزی، عطوفت و توجه ویژه به دانش آموزان بی بضاعت بود.
شهید روشنفکر برای ما یک الگو و اسوهی واقعی بود. نیت، گفتار و رفتار وی برای رضای خدا بود و همین خصوصیات باعث میشد که دانش آموزان به او علاقهی خاصی داشته باشند.
استاد شهید در فن معلمی، اخلاق، ساده زیستی، و روحیهی انقلابی، اسطورهای بی بدیل و مبارزی انقلابی بود. اینکه شخصی چنین خصوصیاتی را در زمان قبل از انقلاب و دوران خفقان دارا باشد مدالی است که افتخار آن نصیب هرکسی نشده است.
بعد از انقلاب نیز فعالیتهای ایشان ادامه یافت و این شهید گرانقدر یکی از بنیانگذاران و از نیروهای فکری و انقلابی در زمینه تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی در سطح استان بودند. در بین نیروهای انقلابی کشوری نیز فردی شناخته شده و صاحب نام و نشان بود و برای مسئولیتهای مهم و کلان کشوری پیشنهادات متعددی داشتند.
این شهید قهرمان، مدیری توانا، برنامه ریز، دلسوز و پاک دست بودند.
با شروع جنگ تحمیلی، با عنایت به اینکه در پشت جبهه هم به وجود این بزرگوار نیاز مبرم بود، اما به ندای ولی امر زمان امام راحل (ره) لبیک گفتند، و در راه دفاع از دین و میهن در جبهه حق وباطل به آرزوی دیرینه خویش که همان شهادت در راه خدا بود نائل شدند.
زندگی سراسر برکت ایشان حامل این پیام روشن است که جهادگران عرصهی تعلیم و تربیت نه فقط در عرصهی فرهنگی جهاد میکنند، بلکه برای دفاع از کیان و نظام ولایی از جان شیرین خویش میگذرند.
بحمدالله خانواده و دیگر برادران این شهید گرانقدر، امروزه ادامه دهنده و پاسدار راه برادر مجاهدشان میباشند و خانواده روشنفکر از یک سبقهی درخشان در بینش و بصیرت انقلابی و اسلامی برخوردارند.
لذا برخود فرض دانستم، حق استاد و شاگردی را ادا کرده و یادی کنم از این فرهنگی فرهیخته، نستوه و انقلابی شهید" قباد روشنفکر"
در پایان سلام و صلوات میفرستم بر روح پرفتوح همهی شهدای گلگون کفن ایران اسلامی.
------------------------------
رستم دهقانی
98/8/13
بُعد مسافت و مشکلات عدیدهای که برای یک دانش آموز راهنمایی در یک شهر غریب ایجاد میشود روزگار را برای ما دشوار کرده بود.
در همین اثنا بود که به ما خبر رسید، در روستای دهنوی لوداب برای مقطع راهنمایی ثبت نام میکنند و اگر تعداد به حد نصاب برسد مدرسه راهنمایی تأسیس میشود و این به معنای احداث اولین مدرسه راهنمایی در حوزه مارگون و لوداب بود.
کبوتر شوق در وجود ما به پرواز درآمد و با نهایت شادمانی از دهدشت به سمت دهنوی لوداب حرکت کردیم. شادمانی از این بابت که قرار است در مدرسهای نزدیک روستای خویش تحصیل کنیم.
به ما گفتند دانشجویی به نام آقای روشنفکر و چند نفر دیگر جهت دایر شدن مدرسه تلاش میکنند.
زمانی که به دهنو رسیدیم با جوانی روبرو شدیم که ظاهری نورانی و معنوی داشت و در همان برخورد اول مهرش در دلها می نشست، چون از تواضع و سادگی خاصی برخوردار بود، و او کسی نبود جز شهید والا مقام قباد روشنفکر.
ایشان با عطوفت و به گرمی از ما استقبال کرد، ما را برای ثبت نام تشویق و ترغیب نمود و به ما گفت، به یاری خدا مدرسه تشکیل میشود.
در آن زمان او از ناحیهی سر مجروع بودند؛ علت را که پرسیدیم گفتند ایشان دانشجو میباشد و در جریان تظاهراتی که در دانشگاه عیله رژیم پهلوی برگزار شده بود مجروح شده است. در آن زمان وی دانشجوی رشته ریاضی در دانشگاه اهواز مشغول به تحصیل بودند. ساواک این شهید والامقام را از عوامل، مسببین ومحرک اصلی تظاهرات در دانشگاه اهواز میدانست و وی را تحت تعقیب قرار داده بود و این ماجرا باعث شد که به لوداب برگردند که به نسبت اهواز جای امنتری بود.
نهایتأ تعداد دانش آموزان به حدنصاب رسید و مدرسه راهنمایی تشکیل شد.
شهید روشنفکر ضمن اینکه کارهای مدرسه را به جد پیگیری میکرد، ریاضی و چند درس دیگر را هم تدریس مینمود.
چیزی که برای بنده جالب بود و از کمتر کسی در زمان خفقان رژیم پهلوی مشاهده میشد، برگزاری نماز جماعت، تشکیل کلاس احکام و تبیین مسائل سیاسی و مذهبی بوسیلهی این بنده مخلص خدا در مدرسه بود. چنین فعالیتهایی در آن زمان اصلآ سابقه نداشت.
این خاطره را هرگز فراموش نمیکنم که چند ماه مانده به انقلاب عکس امام خمینی (ره) را محرمانه نزد ایشان دیدیم و این اولین بار بود که چهره امام راحل (ره) را مشاهده میکردم.
شهید همچنین در خصوص شخصیت امام خمینی (ره) و ظلم رژیم ستم شاهی برای ما دانش آموزان روشنگری میکردند.
چنین مطالبی نزد ما تازگی داشت.
خصوصیت دیگر شهید، دلسوزی، عطوفت و توجه ویژه به دانش آموزان بی بضاعت بود.
شهید روشنفکر برای ما یک الگو و اسوهی واقعی بود. نیت، گفتار و رفتار وی برای رضای خدا بود و همین خصوصیات باعث میشد که دانش آموزان به او علاقهی خاصی داشته باشند.
استاد شهید در فن معلمی، اخلاق، ساده زیستی، و روحیهی انقلابی، اسطورهای بی بدیل و مبارزی انقلابی بود. اینکه شخصی چنین خصوصیاتی را در زمان قبل از انقلاب و دوران خفقان دارا باشد مدالی است که افتخار آن نصیب هرکسی نشده است.
بعد از انقلاب نیز فعالیتهای ایشان ادامه یافت و این شهید گرانقدر یکی از بنیانگذاران و از نیروهای فکری و انقلابی در زمینه تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی در سطح استان بودند. در بین نیروهای انقلابی کشوری نیز فردی شناخته شده و صاحب نام و نشان بود و برای مسئولیتهای مهم و کلان کشوری پیشنهادات متعددی داشتند.
این شهید قهرمان، مدیری توانا، برنامه ریز، دلسوز و پاک دست بودند.
با شروع جنگ تحمیلی، با عنایت به اینکه در پشت جبهه هم به وجود این بزرگوار نیاز مبرم بود، اما به ندای ولی امر زمان امام راحل (ره) لبیک گفتند، و در راه دفاع از دین و میهن در جبهه حق وباطل به آرزوی دیرینه خویش که همان شهادت در راه خدا بود نائل شدند.
زندگی سراسر برکت ایشان حامل این پیام روشن است که جهادگران عرصهی تعلیم و تربیت نه فقط در عرصهی فرهنگی جهاد میکنند، بلکه برای دفاع از کیان و نظام ولایی از جان شیرین خویش میگذرند.
بحمدالله خانواده و دیگر برادران این شهید گرانقدر، امروزه ادامه دهنده و پاسدار راه برادر مجاهدشان میباشند و خانواده روشنفکر از یک سبقهی درخشان در بینش و بصیرت انقلابی و اسلامی برخوردارند.
لذا برخود فرض دانستم، حق استاد و شاگردی را ادا کرده و یادی کنم از این فرهنگی فرهیخته، نستوه و انقلابی شهید" قباد روشنفکر"
در پایان سلام و صلوات میفرستم بر روح پرفتوح همهی شهدای گلگون کفن ایران اسلامی.
------------------------------
رستم دهقانی
98/8/13