تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۱۱
کد مطلب : ۴۲۲۲۲۹
یادداشت ارسالی:
تحلیلی بر آرایش کمیسیونی منتخبین کهگیلویه و بویراحمد
۵
کبنا ؛متن ارسالی: قبل از هر چیز یادآور میشویم این یادداشت با این پیش فرض نوشته میشود که دکتر تاجگردون موفق شود از پس اتهامات واهی برآید و پس از آن در فرآیند کمیسیونهای پارلمان مانند دورههای گذشته عضو یا رئیس کمیسیون برنامه و بودجه باشد.
حال قصد داریم احتمالاتی را بررسی کنیم که نهایتاً اهمیت انتخاب درست را به خود و خوانندگان در فرآیند انتخابات مجلس یادآور شویم.
ابتدا ازحوزهی اینروزهای پرحاشیهی گچساران و باشت شروع میکنیم.
رقابت اصلی بین آقایان تاجگردون و حسینی بود هرچند تصور میشد شهردار سابق گچساران شانس دوم باشد اما شرایط به گونهای رقم خورد تا لاجرم تحلیلمان یک طرفش سید قدرت باشد.
اگر بنا را بر این بگیریم که حسینی برنده انتخابات میبود آن وقت احتمالاً دوستان هم جناحیاش بی آنکه در صدد حذفش باشند از انتخابش خرسند میبودند.
میپرسید چرا؟
پاسخ روشن است؛
مجلس فعلی در انحصار حلقه نزدیک به مرد همیشه مغلوب انتخابات ریاست جمهوری، شهردار پرحاشیهی سابق تهران است.
لاجرم این حلقه بهدنبال نمایندگانی است که بله قربان گوی بوده و نه یه دنبال کسی هستند که نماینده قوی منطقهی باشند.
در آن صورت خیلی خوشبین هم اگر میبودیم سیدقدرت میتوانست جایی در کمیسیونهای بدون بازده ای مانند آموزش یا نهایتاً با عنایت به سوابق ایشان، امنیت ملی داشته باشد.
طبیعی است که این کمیسیونها اگر فرض بگیریم خیلی مهم هم باشند دستکم آوردهای برای بام نفتی ایران نخواهند داشت و سنگی روی بنای توسعه گچساران و باشت نمیگذاشتند.
در حوزه انتخابیهی کهگیلویهی بزرگ اما رقابت رفقای دیروز را آنگونه که هاتف غیبی وعده داده بود سید محمد موحد از عدل هاشمی پور برد.
هاشمی پور درطول دوره چهار ساله نمایندگیاش نشان داد اسبش را برای جبران بازه تاریخی از دست رفتهی تقریباً ۲۵ ساله کهگیلویه بزرگ زین کرده است.
اما شعارهای حاجی موحد راهش را سد کرد و او از رسیدن به مجلس باز ماند.
حاجی موحد هم با آنکه هاتف مژدهی ریاست کمیسیون اصل ۹۰ و حتی ریاست مجلس را به او داده بود دستش در حنا ماند تا عملاً سناتور ابتدای راه از قافله وعدههایش عقب بماند.
تصور کنید در همین مجلس با همین ساختار سیاسی اگر هاشمی پور انتخاب میشد آیا دست کم نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم مهندس پرتلاش کهگیلویهای رئیس کمیسیون انرژی مجلس باشد؟
پاسخ روشن است.
هاشمیپور آهسته آهسته برای خود نامی در این کمیسیون زیر بنایی دست و پا کرده بود و یقیناً لابیهای راهروهای بهارستان با کمک کارنامه و سوابق روشنش او را در صدر این کمیسیون مهم و زیربنایی میگماشت.
در حوزهی بویراحمد و دنا اما وضع بسیار بدتر است.
جایی که غلام محمد زارعی در دوره هشت سالهاش تقریباً آن را به کرسی مهمی تبدیل کرده بود.
اما انتخابات سرنوشتی مبهم را رقم زد.
البته که رأی مردم حائز اهمیت و تکلیف واجب است اما تصور کنیم نفر دوم میتوانست پیروز انتخابات شود.
نیک می دانیم که تقسیم بندی ببن کمیسیونها بر اساس پروتکلهای داخلی مجلس علاوه بر لابیهای سیاسی به سوابق مدیریتی و کارنامه علمی آنها نیز بر میگردد.
حال اگر فرض را بر این بگیریم که محمد بهرامی شهردار سابق میتوانست به مجلس راه یابد، روشن است سوابق علمی از جمله دکترای تخصصی ایشان در حوزهی مدیریت صنعتی، مقالات معتبر علمی در مجلات و نشریههای معتبر علمی، و همچنین تجربه موفق شهرداری شهر یاسوج میتوانست دستکم بهرامی را ذیل کمیسیونهای بسیار حیاتی مانند عمران، انرژی، یا حتی به عنوان رقیب جدی دکتر تاجگردون در کمیسیون برنامه و بودجه تعریف نماید.
اما بویراحمد و دنا تصمیم گرفت به مهدی روشنفکر اعتماد کند و حالا هم دغدغه و نگرانی رسانهها قرار دادن نام او در کمیسیون آموزش و تحقیقات است.
البته باید یادآوری کنیم میزان اهمیت این کمیسیونها به نسبت نیازهای واقعی استان سنجیده میشود نه الزاماً خود کمیسیونها.
پرواضح است شرایط کنونی استان و نبود زیر ساختهای مناسب چانه زنانی را میطلبد که استان را به یک کارگاه عمرانی تبدیل کنند نه فضایی برای رشد مهدکودکها و آموزشگاههای رنگارنگ.
از طرفی فاصله گرفتن از شعارهای دهن پر کن انتخاباتی خشت اولی است که به نظر میآید منتخبین کج نهادهاند.
در حوزه بویراحمد و دنا مهدی روشنفکر در همین ابتدای کار نشان داد با ستار هدایت خواه تنها بر سر تصاحب قدرت اختلاف دارد و تفکر همان تفکر است و احتمالاً کارنامه پایانی هم همان.
حاجی موحد هم با آنکه تصور میشد برای جبران فرصت طولانی ۱۶ سالهاش آمده اما همین ابتدای راه نشان دادند، در بر همان پاشنه میچرخد که سالها پیشتر چرخیده بود.
گچساران وباشت اما اقبال بلندی داشته که با همه حواشی و فشارها تاجگردون انتخاب نهایی مردم بوده است.
و استان کهگیلویه و بویراحمد باید دست به دعا بردارد تااو از آتش تهمتها مبرا بیرون آید بلکه به دیگر منتخبین استان مشق نمایندگی بیاموزد و مانند دو دوره گذشته قویاً فریاد رس محرومیت افسار گسیخته استانمان باشد.
هرچند پیدا نیست در این تنهایی و مظلومیتی که فضای انحصاری مجلس برای ایشان ایجاد کرده حاجی موحد و دکتر روشنفکر یاریاش کردهاند یا خیر؟
این تحلیل نه در فضای هیجانی انتخابات نوشته شده و نه میخواهد منتخبین استان کهگیلویه و بویراحمد را تخطئه کند اما تلنگری است برای آنکه به اهمیت انتخابهایمان حساستر باشیم وامیدوار باشیم چهار سال پیش روی به هدر نرود.
یقیناً این نقدها اگر پذیرنده داشته باشند میتواند هم در کنار تجارب حاجی موحد برای پر بار بودن کارنامهشان یاری رسان باشد و هم میتواند به دکتر روشنفکر کمک کند تا از صداقت و صفای شخصیتیاش برای خدمت بهتر به حوزه انتخابیه بهره برد.
نگارنده معتقد است حتی اگر آخرین فرصتمان هم باشد باید بهترین بازده را داشته باشیم.
والسلام
----------------------------------------
رحمتی
حال قصد داریم احتمالاتی را بررسی کنیم که نهایتاً اهمیت انتخاب درست را به خود و خوانندگان در فرآیند انتخابات مجلس یادآور شویم.
ابتدا ازحوزهی اینروزهای پرحاشیهی گچساران و باشت شروع میکنیم.
رقابت اصلی بین آقایان تاجگردون و حسینی بود هرچند تصور میشد شهردار سابق گچساران شانس دوم باشد اما شرایط به گونهای رقم خورد تا لاجرم تحلیلمان یک طرفش سید قدرت باشد.
اگر بنا را بر این بگیریم که حسینی برنده انتخابات میبود آن وقت احتمالاً دوستان هم جناحیاش بی آنکه در صدد حذفش باشند از انتخابش خرسند میبودند.
میپرسید چرا؟
پاسخ روشن است؛
مجلس فعلی در انحصار حلقه نزدیک به مرد همیشه مغلوب انتخابات ریاست جمهوری، شهردار پرحاشیهی سابق تهران است.
لاجرم این حلقه بهدنبال نمایندگانی است که بله قربان گوی بوده و نه یه دنبال کسی هستند که نماینده قوی منطقهی باشند.
در آن صورت خیلی خوشبین هم اگر میبودیم سیدقدرت میتوانست جایی در کمیسیونهای بدون بازده ای مانند آموزش یا نهایتاً با عنایت به سوابق ایشان، امنیت ملی داشته باشد.
طبیعی است که این کمیسیونها اگر فرض بگیریم خیلی مهم هم باشند دستکم آوردهای برای بام نفتی ایران نخواهند داشت و سنگی روی بنای توسعه گچساران و باشت نمیگذاشتند.
در حوزه انتخابیهی کهگیلویهی بزرگ اما رقابت رفقای دیروز را آنگونه که هاتف غیبی وعده داده بود سید محمد موحد از عدل هاشمی پور برد.
هاشمی پور درطول دوره چهار ساله نمایندگیاش نشان داد اسبش را برای جبران بازه تاریخی از دست رفتهی تقریباً ۲۵ ساله کهگیلویه بزرگ زین کرده است.
اما شعارهای حاجی موحد راهش را سد کرد و او از رسیدن به مجلس باز ماند.
حاجی موحد هم با آنکه هاتف مژدهی ریاست کمیسیون اصل ۹۰ و حتی ریاست مجلس را به او داده بود دستش در حنا ماند تا عملاً سناتور ابتدای راه از قافله وعدههایش عقب بماند.
تصور کنید در همین مجلس با همین ساختار سیاسی اگر هاشمی پور انتخاب میشد آیا دست کم نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم مهندس پرتلاش کهگیلویهای رئیس کمیسیون انرژی مجلس باشد؟
پاسخ روشن است.
هاشمیپور آهسته آهسته برای خود نامی در این کمیسیون زیر بنایی دست و پا کرده بود و یقیناً لابیهای راهروهای بهارستان با کمک کارنامه و سوابق روشنش او را در صدر این کمیسیون مهم و زیربنایی میگماشت.
در حوزهی بویراحمد و دنا اما وضع بسیار بدتر است.
جایی که غلام محمد زارعی در دوره هشت سالهاش تقریباً آن را به کرسی مهمی تبدیل کرده بود.
اما انتخابات سرنوشتی مبهم را رقم زد.
البته که رأی مردم حائز اهمیت و تکلیف واجب است اما تصور کنیم نفر دوم میتوانست پیروز انتخابات شود.
نیک می دانیم که تقسیم بندی ببن کمیسیونها بر اساس پروتکلهای داخلی مجلس علاوه بر لابیهای سیاسی به سوابق مدیریتی و کارنامه علمی آنها نیز بر میگردد.
حال اگر فرض را بر این بگیریم که محمد بهرامی شهردار سابق میتوانست به مجلس راه یابد، روشن است سوابق علمی از جمله دکترای تخصصی ایشان در حوزهی مدیریت صنعتی، مقالات معتبر علمی در مجلات و نشریههای معتبر علمی، و همچنین تجربه موفق شهرداری شهر یاسوج میتوانست دستکم بهرامی را ذیل کمیسیونهای بسیار حیاتی مانند عمران، انرژی، یا حتی به عنوان رقیب جدی دکتر تاجگردون در کمیسیون برنامه و بودجه تعریف نماید.
اما بویراحمد و دنا تصمیم گرفت به مهدی روشنفکر اعتماد کند و حالا هم دغدغه و نگرانی رسانهها قرار دادن نام او در کمیسیون آموزش و تحقیقات است.
البته باید یادآوری کنیم میزان اهمیت این کمیسیونها به نسبت نیازهای واقعی استان سنجیده میشود نه الزاماً خود کمیسیونها.
پرواضح است شرایط کنونی استان و نبود زیر ساختهای مناسب چانه زنانی را میطلبد که استان را به یک کارگاه عمرانی تبدیل کنند نه فضایی برای رشد مهدکودکها و آموزشگاههای رنگارنگ.
از طرفی فاصله گرفتن از شعارهای دهن پر کن انتخاباتی خشت اولی است که به نظر میآید منتخبین کج نهادهاند.
در حوزه بویراحمد و دنا مهدی روشنفکر در همین ابتدای کار نشان داد با ستار هدایت خواه تنها بر سر تصاحب قدرت اختلاف دارد و تفکر همان تفکر است و احتمالاً کارنامه پایانی هم همان.
حاجی موحد هم با آنکه تصور میشد برای جبران فرصت طولانی ۱۶ سالهاش آمده اما همین ابتدای راه نشان دادند، در بر همان پاشنه میچرخد که سالها پیشتر چرخیده بود.
گچساران وباشت اما اقبال بلندی داشته که با همه حواشی و فشارها تاجگردون انتخاب نهایی مردم بوده است.
و استان کهگیلویه و بویراحمد باید دست به دعا بردارد تااو از آتش تهمتها مبرا بیرون آید بلکه به دیگر منتخبین استان مشق نمایندگی بیاموزد و مانند دو دوره گذشته قویاً فریاد رس محرومیت افسار گسیخته استانمان باشد.
هرچند پیدا نیست در این تنهایی و مظلومیتی که فضای انحصاری مجلس برای ایشان ایجاد کرده حاجی موحد و دکتر روشنفکر یاریاش کردهاند یا خیر؟
این تحلیل نه در فضای هیجانی انتخابات نوشته شده و نه میخواهد منتخبین استان کهگیلویه و بویراحمد را تخطئه کند اما تلنگری است برای آنکه به اهمیت انتخابهایمان حساستر باشیم وامیدوار باشیم چهار سال پیش روی به هدر نرود.
یقیناً این نقدها اگر پذیرنده داشته باشند میتواند هم در کنار تجارب حاجی موحد برای پر بار بودن کارنامهشان یاری رسان باشد و هم میتواند به دکتر روشنفکر کمک کند تا از صداقت و صفای شخصیتیاش برای خدمت بهتر به حوزه انتخابیه بهره برد.
نگارنده معتقد است حتی اگر آخرین فرصتمان هم باشد باید بهترین بازده را داشته باشیم.
والسلام
----------------------------------------
رحمتی