تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ تير ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۶
کد مطلب : ۴۲۲۳۲۳
یادداشت ارسالی؛
چمران اُلگویی برای مدعیان اصلاحطلبی و انقلابیگری
جانمحمد وطنپرست
۲
کبنا ؛جانمحمد وطنپرست در یادداشتی ارسالی به پایگاه خبری کبنا نیوز با عنوان «چمران اُلگویی برای مدعیان اصلاحطلبی و انقلابیگری» به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی چمران نوشت:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
با وحدت انقلاب کردیم و قرار بود با وحدت مردم و وحدت میان ارزشها، دانشها و توجه به اولویتها، بنبستهای موجود در جامعه را یکی یکی با اصلاح امور، برای رسیدن به عدالت اجتماعی و سربلندی ملت و امت اسلام از میان برداریم، اما هنوز بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب، بعضاً شاهد انزوای تاسفبار شعور انقلابی یا اصلاحطلبی شعوری در کشور میباشیم. سالروز شهادت شهید والامقام جهان اسلام دکتر مصطفی چمران بهانهای شد تا به برخی از ویژگیهای اصلاحطلبی و انقلابیگری ایشان بر اساس نقل قول همراهان، نوشتهها و گفتههای ایشان اشاراتی مختصر داشته باشم.
دکتر مصطفی چمران اسوه اخلاق، تعهد و تخصص در ۳۱خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه هنگامی که به تمام مادیات و ظواهرِ بیارزش دنیوی و انبوهی از تهمتها پشت کرده بود، از پشت ترکش خورد و شهادت آخرین پله کمال، برای آسمانی شدن و رسیدن به خداوند متعال که همان معشوقه واقعیاش بود، نصیباش میشود.
شهید چمران از معدود شخصیتهای تاریخ یک صد سال اخیر ایران میباشد که در عمل نشان دادند تهذیب نفس، شرط تهذیب دیگران است و آتش عمل آنها دائماً از آتش مدعی بودن شعلهورتر بود. چمران نشان داد با انسجام فکری و وحدت حداکثری میان دینگرایی و ملیگرایی، تفنگ و قلم، علم و ایمان، تخصص و تعهد، عقل و عشق، میتوان در آمریکا انقلابی بود و عامل رویش انقلاب و اسلام باشیم و در صورت شکاف میان این موارد در داخل و در حالی که به نان انقلاب ارتزاق میکنیم عامل پراکندگی و تفرقه میان ملت، دافعه و ریزش انقلاب باشیم.
شهید چمران روحیه اصلاحپذیری، تغییر و تحول در درون را مهمترین ویژگی و پیش نیاز سعادت یک جامعه میدانست.
چمران تخصص را بر هر چیزی مقدم میدانست، زیرا یقین داشتند افعال هر مسئولی بدون تخصص، با هر میزان دلسوزی و تعهد، محصولی جز خیانت برداشت نخواهد کرد و پذیرش مسئولیت بدون داشتن تخصص را نشانه بیتقوایی میدانست.و اموزش اصولی را پیش نیاز ساختن جامعه ای متخصص میدانست زین دلیل امروزه نظام اموزشی که مبتنی بر شایستهسالاری نباشد عاری از شعور انقلابیست.
چمران لحظه به لحظه در تلاش بود به واژهها، جایگاهها و حتی لباسی که بر تن میکند ارزش بخشد؛ نه همانند برخی مدعیان با استفاده از واژهها، جایگاه و پوشیدن فلان لباس ارزش پیدا کنند.
چمران بسیار فراتر از جایگاه قدرت سیاسی خویش، توانایی داشت؛ اشتیاقی به قدرت نداشت اما در مقابل علم، یادگیری و عمل سیریناپذیر بود بر خلاف بسیاری از ماها که با کمترین توانایی در قدرت سیریناپذیریم.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد چمران، تخصص ایشان در اولویتبندیها بود و هیچگاه اجازه برتری حاشیه بر متن را نمیداد تا اینگونه همانند امروز یک ملت درگیر بیرون یا داخل بودن تار موی سر یک خانم باشند یا رفتن و نرفتن به ورزشگاه!! و تاسفبار اینکه صدها موضوع مهمتر را به گوشه رینگ ببرند. چمران با اولویت قرار دادن و ارزش بخشیدن به متن، به زیباترین شکل حاشیه را به تدریج سر و سامان میبخشید.
چمران مرد اخلاق بود اخلاقی که در کنار تخصص و هنر ستودنی وی، همانند ویترینی زیبا، چهره دلربایی از یک مدیر انقلابی و اصلاح طلب در داخل و یک مسلمان ایرانی به دنیا نشان میداد و در آن سوی دنیا یا همان بلاد کفر، مخالفان را وادار به احترام میکرد.
چمران هیچگاه در تلاش برای خودنمایی و اثبات خویش به هر قیمتی به برخی مخالفان در داخل نبود و نشان داد حتی اگر عالِم باشید و صندلی قدرت را رها نمایید و در خط مقدم پیشاپیش سربازان در مقابل ترکشها و رگبار گلولهها سینه سپر کنید، به دلیل الودگی فضا، باز هم بسیارند افرادی که به دلیل جهل، جعل و جور، برای ترور شخصیت، انسان را زیر رگبار فرهنگلغتی از توهینها و تهمتها قرار خواهند داد.
چمران عارفانه و هنرمندانه وجود دل در انسان را هنر بزرگ خدا میدانست و آن را منبع تولید عشق و نردبانی برای رسیدن آدمی به عرش قلمداد میکرد.
چمران نشان داد انسانی که هویت خود را شناخت و به درجه بالای خودباوری و ایمان رسید، قادر است انسانهای دیگر را برای رسیدن به بالاترین درجه خودباوری و هویت کمک برساند.
فرد یتیم آنچنان از نظر شهید چمران در نزد خداوند صاحب جایگاه میباشد که بیان میکند "وای به روزی که یتیمی بگرید و آسمان به لرزه درآید" و هنرمندانه سوگندهایش را به اشک یتیمان، آه جانسوز بیوه زنان و سوز دل عاشقان گره زده بود.و اینگونه بود که امروز یتیمان لبنانی که به خیال خودشان سرنوشتی جز محرومیت، اورگی و فلاکت نخواهند داشت توسط موسی صدرها و چمرانها به جایگاهی رسیده اند که امروز در معادلات بین المللی نقش افرینی می کنند.
شهید چمران یکی از آرزوهای دنیوی خویش را تبدیل شدن به عالمترین میداند نه برای خودنمایی نه!! برایش پیش شرط میگذارد؛ به شرطی که خاضعترین و افتادهترین باشم.
استعدادها و تواناییها را امانت خدا به بشر میدانست و امانتداری و احساس مسئولیت را شرط وصال به معشوقه قلمداد میکرد.
در نوشتهها و گفته.های شهید چمران به وضوح مشخص است ایشان به رگبار تهمتها، کینهتوزیها و تنگنظریها و تمام ظواهر فریبنده دنیوی پشت کرده بود، اما هیچگاه به امام امت و به اهداف انقلاب پشت نکرد و در تلاش بود فقط با اعمال خویش بر تمام حربهها و حیلهها مهر ابطال بزند؛ نه از سر تعصبات کورکورانه دینی، امام امت را معصوم و عاری از عیب و سپر اشتباهات خویش میدانست و نه در به در به دنبال پیدا کردن کوچکترین اشتباهی برای نقد یا ستیز با ایشان به نام روشنفکری بود.
بر عکس کسانی که انبان و انبار نام و نانشان را با به استخدام گرفتن واژهها و رفاقتها و کوچک کردن سفره ملت پر کردند و عشق مسافرت یا مهاجرت به آمریکا و بلاد بیگانه را دارند، شهید چمران در آمریکا سفره رنگارنگ نان و نام را سه طلاقه کرد تا در میان امت و ملت خویش عَلَم ظلمستیزی را برافراشته و سفره عشق، خودباوری را برای محرومین و مظلومین برای رفاه مردم و نیل به عزت و سربلندی بگستراند.
شهید چمران شخصیتی بود که هر چه بیشتر لایههای درونی ایشان نمایان گردد، انسان در مقابل ایشان احساس عجز و ناتوانی خواهد کرد، بر خلاف برخی مدعیان و پرچمداران دروغینی که تنها با یک لایه نازک و دروغین به نام انقلابیگری و اصلاحطلبی مسلح شدهاند و گاها نیز به عنوان قهرمان از انان یاد میشود
چمران نشان داد انقلابیگری و اصلاحطلبی محدود به جغرافیای خاص نیست، اگر چه ادعای صدور انقلاب و اصلاحطلبی برای دیگر سرزمینها را بدون تهذیب نفس، اجرای عدالت و وحدت در سرزمین خویش، غیرممکن میدانست.
چمران اعتقاد داشت باید برای دفاع از وطن، دست همه تفکرات را به گرمی بفشاریم اما مراقب باشیم و همزمان با رفتار شایسته، حق بودن خویش را اثبات نماییم؛ و آنچنان قلب و اندیشه آسمانی داشت که برخی از جوانان مسلح دموکرات که در تلاش برای کشتن چمران بودند را جوانان پرشور و فعال میدانستند که قلب آنها بخاطر آزادی و استقلال میهن میتپد اما متاسفانه با شعارهای تند عدهای جاهل، در راه ضد انقلاب قدم بر میدارند. نه چون عدهای که به راحتی به هر جوان معترض و بی نام و نانی در خیابان، برچسب اغتشاشگری و منافقی میزنند!!!
شهید چمران برده دنیا شدن را شبیه مُرده میدانست و هر زمان که به اشتباه خویش پی میبرد اعتراف میکرد؛ همانطور که در سالهای انتهای عمر پربرکت و ارزشمند خویش، از بت کردن و تقدس هر انقلابی گلایه می کرد و انقلاب و حتی هر شهادتی را بدون توجه به ارزشهای انسانی و الهی مقدس نمیدانست.
چمران عملکرد انقلابی و اصلاحطلبی را بدون کوچکترین چشم داشتی از قدرت، وظیفه میدانست و هیچگاه هجوم تهمتها، خودنمایی انقلابینماها، خودباختگی و غربزدگی برخی روشنفکران و نبود مزایا و پاداش دنیوی را اهرمی برای قصور در وظیفه خویش قرار نمیداد. نه چون مسئولی یا معلمی که تمام کم کاری ها و خیانتهایش را به بهانه حقوق کم توجیه میکند و از سوی دیگر خود تندترین نقدها را نسبت به ناکرامدیها دارد!!!
چمران انقلابی بودن را تحمیل عقاید با سلاح زور نمیداند،
انقلابی را به گمنامی در صلح و پیشاپیش صفوف بودن در جنگ میداند.
انقلابیگری را ساکت کردن کسانی که ملت دوست دارند صحبتهای آنها را بشنوند نمیداند.
انقلابی بودن را متضاد با خودخواهی، تکبر و نشنیدن صدای منتقدان میداند.
چمران در مناجاتش با امام حسین در سالها ابتدایی بعد از ورود به خاورمیانه برای همه ادوار تاریخ و انقلابهای اسلامی از برخی موضوعات اظهار خستگی و بیزاری میکند؛ از تجار ماده پرست که به اسلحه انقلاب مسلح شده اند، از کسانی که با خون شهدا تجارت می کنند از کسانی که شرف و هستی مردم و نام مقدس انقلاب را فدای مصالح شخصی و اغراض مادی میکنند.
چمران هرج مرج و آشوب، شعارهای تند، بیبرنامگی، احساسات کور و کارهای غیرمنطقی را شوری عاری از شعور انقلابیگری میدانست و اعتقاد داشت جز با نظم، علم، تخصص و تکنولوژی قادر به مبارزه با آمریکا نیستیم و امکان ندارد ما به دنبال وحدت مسلمانان در جهان باشیم اما در داخل وحدت نداشته باشیم.
وقتی از چمران میخوانیم و به نام مقاومت لبنان، فلسطین، جنگ و خمپاره گره میزنیم، شاید مخاطب شاید نتواند تصور کند شهید چمران در کنار چریک بودن، نخبه علمی بودن و آشنایی با شش زبان زنده دنیا، یک عارف و هنرمند عاشق پیشه بینظیر نیز بودند، عکاس، نقاش و مجسمهساز بودند، عشق به تمامی امور را به شکل عجیبی درک میکرد و آن را به تصویر میکشید. خداوند را آنچنان عاشقانه به تصویر میکشید که انسان بیاختیار خواهان شناخت و حرکت به سمت چنین خدایی میشد.
چمران زیباییها را فریبنده اما جلوه خدا میدانست.
چمران اگرچه در برابر مشکلات و استکبار و مخالفان و در برابر بزرگترین خطرات ممکن هیچگاه زانو نزد، اما زندگیاش سرشار از زانو زدن در مقابل محرومین و همسر خود بود مملوء از محبتها، نوازشهاو اشکهایی بود که همانند باران، بیاختیار بر روی گونههایش برای دوست داشتن خانواده و به ویژه همسرش از یکدیگر سبقت میگرفتند.
زندگیاش مملو از بوسهها و آغوشهاست که میتواند اُلگویی باشد برای آنان که با اشک ریختن به پای همسران، بوسهها و آغوشهای پر از عشق غریبهاند. چمران در فراق همسر اول خود خطاب به او میگوید میخواستم هستی را در خدا و خدا را در او خلاصه کنم.
زیر فشار انبوه گلولهها، تهمتها و خطرات آنچنان زندگی را برای همسرش غرق در آرامش عشق و محبت کرده بود که همسر ایشان نقل میکند دو ماه بعد از ازدواج فهمیدم چمران کچل است و مو ندارد، بارها در طول زندگی دستان همسرش را بوسید و اشک میریخت شب آخر نیز رضایتش را برای شهادت جلب کرد و به ازدواج مجدد سفارشش کرد.
حجاب درون و اصلاحپذیری در نگاه چمران بر حجاب برون و تصلب برتری داشت و انتخاب همسران ایشان و تغییر و تحولهایی که در نگاه و عملکرد و ظاهر آنها به وجود آورد بر چنین ادعایی مهر تایید خواهد زد.
شهید چمران قبل از اینکه شجاعانه و امیدورانه برای شکستن حصار محرومین و مظلومین منطقه، لبنان، پاوهها و سوسنگردها وارد عمل شود، حصارهای دنیوی و عشق به انحصارطلبی را در درون خود از بین برده بود. شهید چمران در حقیقت به ما نشان داد شرط مبارزه با اهریمنهای جهانی ابتدا شکستن اهریمنهای درونی خویش و برقراری عدالتی قابل قبول در جامعه خویش است.
شهید چمران به پای تمام معشوقه هایش همانند شمع سوخت! آرزویش صدور روشنایی و گرما بود و به راستی شهید چمران ثابت کرد از دل برخی سوختنها ماندگارترین ساختنها پدید خواهد امد.
شهید چمران با کمک امام موسی صدر مسیح لبنان و دیگر همراهان، نهالی را کاشتند که امروز مسلمانان منطقه از ثمر و سایه آن تا حدود زیادی بهرهمند شدهاند؛ اگرچه راه طولانی و صعبالعبوری برای رسیدن به آرمانها و اهداف چمرانها و صدرها برای سربلندی و عزت مسلمانان به ویژه در منطقه در پیش داریم. هر روز که میگذرد بیشتر از دیروز افکار و تفکرات اصیل انسانی چمرانها، در قلبها سوز و در سرها شور، به پا میکنند.و امیدواریم در گام دوم انقلاب شاهد رونق تولید شعور انقلابی باشیم.
بخشی از وصیت شهید چمران به امام موسی صدر:
"خوشحالم که در چنین راهی به شهادت میرسم!
خوشحالم از عالم و مافیها بریدهام، همه چیز را ترک گفتهام
علایق را زیر پا گذاشتهام
قید و بندها را پاره کردهام
دنیا و مافیها را سه طلاقه کردهام و با آغوش باز به استقبال شهادت میروم".
سالها میگذرد تا رجلی پر هنر آید
تاختنهاست به میدان، که سواری قدر آید
بسیار صبر بباید، پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی، چو تو فرزند بزاید.
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
با وحدت انقلاب کردیم و قرار بود با وحدت مردم و وحدت میان ارزشها، دانشها و توجه به اولویتها، بنبستهای موجود در جامعه را یکی یکی با اصلاح امور، برای رسیدن به عدالت اجتماعی و سربلندی ملت و امت اسلام از میان برداریم، اما هنوز بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب، بعضاً شاهد انزوای تاسفبار شعور انقلابی یا اصلاحطلبی شعوری در کشور میباشیم. سالروز شهادت شهید والامقام جهان اسلام دکتر مصطفی چمران بهانهای شد تا به برخی از ویژگیهای اصلاحطلبی و انقلابیگری ایشان بر اساس نقل قول همراهان، نوشتهها و گفتههای ایشان اشاراتی مختصر داشته باشم.
دکتر مصطفی چمران اسوه اخلاق، تعهد و تخصص در ۳۱خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه هنگامی که به تمام مادیات و ظواهرِ بیارزش دنیوی و انبوهی از تهمتها پشت کرده بود، از پشت ترکش خورد و شهادت آخرین پله کمال، برای آسمانی شدن و رسیدن به خداوند متعال که همان معشوقه واقعیاش بود، نصیباش میشود.
شهید چمران از معدود شخصیتهای تاریخ یک صد سال اخیر ایران میباشد که در عمل نشان دادند تهذیب نفس، شرط تهذیب دیگران است و آتش عمل آنها دائماً از آتش مدعی بودن شعلهورتر بود. چمران نشان داد با انسجام فکری و وحدت حداکثری میان دینگرایی و ملیگرایی، تفنگ و قلم، علم و ایمان، تخصص و تعهد، عقل و عشق، میتوان در آمریکا انقلابی بود و عامل رویش انقلاب و اسلام باشیم و در صورت شکاف میان این موارد در داخل و در حالی که به نان انقلاب ارتزاق میکنیم عامل پراکندگی و تفرقه میان ملت، دافعه و ریزش انقلاب باشیم.
شهید چمران روحیه اصلاحپذیری، تغییر و تحول در درون را مهمترین ویژگی و پیش نیاز سعادت یک جامعه میدانست.
چمران تخصص را بر هر چیزی مقدم میدانست، زیرا یقین داشتند افعال هر مسئولی بدون تخصص، با هر میزان دلسوزی و تعهد، محصولی جز خیانت برداشت نخواهد کرد و پذیرش مسئولیت بدون داشتن تخصص را نشانه بیتقوایی میدانست.و اموزش اصولی را پیش نیاز ساختن جامعه ای متخصص میدانست زین دلیل امروزه نظام اموزشی که مبتنی بر شایستهسالاری نباشد عاری از شعور انقلابیست.
چمران لحظه به لحظه در تلاش بود به واژهها، جایگاهها و حتی لباسی که بر تن میکند ارزش بخشد؛ نه همانند برخی مدعیان با استفاده از واژهها، جایگاه و پوشیدن فلان لباس ارزش پیدا کنند.
چمران بسیار فراتر از جایگاه قدرت سیاسی خویش، توانایی داشت؛ اشتیاقی به قدرت نداشت اما در مقابل علم، یادگیری و عمل سیریناپذیر بود بر خلاف بسیاری از ماها که با کمترین توانایی در قدرت سیریناپذیریم.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد چمران، تخصص ایشان در اولویتبندیها بود و هیچگاه اجازه برتری حاشیه بر متن را نمیداد تا اینگونه همانند امروز یک ملت درگیر بیرون یا داخل بودن تار موی سر یک خانم باشند یا رفتن و نرفتن به ورزشگاه!! و تاسفبار اینکه صدها موضوع مهمتر را به گوشه رینگ ببرند. چمران با اولویت قرار دادن و ارزش بخشیدن به متن، به زیباترین شکل حاشیه را به تدریج سر و سامان میبخشید.
چمران مرد اخلاق بود اخلاقی که در کنار تخصص و هنر ستودنی وی، همانند ویترینی زیبا، چهره دلربایی از یک مدیر انقلابی و اصلاح طلب در داخل و یک مسلمان ایرانی به دنیا نشان میداد و در آن سوی دنیا یا همان بلاد کفر، مخالفان را وادار به احترام میکرد.
چمران هیچگاه در تلاش برای خودنمایی و اثبات خویش به هر قیمتی به برخی مخالفان در داخل نبود و نشان داد حتی اگر عالِم باشید و صندلی قدرت را رها نمایید و در خط مقدم پیشاپیش سربازان در مقابل ترکشها و رگبار گلولهها سینه سپر کنید، به دلیل الودگی فضا، باز هم بسیارند افرادی که به دلیل جهل، جعل و جور، برای ترور شخصیت، انسان را زیر رگبار فرهنگلغتی از توهینها و تهمتها قرار خواهند داد.
چمران عارفانه و هنرمندانه وجود دل در انسان را هنر بزرگ خدا میدانست و آن را منبع تولید عشق و نردبانی برای رسیدن آدمی به عرش قلمداد میکرد.
چمران نشان داد انسانی که هویت خود را شناخت و به درجه بالای خودباوری و ایمان رسید، قادر است انسانهای دیگر را برای رسیدن به بالاترین درجه خودباوری و هویت کمک برساند.
فرد یتیم آنچنان از نظر شهید چمران در نزد خداوند صاحب جایگاه میباشد که بیان میکند "وای به روزی که یتیمی بگرید و آسمان به لرزه درآید" و هنرمندانه سوگندهایش را به اشک یتیمان، آه جانسوز بیوه زنان و سوز دل عاشقان گره زده بود.و اینگونه بود که امروز یتیمان لبنانی که به خیال خودشان سرنوشتی جز محرومیت، اورگی و فلاکت نخواهند داشت توسط موسی صدرها و چمرانها به جایگاهی رسیده اند که امروز در معادلات بین المللی نقش افرینی می کنند.
شهید چمران یکی از آرزوهای دنیوی خویش را تبدیل شدن به عالمترین میداند نه برای خودنمایی نه!! برایش پیش شرط میگذارد؛ به شرطی که خاضعترین و افتادهترین باشم.
استعدادها و تواناییها را امانت خدا به بشر میدانست و امانتداری و احساس مسئولیت را شرط وصال به معشوقه قلمداد میکرد.
در نوشتهها و گفته.های شهید چمران به وضوح مشخص است ایشان به رگبار تهمتها، کینهتوزیها و تنگنظریها و تمام ظواهر فریبنده دنیوی پشت کرده بود، اما هیچگاه به امام امت و به اهداف انقلاب پشت نکرد و در تلاش بود فقط با اعمال خویش بر تمام حربهها و حیلهها مهر ابطال بزند؛ نه از سر تعصبات کورکورانه دینی، امام امت را معصوم و عاری از عیب و سپر اشتباهات خویش میدانست و نه در به در به دنبال پیدا کردن کوچکترین اشتباهی برای نقد یا ستیز با ایشان به نام روشنفکری بود.
بر عکس کسانی که انبان و انبار نام و نانشان را با به استخدام گرفتن واژهها و رفاقتها و کوچک کردن سفره ملت پر کردند و عشق مسافرت یا مهاجرت به آمریکا و بلاد بیگانه را دارند، شهید چمران در آمریکا سفره رنگارنگ نان و نام را سه طلاقه کرد تا در میان امت و ملت خویش عَلَم ظلمستیزی را برافراشته و سفره عشق، خودباوری را برای محرومین و مظلومین برای رفاه مردم و نیل به عزت و سربلندی بگستراند.
شهید چمران شخصیتی بود که هر چه بیشتر لایههای درونی ایشان نمایان گردد، انسان در مقابل ایشان احساس عجز و ناتوانی خواهد کرد، بر خلاف برخی مدعیان و پرچمداران دروغینی که تنها با یک لایه نازک و دروغین به نام انقلابیگری و اصلاحطلبی مسلح شدهاند و گاها نیز به عنوان قهرمان از انان یاد میشود
چمران نشان داد انقلابیگری و اصلاحطلبی محدود به جغرافیای خاص نیست، اگر چه ادعای صدور انقلاب و اصلاحطلبی برای دیگر سرزمینها را بدون تهذیب نفس، اجرای عدالت و وحدت در سرزمین خویش، غیرممکن میدانست.
چمران اعتقاد داشت باید برای دفاع از وطن، دست همه تفکرات را به گرمی بفشاریم اما مراقب باشیم و همزمان با رفتار شایسته، حق بودن خویش را اثبات نماییم؛ و آنچنان قلب و اندیشه آسمانی داشت که برخی از جوانان مسلح دموکرات که در تلاش برای کشتن چمران بودند را جوانان پرشور و فعال میدانستند که قلب آنها بخاطر آزادی و استقلال میهن میتپد اما متاسفانه با شعارهای تند عدهای جاهل، در راه ضد انقلاب قدم بر میدارند. نه چون عدهای که به راحتی به هر جوان معترض و بی نام و نانی در خیابان، برچسب اغتشاشگری و منافقی میزنند!!!
شهید چمران برده دنیا شدن را شبیه مُرده میدانست و هر زمان که به اشتباه خویش پی میبرد اعتراف میکرد؛ همانطور که در سالهای انتهای عمر پربرکت و ارزشمند خویش، از بت کردن و تقدس هر انقلابی گلایه می کرد و انقلاب و حتی هر شهادتی را بدون توجه به ارزشهای انسانی و الهی مقدس نمیدانست.
چمران عملکرد انقلابی و اصلاحطلبی را بدون کوچکترین چشم داشتی از قدرت، وظیفه میدانست و هیچگاه هجوم تهمتها، خودنمایی انقلابینماها، خودباختگی و غربزدگی برخی روشنفکران و نبود مزایا و پاداش دنیوی را اهرمی برای قصور در وظیفه خویش قرار نمیداد. نه چون مسئولی یا معلمی که تمام کم کاری ها و خیانتهایش را به بهانه حقوق کم توجیه میکند و از سوی دیگر خود تندترین نقدها را نسبت به ناکرامدیها دارد!!!
چمران انقلابی بودن را تحمیل عقاید با سلاح زور نمیداند،
انقلابی را به گمنامی در صلح و پیشاپیش صفوف بودن در جنگ میداند.
انقلابیگری را ساکت کردن کسانی که ملت دوست دارند صحبتهای آنها را بشنوند نمیداند.
انقلابی بودن را متضاد با خودخواهی، تکبر و نشنیدن صدای منتقدان میداند.
چمران در مناجاتش با امام حسین در سالها ابتدایی بعد از ورود به خاورمیانه برای همه ادوار تاریخ و انقلابهای اسلامی از برخی موضوعات اظهار خستگی و بیزاری میکند؛ از تجار ماده پرست که به اسلحه انقلاب مسلح شده اند، از کسانی که با خون شهدا تجارت می کنند از کسانی که شرف و هستی مردم و نام مقدس انقلاب را فدای مصالح شخصی و اغراض مادی میکنند.
چمران هرج مرج و آشوب، شعارهای تند، بیبرنامگی، احساسات کور و کارهای غیرمنطقی را شوری عاری از شعور انقلابیگری میدانست و اعتقاد داشت جز با نظم، علم، تخصص و تکنولوژی قادر به مبارزه با آمریکا نیستیم و امکان ندارد ما به دنبال وحدت مسلمانان در جهان باشیم اما در داخل وحدت نداشته باشیم.
وقتی از چمران میخوانیم و به نام مقاومت لبنان، فلسطین، جنگ و خمپاره گره میزنیم، شاید مخاطب شاید نتواند تصور کند شهید چمران در کنار چریک بودن، نخبه علمی بودن و آشنایی با شش زبان زنده دنیا، یک عارف و هنرمند عاشق پیشه بینظیر نیز بودند، عکاس، نقاش و مجسمهساز بودند، عشق به تمامی امور را به شکل عجیبی درک میکرد و آن را به تصویر میکشید. خداوند را آنچنان عاشقانه به تصویر میکشید که انسان بیاختیار خواهان شناخت و حرکت به سمت چنین خدایی میشد.
چمران زیباییها را فریبنده اما جلوه خدا میدانست.
چمران اگرچه در برابر مشکلات و استکبار و مخالفان و در برابر بزرگترین خطرات ممکن هیچگاه زانو نزد، اما زندگیاش سرشار از زانو زدن در مقابل محرومین و همسر خود بود مملوء از محبتها، نوازشهاو اشکهایی بود که همانند باران، بیاختیار بر روی گونههایش برای دوست داشتن خانواده و به ویژه همسرش از یکدیگر سبقت میگرفتند.
زندگیاش مملو از بوسهها و آغوشهاست که میتواند اُلگویی باشد برای آنان که با اشک ریختن به پای همسران، بوسهها و آغوشهای پر از عشق غریبهاند. چمران در فراق همسر اول خود خطاب به او میگوید میخواستم هستی را در خدا و خدا را در او خلاصه کنم.
زیر فشار انبوه گلولهها، تهمتها و خطرات آنچنان زندگی را برای همسرش غرق در آرامش عشق و محبت کرده بود که همسر ایشان نقل میکند دو ماه بعد از ازدواج فهمیدم چمران کچل است و مو ندارد، بارها در طول زندگی دستان همسرش را بوسید و اشک میریخت شب آخر نیز رضایتش را برای شهادت جلب کرد و به ازدواج مجدد سفارشش کرد.
حجاب درون و اصلاحپذیری در نگاه چمران بر حجاب برون و تصلب برتری داشت و انتخاب همسران ایشان و تغییر و تحولهایی که در نگاه و عملکرد و ظاهر آنها به وجود آورد بر چنین ادعایی مهر تایید خواهد زد.
شهید چمران قبل از اینکه شجاعانه و امیدورانه برای شکستن حصار محرومین و مظلومین منطقه، لبنان، پاوهها و سوسنگردها وارد عمل شود، حصارهای دنیوی و عشق به انحصارطلبی را در درون خود از بین برده بود. شهید چمران در حقیقت به ما نشان داد شرط مبارزه با اهریمنهای جهانی ابتدا شکستن اهریمنهای درونی خویش و برقراری عدالتی قابل قبول در جامعه خویش است.
شهید چمران به پای تمام معشوقه هایش همانند شمع سوخت! آرزویش صدور روشنایی و گرما بود و به راستی شهید چمران ثابت کرد از دل برخی سوختنها ماندگارترین ساختنها پدید خواهد امد.
شهید چمران با کمک امام موسی صدر مسیح لبنان و دیگر همراهان، نهالی را کاشتند که امروز مسلمانان منطقه از ثمر و سایه آن تا حدود زیادی بهرهمند شدهاند؛ اگرچه راه طولانی و صعبالعبوری برای رسیدن به آرمانها و اهداف چمرانها و صدرها برای سربلندی و عزت مسلمانان به ویژه در منطقه در پیش داریم. هر روز که میگذرد بیشتر از دیروز افکار و تفکرات اصیل انسانی چمرانها، در قلبها سوز و در سرها شور، به پا میکنند.و امیدواریم در گام دوم انقلاب شاهد رونق تولید شعور انقلابی باشیم.
بخشی از وصیت شهید چمران به امام موسی صدر:
"خوشحالم که در چنین راهی به شهادت میرسم!
خوشحالم از عالم و مافیها بریدهام، همه چیز را ترک گفتهام
علایق را زیر پا گذاشتهام
قید و بندها را پاره کردهام
دنیا و مافیها را سه طلاقه کردهام و با آغوش باز به استقبال شهادت میروم".
سالها میگذرد تا رجلی پر هنر آید
تاختنهاست به میدان، که سواری قدر آید
بسیار صبر بباید، پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی، چو تو فرزند بزاید.