تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۳۷
کد مطلب : ۴۲۳۵۴۰
سامر محبت پور یکی از وکلای شهر دهدشت در گفت وگو با کبنا؛
مرگِ جامعه مدنی مصیبت «شهرداری دهدشت» / برای صیانت از «شورا و شهرداری» نیازمند مردمان آگاه و شجاع تری هستیم
۳
کبنا ؛پس از استعفای شهردار دهدشت، گمانه زنی برای انتخاب شهردار جدید آغاز شده است، به همین منظور به سراغ تعدادی از فعالین حوزه فرهنگ، اجتماع و حقوق رفتیم تا نظر آنها را درباره چالشهای مدیریت شهری در دهدشت، جویا شویم.
سامر محبت پور یکی از وکلای شهر دهدشت است که در خصوص نقش شهرداری و شورا در ساختار قانونی با وی گفت و گویی داشتیم که از نظر خوانندگان میگذرد.
کبنا؛ نقش شهرداری و شورا را در ساختار قانونی چیست؟
بررسی نقش نهاد شهرداری در ساختار حقوقی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی، نیازمند تبیین پیشتر موضوع در ساحت فلسفی دولت و نظام عدم تمرکز میباشد.
به طور خلاصه باید گفت که اساساً نهادهای غیرمتمرکز (تمرکز زدایی از قدرت دولت مرکزی) در جهت تعدیل و سرشکن کردن قدرت دولت مرکزی و نهادینه سازی حاکمیت مردمی و غیر سازمانی (سازمان دولت) در قوانین اساسی ملتها به رسمیت شناخته شدهاند.
پیشرفتهترین این گونه تمرکز زدایی، مدل سیاسی فدرالیسم حقوقی ست که در آن نه تنها اختیارات محلی اقتصادی و فرهنگی بلکه بخش قابل توجهی از اختیارات و صلاحیتهای سیاسی حاکمیتی به نهادهای مستقل از دولت مرکزی اعطا میگردد.
کبنا؛ آیا نظام عدم تمرکز در جامعه ما به درستی اجرا میشود؟
در بررسی نظام عدم تمرکز در ایران ما با پدیده عدم تمرکز سیاسی (آنگونه که در نظامهای فدرال به چشم میخورد) مواجه نمیگردیم.
بلکه دامنه مدنی سازی قدرت و حاکمیت و اشتراک گذاری قدرت در جامعه سیاسی، صرفاً معطوف به حوزههای اقتصادی، رفاهی و خدماتی و فرهنگی میگردد.
کبنا؛ بر شوراها و شهردای ها به عنوان یک نهاد شاخص غیر متمرکز در جامعه ما چه نقدهایی وارد است؟
نهاد شهرداری به عنوان یکی از شاخصترین نهادهای غیر متمرکز در ساختار حقوقی- سیاسی جامعه ایرانی که اتفاقاً نسبت قابل توجهی با خاستگاه فکری حاکمیت ملی و البته اندیشه توازن قدرت و کوچک سازی دولت داشته، رسالت تمام عیاری در برجسته سازی نقش نهادهای ملی و بومی سازی قدرت سیاسی دارد.
حال آنکه فقدان تحزب، ناکارآمدی اصناف و سندیکاها و البته مرگ تدریجی و طولانی جامعه مدنی، مصیبت گران مایهی این نهاد ارزشمند گردیده است تا نتواند حتی استقلال نیم بند به رسمیت شناخته خویش را ارج نهد.
و اینگونه است که بزرگترین و عمیقترین مسئله در پدیدآیی چنین ظرفیت قانونی و اجتماعیای که همانا فهم از چرایی و چیستی چنین نهادهایی میباشد مورد غفلت است.
کبنا؛ حالا که نظام عدم تمرکز در شهرداری و شوراها به درستی اجرا نمیشود، برای بهتر شدن اوضاع چه باید کرد؟
به نظر میرسد حال که تحقق آرمانهای نظام عدم تمرکز و توسعه دامنه این فرصت در بستر جامعه سیاسی ما محال مینماید.
باید در فهم و توسعه این آموزه حقوق اساسی و انسانی بکوشیم که اولاً نهاد شهرداری از آن ما و متعلق به مردم به عنوان یک نهاد مستقل میباشد.
ثانیاً کارآمدی یک نهاد مستقل و حیات و بقای چنین تأسیسی که خود میراث سالها مبارزه و رشادت است نیازمند فهم عمیق و ژرف از مفاهیم قانون، دولت، آزادی و شرافت است. و گاهی سادهترین مسیر برای احترام به مردم و حفظ دستاوردهای تاریخیمان پیشقدم نشدن برای تصدی مناصب مربوط میباشد تا شاید اینگونه از نابخردیهای عرصه قدرت کاسته شود.
کبنا؛ صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید.
در پایان باید گفت ما برای صیانت از نهادهای مردمی (شوراها و شهرداریها) نیازمند مردمان شریفتر، آگاهتر و شجاعتری هستیم.
حتی برای انتخاب نام یک خیابان و گاهی برای نوشتن یک نامهی استعفای به موقع...
سامر محبت پور یکی از وکلای شهر دهدشت است که در خصوص نقش شهرداری و شورا در ساختار قانونی با وی گفت و گویی داشتیم که از نظر خوانندگان میگذرد.
کبنا؛ نقش شهرداری و شورا را در ساختار قانونی چیست؟
بررسی نقش نهاد شهرداری در ساختار حقوقی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی، نیازمند تبیین پیشتر موضوع در ساحت فلسفی دولت و نظام عدم تمرکز میباشد.
به طور خلاصه باید گفت که اساساً نهادهای غیرمتمرکز (تمرکز زدایی از قدرت دولت مرکزی) در جهت تعدیل و سرشکن کردن قدرت دولت مرکزی و نهادینه سازی حاکمیت مردمی و غیر سازمانی (سازمان دولت) در قوانین اساسی ملتها به رسمیت شناخته شدهاند.
پیشرفتهترین این گونه تمرکز زدایی، مدل سیاسی فدرالیسم حقوقی ست که در آن نه تنها اختیارات محلی اقتصادی و فرهنگی بلکه بخش قابل توجهی از اختیارات و صلاحیتهای سیاسی حاکمیتی به نهادهای مستقل از دولت مرکزی اعطا میگردد.
کبنا؛ آیا نظام عدم تمرکز در جامعه ما به درستی اجرا میشود؟
در بررسی نظام عدم تمرکز در ایران ما با پدیده عدم تمرکز سیاسی (آنگونه که در نظامهای فدرال به چشم میخورد) مواجه نمیگردیم.
بلکه دامنه مدنی سازی قدرت و حاکمیت و اشتراک گذاری قدرت در جامعه سیاسی، صرفاً معطوف به حوزههای اقتصادی، رفاهی و خدماتی و فرهنگی میگردد.
کبنا؛ بر شوراها و شهردای ها به عنوان یک نهاد شاخص غیر متمرکز در جامعه ما چه نقدهایی وارد است؟
نهاد شهرداری به عنوان یکی از شاخصترین نهادهای غیر متمرکز در ساختار حقوقی- سیاسی جامعه ایرانی که اتفاقاً نسبت قابل توجهی با خاستگاه فکری حاکمیت ملی و البته اندیشه توازن قدرت و کوچک سازی دولت داشته، رسالت تمام عیاری در برجسته سازی نقش نهادهای ملی و بومی سازی قدرت سیاسی دارد.
حال آنکه فقدان تحزب، ناکارآمدی اصناف و سندیکاها و البته مرگ تدریجی و طولانی جامعه مدنی، مصیبت گران مایهی این نهاد ارزشمند گردیده است تا نتواند حتی استقلال نیم بند به رسمیت شناخته خویش را ارج نهد.
و اینگونه است که بزرگترین و عمیقترین مسئله در پدیدآیی چنین ظرفیت قانونی و اجتماعیای که همانا فهم از چرایی و چیستی چنین نهادهایی میباشد مورد غفلت است.
کبنا؛ حالا که نظام عدم تمرکز در شهرداری و شوراها به درستی اجرا نمیشود، برای بهتر شدن اوضاع چه باید کرد؟
به نظر میرسد حال که تحقق آرمانهای نظام عدم تمرکز و توسعه دامنه این فرصت در بستر جامعه سیاسی ما محال مینماید.
باید در فهم و توسعه این آموزه حقوق اساسی و انسانی بکوشیم که اولاً نهاد شهرداری از آن ما و متعلق به مردم به عنوان یک نهاد مستقل میباشد.
ثانیاً کارآمدی یک نهاد مستقل و حیات و بقای چنین تأسیسی که خود میراث سالها مبارزه و رشادت است نیازمند فهم عمیق و ژرف از مفاهیم قانون، دولت، آزادی و شرافت است. و گاهی سادهترین مسیر برای احترام به مردم و حفظ دستاوردهای تاریخیمان پیشقدم نشدن برای تصدی مناصب مربوط میباشد تا شاید اینگونه از نابخردیهای عرصه قدرت کاسته شود.
کبنا؛ صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید.
در پایان باید گفت ما برای صیانت از نهادهای مردمی (شوراها و شهرداریها) نیازمند مردمان شریفتر، آگاهتر و شجاعتری هستیم.
حتی برای انتخاب نام یک خیابان و گاهی برای نوشتن یک نامهی استعفای به موقع...