تاریخ انتشار
پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۴
کد مطلب : ۴۳۰۰۹۷
کبنا بررسی کرد
بلاتکلیفی اصلاحطلبان در میدان 1400 / نزاع سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری / بعید است اصلاحطلبان حضور قدرتمندی در ۱۴۰۰ داشته باشند
۱
کبنا ؛يک فعال سيــاسي اصــلاحطلب در ارتــباط با وضعيت اصلاحطلبان در انتخابات 1400 اظهار داشت: من درباره شوراي اصلاحطلبان و تشکيلات مختلفي که مرتبط با اصلاحطلبي است اطلاع دقيقي ندارم اما به نظر ميرسد يک مسيري، پيش روي اصلاحطلبان قرار گرفته است. بنده تصور ميکنم در اين طيف وسيع اصلاحطلبي، دو تفکر حاکم است يک تفکر اين است که نسبت به هر کسي که حداقل تمايلات اصلاحطلبي را داشته باشد و بتواند از کانال شوراي نگهبان رد شود اقبال صورت گيرد و آن فرد مورد حمايت واقع شود هر چند رنگ و بوي اصلاحطلبي نداشته باشد تا در نتيجه اصلاحطلبان بدين وسيله بتوانند در قدرت نقشي داشته باشند.
خبرآنلاين نوشت، حجتالاسلام محمدعلي ابطحي گفت: بخش ديگري که عمده جريانات اصلاحطلب را تشکيل ميدهند بر اين باورند که بايد حداقلهاي کف اصلاحطلبي در کانديداي موردنظر وجود داشته باشد بدين گونه که به دليل دارا بودن آن کف اصلاحطلبي، ما از آن کانديدا حمايت و آن را معرفي کنيم. نوع برخورد و بيتفاوتي دولت نسبت به اصلاحطلبان به ويژه در دور دوم رياست جمهوري، اين تفکر را در ميان اصلاحطلبان، تقويت کرد که کانديداي اصلاحطلبان، چه مورد پذيرش قرار بگيرد و چه مورد پذيرش قرار نگيرد آنها به کف اصلاحات پايبند باشند و کساني که خارج از جريان اصلاحطلبي هستند را در درون اين جريان قرار ندهند.
عضو مجمع روحانيون مبارز در مورد مشکل پيش روي اصلاحطلبان در انتخابات 1400 بيان کرد: در واقع مشکل اصلي اين است که طي ده سال گذشته و پس از انتخابات 88، موانع و فشارهاي زيادي وجود داشته تا اين جريان حذف شود؛ اين فشارها همچنان وجود دارد. از اين رو بنده پيشبيني نميکنم اين فشارها تا زمان انتخابات برداشته شود. به بياني ديگر تصور اينکه جريان اصلاحطلب در انتخابات آينده، امکان حضور قدرتمند با يک چهره متفاوت داشته باشد يا اينکه با داشتن يک سري اختيارات جديد بتواند در صحنه حاضر شود را بسيار بعيد ميدانم. در واقع همين دليلي است که جامعه هم نسبت به حضور در انتخابات، کم رغبت به نظر ميرسد.
وي در ارتباط با نقش اصلاح طلبان در بي رغبتي مردم نسبت به انتخابات عنوان کرد: وقتي جامعه نسبت به حضور در انتخابات و مشارکت، کم رغبت باشد بدين معناست که اميدي هم به تغيير ندارند مردم در انتخاباتهاي گذشته هم که خواست خود را از طرق مختلف ميتوانستند اعمال کنند به نوعي نااميد شدند، چراکه نه تنها آن خواستها مورد قبول و پذيرش قرار نگرفت بلکه بيشتر با آن مخالفت شد و درگيري ايجاد شد. بنابراين به نظر ميرسد يک رأي حداقلي در انتخابات آينده براي بسياري مفيد است از اين رو اينها فضا را تا حدودي متفاوت ميکند و کار را بسيار سخت ميکند. شايد اين مجموعه نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان هم گرفتار همين اتفاقات هستند ببينند اين اتفاقات به چه سمتي حرکت خواهد کرد.
ابطحي افزود: بنده بر اين باورم که انتخابات رياستجمهوري اصلا به بحث و بررسي زياد، نيازي ندارد بلکه بايد يکي، دو، سه مصداق چه در ميان اصولگرايان و چه در اصلاحطلبان مطرح شود، درباره آنها گفت و گو شود و به نوعي سبک و سنگين شود تا براساس آن، اصلاحطلبان رو به جلو حرکت کنند.
نيازمند يک انتخابات پرشور هستيم
رئيس دفتر رئيسجمهور در دولت اصلاحات در مورد توانايي نهاد اجماعساز در راستاي هماهنگي اصلاحطلبان اظهار کرد: اينکه همواره سخن از نهاد اصلاحطلبان و اجماعساز مطرح ميشود به دليل ابهاماتي است که در سخنانم به آن اشاره کردم مبني بر اينکه وضعيت اصلاحطلبان مشخص و روشن نيست و معلوم نيست در آينده چه رخ خواهد داد؟ آيا فضا باز ميشود؟ آيا مردم در انتخابات شرکت ميکنند يا خير؟ به بياني ديگر، اگر مردم حضور پيدا نکنند اصلاحطلبان نميتوانند فعال شوند. بنابراين ابهاماتي همچنان وجود دارد در نتيجه اين نهاد اجماع ساز آن چنان مهم نيست.
ابطحي در مورد تاثير انتخابات آمريکا بر انتخابات و اميد اصلاحطلبان ابراز داشت: اساسا بنده، نگاه به خارج از مرزها را در ارتباط با انتخابات، آنچنان قابل توجه نميدانم و به اين مولفه باور ندارم اما طبعاً شرايط جهاني بسيار تعيين کننده است به ويژه اينکه بحران اقتصادي فعلي که ايران با آن روبهروست تحت تاثير شرايط جهاني است در نتيجه اين بحران اقتصادي بايد از بين برود. به بياني ديگر از بين رفتن اين بحران اقتصادي هم تنها با همکاري و تلاش جهاني و با اتکا به نيروهاي داخلي، امکانپذير است. در دوره ترامپ، قدرتهاي جهاني با اعمال فشارهاي حداکثري عليه ايران مخالفتي نکردند.
وي ادامه داد: در حال حاضر هم اگر تغيير وضعيتي در دنيا صورت بگيرد در داخل هم بايد چهرههايي باشند که مورد قبول دنيا قرار گيرند. بنابراين صرفا اين گونه نيست که کسي از داخل کشور تصميم بگيرد ارتباطاتش را با دنيا درست کند بلکه اين ارتباطات و تنشزدايي، بحث دوسويه است و طرف مقابلي هم وجود دارد. بنابراين در داخل، کسي بايد باشد که بتواند با طرف مقابل، باب گفت و گو را باز کند. معاون پارلماني رئيس دولت اصلاحات تصريح کرد: شايد شرايط در مجموع، شرايطي است که براي آينده جمهوريت در کشور و انقلاب اسلامي، نياز باشد انتخابات پرشوري برگزار شود و آنهايي که به انتخابات حداقلي علاقهمندند و ظرفيت اين نوع انتخابات را دارند اهميت اين برهه تاريخي را حس کنند و فکر کنند که کشور بدون يک حضور فعال و مشارکت جمعي نميتواند از خطرات و مشکلات رد شود. ابطحي در خصوص ضرورت رايزني اصلاحطلبان با شوراي نگهبان بيان کرد: بنده پيشبيني نميکنم بعد از اين همه فشاري که طي اين مدت به اصلاحطلبان وارد شده، اجازه بدهند تا انتخابات 1400، فضا براي اصلاحطلبان باز شود و درعين حال فضاي گفت و گوي داخل کشور هم شکل بگيرد.
نزاع سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰
این روزها نزاع گفتمانی میان اصلاح طلبان بسیار بالا گرفته است، اگر از مجادله محمود واعظی و صادق خرازی عبور کنیم، حمله اخیر سعید حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاح طلبان به مواضع حزب کارگزاران نزاع ایدئولوژیک میان دو طیف اصلاح طلبان را عیان کرده است، از یک طرف حجاریان به نمایندگی از بدنه اجتماعی و قاطبه اصلاح طلبان از دموکراسی حرف میزند، اما در سوی دیگر حسین مرعشی سخنگو و محمد قوچانی سردبیر ارگان مطبوعاتی کارگزاران تکنوکراسی را مقدم بر دموکراسی میدانند و این نقطه، محل تلاقی جدل گفتمانی اصلاح طلبان شده است.
حجاریان: عقد نظامیان و کارگزاران را در آسمانها بستهاند
سعید حجاریان در گفتگوی اخیر خود با روزنامه اعتماد در مورد طرفداران تشکیل دولت نظامی، سه گروه را هوادار این ایده میداند و در مورد کارگزاران نیر میگوید: «صدای سوم هم از درون کشور است، اما متعلق به تکنو-بوروکراتهاست. اصلیترین نماینده این صدا بخشی از کارگزاران سازندگی هستند. به لحاظ نظری و تجربی دولت «اقتدارگرای بوروکراتیک» برپایه دو نیاز اساسی یعنی معیشت و امنیت شکل میگیرد و به تبع آن مقولاتی از جمله آزادی، دموکراسی و... تعلیق میشود و این نقطه کانونی تحلیلهای حامیان دولت نظامی (اعم از نظامی یکپارچه و اقتدارگرای بوروکراتیک) است که تلاش دارند براساس آمار دقیق نشان دهند که مردم نان و امنیت میخواهند نه آزادی و دموکراسی.»
وی میافزاید: «باری، عقد این دولت میان بخشی از کارگزاران سازندگی و بخشی از نظامیان در آسمانها بسته شده است! اما کارگزاران سازندگی متاسفانه منطق موقعیت را در نظر نمیگیرند. دولت نوستالژیک اعضای این حزب بالطبع دولت سازندگی است، اما متاسفانه به تفاوتهای ایجاد شده از آن سالها تاکنون توجهی نمیکنند. چنانکه میدانیم اقتدار و شیوه ایجاد موازنه مرحوم هاشمی به نحوی بود که میتوانست اولا با شخص رهبری ارتباط مستقیم و «یک به یک» بگیرد و ثانیا زمین بازی را خود برای نظامیان تعریف کند و اصطلاحا سهم آنها را بدهد؛ هر چند که من وارد کردن نظامیان به اقتصاد و صنعت به دست آقای هاشمی را نادرست دانسته و آن را مقدمه سهمخواهی بیشتر میدانم.»
حجاریان اظهار داشت: «اما اکنون منطق موقعیت ما بیانگر چنین موازنهای نیست؛ اولا افراد محدودی هستند که قادر به برقراری ارتباط مستقیم و «یک به یک» هستند و ثانیا نظامیان -همچون پاکستان- زمین بازی را تعریف میکنند و اختیار عمل از دست بوروکراتها خارج است. الا اینکه بوروکراتهای ما بخواهند متکفل قبوض آب و برق و کارت ساعت ادارات بشوند یا آنکه بخواهند سرمایه تجاری خود را در حاشیه چنین دولتی حفظ و ارتقا دهند.»
پاسخ تند مرعشی به حجاریان: دوستان امنیتی، دموکرات دوآتشه شده اند
بلافاصله حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران در گفتگو با فردا در جواب به اظهارات حجاریان، گفت: «آقای حجاریان از قربانیان خشونت است. جایگاه او همیشه برای ما محترم بوده و خواهد بود. در عین حال برای آنکه تحریفی در واقعیتهای تاریخی اتفاق نیفتد، من اصلا متوجه نشدم تعبیری که آقای حجاریان درباره کارگزاران بیان کرد، سندش کجاست که حزب کارگزاران در چه مقطع یا دورهای از حیات تاریخی خود با نظامیها پیونده داشته است؟ آقای حجاریان لطف کند اگر یک مورد همکاری بین کارگزاران با نظامیها در عرصه سیاسی ایران وجود داشته، سند آن را ارائه کنند تا ما هم مطلع باشیم.»
سخنگوی حزب کارگزاران بیان کرد: «این جای خوشبختی دارد که دوستانی مثل آقای حجاریان که سابقه پررنگ در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی داشتند، امروز طرفداران دوآتیشه دموکراسی شده اند. این تحول برای کشور و مردم ایران مثبت است. این سوابق را همه میدانند و از این جهت ما خوشحالیم دوستانی که خودشان نهادهای امنیتی را برای این کشور شکل دادند و اداره کردند، خوشبختانه امروز دموکرات هستند.»
وی ادامه داد: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم و خیلی واضح است، آن است که نتیجه کار دولت کارگزاران که دولت آقای هاشمی بود، کارگزاران این افتخار را دارند که در آغاز اولین برگ حیات سیاسی خود مجلس پنجم را که بسیار متعادلتر و متفاوت با مجلس چهارم بود شکل دادند، همچنین این افتخار را داشتند که انتقال قدرت بعد از آقای هاشمی را مدیریت کنند و کشور را به آقای خاتمی تحویل دادند. دوستانی که به ظاهر از کارگزاران دموکراتتر و آزادیخواه هستند، نتیجه سیاست ورزی و مدیریت فضای سیاسی شان این شد که کشور را از آقای هاشمی تحویل گرفتند و به آقای احمدی نژاد تحویل دادند. برای همه دوستان آرزوی موفقیت داریم.»
در ادامه نیز محمود صادقی نماینده مجلس اسبق مجلس در توییتی جنجالی نوشت: «در این وانفسا که بدنهی اجتماعی رغبتی به حضور در انتخابات ندارند، غضنفرهای اصلاحات و اعتدال برای هم خط و نشان میکشند!»
قوچانی: تکنوکراسی مقدم بر دموکراسی است
همچنین محمد قوچانی در جستار مفصل خود در اولین شماره مجله «آگاهینو» نشریه خودش به نقد اصلاحطلبی پرداخته است. او با نوشتن درآمدی بر «اصلاحات در اغما»، در فصول هفتگانه بعدی بهدنبال آسیبشناسی این جریان و بهعبارت دیگر «اصلاح اصلاحطلبی» است. قوچانی با تبارشناسی تاریخی، روی جریانی در دل اصلاحات تمرکز میکند که بهباور او منشأ انحراف از اصلاحطلبی مطلوب است. او در مقابل تلاش میکند تا با صورتبندی گفتمان توسعه بر تیپیکال امیرکبیر، صورتبندی اصلاحطلبی مطلوب را ارائه کند.
قوچانی در بخشی از مقاله خود با عنوان «تقدم تکنوکراسی بردموکراسی» مینویسد: «البته بیتوجهی به امیرکبیر در نهضتی که نظریهپردازانش (همان مهندسان اصلاحات) حتی نسبت خود با مهندس مهدی بازرگان را انکار میکنند و بهصراحت نه بازرگان را اصلاحطلب میدانند و نه خود را وامدار او میدانند (مباحثه سید مصطفی تاجزاده و عباس عبدی: ماهنامه اندیشه پویا) چندان شگفتانگیز نیست. علت این حذف و سانسور تاریخ را باید در تمایز دو نوع اصلاحطلبی دانست؛ اول. اصلاحطلبی سیاسی که آن را بهطعنه اصلاحطلبی حکومتی میخوانند و دوم. اصلاحطلبی اجتماعی که بهتر است آن را انقلابیگری بخوانیم».
این در حالیست که قوچانی در واکنش به انتقادها به مصاحبهی اخیرش با تسنیم که گفته بود «صراحتاً از اقتدارگرایی دفاع میکنم»، در اینستاگرامش نوشت: «لطفا در فحش دادن عجله نکنید! گوینده این سخن من نیستم. در دهه هشتاد بندهی کمترین یکی از محررین آقا سعید حجاریان بودم و و تقریرات ایشان را مینوشتم و در مقام سردبیر مجله همشهری ماه و روزنامهی شرق چند مقاله را از ذهن ایشان بر کاغذ آوردم. از جمله گفتاری دربارهی تقدم دولت بر دموکراسی که تیتر اول روزنامهی شرق شد. اینک این مقاله با این توضیح در تازهترین کتاب آقای حجاریان چاپ شده است. اصل نظریه البته از ماکس وبر است و دیگر نظریه پردازان دموکراسی و بورکراسی و تکنوکراسی. اصلا یک تقدم عقلی است که تا دولتی نباشد، دموکراسیای هم نیست. اما حالا کاربست این ایده با تقطیع عبارات و جملات و تحریف کلام به جنجالی بدل شده است. البته ایراد از من است که مباحث نظری را به خیابانهای مجازی آوردم و با رهگذرانی که از سر تفنن و گاه سوتفاهم با اندیشه برخورد سیاسی میکنند و به تیتر بسنده میکنند، ایدهام را به اشتراک گذاشتم.»
قوچانی ادامه داد: «باید به همان مجلهی پرحجم و ریز و خسته کننده اکتفا میکردم که هر گوش تاب شنیدن این سخنان را ندارد. بودند افرادی، چون بیژن اشتری عزیز که مصاحبه را نقادانه خواندند و مودبانه نوشتند، اما متاسفانه مطلقا در اقلیت بودند. اصل بحث البته در سی هزار کلمه در آگاهی نو چاپ شده است. اگر حوصله دارید رساله “تقدم تکنوکراسی بر دموکراسی” را بخوانید. انشاله توبه میکنم و دیگر مصاحبه نمیکنم. اما زمین هم گرد است، هم به دور خورشید میچرخد.»
زیبا کلام: کارگزاران به دنبال باقی ماندن در قدرت است
صادق زیباکلام در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه اصولا احزابی مانند کارگزاران، اعتدال و توسعه و اسلامی کار، به دنبال باقی ماندن در قدرت به هر بهایی هستند، اظهارداشت: نمونه عینی این موضوع، اتفاقی است که در انتخابات اسفندماه رخ داد و کارگزاران و برخی از دیگر احزاب به ظاهر اصلاح طلب لیست جداگانهای را منتشر کردند، این درحالی است که از قبل نیز معلوم بود این افراد هیچ گونه شانسی ندارند، آنها میخواهند به هر طریقی که شده به حاکمیت بفهمانند که مانند سایر احزاب اصلاح طلب از جمله اتحاد ملت و مشارکتیهای سابق نیستند، که به اصطلاح تندروی کنند.
وی افزود: با توجه به اینکه اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکردند و لیستی نیز ندادند، اما کارگزاران اعلام کرد، که تنها از مسیر صندوق رای است که میتوان تغییر را ایجاد کرد، اما آنها خود نیز میدانند که هیچ گونه پایگاه رایی به مانند اعتدال و توسعه ندارند و اگر نبود حمایت اصلاح طلبان، آنها نیز طی این سالها نمیتوانستند، در انتخابات گوناگون به پیروزی برسند، مثالش نیز کاملا روشن است، در انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴، محمدرضا عارف با ۱.۵ میلیون رای نفر اول تهران شد، درحالی که اگر تنها ده درصد از کسانی که در انتخابات سال ۹۴ شرکت میکردند، سرلیست کارگزاران در انتخابات باید حداقل ۱۵۰ هزار رای نیز میآورد. اما اینگونه نشد و تنها ۷۰، ۸۰ هزار رای آورد.
زیبا کلام اظهارداشت: بنابراین مشخص میشود که این احزاب هیچ گونه بدنه رایی در میان مردم ندارند و اگر حمایت اصلاح طلبان نباشد، آنها شکست میخوردند، در هر انتخاباتی که شرکت کنند، اما خوب آنها به دنبال حضور در قدرت هستند و این مسئله را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند، در حالی که عملکرد آقای روحانی و اصول گرایان از سال ۹۶ به این طرف به گونهای بود که صندوق رای را بی معنا کرد، زیرا که هر اقدامی که روحانی در ۴ سال اول خود انجام داد، در دوره دوم تمامی آنها از بین رفت و شرایط به قبل از سال ۹۲ برگشت، در زمینههای سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، اجنماعی، فرهنگی و... شرایط به هیچ عنوان تغییر نکرد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: با توجه به اینکه هیچ تغییری به وجود نیامد، آن ۲۴ میلیون نفری که به روحانی رای دادند، در خرداد ۱۴۰۰ نیز اگر به پای آنها جرثقیل هم ببندید، دیگر به پای صندوق نمیآیند، حال برخی اصلاح طلبان این فضا را درک کرده اند و فهمیده اند که چه خبر است، از همین روی است که در انتخابات مجلس نیز شرکت نکردند و در ۱۴۰۰ نیز شرکت نخواهند کرد، اما برخی از احزاب دیگر اصلاح طلب که محوریتشان با کارگزاران است، نمیخواهند این موضوع را درک کنند، که مردم دیگر رای نمیدهند، اما میخواهند به خاطر اینکه همچنان در قدرت باشند، در انتخابات شرکت، کنند، با این که میدانند، بختی برای پیروزی ندارند.
وی ادامه داد: طی چهار سال گذشته وضع مردم از هر نظر به مراتب بدتر شده و رای دهندگان به روحانی او را مسئول میدادند، بنابراین پیش خود میگویند، چه فرقی میکند که چه کسی رئیس جمهور باشد، اما در این بین کارگزاران و تئوریسینهای آنها مدام نظریه و تئوری میآورند که چنین است و چنان است، اما در هر حال خود اصلاح طلبان نیز پی برده اند که برای ۱۴۰۰ با توجه به وضعیتی که در این چهار سال وجود داشت، شانسی نخواهند داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: در چنین فضایی نیز اصولگرایان بسیار از حضور کارگزاران و سایر احزاب مشابه اصلاح طلب استقبال خواهند کرد، که در انتخابات شرکت کنند، زیرا که میدانند برای اصوگرایان آنها به هیچ عنوان خطری ندارند، بلکه سراسر سود نیز هستند، زیراکه این طور القاء میکنند، در رسانههای خود که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کردند، اما شکست سختی خوردند، همان اتفاقی که در انتخابات مجلس نیز رخ داد و به علت عدم شرکت بدنه اجتماعی اصلاحات، ۳۰ نماینده لیست اصولگرایان رای آوردند، اما لیست کارگزاران نتوانست، حتی در پشت سر اصولگرایان قرار بگیرد، به طوری که نمایندگان متفرقه اصولگرا بیشتر از آنها رای آوردند، بنابراین به خوبی مشخص است که چرا کارگزارانیها اینچنین مدافع حضور اصلاح طلبان در انتخابات هستند.
حمله به دولت برای ضربه به اصلاحات
سید ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در مطلبی آورده که حملههاي اخير به دولت، سويههاي انتخاباتي دارد. دولت ضعفهايي داشته است اما بسياري از اين ضعفها بهدليل کارشکنيهاي گوناگوني بوده تا دولت نتواند کار خود را بهخوبي انجام دهد و خدمات لازم را به مردم برساند. دولت ضعف دارد اما بيشتر ضعف دولت از اين ناحيه است. حملاتي که تاکنون عليه دولت انجام شده يا در حال حاضر انجام ميشود، بيشک براي ضايع کردن تلاشهاي دولت و اصلاحطلبان حامي دولت است. اصلاحطلبان براي رئيسجمهوري فعلي راي جمع کرده و به او کمک کردند. به ياري اصلاحات بود که آقاي روحاني دو دوره برنده انتخابات شد. هدف آنها تا حدي نيز ضايع کردن پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان است تا مخالفان بتوانند در انتخابات پيش رو فرد موردنظر را به پاستور بفرستند. مشکلات بهوجودآمده ميان صداوسيما و دولت يا مجلس و دولت، قطعا تبعاتي منفي براي کشور به همراه خواهد داشت. علت تفکيک قوا اين نيست که مخالف يکديگر باشند يا عليه هم موضعگيري کنند. قوا بايد با هم متحدتر باشند. قوهقضائيه، مجلس و دولت بايد براي حفظ منافع ملي، منافع مردم و ايجاد رفاه در کشور، منسجمتر و همدل باشند، هرچند از نظر سليقه و تفکر اختلافنظر داشته باشند. اختلاف در سليقه و تفکر نبايد سبب شود که مردم آسيب ببينند يا به منافع ملي گزندي وارد شود. تعامل ميان قواي سهگانه، قطعا به منافع ملي و منافع مردم کمک خواهد کرد و کشور را دچار بحران نميکند. کساني که به دولت حمله ميکنند، از اين مسائل آگاه هستند. اگر منصفانه فکر کنيم، متوجه خواهيم شد که اختلافاتي از اين دست موجب تضعيف منافع ملي و آسيب رسيدن به مردم ميشود. برخي با آگاهي و در راستاي منافع جناحي و گروهي خود دست به اقداماتي عليه دولت ميزنند. علت مهم گسترش اختلافات ميان دولت و نهادهايي که اغلب افراد آنها را اصولگرايان تشکيل ميدهند، رقابت زودهنگام انتخاباتي است. نتيجه انتخابات پيشرو که علت اين حملات به دولت است، بستگي به گزينه اصلاحطلبان در انتخابات دارد. اگر فردي در انتخابات نامزد شود که مردم به او و اصلاحطلبي او اعتقاد داشته باشند، طبعا پيروزي انتخابات با اصولگرايان نخواهد بود، زيرا پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان از ساير گروهها قويتر است. اگر اصلاحطلبي که نامزد انتخابات ميشود، مورد قبول نباشد، پيروزي در انتخابات مشکلساز خواهد شد. اما اگر اصلاحطلبان گزينه شاخص خود را اعلام کنند و صلاحيت آن فرد مورد تاييد قرار بگيرد، با همه اين شرايط و انتقادات مردم به عملکرد دولت در سالهاي گذشته، باز هم اصلاحطلبان پايگاه اجتماعي قويتري نسبت به اصولگرايان خواهند داشت.
با این همه، هنوز اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 تکلیف مشخصی ندارند، آنها به دنبال گزینه مورد دلخواهشان هستند. تا جایی که به دلیل هراس از رد صلاحیت مهرههای اصلی خود، انتخاب چهرههای معتدل همانند لاریجانی را در دستور کار قرار دارند. لاریجانی تاکنون در این باره صحبتی نکرده است. ناطق نوری، سید حسن خمینی و سید محمد خاتمی برای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گیری خواهند کرد.
خبرآنلاين نوشت، حجتالاسلام محمدعلي ابطحي گفت: بخش ديگري که عمده جريانات اصلاحطلب را تشکيل ميدهند بر اين باورند که بايد حداقلهاي کف اصلاحطلبي در کانديداي موردنظر وجود داشته باشد بدين گونه که به دليل دارا بودن آن کف اصلاحطلبي، ما از آن کانديدا حمايت و آن را معرفي کنيم. نوع برخورد و بيتفاوتي دولت نسبت به اصلاحطلبان به ويژه در دور دوم رياست جمهوري، اين تفکر را در ميان اصلاحطلبان، تقويت کرد که کانديداي اصلاحطلبان، چه مورد پذيرش قرار بگيرد و چه مورد پذيرش قرار نگيرد آنها به کف اصلاحات پايبند باشند و کساني که خارج از جريان اصلاحطلبي هستند را در درون اين جريان قرار ندهند.
عضو مجمع روحانيون مبارز در مورد مشکل پيش روي اصلاحطلبان در انتخابات 1400 بيان کرد: در واقع مشکل اصلي اين است که طي ده سال گذشته و پس از انتخابات 88، موانع و فشارهاي زيادي وجود داشته تا اين جريان حذف شود؛ اين فشارها همچنان وجود دارد. از اين رو بنده پيشبيني نميکنم اين فشارها تا زمان انتخابات برداشته شود. به بياني ديگر تصور اينکه جريان اصلاحطلب در انتخابات آينده، امکان حضور قدرتمند با يک چهره متفاوت داشته باشد يا اينکه با داشتن يک سري اختيارات جديد بتواند در صحنه حاضر شود را بسيار بعيد ميدانم. در واقع همين دليلي است که جامعه هم نسبت به حضور در انتخابات، کم رغبت به نظر ميرسد.
وي در ارتباط با نقش اصلاح طلبان در بي رغبتي مردم نسبت به انتخابات عنوان کرد: وقتي جامعه نسبت به حضور در انتخابات و مشارکت، کم رغبت باشد بدين معناست که اميدي هم به تغيير ندارند مردم در انتخاباتهاي گذشته هم که خواست خود را از طرق مختلف ميتوانستند اعمال کنند به نوعي نااميد شدند، چراکه نه تنها آن خواستها مورد قبول و پذيرش قرار نگرفت بلکه بيشتر با آن مخالفت شد و درگيري ايجاد شد. بنابراين به نظر ميرسد يک رأي حداقلي در انتخابات آينده براي بسياري مفيد است از اين رو اينها فضا را تا حدودي متفاوت ميکند و کار را بسيار سخت ميکند. شايد اين مجموعه نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان هم گرفتار همين اتفاقات هستند ببينند اين اتفاقات به چه سمتي حرکت خواهد کرد.
ابطحي افزود: بنده بر اين باورم که انتخابات رياستجمهوري اصلا به بحث و بررسي زياد، نيازي ندارد بلکه بايد يکي، دو، سه مصداق چه در ميان اصولگرايان و چه در اصلاحطلبان مطرح شود، درباره آنها گفت و گو شود و به نوعي سبک و سنگين شود تا براساس آن، اصلاحطلبان رو به جلو حرکت کنند.
نيازمند يک انتخابات پرشور هستيم
رئيس دفتر رئيسجمهور در دولت اصلاحات در مورد توانايي نهاد اجماعساز در راستاي هماهنگي اصلاحطلبان اظهار کرد: اينکه همواره سخن از نهاد اصلاحطلبان و اجماعساز مطرح ميشود به دليل ابهاماتي است که در سخنانم به آن اشاره کردم مبني بر اينکه وضعيت اصلاحطلبان مشخص و روشن نيست و معلوم نيست در آينده چه رخ خواهد داد؟ آيا فضا باز ميشود؟ آيا مردم در انتخابات شرکت ميکنند يا خير؟ به بياني ديگر، اگر مردم حضور پيدا نکنند اصلاحطلبان نميتوانند فعال شوند. بنابراين ابهاماتي همچنان وجود دارد در نتيجه اين نهاد اجماع ساز آن چنان مهم نيست.
ابطحي در مورد تاثير انتخابات آمريکا بر انتخابات و اميد اصلاحطلبان ابراز داشت: اساسا بنده، نگاه به خارج از مرزها را در ارتباط با انتخابات، آنچنان قابل توجه نميدانم و به اين مولفه باور ندارم اما طبعاً شرايط جهاني بسيار تعيين کننده است به ويژه اينکه بحران اقتصادي فعلي که ايران با آن روبهروست تحت تاثير شرايط جهاني است در نتيجه اين بحران اقتصادي بايد از بين برود. به بياني ديگر از بين رفتن اين بحران اقتصادي هم تنها با همکاري و تلاش جهاني و با اتکا به نيروهاي داخلي، امکانپذير است. در دوره ترامپ، قدرتهاي جهاني با اعمال فشارهاي حداکثري عليه ايران مخالفتي نکردند.
وي ادامه داد: در حال حاضر هم اگر تغيير وضعيتي در دنيا صورت بگيرد در داخل هم بايد چهرههايي باشند که مورد قبول دنيا قرار گيرند. بنابراين صرفا اين گونه نيست که کسي از داخل کشور تصميم بگيرد ارتباطاتش را با دنيا درست کند بلکه اين ارتباطات و تنشزدايي، بحث دوسويه است و طرف مقابلي هم وجود دارد. بنابراين در داخل، کسي بايد باشد که بتواند با طرف مقابل، باب گفت و گو را باز کند. معاون پارلماني رئيس دولت اصلاحات تصريح کرد: شايد شرايط در مجموع، شرايطي است که براي آينده جمهوريت در کشور و انقلاب اسلامي، نياز باشد انتخابات پرشوري برگزار شود و آنهايي که به انتخابات حداقلي علاقهمندند و ظرفيت اين نوع انتخابات را دارند اهميت اين برهه تاريخي را حس کنند و فکر کنند که کشور بدون يک حضور فعال و مشارکت جمعي نميتواند از خطرات و مشکلات رد شود. ابطحي در خصوص ضرورت رايزني اصلاحطلبان با شوراي نگهبان بيان کرد: بنده پيشبيني نميکنم بعد از اين همه فشاري که طي اين مدت به اصلاحطلبان وارد شده، اجازه بدهند تا انتخابات 1400، فضا براي اصلاحطلبان باز شود و درعين حال فضاي گفت و گوي داخل کشور هم شکل بگيرد.
نزاع سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰
این روزها نزاع گفتمانی میان اصلاح طلبان بسیار بالا گرفته است، اگر از مجادله محمود واعظی و صادق خرازی عبور کنیم، حمله اخیر سعید حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاح طلبان به مواضع حزب کارگزاران نزاع ایدئولوژیک میان دو طیف اصلاح طلبان را عیان کرده است، از یک طرف حجاریان به نمایندگی از بدنه اجتماعی و قاطبه اصلاح طلبان از دموکراسی حرف میزند، اما در سوی دیگر حسین مرعشی سخنگو و محمد قوچانی سردبیر ارگان مطبوعاتی کارگزاران تکنوکراسی را مقدم بر دموکراسی میدانند و این نقطه، محل تلاقی جدل گفتمانی اصلاح طلبان شده است.
حجاریان: عقد نظامیان و کارگزاران را در آسمانها بستهاند
سعید حجاریان در گفتگوی اخیر خود با روزنامه اعتماد در مورد طرفداران تشکیل دولت نظامی، سه گروه را هوادار این ایده میداند و در مورد کارگزاران نیر میگوید: «صدای سوم هم از درون کشور است، اما متعلق به تکنو-بوروکراتهاست. اصلیترین نماینده این صدا بخشی از کارگزاران سازندگی هستند. به لحاظ نظری و تجربی دولت «اقتدارگرای بوروکراتیک» برپایه دو نیاز اساسی یعنی معیشت و امنیت شکل میگیرد و به تبع آن مقولاتی از جمله آزادی، دموکراسی و... تعلیق میشود و این نقطه کانونی تحلیلهای حامیان دولت نظامی (اعم از نظامی یکپارچه و اقتدارگرای بوروکراتیک) است که تلاش دارند براساس آمار دقیق نشان دهند که مردم نان و امنیت میخواهند نه آزادی و دموکراسی.»
وی میافزاید: «باری، عقد این دولت میان بخشی از کارگزاران سازندگی و بخشی از نظامیان در آسمانها بسته شده است! اما کارگزاران سازندگی متاسفانه منطق موقعیت را در نظر نمیگیرند. دولت نوستالژیک اعضای این حزب بالطبع دولت سازندگی است، اما متاسفانه به تفاوتهای ایجاد شده از آن سالها تاکنون توجهی نمیکنند. چنانکه میدانیم اقتدار و شیوه ایجاد موازنه مرحوم هاشمی به نحوی بود که میتوانست اولا با شخص رهبری ارتباط مستقیم و «یک به یک» بگیرد و ثانیا زمین بازی را خود برای نظامیان تعریف کند و اصطلاحا سهم آنها را بدهد؛ هر چند که من وارد کردن نظامیان به اقتصاد و صنعت به دست آقای هاشمی را نادرست دانسته و آن را مقدمه سهمخواهی بیشتر میدانم.»
حجاریان اظهار داشت: «اما اکنون منطق موقعیت ما بیانگر چنین موازنهای نیست؛ اولا افراد محدودی هستند که قادر به برقراری ارتباط مستقیم و «یک به یک» هستند و ثانیا نظامیان -همچون پاکستان- زمین بازی را تعریف میکنند و اختیار عمل از دست بوروکراتها خارج است. الا اینکه بوروکراتهای ما بخواهند متکفل قبوض آب و برق و کارت ساعت ادارات بشوند یا آنکه بخواهند سرمایه تجاری خود را در حاشیه چنین دولتی حفظ و ارتقا دهند.»
پاسخ تند مرعشی به حجاریان: دوستان امنیتی، دموکرات دوآتشه شده اند
بلافاصله حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران در گفتگو با فردا در جواب به اظهارات حجاریان، گفت: «آقای حجاریان از قربانیان خشونت است. جایگاه او همیشه برای ما محترم بوده و خواهد بود. در عین حال برای آنکه تحریفی در واقعیتهای تاریخی اتفاق نیفتد، من اصلا متوجه نشدم تعبیری که آقای حجاریان درباره کارگزاران بیان کرد، سندش کجاست که حزب کارگزاران در چه مقطع یا دورهای از حیات تاریخی خود با نظامیها پیونده داشته است؟ آقای حجاریان لطف کند اگر یک مورد همکاری بین کارگزاران با نظامیها در عرصه سیاسی ایران وجود داشته، سند آن را ارائه کنند تا ما هم مطلع باشیم.»
سخنگوی حزب کارگزاران بیان کرد: «این جای خوشبختی دارد که دوستانی مثل آقای حجاریان که سابقه پررنگ در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی داشتند، امروز طرفداران دوآتیشه دموکراسی شده اند. این تحول برای کشور و مردم ایران مثبت است. این سوابق را همه میدانند و از این جهت ما خوشحالیم دوستانی که خودشان نهادهای امنیتی را برای این کشور شکل دادند و اداره کردند، خوشبختانه امروز دموکرات هستند.»
وی ادامه داد: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم و خیلی واضح است، آن است که نتیجه کار دولت کارگزاران که دولت آقای هاشمی بود، کارگزاران این افتخار را دارند که در آغاز اولین برگ حیات سیاسی خود مجلس پنجم را که بسیار متعادلتر و متفاوت با مجلس چهارم بود شکل دادند، همچنین این افتخار را داشتند که انتقال قدرت بعد از آقای هاشمی را مدیریت کنند و کشور را به آقای خاتمی تحویل دادند. دوستانی که به ظاهر از کارگزاران دموکراتتر و آزادیخواه هستند، نتیجه سیاست ورزی و مدیریت فضای سیاسی شان این شد که کشور را از آقای هاشمی تحویل گرفتند و به آقای احمدی نژاد تحویل دادند. برای همه دوستان آرزوی موفقیت داریم.»
در ادامه نیز محمود صادقی نماینده مجلس اسبق مجلس در توییتی جنجالی نوشت: «در این وانفسا که بدنهی اجتماعی رغبتی به حضور در انتخابات ندارند، غضنفرهای اصلاحات و اعتدال برای هم خط و نشان میکشند!»
قوچانی: تکنوکراسی مقدم بر دموکراسی است
همچنین محمد قوچانی در جستار مفصل خود در اولین شماره مجله «آگاهینو» نشریه خودش به نقد اصلاحطلبی پرداخته است. او با نوشتن درآمدی بر «اصلاحات در اغما»، در فصول هفتگانه بعدی بهدنبال آسیبشناسی این جریان و بهعبارت دیگر «اصلاح اصلاحطلبی» است. قوچانی با تبارشناسی تاریخی، روی جریانی در دل اصلاحات تمرکز میکند که بهباور او منشأ انحراف از اصلاحطلبی مطلوب است. او در مقابل تلاش میکند تا با صورتبندی گفتمان توسعه بر تیپیکال امیرکبیر، صورتبندی اصلاحطلبی مطلوب را ارائه کند.
قوچانی در بخشی از مقاله خود با عنوان «تقدم تکنوکراسی بردموکراسی» مینویسد: «البته بیتوجهی به امیرکبیر در نهضتی که نظریهپردازانش (همان مهندسان اصلاحات) حتی نسبت خود با مهندس مهدی بازرگان را انکار میکنند و بهصراحت نه بازرگان را اصلاحطلب میدانند و نه خود را وامدار او میدانند (مباحثه سید مصطفی تاجزاده و عباس عبدی: ماهنامه اندیشه پویا) چندان شگفتانگیز نیست. علت این حذف و سانسور تاریخ را باید در تمایز دو نوع اصلاحطلبی دانست؛ اول. اصلاحطلبی سیاسی که آن را بهطعنه اصلاحطلبی حکومتی میخوانند و دوم. اصلاحطلبی اجتماعی که بهتر است آن را انقلابیگری بخوانیم».
این در حالیست که قوچانی در واکنش به انتقادها به مصاحبهی اخیرش با تسنیم که گفته بود «صراحتاً از اقتدارگرایی دفاع میکنم»، در اینستاگرامش نوشت: «لطفا در فحش دادن عجله نکنید! گوینده این سخن من نیستم. در دهه هشتاد بندهی کمترین یکی از محررین آقا سعید حجاریان بودم و و تقریرات ایشان را مینوشتم و در مقام سردبیر مجله همشهری ماه و روزنامهی شرق چند مقاله را از ذهن ایشان بر کاغذ آوردم. از جمله گفتاری دربارهی تقدم دولت بر دموکراسی که تیتر اول روزنامهی شرق شد. اینک این مقاله با این توضیح در تازهترین کتاب آقای حجاریان چاپ شده است. اصل نظریه البته از ماکس وبر است و دیگر نظریه پردازان دموکراسی و بورکراسی و تکنوکراسی. اصلا یک تقدم عقلی است که تا دولتی نباشد، دموکراسیای هم نیست. اما حالا کاربست این ایده با تقطیع عبارات و جملات و تحریف کلام به جنجالی بدل شده است. البته ایراد از من است که مباحث نظری را به خیابانهای مجازی آوردم و با رهگذرانی که از سر تفنن و گاه سوتفاهم با اندیشه برخورد سیاسی میکنند و به تیتر بسنده میکنند، ایدهام را به اشتراک گذاشتم.»
قوچانی ادامه داد: «باید به همان مجلهی پرحجم و ریز و خسته کننده اکتفا میکردم که هر گوش تاب شنیدن این سخنان را ندارد. بودند افرادی، چون بیژن اشتری عزیز که مصاحبه را نقادانه خواندند و مودبانه نوشتند، اما متاسفانه مطلقا در اقلیت بودند. اصل بحث البته در سی هزار کلمه در آگاهی نو چاپ شده است. اگر حوصله دارید رساله “تقدم تکنوکراسی بر دموکراسی” را بخوانید. انشاله توبه میکنم و دیگر مصاحبه نمیکنم. اما زمین هم گرد است، هم به دور خورشید میچرخد.»
زیبا کلام: کارگزاران به دنبال باقی ماندن در قدرت است
صادق زیباکلام در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه اصولا احزابی مانند کارگزاران، اعتدال و توسعه و اسلامی کار، به دنبال باقی ماندن در قدرت به هر بهایی هستند، اظهارداشت: نمونه عینی این موضوع، اتفاقی است که در انتخابات اسفندماه رخ داد و کارگزاران و برخی از دیگر احزاب به ظاهر اصلاح طلب لیست جداگانهای را منتشر کردند، این درحالی است که از قبل نیز معلوم بود این افراد هیچ گونه شانسی ندارند، آنها میخواهند به هر طریقی که شده به حاکمیت بفهمانند که مانند سایر احزاب اصلاح طلب از جمله اتحاد ملت و مشارکتیهای سابق نیستند، که به اصطلاح تندروی کنند.
وی افزود: با توجه به اینکه اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکردند و لیستی نیز ندادند، اما کارگزاران اعلام کرد، که تنها از مسیر صندوق رای است که میتوان تغییر را ایجاد کرد، اما آنها خود نیز میدانند که هیچ گونه پایگاه رایی به مانند اعتدال و توسعه ندارند و اگر نبود حمایت اصلاح طلبان، آنها نیز طی این سالها نمیتوانستند، در انتخابات گوناگون به پیروزی برسند، مثالش نیز کاملا روشن است، در انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴، محمدرضا عارف با ۱.۵ میلیون رای نفر اول تهران شد، درحالی که اگر تنها ده درصد از کسانی که در انتخابات سال ۹۴ شرکت میکردند، سرلیست کارگزاران در انتخابات باید حداقل ۱۵۰ هزار رای نیز میآورد. اما اینگونه نشد و تنها ۷۰، ۸۰ هزار رای آورد.
زیبا کلام اظهارداشت: بنابراین مشخص میشود که این احزاب هیچ گونه بدنه رایی در میان مردم ندارند و اگر حمایت اصلاح طلبان نباشد، آنها شکست میخوردند، در هر انتخاباتی که شرکت کنند، اما خوب آنها به دنبال حضور در قدرت هستند و این مسئله را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند، در حالی که عملکرد آقای روحانی و اصول گرایان از سال ۹۶ به این طرف به گونهای بود که صندوق رای را بی معنا کرد، زیرا که هر اقدامی که روحانی در ۴ سال اول خود انجام داد، در دوره دوم تمامی آنها از بین رفت و شرایط به قبل از سال ۹۲ برگشت، در زمینههای سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، اجنماعی، فرهنگی و... شرایط به هیچ عنوان تغییر نکرد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: با توجه به اینکه هیچ تغییری به وجود نیامد، آن ۲۴ میلیون نفری که به روحانی رای دادند، در خرداد ۱۴۰۰ نیز اگر به پای آنها جرثقیل هم ببندید، دیگر به پای صندوق نمیآیند، حال برخی اصلاح طلبان این فضا را درک کرده اند و فهمیده اند که چه خبر است، از همین روی است که در انتخابات مجلس نیز شرکت نکردند و در ۱۴۰۰ نیز شرکت نخواهند کرد، اما برخی از احزاب دیگر اصلاح طلب که محوریتشان با کارگزاران است، نمیخواهند این موضوع را درک کنند، که مردم دیگر رای نمیدهند، اما میخواهند به خاطر اینکه همچنان در قدرت باشند، در انتخابات شرکت، کنند، با این که میدانند، بختی برای پیروزی ندارند.
وی ادامه داد: طی چهار سال گذشته وضع مردم از هر نظر به مراتب بدتر شده و رای دهندگان به روحانی او را مسئول میدادند، بنابراین پیش خود میگویند، چه فرقی میکند که چه کسی رئیس جمهور باشد، اما در این بین کارگزاران و تئوریسینهای آنها مدام نظریه و تئوری میآورند که چنین است و چنان است، اما در هر حال خود اصلاح طلبان نیز پی برده اند که برای ۱۴۰۰ با توجه به وضعیتی که در این چهار سال وجود داشت، شانسی نخواهند داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: در چنین فضایی نیز اصولگرایان بسیار از حضور کارگزاران و سایر احزاب مشابه اصلاح طلب استقبال خواهند کرد، که در انتخابات شرکت کنند، زیرا که میدانند برای اصوگرایان آنها به هیچ عنوان خطری ندارند، بلکه سراسر سود نیز هستند، زیراکه این طور القاء میکنند، در رسانههای خود که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کردند، اما شکست سختی خوردند، همان اتفاقی که در انتخابات مجلس نیز رخ داد و به علت عدم شرکت بدنه اجتماعی اصلاحات، ۳۰ نماینده لیست اصولگرایان رای آوردند، اما لیست کارگزاران نتوانست، حتی در پشت سر اصولگرایان قرار بگیرد، به طوری که نمایندگان متفرقه اصولگرا بیشتر از آنها رای آوردند، بنابراین به خوبی مشخص است که چرا کارگزارانیها اینچنین مدافع حضور اصلاح طلبان در انتخابات هستند.
حمله به دولت برای ضربه به اصلاحات
سید ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در مطلبی آورده که حملههاي اخير به دولت، سويههاي انتخاباتي دارد. دولت ضعفهايي داشته است اما بسياري از اين ضعفها بهدليل کارشکنيهاي گوناگوني بوده تا دولت نتواند کار خود را بهخوبي انجام دهد و خدمات لازم را به مردم برساند. دولت ضعف دارد اما بيشتر ضعف دولت از اين ناحيه است. حملاتي که تاکنون عليه دولت انجام شده يا در حال حاضر انجام ميشود، بيشک براي ضايع کردن تلاشهاي دولت و اصلاحطلبان حامي دولت است. اصلاحطلبان براي رئيسجمهوري فعلي راي جمع کرده و به او کمک کردند. به ياري اصلاحات بود که آقاي روحاني دو دوره برنده انتخابات شد. هدف آنها تا حدي نيز ضايع کردن پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان است تا مخالفان بتوانند در انتخابات پيش رو فرد موردنظر را به پاستور بفرستند. مشکلات بهوجودآمده ميان صداوسيما و دولت يا مجلس و دولت، قطعا تبعاتي منفي براي کشور به همراه خواهد داشت. علت تفکيک قوا اين نيست که مخالف يکديگر باشند يا عليه هم موضعگيري کنند. قوا بايد با هم متحدتر باشند. قوهقضائيه، مجلس و دولت بايد براي حفظ منافع ملي، منافع مردم و ايجاد رفاه در کشور، منسجمتر و همدل باشند، هرچند از نظر سليقه و تفکر اختلافنظر داشته باشند. اختلاف در سليقه و تفکر نبايد سبب شود که مردم آسيب ببينند يا به منافع ملي گزندي وارد شود. تعامل ميان قواي سهگانه، قطعا به منافع ملي و منافع مردم کمک خواهد کرد و کشور را دچار بحران نميکند. کساني که به دولت حمله ميکنند، از اين مسائل آگاه هستند. اگر منصفانه فکر کنيم، متوجه خواهيم شد که اختلافاتي از اين دست موجب تضعيف منافع ملي و آسيب رسيدن به مردم ميشود. برخي با آگاهي و در راستاي منافع جناحي و گروهي خود دست به اقداماتي عليه دولت ميزنند. علت مهم گسترش اختلافات ميان دولت و نهادهايي که اغلب افراد آنها را اصولگرايان تشکيل ميدهند، رقابت زودهنگام انتخاباتي است. نتيجه انتخابات پيشرو که علت اين حملات به دولت است، بستگي به گزينه اصلاحطلبان در انتخابات دارد. اگر فردي در انتخابات نامزد شود که مردم به او و اصلاحطلبي او اعتقاد داشته باشند، طبعا پيروزي انتخابات با اصولگرايان نخواهد بود، زيرا پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان از ساير گروهها قويتر است. اگر اصلاحطلبي که نامزد انتخابات ميشود، مورد قبول نباشد، پيروزي در انتخابات مشکلساز خواهد شد. اما اگر اصلاحطلبان گزينه شاخص خود را اعلام کنند و صلاحيت آن فرد مورد تاييد قرار بگيرد، با همه اين شرايط و انتقادات مردم به عملکرد دولت در سالهاي گذشته، باز هم اصلاحطلبان پايگاه اجتماعي قويتري نسبت به اصولگرايان خواهند داشت.
با این همه، هنوز اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 تکلیف مشخصی ندارند، آنها به دنبال گزینه مورد دلخواهشان هستند. تا جایی که به دلیل هراس از رد صلاحیت مهرههای اصلی خود، انتخاب چهرههای معتدل همانند لاریجانی را در دستور کار قرار دارند. لاریجانی تاکنون در این باره صحبتی نکرده است. ناطق نوری، سید حسن خمینی و سید محمد خاتمی برای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گیری خواهند کرد.