تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۷
کد مطلب : ۴۳۳۹۹۸
تغییر ائتلافهای سیاسی در ایران؛
چرا ایرانگرایان به جای اصلاحطلبان به سعید محمد روی آوردهاند؟
سید وحید موسوی
۴
کبنا ؛سید وحید موسوی: توانمندی سیاسی، مالی و رسانهای اصلاحطلبان در ایران به نسبت سیاستمدار تازهواردی مانند سعید محمد قابلمقایسه نیست. اصلاحطلبان ائتلاف گستردهای از نیروها با صدها حامی مالی، در حال حاضر نزدیک به چند هزار سرباز پیاده سیاسی و صدها سایت و رسانه در ایران و جهان دارند. این در حالی است که هیچ سایت خبری و رسانه مشهوری و حتی جریانهای سیاسی بهصورت آشکار از سعید محمد حمایتی نکرده است و در عوض حملههای گستردهای علیه وی میشود. این حملهها از نادیده گرفتن تا تبلیغات گسترده علیه وی را شامل میشود. بااینوجود، دیده میشود که بسیاری از بدنه جریانهای ملیگراها و ایرانگراها در داخل و خارج از کشور که علایق ملیگرایانه دارند ترجیح میدهند از سعید محمد حمایت کنند.
در هفتههای گذشته در فضای رسانهای کمپینی شکل گرفته است که عمدتاً شهروان ایرانی مقیم خارج هستند. در این کمپینها (شامل شش هزار ویدئو) اعلام کردهاند از سعید محمد حمایت میکنند. بخشی از این حمایتها با فراخوان افرادی همچون امید دانا از فعالان رسانهای خارج از کشور که علایق ملیگرایانه دارد به دست آمده است. در ویدئوهایی که این قبیل افراد منتشر میکنند مردان و زنان جوانی هستند که با قضاوت ظاهر هیچ قرابتی با سعید محمد انقلابی ندارند.
سؤالی که مطرح میشود این است که چه عاملی باعث این اتفاق شده است؟ چرا سکولارها و وطن دوستان و ایرانگراها بعد از چند دهه ائتلاف با اصلاحطلبان از آنان ناامید شدهاند؟ پاسخ این سؤال را باید در اهمیت ادراک و برداشت جریانهای سیاسی، نسبت به قابلیتهای ایران جستجو کرد. به نظر میرسد که سعید محمد تمایل دارد که از قدرت ایران برای تأثیرگذاری روی موازنه قوا در منطقه تأثیر بگذارد و از این طریق «امنیت منطقهای» ایران را تضمین کند و در داخل نیز به اقتصاد درونزا به جای برونزا بودن تأکید میکند، درحالیکه اصلاحطلبان به نظر نمیرسد چنین علاقهای داشته باشند.
اقدامهای سعید محمد در قرارگاه سازندگی سپاه برای مقابله با تحریم به شکل قابلتوجهی در حد و اندازه خود، باعث تضمین موقعیت ایران در جهان و همچنین خروج ایران از انزوا پس از تحریمهای کمرشکن آمریکا شد که یک نمونه از آن را میتوان در تولید بنزین با مدیریت وی مشاهده کرد. جهانبینی افرادی مانند سعید محمد کاملاً متفاوت از جهانبینی اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان تنها روش مقابله با تحریمهای آمریکا را دادن امتیاز به آمریکا و غرب در حوزههای امنیتی و سیاسی میدانند. در بهترین حالت آنها دورزدن تحریمها را بر خنثی کردن تحریمها امکانپذیرتر میدانند. این طرز تلقی بازتابی از جهانبینی آنها و خوشبینی آنان به حلشدن در نظام سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب است و نشان میدهد که چرا آنان علیرغم همه مشکلاتی که وابستگی سیاسی و اقتصادی به غرب (مثلاً اقدامهای دونالد ترامپ) به وجود آورده است، از مبارزه جدی با تحریمها حتیالامکان پرهیز میکند. اصلاحطلبان معتقدند که تلاش برای جدا شدن از سیستم سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب بیش از آنکه برای ایران سودآور باشد، ضرر خواهد داشت. این گزاره نیز از همین طرز فکر بر آمده است. اما به نظر میرسد که در جهان امروز رویکرد انقلابیون اصیل ایران یعنی استفاده از نیروی درونی برای رسیدن به اهداف به عرف معمول تبدیل شده است. روسیه، چین و ترکیه از چنین شیوههایی استفاده میکنند، زیرا به اصالت قدرت درون رسیدهاند.
پس از خروج آمریکا از توافق هستهای، سیاست «امنیت منطقهای» ایران با شدت بیشتری نسبت به گذشته پیگیری شده است. از سویی دیگر حضور قرارگاه سازندگی در حوزه مبارزه با تحریمها معادلات قدرت را تغییر داد و برخلاف آنچه اصلاحطلبان گفته بودند، سیاستهای ایران توانست، آن را در موقعیتی برتر قرار دهد به حدی که در حال حاضر این آمریکا است که تلاش میکند ایران را به برجام بازگرداند و این بهمنزله تأیید اهرم فشاری است که در دست ایران قرار دارد. ایران گرایان نیز این مهم را درک کرده و فهمیدهاند که برای تضمین منافع ایران باید پشت سر شخصی مانند سعید محمد بایستند.
ایرانگراها بیش از آن که نگران نیروهایی مانند سعید محمد باشند، از تحقیر ایران توسط غرب و وابستگی کُشنده به ساختار سیاسی- اقتصادی و امنیتی آمریکا بیم دارند. این گروهها به این باور رسیدهاند که دولت اصلاحطلبان تسلیم هژمونی جهانی آمریکا شده است.
گروههای ایران گرا و ملیگرای خارج نشین و داخلی هر دو منتظر تغییر دولت در تهران هستند. آنها میدانند که برای اقتدار ایران نمیتوان به اصلاحطلبان اتکا کرد و در اصل روی افرادی مانند سعید محمد حساب میکنند. ازاینرو نباید از این تغییر جهت ملیگراهای ایرانی در خارج و داخل به سمت سعید محمد تعجب کرد.
در هفتههای گذشته در فضای رسانهای کمپینی شکل گرفته است که عمدتاً شهروان ایرانی مقیم خارج هستند. در این کمپینها (شامل شش هزار ویدئو) اعلام کردهاند از سعید محمد حمایت میکنند. بخشی از این حمایتها با فراخوان افرادی همچون امید دانا از فعالان رسانهای خارج از کشور که علایق ملیگرایانه دارد به دست آمده است. در ویدئوهایی که این قبیل افراد منتشر میکنند مردان و زنان جوانی هستند که با قضاوت ظاهر هیچ قرابتی با سعید محمد انقلابی ندارند.
سؤالی که مطرح میشود این است که چه عاملی باعث این اتفاق شده است؟ چرا سکولارها و وطن دوستان و ایرانگراها بعد از چند دهه ائتلاف با اصلاحطلبان از آنان ناامید شدهاند؟ پاسخ این سؤال را باید در اهمیت ادراک و برداشت جریانهای سیاسی، نسبت به قابلیتهای ایران جستجو کرد. به نظر میرسد که سعید محمد تمایل دارد که از قدرت ایران برای تأثیرگذاری روی موازنه قوا در منطقه تأثیر بگذارد و از این طریق «امنیت منطقهای» ایران را تضمین کند و در داخل نیز به اقتصاد درونزا به جای برونزا بودن تأکید میکند، درحالیکه اصلاحطلبان به نظر نمیرسد چنین علاقهای داشته باشند.
اقدامهای سعید محمد در قرارگاه سازندگی سپاه برای مقابله با تحریم به شکل قابلتوجهی در حد و اندازه خود، باعث تضمین موقعیت ایران در جهان و همچنین خروج ایران از انزوا پس از تحریمهای کمرشکن آمریکا شد که یک نمونه از آن را میتوان در تولید بنزین با مدیریت وی مشاهده کرد. جهانبینی افرادی مانند سعید محمد کاملاً متفاوت از جهانبینی اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان تنها روش مقابله با تحریمهای آمریکا را دادن امتیاز به آمریکا و غرب در حوزههای امنیتی و سیاسی میدانند. در بهترین حالت آنها دورزدن تحریمها را بر خنثی کردن تحریمها امکانپذیرتر میدانند. این طرز تلقی بازتابی از جهانبینی آنها و خوشبینی آنان به حلشدن در نظام سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب است و نشان میدهد که چرا آنان علیرغم همه مشکلاتی که وابستگی سیاسی و اقتصادی به غرب (مثلاً اقدامهای دونالد ترامپ) به وجود آورده است، از مبارزه جدی با تحریمها حتیالامکان پرهیز میکند. اصلاحطلبان معتقدند که تلاش برای جدا شدن از سیستم سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب بیش از آنکه برای ایران سودآور باشد، ضرر خواهد داشت. این گزاره نیز از همین طرز فکر بر آمده است. اما به نظر میرسد که در جهان امروز رویکرد انقلابیون اصیل ایران یعنی استفاده از نیروی درونی برای رسیدن به اهداف به عرف معمول تبدیل شده است. روسیه، چین و ترکیه از چنین شیوههایی استفاده میکنند، زیرا به اصالت قدرت درون رسیدهاند.
پس از خروج آمریکا از توافق هستهای، سیاست «امنیت منطقهای» ایران با شدت بیشتری نسبت به گذشته پیگیری شده است. از سویی دیگر حضور قرارگاه سازندگی در حوزه مبارزه با تحریمها معادلات قدرت را تغییر داد و برخلاف آنچه اصلاحطلبان گفته بودند، سیاستهای ایران توانست، آن را در موقعیتی برتر قرار دهد به حدی که در حال حاضر این آمریکا است که تلاش میکند ایران را به برجام بازگرداند و این بهمنزله تأیید اهرم فشاری است که در دست ایران قرار دارد. ایران گرایان نیز این مهم را درک کرده و فهمیدهاند که برای تضمین منافع ایران باید پشت سر شخصی مانند سعید محمد بایستند.
ایرانگراها بیش از آن که نگران نیروهایی مانند سعید محمد باشند، از تحقیر ایران توسط غرب و وابستگی کُشنده به ساختار سیاسی- اقتصادی و امنیتی آمریکا بیم دارند. این گروهها به این باور رسیدهاند که دولت اصلاحطلبان تسلیم هژمونی جهانی آمریکا شده است.
گروههای ایران گرا و ملیگرای خارج نشین و داخلی هر دو منتظر تغییر دولت در تهران هستند. آنها میدانند که برای اقتدار ایران نمیتوان به اصلاحطلبان اتکا کرد و در اصل روی افرادی مانند سعید محمد حساب میکنند. ازاینرو نباید از این تغییر جهت ملیگراهای ایرانی در خارج و داخل به سمت سعید محمد تعجب کرد.