تاریخ انتشار
چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۱
کد مطلب : ۴۳۴۶۵۷
کاهش خسارات نیازمند بهادادن به ساکنین محلی و تأمین تجهیزات جنگلنشینان
چرا جنگلهای گچساران و باشت میسوزد؟
یادداشت| قوام ارشدی
۰
کبنا ؛
دوباره با گرم شدن هوا در بسیاری از مناطق جنوبی و صعب العبور رشته کوه زاگرس، خصوصاً کوه دیل و کوه خامی شاهد بروز آتش سوزیهای گستردهای بودیم که وجه اشتراک همه آنها غافل گیری و ناتوانی مسئولان در اطفای حریق است؛ رویدادهای تلخ و اسفناکی که علاوه بر نابودی بخش عظیمی از پوشش گیاهی مناطق مختلف به نابودی حیات وحش نیز منجر میشود.
همانطور که اشاره شد این آتش سوزیها محدود به سال جدید نبوده و با مرور تاریخچه آتش سوزی در جنگلهای زاگرس به خوبی نشان میدهد که ابعاد اینگونه حوادث بسیار زیاد است؛ آنقدری که به عنوان مثال تنها در سال ۱۳۹۹، بیش از ۷۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع شهرستان گچساران طعمه حریق شدند.
حوادثی که مسئولان استانی و شهرستانی عمده دلیل آنها را انسانی عنوان کردهاند
به هرصورت حجم زیاد آتش سوزی در جنگلهای زاگرس در سال جدید و نیز سالهای گذشته جدا از ابعاد خسارت این پرسش را در میان افکار عمومی مطرح میکند که اساساً دلیل این حجم از آتش سوزی چیست؟ آیا نمیتوان با اصلاح رویههای غلط و کاربست رویههای صحیحتر از وقوع چنین حجمی از خسارت جلوگیری کرد و یا خیر باید هر سال شاهد این آتش سوزیها باشیم و از ساکنین محلی و شهروندان و مدیران استانی و شهرستانی برای مقابله کاری ساخته نیست؟
در ادامه تلاش میشود تا به مجموعه دلایلی که در وقوع آتش سوزی در جنگلهای استان مؤثر است، اشاره شود و نتیجه گیری درباره اینکه میتوان این رویهها را اصلاح کرد یا خیر به خوانندگان واگذار شود:
- کمبود نیروی انسانی در سازمان و نهادهای مسئول
همیشه وقتی شاهد آتش سوزی در مناطق حفاظت شده زیر نظر سازمان محیط زیست و یا جنگلها و مراتع زیر نظر سازمان جنگلها و مراتع هستیم، یکی از بهانهها و دلایلی که مسئولان امر برای پوشش کاستیها و کم کاریها استفاده میکنند، مشکل کمبود نیروی انسانی چه در بعد نظارت و رصد و چه در بعد مقابله و اطفای سریع حریق است.
این موضوع را میتوان تا حدودی درست و تا حدودی نیز نادرست تلقی کرد. درست از این جهت که بالاخره در شرایط کنونی که این دو نهاد با ابتداییترین سیستمها در حال مدیریت منابع طبیعی کشور هستند، نیروی انسانی حرف اول را در پیش میبرد و نادرست از این جهت که در عصر تکنولوژی و دنیای دیجیتال که گاهاً شاهد اختراع و به کارگیری دستگاههایی هستیم که کار چند ده انسان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام میدهند، این دو سازمان عریض و طویل کشور گامهای موثری در این مسیر برنداشتهاند.
-صعب العبور بودن و لزوم استفاده از بالگردهای مجهز
این یک واقعیت است که رشته کوههای خامی و کوه دیل در بسیاری از مناطق به دلیل ارتفاع زیاد و صعب العبور بودن امکان دسترسی آسانی ندارند و در صورت طعمه حریق شدن به بالگردهای مجهز نیاز دارند. با این همه بررسیها نشان میدهد که در کشور ما بالگردهای مجهز و پیشرفته که آمادگی صد در صدی برای اطفای حریق در کوهستانها را داشته باشند، وجود ندارد.
مصداق بارز این مسئله اینکه در آتش سوزی سال گذشته در ارتفاعات شکار ممنوع کوه دیل، دو بالگرد معین از استان مجاور یعنی استان فارس به منطقه اعزام شد که البته هر دو موفق به اطفای کامل حریق نشدند. و این امر بار مالی بسیار سنگین بر گرده بیت المال عمومی از نظر پرداخت هزینههاست.
این یک مسئله بسیار مهم و اساسی است که مسئولان اجرایی باید برای آن چاره جویی کنند. به بیان دیگر مادامی که بالگردهای آماده، مجهز و در دسترس در استانها و مناطق حساس وجود نداشته باشد، صحبت کردن از اطفای حریق در مناطق صعب العبور زاگرس یک طنز تلخ بیشتر نیست.
-ناتوانی در بسیج نیروهای مردمی توانمند
به رغم اینکه مدیران اجرایی ما نشان دادهاند در حوادث طبیعی، چون سیل و زلزله قادر هستند نیروهای بسیج مردمی را به سرعت و به خوبی ساماندهی کرده و از توان حداکثری آنها در جهت رفع مشکل بهره ببرند، اما در زمینه آتش سوزی در جنگلها ما شاهد نوعی آشفتگی در مدیریت و بسیج نیروهای مردمی برای مقابله هماهنگ و برنامه ریزی شده با آتش سوزی هستیم؛ رویهای که چه بسا در گسترش آتش سوزیها نیز مؤثر است.
-عدم پایش جنگلها و نظارت لحظهای سامانمند
همانطور که پیشتر اشاره شد ما در عصر دیجیتال و سیستمهای هوشمند مدیریتی قرار داریم که امکان رصد نقطهای و لحظهای را به کمک ابزارهایی، چون ماهوارهها، دوربینهای هوشمند، سیستمهایمانیتورینگ لحظهای و… را ایجاد کرده است. در چنین دورانی که با استفاده از سیستمهای مدیریتی به روز میتوان جنگلها را به صورت دقیق و لحظهای رصد و پایش کرد، هنوز مدیران اجرایی ما در این بخش افتخارات قابل ذکری را به دست نیاوردهاند و در صدد هستند تا به صورت سنتی به مدیریت خود ادامه دهند.
-کمبود امکانات سخت افزاری مناسب
لباسهای مناسب و استاندارد برای نیروهای اطفای حریق، دستگاههای ثابت و متحرک آب پاش، خاموش کنندههای دستی و متحرک، ماشین آلات مجهز و آماده، وسایل هوشمند اعلام خطر وعدم جاده دسترسی و جاده اتشبر… از جمله ابزار و نیازهای ضروری برای مقابله با آتش سوزی است که باید توسط افراد حرفهای و توانمند استفاده شود. با این حال همواره ما با گزارشهایی مواجه هستیم که نیروهای مردمی با ابزاری، چون بیل و شاخه درخت و بدون پوشش استاندارد و ایمن برای مقابله با آتش سوزی در جنگلها اقدام میکنند.
-فقدان آموزش وعدم آشنایی با ضرورتهای محیط زیستی
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که در استان ما آموزشهای ضروری و لازم در مورد ضرورتهای محیط زیستی و نحوه برخورد انسان با محیط زیست به شکلی که درکلان شهرها و در حال توسعه ارائه میشود، ارائه نشده است. دانشآموزان و دانشجویان در دوران تحصیل خود با انبوهی از متون و علوم رشتههای مختلف و نیز فرمولها رو به رو هستند که شرط قبولی آنها در مقطع بالاتر مطالعه چندین و چند باره آنهاست، اما هیچگاه مطالعه در مورد محیط زیست از شروط موفقیت آنها در تحصیل نبوده است.
از این گذشته دیگر شهروندان نیز با اینکه به صورت روزانه با انبوهی از آموزشها و خوراک رسانهای در زمینههای مختلف رو به رو هستند، اما کمتر با محتواهای آموزشی در حوزه محیط زیست رو به رو هست و اساساً نرخ سواد زیست محیطی در کشور ما به شدت پایین است؛ حقیقتی تلخ که این ادعای مسئولان که اکثر آتش سوزیهای جنگلها به واسطه عامل انسانی رخ میدهد را منطقی جلوه میدهد.
-عوامل طبیعی
به همه موارد بالا باید عوامل طبیعی نظیر خشک شدن پوشش گیاهی، عدم بارش باران، خشکسالی، صاعقه و… را نیز اضافه کرد که اگرچه در علت وقوع به صورت مستقیم به انسان ارتباطی ندارند، اما در راهکارهای مقابله متأثر از عوامل فوق از قدرت اثرگذاری بیشتری برخوردار میشوند. در پایان جمع اوری چوبهای خشک و انباشته شده در جنگل توسط افراد محلی خصوصاً در مناطق حفاظت شده و با همکاری و نظارت متولیان امر و در پایان تشکیل گروههای و تشکلهای منسجم و استفاده از زبدهترین افراد محلی و تجهیز و ساماندهی و پرداخت مزایا و مشوقهای مالی و اجتماعی و اداری انها را خواستداریم.
با احترام: قوام ارشدی
نایب ریس شورای شهرستان و بخش مرکزی
همانطور که اشاره شد این آتش سوزیها محدود به سال جدید نبوده و با مرور تاریخچه آتش سوزی در جنگلهای زاگرس به خوبی نشان میدهد که ابعاد اینگونه حوادث بسیار زیاد است؛ آنقدری که به عنوان مثال تنها در سال ۱۳۹۹، بیش از ۷۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع شهرستان گچساران طعمه حریق شدند.
حوادثی که مسئولان استانی و شهرستانی عمده دلیل آنها را انسانی عنوان کردهاند
به هرصورت حجم زیاد آتش سوزی در جنگلهای زاگرس در سال جدید و نیز سالهای گذشته جدا از ابعاد خسارت این پرسش را در میان افکار عمومی مطرح میکند که اساساً دلیل این حجم از آتش سوزی چیست؟ آیا نمیتوان با اصلاح رویههای غلط و کاربست رویههای صحیحتر از وقوع چنین حجمی از خسارت جلوگیری کرد و یا خیر باید هر سال شاهد این آتش سوزیها باشیم و از ساکنین محلی و شهروندان و مدیران استانی و شهرستانی برای مقابله کاری ساخته نیست؟
در ادامه تلاش میشود تا به مجموعه دلایلی که در وقوع آتش سوزی در جنگلهای استان مؤثر است، اشاره شود و نتیجه گیری درباره اینکه میتوان این رویهها را اصلاح کرد یا خیر به خوانندگان واگذار شود:
- کمبود نیروی انسانی در سازمان و نهادهای مسئول
همیشه وقتی شاهد آتش سوزی در مناطق حفاظت شده زیر نظر سازمان محیط زیست و یا جنگلها و مراتع زیر نظر سازمان جنگلها و مراتع هستیم، یکی از بهانهها و دلایلی که مسئولان امر برای پوشش کاستیها و کم کاریها استفاده میکنند، مشکل کمبود نیروی انسانی چه در بعد نظارت و رصد و چه در بعد مقابله و اطفای سریع حریق است.
این موضوع را میتوان تا حدودی درست و تا حدودی نیز نادرست تلقی کرد. درست از این جهت که بالاخره در شرایط کنونی که این دو نهاد با ابتداییترین سیستمها در حال مدیریت منابع طبیعی کشور هستند، نیروی انسانی حرف اول را در پیش میبرد و نادرست از این جهت که در عصر تکنولوژی و دنیای دیجیتال که گاهاً شاهد اختراع و به کارگیری دستگاههایی هستیم که کار چند ده انسان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام میدهند، این دو سازمان عریض و طویل کشور گامهای موثری در این مسیر برنداشتهاند.
-صعب العبور بودن و لزوم استفاده از بالگردهای مجهز
این یک واقعیت است که رشته کوههای خامی و کوه دیل در بسیاری از مناطق به دلیل ارتفاع زیاد و صعب العبور بودن امکان دسترسی آسانی ندارند و در صورت طعمه حریق شدن به بالگردهای مجهز نیاز دارند. با این همه بررسیها نشان میدهد که در کشور ما بالگردهای مجهز و پیشرفته که آمادگی صد در صدی برای اطفای حریق در کوهستانها را داشته باشند، وجود ندارد.
مصداق بارز این مسئله اینکه در آتش سوزی سال گذشته در ارتفاعات شکار ممنوع کوه دیل، دو بالگرد معین از استان مجاور یعنی استان فارس به منطقه اعزام شد که البته هر دو موفق به اطفای کامل حریق نشدند. و این امر بار مالی بسیار سنگین بر گرده بیت المال عمومی از نظر پرداخت هزینههاست.
این یک مسئله بسیار مهم و اساسی است که مسئولان اجرایی باید برای آن چاره جویی کنند. به بیان دیگر مادامی که بالگردهای آماده، مجهز و در دسترس در استانها و مناطق حساس وجود نداشته باشد، صحبت کردن از اطفای حریق در مناطق صعب العبور زاگرس یک طنز تلخ بیشتر نیست.
-ناتوانی در بسیج نیروهای مردمی توانمند
به رغم اینکه مدیران اجرایی ما نشان دادهاند در حوادث طبیعی، چون سیل و زلزله قادر هستند نیروهای بسیج مردمی را به سرعت و به خوبی ساماندهی کرده و از توان حداکثری آنها در جهت رفع مشکل بهره ببرند، اما در زمینه آتش سوزی در جنگلها ما شاهد نوعی آشفتگی در مدیریت و بسیج نیروهای مردمی برای مقابله هماهنگ و برنامه ریزی شده با آتش سوزی هستیم؛ رویهای که چه بسا در گسترش آتش سوزیها نیز مؤثر است.
-عدم پایش جنگلها و نظارت لحظهای سامانمند
همانطور که پیشتر اشاره شد ما در عصر دیجیتال و سیستمهای هوشمند مدیریتی قرار داریم که امکان رصد نقطهای و لحظهای را به کمک ابزارهایی، چون ماهوارهها، دوربینهای هوشمند، سیستمهایمانیتورینگ لحظهای و… را ایجاد کرده است. در چنین دورانی که با استفاده از سیستمهای مدیریتی به روز میتوان جنگلها را به صورت دقیق و لحظهای رصد و پایش کرد، هنوز مدیران اجرایی ما در این بخش افتخارات قابل ذکری را به دست نیاوردهاند و در صدد هستند تا به صورت سنتی به مدیریت خود ادامه دهند.
-کمبود امکانات سخت افزاری مناسب
لباسهای مناسب و استاندارد برای نیروهای اطفای حریق، دستگاههای ثابت و متحرک آب پاش، خاموش کنندههای دستی و متحرک، ماشین آلات مجهز و آماده، وسایل هوشمند اعلام خطر وعدم جاده دسترسی و جاده اتشبر… از جمله ابزار و نیازهای ضروری برای مقابله با آتش سوزی است که باید توسط افراد حرفهای و توانمند استفاده شود. با این حال همواره ما با گزارشهایی مواجه هستیم که نیروهای مردمی با ابزاری، چون بیل و شاخه درخت و بدون پوشش استاندارد و ایمن برای مقابله با آتش سوزی در جنگلها اقدام میکنند.
-فقدان آموزش وعدم آشنایی با ضرورتهای محیط زیستی
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که در استان ما آموزشهای ضروری و لازم در مورد ضرورتهای محیط زیستی و نحوه برخورد انسان با محیط زیست به شکلی که درکلان شهرها و در حال توسعه ارائه میشود، ارائه نشده است. دانشآموزان و دانشجویان در دوران تحصیل خود با انبوهی از متون و علوم رشتههای مختلف و نیز فرمولها رو به رو هستند که شرط قبولی آنها در مقطع بالاتر مطالعه چندین و چند باره آنهاست، اما هیچگاه مطالعه در مورد محیط زیست از شروط موفقیت آنها در تحصیل نبوده است.
از این گذشته دیگر شهروندان نیز با اینکه به صورت روزانه با انبوهی از آموزشها و خوراک رسانهای در زمینههای مختلف رو به رو هستند، اما کمتر با محتواهای آموزشی در حوزه محیط زیست رو به رو هست و اساساً نرخ سواد زیست محیطی در کشور ما به شدت پایین است؛ حقیقتی تلخ که این ادعای مسئولان که اکثر آتش سوزیهای جنگلها به واسطه عامل انسانی رخ میدهد را منطقی جلوه میدهد.
-عوامل طبیعی
به همه موارد بالا باید عوامل طبیعی نظیر خشک شدن پوشش گیاهی، عدم بارش باران، خشکسالی، صاعقه و… را نیز اضافه کرد که اگرچه در علت وقوع به صورت مستقیم به انسان ارتباطی ندارند، اما در راهکارهای مقابله متأثر از عوامل فوق از قدرت اثرگذاری بیشتری برخوردار میشوند. در پایان جمع اوری چوبهای خشک و انباشته شده در جنگل توسط افراد محلی خصوصاً در مناطق حفاظت شده و با همکاری و نظارت متولیان امر و در پایان تشکیل گروههای و تشکلهای منسجم و استفاده از زبدهترین افراد محلی و تجهیز و ساماندهی و پرداخت مزایا و مشوقهای مالی و اجتماعی و اداری انها را خواستداریم.
با احترام: قوام ارشدی
نایب ریس شورای شهرستان و بخش مرکزی