تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۰
کد مطلب : ۴۳۴۶۶۵
یادداشت| دکتر جواد ویسی اصل
کوچ عشایر زادهای که مسیح عشایر بود
۶
کبنا ؛مرحوم دکتر غضنفر دژمان عشایر زاده اهل کهگیلویه و بویراحمد جز اولین فارغ التحصیلان این استان نوپا و محروم در رشته دامپزشکی دانشگاه شیراز بود. در دو دهه ۶۰ و ۷۰ در کنار کار حرفهای در رشته تخصصی به فعالیت سیاسی روی آورد. فعالیتی نه از نوع سهم خواهی و ارتقا شغلی در سلسله مراتب بوروکراتیک بلکه کنش ورزی از نوع تلاش برای تغییر و توسعه در جهت بهبود وضعیت منطقه خصوصاً قشر عشایری آن، اما این سیاست ورزی از همان ابتدا سرنوشت متفاوتی برای ایشان رقم زد، به صورتی که مانند خیلی از نخبگان واقعی از چرخه کنار گذاشته شد و برای همیشه همان کارشناس و فرد کاردان مورد اعتماد جامعه عشایری ماند و به قول آن بانوی عشایری: دکتر دژمان از اول «ملتی» بود.
دلسوزی و پیگیر بودن جز ویژگیهای یک متخصص حرفهای و با اخلاق کاری حرفهای است و دکتر دژمان با متانت خاص خود رفتار حرفهای و اخلاق شغلی آن بر هر چیزی ارجحیت داشت و برای رسیدگی به قشر دامدار هیچ وقت وضعیت آب و هوایی، بعد مسافت و زمان آن وظیفه شغلی خود را به وقت و مکان دیگری موکول نکرد و به قول عشایر منطقه «نوبت دهی» آن «قاصدی» بود. عشایر زادهای که در خانوادهای بزرگ و اصیل زندگی خود را آغاز کرد و شناخت او از مشکلات و محیط کاری عشایر انگیزهای مضاعف و مستمر فراتر از یک بوروکرات «پشت میز نشین» برای خدمت و کمک به عشایر زحمت کش و غیور منطقه به او داد. به راستی که برای همه عشایر زادگان الگویی مناسب برای «کسب دانش» در شرایط سخت، الگویی برای «اخلاق کاری» و الگویی برای «منش مردمی» در زمانه تغییر «ارزشهای اجتماعی» بود. او برای خیل عظیمی از عشایر زادگان «ناخودآگاه» خواستن، توانستن و شدن بود.
اردیبهشت همیشه فصل کوچ است، عشایر قدرشناس است و فرزندش دلسوز و وقت شناس حتی در کوچ ابدی، این شاید معمای رازگونه بستری شدن چند هفتهای ایشان در بیمارستان بود که منتظر ماند کوچ ایل با همه مشکلاتش تمام شود، ایل بار بیندازد، «جابگیرد» بعد کوچ ابدیش را در همراهی یاران همیشگیاش از جامعه عشایر آغاز کند.
آری دکتر دژمان شاگردی از مکتب محمد بهمن بیگی بود که مسیح وار تمام سیاه چادرها را برای زنده ماندن مردمانش «جلجتای» خودساخته خویش کرد. به راستی که «مسیح عشایر کهگیلویه و بویراحمد» بود.
دکتر جواد ویسی اصل
فارغ التحصیل دانشگاه تهران
دلسوزی و پیگیر بودن جز ویژگیهای یک متخصص حرفهای و با اخلاق کاری حرفهای است و دکتر دژمان با متانت خاص خود رفتار حرفهای و اخلاق شغلی آن بر هر چیزی ارجحیت داشت و برای رسیدگی به قشر دامدار هیچ وقت وضعیت آب و هوایی، بعد مسافت و زمان آن وظیفه شغلی خود را به وقت و مکان دیگری موکول نکرد و به قول عشایر منطقه «نوبت دهی» آن «قاصدی» بود. عشایر زادهای که در خانوادهای بزرگ و اصیل زندگی خود را آغاز کرد و شناخت او از مشکلات و محیط کاری عشایر انگیزهای مضاعف و مستمر فراتر از یک بوروکرات «پشت میز نشین» برای خدمت و کمک به عشایر زحمت کش و غیور منطقه به او داد. به راستی که برای همه عشایر زادگان الگویی مناسب برای «کسب دانش» در شرایط سخت، الگویی برای «اخلاق کاری» و الگویی برای «منش مردمی» در زمانه تغییر «ارزشهای اجتماعی» بود. او برای خیل عظیمی از عشایر زادگان «ناخودآگاه» خواستن، توانستن و شدن بود.
اردیبهشت همیشه فصل کوچ است، عشایر قدرشناس است و فرزندش دلسوز و وقت شناس حتی در کوچ ابدی، این شاید معمای رازگونه بستری شدن چند هفتهای ایشان در بیمارستان بود که منتظر ماند کوچ ایل با همه مشکلاتش تمام شود، ایل بار بیندازد، «جابگیرد» بعد کوچ ابدیش را در همراهی یاران همیشگیاش از جامعه عشایر آغاز کند.
آری دکتر دژمان شاگردی از مکتب محمد بهمن بیگی بود که مسیح وار تمام سیاه چادرها را برای زنده ماندن مردمانش «جلجتای» خودساخته خویش کرد. به راستی که «مسیح عشایر کهگیلویه و بویراحمد» بود.
دکتر جواد ویسی اصل
فارغ التحصیل دانشگاه تهران