تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۰
کد مطلب : ۴۳۴۹۱۹
گزارش چهارم: 16 روز مانده به 28 خرداد
بسته انتخاباتی 12 خرداد؛ حمایت اصلاحطلبان از رئیسی / برگ برنده محسن رضایی در مقابل رئیسی چیست؟ / برخی میخواهند با متلک گفتن کار را شروع کنند / به هیچ مسئولی اعتماد نخواهیم کرد/ چرا همتی نمیتواند نماینده اصلاحطلبان باشد؟
۰
کبنا ؛سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ همزمان با انتخابات ششمین دورهٔ شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار خواهد شد. در این انتخابات، هشتمین رئیسجمهور ایران با آرا انتخاب خواهد شد.
رئیسجمهور ایران بالاترین مقام منتخب مستقیم کشور، رئیس قوهٔ مجریه و دومین مقام مهم بعد از رهبر است. وظایف وی مشابه وظایف سران دولتها در سایر کشورها است، با این تفاوت که نیروهای مسلح، رئیس قوهٔ قضائیه، تلویزیون دولتی و سایر سازمانهای مهم دولتی، همه تحت کنترل رهبر هستند. همچنین این رسم غیررسمی است که برای انتخاب وزرای کابینه برای بخشهای حساس، همچون روابط خارجی و اطلاعات، با رهبر هماهنگ میشود.
هر شهروند ایرانی متولد ایران، معتقد به خدا و آئین رسمی ایران (اسلام)، که همیشه به قانون اساسی وفادار بوده و حداقل سن ۴۰ سال و حداکثر ۷۵ سال سن داشته باشد، میتواند به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام کند. مؤسسهای به نام هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری و تحت مدیریت شورای نگهبان، نامزدهای ثبت شده را رد میکند و تعداد معدودی را برای شرکت در انتخابات انتخاب میکند.
مهمترین اخبار انتخاباتی 12 خردادماه
رییسی: برخی میخواهند با متلک گفتن کار را شروع کنند
ابراهیم رئیسی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری گفت: امروز برخی میخواهند با متلک گفتن کار را شروع کنند، چون میبینند در دورهای با متلک گفتن کار پیش رفته؛ یکی گفته سرهنگ، یکی گفته حقوقدان.
حمایت اصلاحطلبان از رئیسی
جمعی از اصلاحطلبان، ستاد و پویشی برای حمایت از حجت الاسلام رییسی در انتخابات پیشرو راهاندازی کردند.
مهرعلیزاده: وزیر خارجه دولتم محمد جواد ظریف است
محسن مهرعلیزاده کاندیدای ریاست جمهوری گفت: وزیر امور خارجه دولت من، دیپلمات موفق، دکتر محمد جواد ظریف خواهد بود.
مهرعلیزاده گفت: میخواهم با تنش زدایی یاد و خاطره دولت خاتمی را در جهان که با نام گفتگو تمدن ها، اعتبار پاسپورتها و دعوت از دولت به کشورهای مختلف، را زنده کنم.
محسن مهرعلیزاده؛ کاندیدای ریاست جمهوری در گفتگو آزاد با مردم در کلاب هاوس به موضوعاتی اشاره کرد که بخشهایی از آن را میخوانید؛
میخواهم از ظرفیت رنگین کمان مذاهب، قومیت و جنسیت را در جایگاهها و پستها استفاده کنم؛ بدور از تبعیض
افتخار میکنم که اصلاحطلب خطاب شوم؛ میخواهم مطالبات اصلاحطلبی را مطالبه کنم.
سیاست خارجی کشورم توسعه محور خواهد بود.
میخواهم با تنش زدایی یاد و خاطره دولت خاتمی را در جهان که با نام گفتگو تمدن ها، اعتبار پاسپورتها و دعوت از دولت به کشورهای مختلف، را زنده کنم.
وزیر امور خارجه دولت من، دیپلمات موفق، دکتر محمد جواد ظریف خواهد بود.
کمیته حقیقت یاب برای اتفاقات ناگوار آبان ۹۸ تشکیل میدهم.
مدیر عملگرا هستم و اگر قولی بدهم دقیق است و انجام خواهد شد؛ کما اینکه در گذشته هم همینطور بوده است.
سیستم قضایی و اجرایی دستم نیست و شهروند ساده هستم؛ تنها مردم میتوانند آن جبهه تمامیت خواه را کنار بزنند.
چرا همتی نمیتواند نماینده اصلاحطلبان باشد؟
نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود.
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ از جهات مختلف برای اصلاحطلبان پرمانع است. مهمترین مانع، سایه سنگین دولت حسن روحانی بر مواضع اصلاحطلبان در پیشگاه عمومی است؛ به نحوی که جبهه اصلاحات چه بخواهد، چه نخواهد، به دلیل حمایتی که در دو مقطع ۹۲ و ۹۶ از حسن روحانی کرد، شریک عملکرد دولت محسوب میشود.
گرچه این گزاره به طور کامل دقیق نیست، زیرا روحانی دستکم بعد از پیروزی در انتخابات ۹۶ حساب خود را کاملا از اصلاحطلبان جدا کرد و حتی اسحاق جهانگیری در جایگاه معاون اول دولت را به حاشیه راند و حتی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، بیهیچ مراعاتی اعلام کرد که روحانی با سبد رأی شخصیاش به ریاستجمهوری رسید نه با حمایت اصلاحطلبان، اما بههرروی حمایت مستقیم سیدمحمد خاتمی از یک سو و حمایت بیقیدوشرط همه اصلاحطلبان از روحانی از سوی دیگر، باعث شد که نگاه عمومی به دولت روحانی ضمیمه جبهه اصلاحات باشد و به همین دلیل هم خاصه از سال ۹۶ به این سمت شاهد ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بودیم.
با این تحلیل به نظر میرسد یکی از موانع اصلاحات در این دوره عدم اعتماد عمومی به نامزدهایی باشد که به هر نحو منتسب به دولتاند؛ حتی این مانع برای اسحاق جهانگیری هم وجود داشت و گرچه او یک نیروی باسابقه اصلاحطلب محسوب میشود که در تمام ارکان اجرائی و حتی تقنینی سابقه داشت، اما به دلیل مسئولیتش در دولت، بهنوعی نماینده وضع موجود تلقی میشد و حتما اگر در انتخابات ریاستجمهوری تأییدصلاحیت میشد، اصولگرایان با تکرار وسیع این گزاره او را نزد مخاطبان اصلاحات تخریب میکردند.
حالا با این اوصاف، برخی از ضرورت حمایت از عبدالناصر همتی سخن میگویند؛ مشخصا حزب کارگزاران که بنایش جلب حمایت دیگر نیروهای اصلاحطلب برای همتی است، اما او دقیقا محدودیت مذکور را دارد و در نگاه عمومی یکی از تصمیمسازان اقتصادی دولت روحانی شمرده میشود. پس اگر اصلاحطلبان بخواهند از او یک قطب انتخاباتی بسازند، عملا به جامعه چنین القا میکنند که تصمیمات اقتصادی دولت روحانی مورد تأیید ماست؛ موضوعی که بسیار خطرناک به نظر میرسد، زیرا بیتردید مهمترین مشکل این روزهای کشور اقتصاد است و ازقضا در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بخش مهمی از مردم به دلیل بحران معیشت هزینههای بسیار دادند.
نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود.
این در حالی است که ادعای جبهه اصلاحات اجماع بر یک نیروی حداکثری و رأیآور بوده است و نهاد اجماعساز از روز نخست بارها اعلام کرده است که اگر چنین نیرویی در صحنه حضور نداشته باشد، از هیچ نامزدی حمایت نمیکنیم. همتی چهرهای تکنوکرات دارد که همین اخیرا هم گفته است به صورت مستقل وارد انتخابات شدهام؛ بنابراین حمایت از همتی همان تندادن به اقتضای سیاست روز است تا ایستادن بر مواضع اصلاحطلبانه؛ موضوعی که اصلاحطلبان بعد از انتقادهای گسترده مردم به دولت روحانی آن را سیاستی ناکام دانستند که بر پیکره جبهه اصلاحات ضربه مهمی وارد کرد.
یکی از موانع دیگر اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات چگونگی واردکردن آرای خاکستری به عرصه انتخابات است. اصلاحطلبان هر دورهای که توانستهاند به طور قاطع پیروز انتخابات شوند، آرای مردد را قانع به رأیدادن کردهاند؛ موضوعی که به دلیل عدم رغبت عمومی برای مشارکت در انتخابات، اصلاحطلبان را در مضیقه قرار داده است. پس اگر موجی در جامعه شکل نگیرد، اصلاحطلبان بهراحتی نمیتوانند فاتح انتخابات باشند، زیرا مانند اصولگرایان سبد رأی ثابت و تکلیفی ندارند. با این اوصاف، جبهه اصلاحات در انتخابات نیازمند موج انتخاباتی است، اما این موج هم صرفا با حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد ایجاد نمیشود؛ بلکه آن حمایت باید متکی بر ویژگیهای ذاتی آن نامزد باشد و آن ویژگی نامزد مشخص منطبق با خواستههای مردم باشد.
اگر همه این شرایط با هم جمع شد، میتوان انتظار داشت که موج انتخاباتی شکل بگیرد. حالا وقتی این شرایط را با وضعیت همتی میسنجیم، میبینیم که او اقبالی برای ایجاد موج انتخاباتی ندارد، زیرا اولا گرچه تخصص همتی اقتصاد است، اما برخی منتقدان، او را یکی از عوامل نابسامانی در بورس و تورم میدانند؛ پس او نمیتواند نماینده تغییر وضع موجود باشد و ثانیا جامعه فرای این موضوع از او شناخت ویژهای ندارد. برای مثال او نمیتواند خاتمیِ سال ۷۶ باشد که در نقد وضع موجود با شخصیتی فرهنگی نماینده طبقه متوسطی شد که مهمترین دغدغهاش توسعه سیاسی و فرهنگی بود یا حتی روحانیِ سال ۹۲ شود که با گفتمان دیپلماتیک وارد صحنه شد و در نقد سیاست خارجی دولت نهم و دهم وعده حل مسئله هستهای را داد.
نکته دیگر آن است که به دلایل مذکور، ازجمله بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات، در صورت حمایت جبهه اصلاحات از همتی یا مهرعلیزاده احتمال شکست بسیار است و شاید در چنین شرایطی هزینهنشدن اعتبار اصلاحات بر نامزدهای موجود منطقی به نظر میرسد؛ موضوعی که در بیانیه جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز) بعد از اعلام نتیجه صلاحیتها هم به آن اشاره شد و نهاد اجماعساز رسما مطرح کرد که «اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، ۹ نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آنها بودند. اما با رد صلاحیت همه آنها، اینک جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد».
این بیانیه قطعی به نظر میرسد و در صورت بهوجودنیامدن تغییری جدی در فضای انتخابات بعید است که از سوی این تشکل انتخاباتی نقض شود؛ زیرا اگر شود، بر کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان دامن میزند و اصلاحات را از جریانی اصلاحگر به جبهه پراگماتیستی تبدیل میکند و البته سیدمحمد خاتمی نیز در پی چنین شرایطی نیست و تا این لحظه بههیچوجه از هیچ نامزدی حمایت نکرده است و از قرار معلوم او هم تابع نظر جمعی نهاد اجماعساز است. گفتنی است که احزاب حاضر در نهاد اجماعساز هم تعهد دادهاند به نظر جمعی این تشکل انتخاباتی تمکین کنند؛ خواه این نظر حمایت از فرد خاصی باشد یا مشارکت غیرفعال و نیز اینکه اخیرا یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گفته است که اگر تصمیم نهاد اجماعساز مبنیبر عدم ارائه نامزد باشد، این حزب به طور مستقل از یکی از نامزدها حمایت میکند، با میثاق جمعی اصلاحطلبان که کارگزاران هم در آن شرکت داشت، مغایرت دارد.
علاوه بر همه اینها مشارکت غیرفعال در انتخابات ریاستجمهوری به معنای تحریم انتخابات نیست، زیرا هر جناح، حزب، طیف و گروهی میتواند از فرد خاصی حمایت نکند، اما در انتخابات رأی خود را در صندوق بیندازد و به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین حالتی به معنای رخوت سیاسی اصلاحات نیست، بلکه ایشان میتوانند در دوران دوربودن از سیاست رسمی به احیای سرمایه ازدسترفته اجتماعی خود بپردازند.
ضرورتی که اگر در همین دوره انتخابات وجود داشت، چه بسا جبهه اصلاحات با این میزان رد صلاحیت روبهرو نمیشد؛ شرایطی که در انتخابات مجلس نیز وجود داشت و به دلیل بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحات به شرکت در انتخابات، بسیاری از نامزدهای این جبهه سیاسی رد صلاحیت شدند. با این اوصاف باید دید که جبهه اصلاحات کدام راه را در پیش میگیرد؟ مشارکت غیرفعال یا حمایت از نامزدهای حداقلی موجود؟ پاسخ این پرسش در روزهای آینده مشخص میشود، اما حتما نتیجه آن هرچه باشد، تا سالها بر سرنوشت جریان اصلاحات تأثیرگذار خواهد بود.
قاضیزاده: به هیچ مسئولی اعتماد نخواهیم کرد
نامزد انتخابات ریاست جمهوری: مورد اعتمادترین افراد را بکار خواهیم گرفت اما به هیچ مسئولی اعتماد نخواهیم کرد.
کنایه جلیلی به اطرافیان روحانی
نامزد انتخابات ریاست جمهوری: تعارف رئیس جمهور با اطرافیان باعث صدماتی بسیار بدتر از فساد می شود.
برگ برنده محسن رضایی در مقابل رئیسی چیست؟
با توجه به وزن سیاسی نامزدها و تحرکاتشان، لااقل تا امروز پیشبینی میشود که دوگانه و دو قطبی بین رضایی و رئیسی یکی از محتملترین گزینهها باشد؛ دوگانهای که میتواند به پاشنه آشیل رئیسی تبدیل شود و حتی اگر باعث شکست او نشود، با کشاندن انتخابات به دور دوم، پیروزی احتمالی رئیسی را به کامش تلخ کند.
گرچه ترکیب اعلام شده کاندیداها از سوی شورای نگهبان، دوقطبیهایی که پیش بینی شده بود را شکل نداد، اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
با رد صلاحیت نامزدهای سرشناس ریاستجمهوری، خیلیها دیگر انتخابات را تک قطبی و بیرقیب میدانستند؛ اما انگار همه نامزدها میدانند که برای پیروزی نیاز به تقابل و دو قطبی کردن فضا دارند.
حالا بین این ۷ نامزد باقیمانده خیلیها معتقدند که که دیگر دو قطبی نخواهد بود؛ و اگر هم باشد آنچنان پررنگ و قابل اعتنا نیست؛ البته آنها دوقطبی محتمل را بین همتی و رئیسی یا مهرعلیزاده و رئیسی میدانند. گرچه مهرعلیزاده هم در اظهارنظرها و توییتهایش، همین شیوه را پیش گرفته است.
دوقطبی درون جناحی در انتخابات ۱۴۰۰
اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
محسن رضایی از جمله نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ است که سابقهاش در اصولگرایی خلاصه میشود، اما با این وجود گعدههای ریش سفیدها و شیوخ اصولگرا از او حمایتی نداشتهاند در واقع او بدون حمایت تشکیلات عمده اصولگرایان وارد رقابتها شده است. او حامیانی در بدنه همکاران سابقش در سپاه دارد؛ همچنین با تمرکزش بر روی مسائل اقتصادی احتمالا میخواهد اقشار ناراضی از وضع اقتصاد را حول محور خود جمع کند.
در مقابل، ابراهیم رئیسی با اینکه روز ثبتنام در انتخابات اعلام کرد که به صورت مستقل وارد کارزار شده، اما شواهد و قرائن نشان میدهد نه تنها مستقل نیست بلکه با حمایت جامع کامل از سوی اصولگرایان به میدان انتخابات قدم گذاشته است.
رئیسی حمایتهایی از سوی شورایی موسوم به شورای ائتلاف نیروهای جبهه انقلاب اسلامی و شورای وحدت را دارد، دو تشکل که میتوان گفت خیمههای اصلی و مرکزی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ هستند. از طرف دیگر خود ابراهیم رئیسی هم عضو جامعه روحانیت مبارز است؛ یک جمع سیاسی متشکل از روحانیون ارشد.
رئیسی علاوه بر حمایت شدن از سوی اصولگرایان سنتی و شورای ائتلاف، از طرف اصولگرایان تندرو معروف به جبهه پایداری هم مورد حمایت قرار گرفته است؛ جبههای که نزدیکترین نامزد به خود یعنی سعید جلیلی را رها کرده و به رئیسی اقبال نشان داده است؛ بنابراین ادعای رئیسی مبنی بر مستقل بودن از احزاب را نمیتوان قبول کرد؛ همانطور که احمدینژاد هم معتقد بود که از حمایت نیروهای اصولگرا بهره نبرده و مستقل به انتخابات آمده و بدون حمایت پیروز شده است، اما در واقعیت اینگونه نبود.
محسن رضایی، دوقطبی را با رئیسی ساخت
حالا در این میانه، محسن رضایی است که با رئیسی و حامیانش یک مرزبندی را مشخص کرده است؛ او در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، از اظهارات دادستان تهران در خط و نشان کشیدن برای نامزدها به شدت انتقاد کرد و کنایهای را هم نثار رئیسی کرد.
رضایی در این گفتگو با اشاره به سخنان دادستان تهران گفته که «اخیرا دادستان تهران به طریقی نامزدهای انتخاب را تهدید کرده است؛ آیا آقای رئیسی هم مدنظرتان هست؟ در این شرایط نباید کاری کنیم که مسائلی در ذهن مردم به وجود بیاید. آیا این حرفی که میزنند، اگر بخواهند درباره آقای رئیسی هم عمل کنند و مثلا خطایی در ستاد ایشان رخ بدهد، میتوانند؟ بالاخره او رئیس است؛ میتوانند این کار را بکنند؟ خب چرا رفتاری دارید که موضوعات را پیچیده کند و سوءظنهایی در جامعه به وجود بیاید».
این سخنان در پاسخ به اظهارات القاصیمهر دادستان تهران است که نامزدهای انتخاباتی را تهدید کرده بود: «در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند وگرنه وفق موازین قانونی قاطعانه و بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه، با آنها برخورد خواهد شد».
این اظهارات با واکنشهای منفی بسیاری روبرو شد؛ حالا محسن رضایی هم بر این موجها سوار شد و به دادستان تهران تاخت که چرا چنین حرفی زده است. محسن رضایی پس از برنامهاش در شبکه دو، در توییتی باز هم به رقبای اصولگرای خود کنایه زد و آنهارا خطاب قرار داد. او نوشته که «مردم ما با حذف گزینههایی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» و یا ممکن است این مسئولیت را «نیمهکاره رها کنند»، میتوانند گزینه درست را پیدا کنند».
منظور از کسانی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» احتمالا کنایه به نامزدهایی است که به «پوششی» و «یار کمکی» معروف شدهاند و آمدهاند تا ضربهگیر رئیسی باشند؛ البته الان که رقبای قدر رئیسی مانند جهانگیری، لاریجانی و پزشکیان حذف شدهاند، لااقل دیگر نیازی به کاندیدای ضربهگیر و پوششی نیستند، اما با این حال آنها هنوز در صحنه باقی ماندهاند.
کنایه دیگر رضایی هم مخاطبش احتمالا ابراهیم رئیسی باشد؛ «نیمه کاره رها کردن» مسئولیت موضوعی است که تنها با سابقه رئیسی جور میشود؛ او یک بار در سال ۹۶، در حالی که حکم رهبری برای مدیریت آستان قدس رضوی و تولیت حرم امام رضا (ع) را داشت، این مسئولیت را رها کرد و وارد انتخابات ۹۶ شد؛ انتخاباتی که او شکست سختی خورد؛ حتی با وجود کنار رفتن قالیباف به نفعش. رئیسی امسال هم در حالیکه دو سال و اندی از حکم رهبری به او برای ریاست قوه قضاییه گذشته، باز هوای ریاستجمهوری کرد و وارد انتخابات شد؛ این امر از سوی برخی جریانات مورد انتقاد قرار گرفت که او سمتهای منصوب شده از سوی رهبری را وسط کار رها میکند و به دنبال ریاستجمهوری میرود.
محسن رضایی در این دوقطبی سازی برگ برنده خود را بر سابقه و تسلطش بر اقتصاد در مقایسه با ابراهیم رئیسی قرار داده است. نکتهای که میتواند در مناظرات انتخاباتی به کمک او بیاید و چالشی جدی را پیش روی رئیسی قرار دهد.
پوششیها کنار نمیروند، اما قَدَر هم نیستند
نامزدهای دیگر حاضر در انتخابات از جمله علیرضا زاکانی، سعید جلیلی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی سه نامزد همجریان با رئیسی هستند که احتمالا یکی از اهدافشان مقابله با جهانگیری و لاریجانی در کارزار انتخابات بوده، ولی الان که این دو حذف شدهاند میگویند میخواهیم در انتخابات بمانیم. با این وجود هیچیک از این سه نامزد توانایی تقابل با رئیسی را ندارند.
برای نمونه، مالک شریعتی نماینده مجلس که الان سخنگوی ستاد زاکانی است، اواخر اردیبهشت در واکنش به احتمال انصراف زاکانی از انتخابات گفته بود که «هر گونه خبر درباره انصراف آقای زاکانی و مواردی مشابه، تا اعلام رسمی توسط خود ایشان یا ستاد انتخاباتیشان تکذیب میشود». سخنانی دو پهلو که اصل انصراف را رد نمیکند.
قاضیزاده هاشمی هم درباره پوششی بودن خودش گفته بود که «نیت پوششی نداریم... اگر گفتند جبهه انقلاب به خطر افتاد و آیا حاضر به همکاری هستی، شرایط فرق میکند، اما هنوز زمان آن نیست و اگر اتفاق افتاد به آن فکر میکنم». این مورد هم مانند زاکانی احتمالا در روزهای پایانی تبلیغات باید منتظر خبر انصرافش باشیم.
اما جلیلی سرسختتر از این حرفهاست؛ او با اینکه نزدیکترین تشکل سیاسی به تفکراتش از رئیسی حمایت کرده، اما لااقل تا این لحظه نه تنها حرفی از کنارهگیری به نفع رئیسی میان نیاورده، بلکه مشاورش تاکید کرده که کنارهگیری او مطرح نیست. اگر جلیلی کنار هم نرود به نظر نمیرسد که توانایی دو قطبی شدن با رئیسی را داشته باشد.
با توجه به وزن سیاسی نامزدها و تحرکاتشان، لااقل تا امروز پیشبینی میشود که دوگانه و دو قطبی بین رضایی و رئیسی یکی از محتملترین گزینهها باشد؛ دوگانهای که میتواند به پاشنه آشیل رئیسی تبدیل شود و حتی اگر باعث شکست او نشود، با کشاندن انتخابات به دور دوم، پیروزی احتمالی رئیسی را به کامش تلخ کند؛ چرا که بسیاری بر این باورند که با حذف رقبای قدرِ رئیسی از سوی شورای نگهبان، او برنده بلامنازع انتخابات است و اگر در چنین وضعیتی انتخابات به دور دوم کشیده شود، خود میتواند به تنهایی برای رئیسی یک شکست باشد؛ شکست بابت پیروز نشدن در همان دور اول و پیروزی سخت.
زاکانی: FATF طنابدار است
زاکانی با بیان اینکه برجام یک پیکر نیمه جان و در آستانه فوت است، گفت: ما معتقدیم با مصوبه 12 آذر سال قبل مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) میتوان پیکر نیمه جان برجام را احیا کرد.
نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: کشور روی طلا خوابیده اما دعواهای درون دولت نمیگذارد مشکلات حل شود.
علیرضا زاکانی نامزد انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران پیش از ظهر امروز در نشست پرسش و پاسخ دانشجویی در محل لانه جاسوسی سابق آمریکا در ایران که با حضور نمایندگان گروههای دانشجویی برگزار شد، ضمن تشریح برنامههای دولت خود با عنوان دولت «اصلاح و اقدام»، به سؤالات دانشجویان در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی پاسخ داد.
دانشجویی از وی پرسید، دولت در حال حاضر پول ندارد و کسری تراز عملیاتی دولت بیش از 350 هزار میلیارد تومان است؛ در چنین شرایطی صحبت کردن از مسائل فرهنگی جایی ندارد. برنامه شما برای کنترل مخارج ودرآمدهای دولت چیست؟
زاکانی در پاسخ به این پرسش با تأکید بر اینکه اقتصاد و فرهنگ در جامعه از هم جداشدنی نیست، اظهار داشت: وقتی فرهنگ مصرف کالای ایرانی را ترویج میکنیم این موضوع مستقیما بر اقتصاد نیز تأثیر میگذارد و علت اینکه من حوزه اقتصاد و مدیریت را به عنوان فوریت دولتم انتخاب کردم این است که اقتصاد ما در حال حاضر مانند یک بیمار تصادفی است که باید به صورت فوری اقداماتی را برای پایدار کردن وضعیت آن و نجاتش انجام دهیم.
وی ادامه داد: کاری که در ابتدا خواهیم کرد این است که بندها را از پای تولید باز میکنیم و با مقرراتزدایی و مجوزها زمینه رونق تولید را فراهم میکنیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: بر این اساس تشکیل تیم عملیاتی برای مقرراتزدایی نخستین کاری خواهد بود که در این زمینه انجام میدهیم.
وی با بیان اینکه ارز 4200 تومانی یک نوع رانت مفت بود به دولت بدون کار کارشناسی به عدهای داد، به جریان تصویب این ارز در نشست کارگروه اقتصادی دولت در سال 97 اشاره کرد و گفت: در آن جلسه بین آقایان سیف رئیس کل بانک مرکزی و آقای روحانی اختلاف نظر پیش آمده بود که قیمت ارز 3700 تومان باشد یا 4700 تومان؟ این باعث دودستگی در جلسه شده و نمیتوانستند به نتیجه برسند. در این میان یک نفر گفته بود آقایان پورابراهیمی و آلاسحاق که از جریان مقابل ما هستند یک جا گفتهاند که نرخ ارز میتواند 4200 تومان باشد؛ حالا نه 3700 و نه 4700. رقم 4200 تومان را تصویب کنید و صلوات بفرستید!
زاکانی تصریح کرد: با این روشها نمیتوان مملکت را اداره کرد؛ کسی که عرضه ندارد و با کلیگویی حرف مفت میزند نباید به مردم قول بدهد.
** وزیر اقتصاد گفت زنگنه نمیگذارد منابع حاصل از فروش نفت در اختیار بودجه قرار گیرد
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برنامههای اقتصادیام را بر مبنای 15 پژوهشهای از سال 85 تا امروز توسط مرکز پژوهشها و اتاق بازرگانی انجام شده بیان میکنم، اظهار داشت: کشور ما بر روی طلا خوابیده و باید با مردم صادق باشیم؛ در حال حاضر میزان فروش نفت از طرق رسمی و غیررسمی بیش از یکمیلیون بشکه در روز است و پول آن هم طی دو ماه به کشور برمیگردد اما دعواهای درون دولت نمیگذارد این پول برای حل مشکلات کشور مصرف شود.
زاکانی خاطرنشان کرد: در همین رابطه سال گذشته آقای دژپسند وزیر اقتصاد در جلسهای در مجلس به ما گفت که بخشی از منابع حاصل از فروش نفت در اختیار وزارت نفت است و آقای زنگنه اجازه نمیدهد این منابع آزاد شود و در اختیار بودجه قرار گیرد.
وی تأکید کرد: با توجه به همین مشکلات راهحل میانمدت اصلاح دولت از نظر ما، اصلاح ساختار بودجه و راهحل فوری و مقدم آن ایجاد انضباط مالی در دولت است و افق آینده ما نیز واگذاری اختیارات به مردم خواهد بود.
پذیرش FATF مانند انداختن طناب دار به گردنمان با دست خودمان است
وی در ادامه و در پاسخ به پرسشی در خصوص در حوزه سیاست خارجی گفت: اوباما رسما اعلام کرد که اگر برجام را دنبال نمیکردیم ساختار تحریمها میشکست، اما متأسفانه همه چیز کشور معطل برجام شد در حالی که دولت اگر عرضه داشته باشد از ظرفیتهای منطقهای استفاده میکند و میتواند بار خودش را ببندد.
وی به مانعتراشی های دشمن برای استفاده از ظرفیتهای ناشناخته اشاره کرد و گفت: پذیرش الزامات FATF مثل این است که از ما دعوت کنند که با دست خودمان طناب دار را به گردن خودمان بیندازیم.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: مشکلات کشور ناشی از آن است که مسئولان فکر میکنند فقط باید از رهگذر اروپا و امریکا موانع را برطرف کنند در حالی که ما معتقدیم باید از همه ظرفیتها از جمله رابطه با اروپا و نیز ارتباط با همسایگان و کشورهای منطقه و آسیا نیز استفاده کنیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ادامه با ارزیابی روند مذاکرات هستهای در دولت فعلی و دولت گذشته اظهار داشت: اشکالی که در مذاکرات قبلی در زمان آقای جلیلی وجود داشت این است که تیم مذاکره کننده درونگرا بودند یعنی محصول مذاکره را به اطلاع مردم نمیرساندند در حالی که خیلی خوب مذاکره میکردند.
زاکانی افزود: علاوه بر این نخبگان جامعه هم نسبت به روند مذاکرات و نتایج آن توجیه نمیشدند و برای همراه کردن مسئولان نیز آنها را توجیه نمیکردند؛ مثلا ما در مجلس توجیه نبودیم.
وی ادامه داد: اما در دوره اخیر اشکالات تیم مذاکره کننده در حد لالیگا است! یعنی با نوعی وادادگی و مذاکره از سر التماس و انفعال کار دنبال میشود.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم تصریح کرد: در دولت اقدام و اصلاح، اولین راهبرد ما توجه به درون خواهد بود و مذاکره هم میکنیم اما باید توجه داشت که تصمیمگیری درباره اصل مذاکره در حیطه اختیارات شورای عالی امنیت ملی است و باید به تأیید رهبر انقلاب برسد اما آنچه به دولت برمیگردد این است که ما مذاکره خوب خواهیم کرد.
برجام در آستانه مرگ است
زاکانی با بیان اینکه برجام یک پیکر نیمه جان و در آستانه فوت است، گفت: ما معتقدیم با مصوبه 12 آذر سال قبل مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) میتوان پیکر نیمه جان برجام را احیا کرد اما دولت اصرار دارد که با مذاکرات وین، آخرین داشتهها را حراج کند؛ اما دولت اقدام و اصلاح به دنبال آن است که با اجرای قانون مصوب مجلس، چکِ برجام را نقد کند.
رئیسجمهور ایران بالاترین مقام منتخب مستقیم کشور، رئیس قوهٔ مجریه و دومین مقام مهم بعد از رهبر است. وظایف وی مشابه وظایف سران دولتها در سایر کشورها است، با این تفاوت که نیروهای مسلح، رئیس قوهٔ قضائیه، تلویزیون دولتی و سایر سازمانهای مهم دولتی، همه تحت کنترل رهبر هستند. همچنین این رسم غیررسمی است که برای انتخاب وزرای کابینه برای بخشهای حساس، همچون روابط خارجی و اطلاعات، با رهبر هماهنگ میشود.
هر شهروند ایرانی متولد ایران، معتقد به خدا و آئین رسمی ایران (اسلام)، که همیشه به قانون اساسی وفادار بوده و حداقل سن ۴۰ سال و حداکثر ۷۵ سال سن داشته باشد، میتواند به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام کند. مؤسسهای به نام هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری و تحت مدیریت شورای نگهبان، نامزدهای ثبت شده را رد میکند و تعداد معدودی را برای شرکت در انتخابات انتخاب میکند.
مهمترین اخبار انتخاباتی 12 خردادماه
رییسی: برخی میخواهند با متلک گفتن کار را شروع کنند
ابراهیم رئیسی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری گفت: امروز برخی میخواهند با متلک گفتن کار را شروع کنند، چون میبینند در دورهای با متلک گفتن کار پیش رفته؛ یکی گفته سرهنگ، یکی گفته حقوقدان.
حمایت اصلاحطلبان از رئیسی
جمعی از اصلاحطلبان، ستاد و پویشی برای حمایت از حجت الاسلام رییسی در انتخابات پیشرو راهاندازی کردند.
مهرعلیزاده: وزیر خارجه دولتم محمد جواد ظریف است
محسن مهرعلیزاده کاندیدای ریاست جمهوری گفت: وزیر امور خارجه دولت من، دیپلمات موفق، دکتر محمد جواد ظریف خواهد بود.
مهرعلیزاده گفت: میخواهم با تنش زدایی یاد و خاطره دولت خاتمی را در جهان که با نام گفتگو تمدن ها، اعتبار پاسپورتها و دعوت از دولت به کشورهای مختلف، را زنده کنم.
محسن مهرعلیزاده؛ کاندیدای ریاست جمهوری در گفتگو آزاد با مردم در کلاب هاوس به موضوعاتی اشاره کرد که بخشهایی از آن را میخوانید؛
میخواهم از ظرفیت رنگین کمان مذاهب، قومیت و جنسیت را در جایگاهها و پستها استفاده کنم؛ بدور از تبعیض
افتخار میکنم که اصلاحطلب خطاب شوم؛ میخواهم مطالبات اصلاحطلبی را مطالبه کنم.
سیاست خارجی کشورم توسعه محور خواهد بود.
میخواهم با تنش زدایی یاد و خاطره دولت خاتمی را در جهان که با نام گفتگو تمدن ها، اعتبار پاسپورتها و دعوت از دولت به کشورهای مختلف، را زنده کنم.
وزیر امور خارجه دولت من، دیپلمات موفق، دکتر محمد جواد ظریف خواهد بود.
کمیته حقیقت یاب برای اتفاقات ناگوار آبان ۹۸ تشکیل میدهم.
مدیر عملگرا هستم و اگر قولی بدهم دقیق است و انجام خواهد شد؛ کما اینکه در گذشته هم همینطور بوده است.
سیستم قضایی و اجرایی دستم نیست و شهروند ساده هستم؛ تنها مردم میتوانند آن جبهه تمامیت خواه را کنار بزنند.
چرا همتی نمیتواند نماینده اصلاحطلبان باشد؟
نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود.
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ از جهات مختلف برای اصلاحطلبان پرمانع است. مهمترین مانع، سایه سنگین دولت حسن روحانی بر مواضع اصلاحطلبان در پیشگاه عمومی است؛ به نحوی که جبهه اصلاحات چه بخواهد، چه نخواهد، به دلیل حمایتی که در دو مقطع ۹۲ و ۹۶ از حسن روحانی کرد، شریک عملکرد دولت محسوب میشود.
گرچه این گزاره به طور کامل دقیق نیست، زیرا روحانی دستکم بعد از پیروزی در انتخابات ۹۶ حساب خود را کاملا از اصلاحطلبان جدا کرد و حتی اسحاق جهانگیری در جایگاه معاون اول دولت را به حاشیه راند و حتی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، بیهیچ مراعاتی اعلام کرد که روحانی با سبد رأی شخصیاش به ریاستجمهوری رسید نه با حمایت اصلاحطلبان، اما بههرروی حمایت مستقیم سیدمحمد خاتمی از یک سو و حمایت بیقیدوشرط همه اصلاحطلبان از روحانی از سوی دیگر، باعث شد که نگاه عمومی به دولت روحانی ضمیمه جبهه اصلاحات باشد و به همین دلیل هم خاصه از سال ۹۶ به این سمت شاهد ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بودیم.
با این تحلیل به نظر میرسد یکی از موانع اصلاحات در این دوره عدم اعتماد عمومی به نامزدهایی باشد که به هر نحو منتسب به دولتاند؛ حتی این مانع برای اسحاق جهانگیری هم وجود داشت و گرچه او یک نیروی باسابقه اصلاحطلب محسوب میشود که در تمام ارکان اجرائی و حتی تقنینی سابقه داشت، اما به دلیل مسئولیتش در دولت، بهنوعی نماینده وضع موجود تلقی میشد و حتما اگر در انتخابات ریاستجمهوری تأییدصلاحیت میشد، اصولگرایان با تکرار وسیع این گزاره او را نزد مخاطبان اصلاحات تخریب میکردند.
حالا با این اوصاف، برخی از ضرورت حمایت از عبدالناصر همتی سخن میگویند؛ مشخصا حزب کارگزاران که بنایش جلب حمایت دیگر نیروهای اصلاحطلب برای همتی است، اما او دقیقا محدودیت مذکور را دارد و در نگاه عمومی یکی از تصمیمسازان اقتصادی دولت روحانی شمرده میشود. پس اگر اصلاحطلبان بخواهند از او یک قطب انتخاباتی بسازند، عملا به جامعه چنین القا میکنند که تصمیمات اقتصادی دولت روحانی مورد تأیید ماست؛ موضوعی که بسیار خطرناک به نظر میرسد، زیرا بیتردید مهمترین مشکل این روزهای کشور اقتصاد است و ازقضا در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بخش مهمی از مردم به دلیل بحران معیشت هزینههای بسیار دادند.
نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود.
این در حالی است که ادعای جبهه اصلاحات اجماع بر یک نیروی حداکثری و رأیآور بوده است و نهاد اجماعساز از روز نخست بارها اعلام کرده است که اگر چنین نیرویی در صحنه حضور نداشته باشد، از هیچ نامزدی حمایت نمیکنیم. همتی چهرهای تکنوکرات دارد که همین اخیرا هم گفته است به صورت مستقل وارد انتخابات شدهام؛ بنابراین حمایت از همتی همان تندادن به اقتضای سیاست روز است تا ایستادن بر مواضع اصلاحطلبانه؛ موضوعی که اصلاحطلبان بعد از انتقادهای گسترده مردم به دولت روحانی آن را سیاستی ناکام دانستند که بر پیکره جبهه اصلاحات ضربه مهمی وارد کرد.
یکی از موانع دیگر اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات چگونگی واردکردن آرای خاکستری به عرصه انتخابات است. اصلاحطلبان هر دورهای که توانستهاند به طور قاطع پیروز انتخابات شوند، آرای مردد را قانع به رأیدادن کردهاند؛ موضوعی که به دلیل عدم رغبت عمومی برای مشارکت در انتخابات، اصلاحطلبان را در مضیقه قرار داده است. پس اگر موجی در جامعه شکل نگیرد، اصلاحطلبان بهراحتی نمیتوانند فاتح انتخابات باشند، زیرا مانند اصولگرایان سبد رأی ثابت و تکلیفی ندارند. با این اوصاف، جبهه اصلاحات در انتخابات نیازمند موج انتخاباتی است، اما این موج هم صرفا با حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد ایجاد نمیشود؛ بلکه آن حمایت باید متکی بر ویژگیهای ذاتی آن نامزد باشد و آن ویژگی نامزد مشخص منطبق با خواستههای مردم باشد.
اگر همه این شرایط با هم جمع شد، میتوان انتظار داشت که موج انتخاباتی شکل بگیرد. حالا وقتی این شرایط را با وضعیت همتی میسنجیم، میبینیم که او اقبالی برای ایجاد موج انتخاباتی ندارد، زیرا اولا گرچه تخصص همتی اقتصاد است، اما برخی منتقدان، او را یکی از عوامل نابسامانی در بورس و تورم میدانند؛ پس او نمیتواند نماینده تغییر وضع موجود باشد و ثانیا جامعه فرای این موضوع از او شناخت ویژهای ندارد. برای مثال او نمیتواند خاتمیِ سال ۷۶ باشد که در نقد وضع موجود با شخصیتی فرهنگی نماینده طبقه متوسطی شد که مهمترین دغدغهاش توسعه سیاسی و فرهنگی بود یا حتی روحانیِ سال ۹۲ شود که با گفتمان دیپلماتیک وارد صحنه شد و در نقد سیاست خارجی دولت نهم و دهم وعده حل مسئله هستهای را داد.
نکته دیگر آن است که به دلایل مذکور، ازجمله بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات، در صورت حمایت جبهه اصلاحات از همتی یا مهرعلیزاده احتمال شکست بسیار است و شاید در چنین شرایطی هزینهنشدن اعتبار اصلاحات بر نامزدهای موجود منطقی به نظر میرسد؛ موضوعی که در بیانیه جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز) بعد از اعلام نتیجه صلاحیتها هم به آن اشاره شد و نهاد اجماعساز رسما مطرح کرد که «اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، ۹ نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آنها بودند. اما با رد صلاحیت همه آنها، اینک جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد».
این بیانیه قطعی به نظر میرسد و در صورت بهوجودنیامدن تغییری جدی در فضای انتخابات بعید است که از سوی این تشکل انتخاباتی نقض شود؛ زیرا اگر شود، بر کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان دامن میزند و اصلاحات را از جریانی اصلاحگر به جبهه پراگماتیستی تبدیل میکند و البته سیدمحمد خاتمی نیز در پی چنین شرایطی نیست و تا این لحظه بههیچوجه از هیچ نامزدی حمایت نکرده است و از قرار معلوم او هم تابع نظر جمعی نهاد اجماعساز است. گفتنی است که احزاب حاضر در نهاد اجماعساز هم تعهد دادهاند به نظر جمعی این تشکل انتخاباتی تمکین کنند؛ خواه این نظر حمایت از فرد خاصی باشد یا مشارکت غیرفعال و نیز اینکه اخیرا یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گفته است که اگر تصمیم نهاد اجماعساز مبنیبر عدم ارائه نامزد باشد، این حزب به طور مستقل از یکی از نامزدها حمایت میکند، با میثاق جمعی اصلاحطلبان که کارگزاران هم در آن شرکت داشت، مغایرت دارد.
علاوه بر همه اینها مشارکت غیرفعال در انتخابات ریاستجمهوری به معنای تحریم انتخابات نیست، زیرا هر جناح، حزب، طیف و گروهی میتواند از فرد خاصی حمایت نکند، اما در انتخابات رأی خود را در صندوق بیندازد و به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین حالتی به معنای رخوت سیاسی اصلاحات نیست، بلکه ایشان میتوانند در دوران دوربودن از سیاست رسمی به احیای سرمایه ازدسترفته اجتماعی خود بپردازند.
ضرورتی که اگر در همین دوره انتخابات وجود داشت، چه بسا جبهه اصلاحات با این میزان رد صلاحیت روبهرو نمیشد؛ شرایطی که در انتخابات مجلس نیز وجود داشت و به دلیل بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحات به شرکت در انتخابات، بسیاری از نامزدهای این جبهه سیاسی رد صلاحیت شدند. با این اوصاف باید دید که جبهه اصلاحات کدام راه را در پیش میگیرد؟ مشارکت غیرفعال یا حمایت از نامزدهای حداقلی موجود؟ پاسخ این پرسش در روزهای آینده مشخص میشود، اما حتما نتیجه آن هرچه باشد، تا سالها بر سرنوشت جریان اصلاحات تأثیرگذار خواهد بود.
قاضیزاده: به هیچ مسئولی اعتماد نخواهیم کرد
نامزد انتخابات ریاست جمهوری: مورد اعتمادترین افراد را بکار خواهیم گرفت اما به هیچ مسئولی اعتماد نخواهیم کرد.
کنایه جلیلی به اطرافیان روحانی
نامزد انتخابات ریاست جمهوری: تعارف رئیس جمهور با اطرافیان باعث صدماتی بسیار بدتر از فساد می شود.
برگ برنده محسن رضایی در مقابل رئیسی چیست؟
با توجه به وزن سیاسی نامزدها و تحرکاتشان، لااقل تا امروز پیشبینی میشود که دوگانه و دو قطبی بین رضایی و رئیسی یکی از محتملترین گزینهها باشد؛ دوگانهای که میتواند به پاشنه آشیل رئیسی تبدیل شود و حتی اگر باعث شکست او نشود، با کشاندن انتخابات به دور دوم، پیروزی احتمالی رئیسی را به کامش تلخ کند.
گرچه ترکیب اعلام شده کاندیداها از سوی شورای نگهبان، دوقطبیهایی که پیش بینی شده بود را شکل نداد، اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
با رد صلاحیت نامزدهای سرشناس ریاستجمهوری، خیلیها دیگر انتخابات را تک قطبی و بیرقیب میدانستند؛ اما انگار همه نامزدها میدانند که برای پیروزی نیاز به تقابل و دو قطبی کردن فضا دارند.
حالا بین این ۷ نامزد باقیمانده خیلیها معتقدند که که دیگر دو قطبی نخواهد بود؛ و اگر هم باشد آنچنان پررنگ و قابل اعتنا نیست؛ البته آنها دوقطبی محتمل را بین همتی و رئیسی یا مهرعلیزاده و رئیسی میدانند. گرچه مهرعلیزاده هم در اظهارنظرها و توییتهایش، همین شیوه را پیش گرفته است.
دوقطبی درون جناحی در انتخابات ۱۴۰۰
اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
محسن رضایی از جمله نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ است که سابقهاش در اصولگرایی خلاصه میشود، اما با این وجود گعدههای ریش سفیدها و شیوخ اصولگرا از او حمایتی نداشتهاند در واقع او بدون حمایت تشکیلات عمده اصولگرایان وارد رقابتها شده است. او حامیانی در بدنه همکاران سابقش در سپاه دارد؛ همچنین با تمرکزش بر روی مسائل اقتصادی احتمالا میخواهد اقشار ناراضی از وضع اقتصاد را حول محور خود جمع کند.
در مقابل، ابراهیم رئیسی با اینکه روز ثبتنام در انتخابات اعلام کرد که به صورت مستقل وارد کارزار شده، اما شواهد و قرائن نشان میدهد نه تنها مستقل نیست بلکه با حمایت جامع کامل از سوی اصولگرایان به میدان انتخابات قدم گذاشته است.
رئیسی حمایتهایی از سوی شورایی موسوم به شورای ائتلاف نیروهای جبهه انقلاب اسلامی و شورای وحدت را دارد، دو تشکل که میتوان گفت خیمههای اصلی و مرکزی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ هستند. از طرف دیگر خود ابراهیم رئیسی هم عضو جامعه روحانیت مبارز است؛ یک جمع سیاسی متشکل از روحانیون ارشد.
رئیسی علاوه بر حمایت شدن از سوی اصولگرایان سنتی و شورای ائتلاف، از طرف اصولگرایان تندرو معروف به جبهه پایداری هم مورد حمایت قرار گرفته است؛ جبههای که نزدیکترین نامزد به خود یعنی سعید جلیلی را رها کرده و به رئیسی اقبال نشان داده است؛ بنابراین ادعای رئیسی مبنی بر مستقل بودن از احزاب را نمیتوان قبول کرد؛ همانطور که احمدینژاد هم معتقد بود که از حمایت نیروهای اصولگرا بهره نبرده و مستقل به انتخابات آمده و بدون حمایت پیروز شده است، اما در واقعیت اینگونه نبود.
محسن رضایی، دوقطبی را با رئیسی ساخت
حالا در این میانه، محسن رضایی است که با رئیسی و حامیانش یک مرزبندی را مشخص کرده است؛ او در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، از اظهارات دادستان تهران در خط و نشان کشیدن برای نامزدها به شدت انتقاد کرد و کنایهای را هم نثار رئیسی کرد.
رضایی در این گفتگو با اشاره به سخنان دادستان تهران گفته که «اخیرا دادستان تهران به طریقی نامزدهای انتخاب را تهدید کرده است؛ آیا آقای رئیسی هم مدنظرتان هست؟ در این شرایط نباید کاری کنیم که مسائلی در ذهن مردم به وجود بیاید. آیا این حرفی که میزنند، اگر بخواهند درباره آقای رئیسی هم عمل کنند و مثلا خطایی در ستاد ایشان رخ بدهد، میتوانند؟ بالاخره او رئیس است؛ میتوانند این کار را بکنند؟ خب چرا رفتاری دارید که موضوعات را پیچیده کند و سوءظنهایی در جامعه به وجود بیاید».
این سخنان در پاسخ به اظهارات القاصیمهر دادستان تهران است که نامزدهای انتخاباتی را تهدید کرده بود: «در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند وگرنه وفق موازین قانونی قاطعانه و بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه، با آنها برخورد خواهد شد».
این اظهارات با واکنشهای منفی بسیاری روبرو شد؛ حالا محسن رضایی هم بر این موجها سوار شد و به دادستان تهران تاخت که چرا چنین حرفی زده است. محسن رضایی پس از برنامهاش در شبکه دو، در توییتی باز هم به رقبای اصولگرای خود کنایه زد و آنهارا خطاب قرار داد. او نوشته که «مردم ما با حذف گزینههایی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» و یا ممکن است این مسئولیت را «نیمهکاره رها کنند»، میتوانند گزینه درست را پیدا کنند».
منظور از کسانی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» احتمالا کنایه به نامزدهایی است که به «پوششی» و «یار کمکی» معروف شدهاند و آمدهاند تا ضربهگیر رئیسی باشند؛ البته الان که رقبای قدر رئیسی مانند جهانگیری، لاریجانی و پزشکیان حذف شدهاند، لااقل دیگر نیازی به کاندیدای ضربهگیر و پوششی نیستند، اما با این حال آنها هنوز در صحنه باقی ماندهاند.
کنایه دیگر رضایی هم مخاطبش احتمالا ابراهیم رئیسی باشد؛ «نیمه کاره رها کردن» مسئولیت موضوعی است که تنها با سابقه رئیسی جور میشود؛ او یک بار در سال ۹۶، در حالی که حکم رهبری برای مدیریت آستان قدس رضوی و تولیت حرم امام رضا (ع) را داشت، این مسئولیت را رها کرد و وارد انتخابات ۹۶ شد؛ انتخاباتی که او شکست سختی خورد؛ حتی با وجود کنار رفتن قالیباف به نفعش. رئیسی امسال هم در حالیکه دو سال و اندی از حکم رهبری به او برای ریاست قوه قضاییه گذشته، باز هوای ریاستجمهوری کرد و وارد انتخابات شد؛ این امر از سوی برخی جریانات مورد انتقاد قرار گرفت که او سمتهای منصوب شده از سوی رهبری را وسط کار رها میکند و به دنبال ریاستجمهوری میرود.
محسن رضایی در این دوقطبی سازی برگ برنده خود را بر سابقه و تسلطش بر اقتصاد در مقایسه با ابراهیم رئیسی قرار داده است. نکتهای که میتواند در مناظرات انتخاباتی به کمک او بیاید و چالشی جدی را پیش روی رئیسی قرار دهد.
پوششیها کنار نمیروند، اما قَدَر هم نیستند
نامزدهای دیگر حاضر در انتخابات از جمله علیرضا زاکانی، سعید جلیلی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی سه نامزد همجریان با رئیسی هستند که احتمالا یکی از اهدافشان مقابله با جهانگیری و لاریجانی در کارزار انتخابات بوده، ولی الان که این دو حذف شدهاند میگویند میخواهیم در انتخابات بمانیم. با این وجود هیچیک از این سه نامزد توانایی تقابل با رئیسی را ندارند.
برای نمونه، مالک شریعتی نماینده مجلس که الان سخنگوی ستاد زاکانی است، اواخر اردیبهشت در واکنش به احتمال انصراف زاکانی از انتخابات گفته بود که «هر گونه خبر درباره انصراف آقای زاکانی و مواردی مشابه، تا اعلام رسمی توسط خود ایشان یا ستاد انتخاباتیشان تکذیب میشود». سخنانی دو پهلو که اصل انصراف را رد نمیکند.
قاضیزاده هاشمی هم درباره پوششی بودن خودش گفته بود که «نیت پوششی نداریم... اگر گفتند جبهه انقلاب به خطر افتاد و آیا حاضر به همکاری هستی، شرایط فرق میکند، اما هنوز زمان آن نیست و اگر اتفاق افتاد به آن فکر میکنم». این مورد هم مانند زاکانی احتمالا در روزهای پایانی تبلیغات باید منتظر خبر انصرافش باشیم.
اما جلیلی سرسختتر از این حرفهاست؛ او با اینکه نزدیکترین تشکل سیاسی به تفکراتش از رئیسی حمایت کرده، اما لااقل تا این لحظه نه تنها حرفی از کنارهگیری به نفع رئیسی میان نیاورده، بلکه مشاورش تاکید کرده که کنارهگیری او مطرح نیست. اگر جلیلی کنار هم نرود به نظر نمیرسد که توانایی دو قطبی شدن با رئیسی را داشته باشد.
با توجه به وزن سیاسی نامزدها و تحرکاتشان، لااقل تا امروز پیشبینی میشود که دوگانه و دو قطبی بین رضایی و رئیسی یکی از محتملترین گزینهها باشد؛ دوگانهای که میتواند به پاشنه آشیل رئیسی تبدیل شود و حتی اگر باعث شکست او نشود، با کشاندن انتخابات به دور دوم، پیروزی احتمالی رئیسی را به کامش تلخ کند؛ چرا که بسیاری بر این باورند که با حذف رقبای قدرِ رئیسی از سوی شورای نگهبان، او برنده بلامنازع انتخابات است و اگر در چنین وضعیتی انتخابات به دور دوم کشیده شود، خود میتواند به تنهایی برای رئیسی یک شکست باشد؛ شکست بابت پیروز نشدن در همان دور اول و پیروزی سخت.
زاکانی: FATF طنابدار است
زاکانی با بیان اینکه برجام یک پیکر نیمه جان و در آستانه فوت است، گفت: ما معتقدیم با مصوبه 12 آذر سال قبل مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) میتوان پیکر نیمه جان برجام را احیا کرد.
نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: کشور روی طلا خوابیده اما دعواهای درون دولت نمیگذارد مشکلات حل شود.
علیرضا زاکانی نامزد انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران پیش از ظهر امروز در نشست پرسش و پاسخ دانشجویی در محل لانه جاسوسی سابق آمریکا در ایران که با حضور نمایندگان گروههای دانشجویی برگزار شد، ضمن تشریح برنامههای دولت خود با عنوان دولت «اصلاح و اقدام»، به سؤالات دانشجویان در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی پاسخ داد.
دانشجویی از وی پرسید، دولت در حال حاضر پول ندارد و کسری تراز عملیاتی دولت بیش از 350 هزار میلیارد تومان است؛ در چنین شرایطی صحبت کردن از مسائل فرهنگی جایی ندارد. برنامه شما برای کنترل مخارج ودرآمدهای دولت چیست؟
زاکانی در پاسخ به این پرسش با تأکید بر اینکه اقتصاد و فرهنگ در جامعه از هم جداشدنی نیست، اظهار داشت: وقتی فرهنگ مصرف کالای ایرانی را ترویج میکنیم این موضوع مستقیما بر اقتصاد نیز تأثیر میگذارد و علت اینکه من حوزه اقتصاد و مدیریت را به عنوان فوریت دولتم انتخاب کردم این است که اقتصاد ما در حال حاضر مانند یک بیمار تصادفی است که باید به صورت فوری اقداماتی را برای پایدار کردن وضعیت آن و نجاتش انجام دهیم.
وی ادامه داد: کاری که در ابتدا خواهیم کرد این است که بندها را از پای تولید باز میکنیم و با مقرراتزدایی و مجوزها زمینه رونق تولید را فراهم میکنیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: بر این اساس تشکیل تیم عملیاتی برای مقرراتزدایی نخستین کاری خواهد بود که در این زمینه انجام میدهیم.
وی با بیان اینکه ارز 4200 تومانی یک نوع رانت مفت بود به دولت بدون کار کارشناسی به عدهای داد، به جریان تصویب این ارز در نشست کارگروه اقتصادی دولت در سال 97 اشاره کرد و گفت: در آن جلسه بین آقایان سیف رئیس کل بانک مرکزی و آقای روحانی اختلاف نظر پیش آمده بود که قیمت ارز 3700 تومان باشد یا 4700 تومان؟ این باعث دودستگی در جلسه شده و نمیتوانستند به نتیجه برسند. در این میان یک نفر گفته بود آقایان پورابراهیمی و آلاسحاق که از جریان مقابل ما هستند یک جا گفتهاند که نرخ ارز میتواند 4200 تومان باشد؛ حالا نه 3700 و نه 4700. رقم 4200 تومان را تصویب کنید و صلوات بفرستید!
زاکانی تصریح کرد: با این روشها نمیتوان مملکت را اداره کرد؛ کسی که عرضه ندارد و با کلیگویی حرف مفت میزند نباید به مردم قول بدهد.
** وزیر اقتصاد گفت زنگنه نمیگذارد منابع حاصل از فروش نفت در اختیار بودجه قرار گیرد
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برنامههای اقتصادیام را بر مبنای 15 پژوهشهای از سال 85 تا امروز توسط مرکز پژوهشها و اتاق بازرگانی انجام شده بیان میکنم، اظهار داشت: کشور ما بر روی طلا خوابیده و باید با مردم صادق باشیم؛ در حال حاضر میزان فروش نفت از طرق رسمی و غیررسمی بیش از یکمیلیون بشکه در روز است و پول آن هم طی دو ماه به کشور برمیگردد اما دعواهای درون دولت نمیگذارد این پول برای حل مشکلات کشور مصرف شود.
زاکانی خاطرنشان کرد: در همین رابطه سال گذشته آقای دژپسند وزیر اقتصاد در جلسهای در مجلس به ما گفت که بخشی از منابع حاصل از فروش نفت در اختیار وزارت نفت است و آقای زنگنه اجازه نمیدهد این منابع آزاد شود و در اختیار بودجه قرار گیرد.
وی تأکید کرد: با توجه به همین مشکلات راهحل میانمدت اصلاح دولت از نظر ما، اصلاح ساختار بودجه و راهحل فوری و مقدم آن ایجاد انضباط مالی در دولت است و افق آینده ما نیز واگذاری اختیارات به مردم خواهد بود.
پذیرش FATF مانند انداختن طناب دار به گردنمان با دست خودمان است
وی در ادامه و در پاسخ به پرسشی در خصوص در حوزه سیاست خارجی گفت: اوباما رسما اعلام کرد که اگر برجام را دنبال نمیکردیم ساختار تحریمها میشکست، اما متأسفانه همه چیز کشور معطل برجام شد در حالی که دولت اگر عرضه داشته باشد از ظرفیتهای منطقهای استفاده میکند و میتواند بار خودش را ببندد.
وی به مانعتراشی های دشمن برای استفاده از ظرفیتهای ناشناخته اشاره کرد و گفت: پذیرش الزامات FATF مثل این است که از ما دعوت کنند که با دست خودمان طناب دار را به گردن خودمان بیندازیم.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: مشکلات کشور ناشی از آن است که مسئولان فکر میکنند فقط باید از رهگذر اروپا و امریکا موانع را برطرف کنند در حالی که ما معتقدیم باید از همه ظرفیتها از جمله رابطه با اروپا و نیز ارتباط با همسایگان و کشورهای منطقه و آسیا نیز استفاده کنیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ادامه با ارزیابی روند مذاکرات هستهای در دولت فعلی و دولت گذشته اظهار داشت: اشکالی که در مذاکرات قبلی در زمان آقای جلیلی وجود داشت این است که تیم مذاکره کننده درونگرا بودند یعنی محصول مذاکره را به اطلاع مردم نمیرساندند در حالی که خیلی خوب مذاکره میکردند.
زاکانی افزود: علاوه بر این نخبگان جامعه هم نسبت به روند مذاکرات و نتایج آن توجیه نمیشدند و برای همراه کردن مسئولان نیز آنها را توجیه نمیکردند؛ مثلا ما در مجلس توجیه نبودیم.
وی ادامه داد: اما در دوره اخیر اشکالات تیم مذاکره کننده در حد لالیگا است! یعنی با نوعی وادادگی و مذاکره از سر التماس و انفعال کار دنبال میشود.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم تصریح کرد: در دولت اقدام و اصلاح، اولین راهبرد ما توجه به درون خواهد بود و مذاکره هم میکنیم اما باید توجه داشت که تصمیمگیری درباره اصل مذاکره در حیطه اختیارات شورای عالی امنیت ملی است و باید به تأیید رهبر انقلاب برسد اما آنچه به دولت برمیگردد این است که ما مذاکره خوب خواهیم کرد.
برجام در آستانه مرگ است
زاکانی با بیان اینکه برجام یک پیکر نیمه جان و در آستانه فوت است، گفت: ما معتقدیم با مصوبه 12 آذر سال قبل مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) میتوان پیکر نیمه جان برجام را احیا کرد اما دولت اصرار دارد که با مذاکرات وین، آخرین داشتهها را حراج کند؛ اما دولت اقدام و اصلاح به دنبال آن است که با اجرای قانون مصوب مجلس، چکِ برجام را نقد کند.
رئیسی در مبان کاندیدها از همه ضعیف تر هست.