تاریخ انتشار
يکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۴۱
کد مطلب : ۴۳۷۱۲۵
کبنا بررسی کرد
راه حل بدهيد: خوزستان «گريه كن» نمي خواهد
۰
کبنا ؛جامعه ایرانی طی سالهای اخیر همواره با مشکلات متعددی روبهرو بوده است. از مشکلات معیشتی و اقتصادی که چندسالی است همسفره مردم شده تا تحریم، کرونا و امروز بحران آب و برق. آنچه مسلم است امروز قصه پرغصه خوزستان نه عدم برخورداری از امکانات رفاهی که نداشتن نخستین نیاز هر انسان برای ادامه حیات یعنی آب است. خوزستان امروز با بحران آب روبهروست همین امر نیز باعث شده تا مردم در شهرهای مختلف خوزستان دست به اعتراض بزنند و حق خود از آب را مطالبه کنند. قدرمسلم خوزستان بخش مهمی از کشور است و روا نیست در زمانهایی مثل انتخابات یا دیگر مقاطع از حضور حماسی آنها سرودهها گفته شود، اما مواقع مضیقه و مشکلات توجهی به آنها نشود؛ لذا وظیفهای ملی است که همه کسانی که مسئولیتی در این حوزه دارند بهجد وارد شوند و این استان قهرمانپرور کشور را از بحران ایجاد شده، رهایی دهند.
خوزستان، آزمونِ سخت تاریخ
احمد غلامي در شرق نوشت: گفتم همینجا. ترمز زد و نگه داشت. جاده خاکی باریکی بود که به کرخهکور میرفت. رودخانه باریکی که اندکی آب در بستر آن جاری بود و نبود. شاید از همینرو به آن کرخهکور میگفتند، نمیدانم شاید هم اسمی بود که هنگام جنگ روی آن گذاشته بودند، همین و بس. کنار جاده نگه داشت، جاده سوسنگرد-اهواز. ناصر حامداختری میرفت سوسنگرد. توی اهواز همدیگر را دیده بودیم، باورم نمیشد با او روزی اینگونه ساده و بیریا آنهم توی یک رستوران درجه سه با کبابهای چرمی همسفره شویم. ناصر بزرگتر از ما بود، یکی، دو نسل جلوتر از ما. بزرگتر محله بود و همه از او حساب میبردند. باورم نمیشد او را توی لباس نظامی ببینم آنهم در گروه چمران. گفتم: «عجب پیراهن قشنگی داری!» خودش را برانداز کرد و لبخند زد، مثل همان لبخندی که آخرین بار در قاب پنجره ماشین زده بود. از شیب جاده پایین میرفتم که صدایم زد. برگشتم، پیراهن را از تنش درآورده بود و تکان میداد. گفت: «بیا مال تو!» پیراهن را توی هوا قاپیدم، خواستم چیزی بگویم كه حرفم را قطع کرد و گفت: «تن تو باشه بهتره. شاید دیگه برنگردم!» پایش را از روی کلاچ برداشت و ماشین در چشم برهمزدنی توی جاده سوسنگرد گم شد.
ناصر برنگشت و پیراهن سالها تنم بود. سالها توی هوای شرجی جنوب، توی جبهههای طراح، حمیدیه، پاسگاه زید و خیلی جاهای دیگر. خیلی جاهایی که دیگر فقط اسم نبودند و نیستند و با سرنوشت بسیاری از آدمها گره خوردهاند. از همینرو است که دیگر خرمشهر یک شهر نیست، همینطور آبادان، سوسنگرد، حمیدیه فقط یک شهر نیستند، پارهای از وجود بسیاریاند که دیگر سالها در آن سرزمینها زندگی نمیکنند، اما اسم آنجا که به گوششان میخورد وجودشان پَر میکشد برای آن دیار. خوزستان دیگر خوزستان نیست. نوستالژی دورانی فراموشنشدنی است. از همینرو جریانهای سیاسی، نیروهای نظامی و امنیتی که تعلق خاطری به آن نوستالژی داشته باشند، در این روزها که خوزستان با حوادثی تلخ روبهروست رو در روی خود قرار میگیرند. خوزستان بخشی لاینفک از وجود آنان شده بود، اما از پس سالها آن را فراموش کرده بودند. اینک مردم خوزستان را میتوان از این منظر دید، از منظر جهان پیرامونی که آدمهایش فراموش شدهاند و به شمار نمیآیند. آدمهایی که پس از جنگ در هیچ محاسبهای به حساب نیامدهاند، اما اینک آنان بازگشتهاند، از طریق امر عینی و ملموس. هیچ امری عینیتر و ملموستر از احتیاجات اولیه زندگی آدمها نیست و حق حیات و آب از بدیهیترین این احتیاجات است، اما خوزستان بیش از آنکه تشنه آب باشد که هست، تشنه سیاست مبتنی بر عدالت و برابری است. به حساب آمدن در شمارش افرادی که منافعی برابر با دیگران دارند. این مطالبه، خاص و مختص خوزستان نیست، فقط تجلی آن امروز خوزستانی شده است و شکل نمادین آن در آب پیداست. مردم، تشنۀ سیاست و عدالتاند و بهسرعت آب را نمادین کردهاند.
اینک این امر نمادین، کارکرد سیاست و عدالتخواهانه پیدا کرده و به خلق مردمی تازه منجر شده است، مردمی که صرفا برای احتیاجات اولیه گام به میدان نگذاشتند. آنان تصویر تازهای از سرزمینیاند که زخمهای بسیار بر تن دارد. آنان معنای خیابان را از محل تردد به محل دادخواهی سیاسی تغییر دادند. اینک آب، امری نمادین برای دادخواهی است و برای متفرقساختنِ دادخواهان آن نباید پاسخ نمادین به آن داد. مردم پاسخ عینی و ملموس میطلبند. اعتراضات خیابانی، به این دلیل سیاسی نیست که در جغرافیا و موضعی مشخص در حال وقوع است، از آنرو سیاسی است که برداشتِ ما از امر محسوس را دچار بحران میکند. مردم خوزستان میخواهند جهانی را در معرض دید همگان قرار دهند که پیش از این جهانی قابل رؤیت نبوده است، و مردمی که در حالت عادی قابلِ دیدن نبودند، به حساب نمیآمدند. آنان در پی آنند که دیده شوند، مطالباتشان شنیده شود. آنان دادخواستی برای شنیدن دارند: «دادخواستی که سیاست به میانجی آن وجود دارد». البته اگر سیاست را به تعبیر رانسیر به معنای اختلاف بگیریم: «سیاست، اختلاف میان رویارویی منافع یا عقاید نیست. اختلاف تجلی امر محسوس در خودش است. تجلی و بیان سیاسی آن چیزی را که هیچ دلیلی برای دیدهشدن ندارد قابل دیدن میسازد. یک جهان را درون جهان دیگری جای میدهد». خوزستان جهانِ پیرامونی رؤیتپذیرشده است در برابر دیدگان جهان مرکزی. این جهان با امری محسوس، سیاست را شکل تازه میبخشد. سیاستی که پاسخ سیاسی درخوری میطلبد. کژراهه آن است که سیاست را اعمال قدرت بگیریم، این برداشت از سیاست ما را وادار میسازد تا صدای سوژههای سیاسی را بهوضوح نشنویم و دادخواهیشان را نادیده بگیریم. خوزستان فصل دیگری از سیاست برای نهادهای رسمی نظامی است. راه گریزی از تاریخ خوزستان نیست. خوزستان نوستالژی افتخاراتشان است و اینک رو دررویشان ایستاده و آنان را به آزمونی تازه میطلبد. آزمونی که میتواند تاریخ پرافتخارشان را مخدوش سازد یا دوباره آن را رستگار کند.
راه حل بدهيد: خوزستان «گريه كن» نمي خواهد
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس فراکسیون مستقلین مجلس دهم و نماینده اداوار مردم رشت در مجلس در این باره به آرمان ملی گفت: امروز همه کشور با دیدن چنین شرایطی حق را به خوزستان میدهند و میگویند بسیاری از مشکلات و مشقات جنگ را خوزستانیها کشیدند. در همین رشت در کل هشت سال جنگ سه بار هواپیمای عراقی آمد، اما نه به این معنا که رشت در جنگ مشارکت نداشت اما خوزستانیها در این مدت بیشترین آسیب را دیدند و خیلی در مورد آنها کم لطفی شده است. این حق خرمشهر نیست. خرمشهری که خدا آزاد کرد چرا ما ملت یا مسئولان اسیرش کردیم. مگر خرمشهر را خدا آزاد نکرد؛ ولی یک عده مسئول ناتوان خرمشهر را اسیر و مردم را بیچاره کردند. شش سال پیش مقام معظمرهبری فارغ از تمام نگرشهای سیاسی سیاستهایی ابلاغ کردند اما چرا عمل نشد؟ امروز مردم خوزستان مگر چه میخواهند؟ رفاهیات آنچنانی طلب کردند یا توقعات بیجا داشتند؟ خوزستانیها فقط آب میخواهند؛ چرا به آنها پرداخته نمیشود؟ این مردمی که در بدترین شرایط جنگ، اهواز را خالی نکردند. اگر مردم شهر را خالی میکردند صدام خیلی کارها میتوانست انجام دهد. حال با همه این اوصاف سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری هم اجرا نشد. اکنون کسی شک ندارد که سد گتوند و سازه آن تا 20 کیلومتر عقبتر از جایی که باید ساخته میشد، احداث شده و این حرکت غلط شاید خوزستان را 100 سال عقب انداخت. لذا خیلی سریع باید لولهکشی کنند و آب پشت سد را به خلیج فارس بریزند و سد را هم جمع کنند. این سد هیچ خاصیتی جز آسیبرساندن به خوزستان ندارد. شش رودخانه از خوزستان میگذرد، چرا باید آب شیرین کارون اینگونه شور شود که هیچ کس نتواند از آن استفاده کند؟ حال برخی طرح آب شیرینکن میدهند در حالی که آب از ابتدا شیرین بود و ما با دخالت در طبیعت آب را شور کردیم. در هر صورت حق مردم خوزستان ادا نشده است. جگر مردم کشور از شمال تا جنوب برای خوزستانیها خون است و مردم ناراحتند. چرا باید شرایطی ایجاد شود که معاندان ، منافقان و خارجیها فکر کنند که شرایطی برای ناآرامی باز شده است؟ در خرمشهر، اهواز، شلمچه و سایر شهرهای استان خوزستان کوتاهی شده است. مردم شلمچه که سانتیمتر به سانتیمترش خون ریخته شده، از تشنگی در حال تلف شدن هستند. باید به این مردم رسیدگی شود، در رفاه باشند و آسایش داشته باشند. آقای رئیسی میگوید که برای خوزستان استاندار ویژه خواهد گذاشت؛ خب استاندار ویژه به چه کار میآید؟ به جای این کارها چند سناریو و راهکار بدهید که بحث آب، فاضلاب و اشتغال مردم باید چگونه شود. دولت باید راسا به این دو، سه استان ورود کند. خود آقای روحانی باید راسا به خوزستان برود و در پایان دولت اعتبار خوبی از خود برجای بگذارد. روسای دیگر قوای محترم نیز که تا انتخابات در راه خوزستان بودند امروز هم باید به این استان بروند و درصدد حل مشکلات برآیند. با این شرایط باز هم همین فرمایشات رهبری که فرمودند مردم حق دارند و باید مردم را آرام و سبک کرد.
برخی مساله خوزستان را که بحثی ملی است را به رویکردهای جناحی و جریانی ربط میدهند و صرفا دولت روحانی را در این امر و شرایط بهوجود آمده مقصر میدانند؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟
از سه، چهار دهه پیش این بحث بوده و برای همه دولتهاست، اما درد اینجا است که اصل موضوع که آب نیست را بر زمین گذاشتهاند و یکدیگر را متهم میکنند . عدهای احمدینژاد، عدهای روحانی و برخی تا مرحوم هاشمیرفسنجانی و سدسازی هم رفتهاند و تخریب میکنند. در حالی که اینها مساله ثانویه است و مساله اصلی آب است و این مردم چیز زیادی نمیخواهند. چقدر این مردم در فضای مجازی مینویسند که جواب آب، گلوله نیست و شما یک ماه دیگر به خاطر این تشنگی گریه کنید. مردم گریه نمیخواهند راهحل ارائه دهید. باید یک تصمیم جدی بر ای سد گتوند گرفته شود اشکال ندارد که چند هزارمیلیارد تومان هدر برود، ولی باید تصمیم درستی در جهت اصلاح شرایط منطقه اتخاذ شود. اکنون نیز نباید دنبال این بود که احمدینژاد مقصر بود، هاشمی، خاتمی یا روحانی اکنون باید مشکل مردم را حل کرد. هواگرم است، آب نیست و حیوانات تلف میشوند.
بحران آب در خوزستان باعث بروز برخی نارضایتیها و اعتراضات شده که با برخوردهایی از دستگاههای مسئول روبهرو شده است؛ اساسا نوع برخورد با اعتراضات مردمی چگونه باید باشد؟
مقام معظم رهبری فرمودند که مردم حق دارند و اگر فرمایشات رهبری در سیاستهای ابلاغی گوش داده میشد، امروز به اینجا نمیرسیدیم. مردم این انقلاب و نظام را با همه مسائل دوست دارند. مردم دیگر نمیخواهند هزینه بدهند و دوست دارند که این نظام را حفظ کنند. البته مردم چون به آرزوها، ایدهالها و وعدهها نرسیدهاند، ناراحتند، اما کسی مقابل جمهوری اسلامی نیست. مردم ضدنظام نیستند باید درددل مردم شنیده شود و خواستههایشان انجام شود. خواسته مردم غیرمعقول و غیرمشروع نیست. ما به این مردم وعده آب مجانی دادیم، اما بعد از چهاردهه یک قطره نیست. اکنون کمپینهایی درست شده بر ای ارسال آب معدنی به خوزستان؛ در حالی که این توهین و تحقیر مردم خوزستان است. الان باید همه جواب دهند که چه کار کردند؛ استاندارها، مدیران منطقهای آب و فاضلاب، تاسیسات نفتی چه کار کردند؟ همه حاضرند که بخشی از درآمد نفتی خوزستان در همان جا خرج شود؛ چرا که خوزستان هم بخشی از کشورمان است.
نامه بیش از 540 استاد دانشگاه درپی حوادث خوزستان
شرق: بیش از 540 استاد از دانشگاههای کشور در نامهای به رؤسای سه قوه و مردم به اعتراضات رخداده در خوزستان واکنش نشان دادند. آنها از متخصصان علوم مختلف درخواست کردند که شورای راهبردی برای حل بحران از بدنه متخصص تشکیل شود. این اساتید همچنین آمادگی خود را برای ارائه راهکارهای کارشناسی، برای کاهش آلام مردم، اعلام کرده و عنوان کردند همواره در کنار آنان هستند.
در این نامه آمده است: این روزها شاهد اعتراض برحق مردم خوزستان درمورد کمآبی و بیآبی (برای کسبوکار، شرب و نیازهای اولیه زندگی) هستیم. ما دانشگاهیان ضمن حمایت از اعتراضهای مسالمتآمیز مردم و دعوت به آرامش، در این بیانیه، توجه همگان را به ذکر برخی از نکتههای اساسی جلب مینماییم و خواستار رسیدگی، اقدام فوری و تجدید نظر در شیوه حکمرانی آب استان و کشور هستیم. دانشگاهیان در دورههای مختلف، نسبت به انتقال غیرکارشناسی آب (که در تضاد آشکار با محیطزیست و اصول اولیه مدیریت سرزمین بوده) مخالفت خود را اعلام کردهاند؛ و درمورد ساخت و آبگیری سد گتوند نیز بهموقع هشدار دادهاند و دیدگاه کارشناسی خود را درباره آنچه مشکل امروز مردمان خوزستان و دیگر استانهای حوضههای آبی مشترک است، ارائه کردهاند؛ اما متأسفانه این نظرات کارشناسی در تصمیمگیریهای مسئولان اعمال نشده و مشکلات کنونی ناشی از همان تصمیمهای غیرکارشناسی و بیشتر بر پایه زدوبندهای سیاسی درمورد سدسازی، انتقال آب، مداخله در زیستبوم مناطق و برهمزدن آن و منحرفکردن کسبوکارها از شرایط طبیعی اکوسیستم است، که امنیت انسانی را به مخاطره انداخته و سبب توسعه ناپایدار شده است. امروزه افزون بر خشکسالی، شاهد کسری، آلودگی، شوری و عدم دسترسی گروه عمدهای از مردم به آب قابل شرب در جلگه بزرگ خوزستان هستیم؛ به نحوی که پایداری اکوسیستم و منابع آب در این جلگه و ادامه زندگی و معیشت مردم در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. اعتراضهای مردم از زمانی تشدید شده که مردم با معضلات دیگری (همچون بیکاری، تورم، تبعیض، فساد، ناکارآمدی حکمرانی، فشار حداکثری و شیوع کرونا) بر معیشت خود، دستوپنجه نرم میکنند؛ لذا برای گذر از وضعیت کنونی باید چارهای اندیشید. ما دانشگاهیان معتقدیم که اگر از دیدگاههای کارشناسی، پیش از تصمیمگیری، سیاستگذاری و اقدام استقبال میشد، بسیار بهتر از آن بود که تصمیمهای غیرکارشناسی، بحرانزایی کند و ستاد بحران برای آن تشکیل شود.
به هر حال در وضعیت کنونی، با اعلام همدردی و همراهی با مردم و خواستههای آنان، خواستاریم خیلی فوری کارهای زیر انجام شود: 1. از هر نوع برخورد خشونتآمیز با مردم جلوگیری شود و برای اعتراضهای مردمی فضای مسالمتآمیز فراهم گردد و از جان مردم مراقبت شود. در این صورت احتمال دخالت عناصر بیگانه و سوءاستفاده آنان از خواستههای بحق مردم کاسته خواهد شد. 2. پرداخت خسارت به کسبوکارهای کشاورزی، مشروط بر عدم استفاده آنها از آب باشد، تا از بار مصرفی آب کاسته شود و محل تأمین منابع آن، نه از محل خلق پول، بلکه با مالیاتگیری از نهادها، بنیادها، صنایع آببر (مانند فولاد و مس) و فروش داراییها تهیه شود. 3. آبرسانی برای شرب جزء اقدامهای فوری باشد و آن دسته از شهرها و روستاهایی که لولهکشی شدهاند نیز قطع آب نداشته باشند. 4. با دعوت فوری از گروههای مردم و کشاورزان، مدیریت مصرف آب به خود آنان واگذار شود، تا با روشهای محلی بر آن فائق شوند. دولت باید بهطور شفاف و عادلانه سهمیهبندی کلان را انجام دهد و به آگاهی همه کشاورزان برساند. 5. رفتارهای مسئولان باید گونهای باشد که مردم احساس تبعیض نداشته باشند و این موضوع نیازمند بازگرداندن اعتماد ازدسترفته است. 6. تعیین تکلیف انتقال آب با توجه به حقابه پاییندست و زیستمحیطی به گونهایکه: الف- تمام تونلهای در دست اقدام، طی یک مصوبه، متوقف و برای همیشه از دستور خارج شوند؛ ب- انتقال کنونی، مشروط بر انتقال آب شرب باشد؛ ج- الحاقیه خشکسالی به انتقال آب در دوره خشکسالی افزوده شود که قاعدهای نسبی برای حجم برداشت را اعمال کند؛ د- حجم انتقال آب، شفاف و قابل نظارت دقیق باشد. 7. در یک مصوبه، سد گتوند تعیین تکلیف شود، تا بیش از این به دشت خوزستان آسیب نرساند. 8. طراحی بازار آب جهت افزایش بهرهوری آب با قید محدودبودن منابع آبی، با الهام از بازار محلی آب و کوتاهکردن دست دولت و بخش عمومی رانتزا و فسادزا در فروش آب، میتواند یکی از راهحلهای بهبود بهرهوری و کاهش مصرف آب باشد. درآمد دولت میتواند از مالیات و عوارض بر مصرف آب حاصل شود و زیرساختها به تشکّلهای کشاورزان واگذار شود. این راهکار میتواند با بررسی جوانب حقوق مالکیت، ابعاد اجتماعی و کارشناسی دقیقتر به کار گرفته شود. 9. کشور برای افزایش بهرهوری آب، نیازمند فنّاوری، مکانیزاسیون آبیاری، کشت محصول متناسب و خلاقیت و نوآوری در این زمینههاست که تنها با قیمتگذاری رقابتی بر پایه عدالت میتوان انگیزهها را در این جهت هدایت نمود. 10. صادرات محصولات با آببری بالا ممنوع شود و یا مشروط بر اینکه از طریق گلخانه و یا روشهای بهینه رقابتی آب، تولید شوند و مجوز صادرات اخذ کنند. 11. تولید محصولات با آببری بالا با محصولاتی که آب کمتر و ارزشافزوده بالاتری دارند، بررسی و جایگزین شوند. قیمتگذاری آب و برق بر اساس هزینه فرصت میتواند به اجرای بندهای ۱۰ و ۱۱ کمک کند. 12. در سیاستهای اقتصادی و ازجمله توسعه کشاورزی با درنظرگرفتن منابع آبی بلندمدت که بار اشتغال و رشد اقتصادی بر دوش بخش کشاورزی نباشد، تجدیدنظر شود. سیاست خودکفایی و صادرات محصولات متناسب با درنظرگرفتن تراز داخلی و تراز تجاری آب مجازی و منابع تجدیدپذیر آبی باشد. 13. سرمایهگذاری لازم برای کاهش آلودگی و شوری آب، توزیع متناسب آب کشاورزی، مکانیزاسیون و افزایش بهرهوری آب، اصلاح کشت، کشتهای مقاوم به شوری، ترمیم فرسودگی کانالهای آب کشاورزی و خطوط لوله آب شرب، آبشیرینکنها از دریا و اصلاح و بازسازی فاضلابهای شهری، انجام شود. 14. در شیوه حکمرانی آب باید تجدیدنظر اساسی انجام شود. بحران کمآبی خوزستان، دیگر استانهای کشور (ازجمله، چهارمحالوبختیاری، گیلان و مازندران) را نیز تهدید میکند؛ چون طرحهای مشابهی برای انتقال آب از سرچشمههای رودخانههای این استانها نیز اجرا شده است.
خوزستان، آزمونِ سخت تاریخ
احمد غلامي در شرق نوشت: گفتم همینجا. ترمز زد و نگه داشت. جاده خاکی باریکی بود که به کرخهکور میرفت. رودخانه باریکی که اندکی آب در بستر آن جاری بود و نبود. شاید از همینرو به آن کرخهکور میگفتند، نمیدانم شاید هم اسمی بود که هنگام جنگ روی آن گذاشته بودند، همین و بس. کنار جاده نگه داشت، جاده سوسنگرد-اهواز. ناصر حامداختری میرفت سوسنگرد. توی اهواز همدیگر را دیده بودیم، باورم نمیشد با او روزی اینگونه ساده و بیریا آنهم توی یک رستوران درجه سه با کبابهای چرمی همسفره شویم. ناصر بزرگتر از ما بود، یکی، دو نسل جلوتر از ما. بزرگتر محله بود و همه از او حساب میبردند. باورم نمیشد او را توی لباس نظامی ببینم آنهم در گروه چمران. گفتم: «عجب پیراهن قشنگی داری!» خودش را برانداز کرد و لبخند زد، مثل همان لبخندی که آخرین بار در قاب پنجره ماشین زده بود. از شیب جاده پایین میرفتم که صدایم زد. برگشتم، پیراهن را از تنش درآورده بود و تکان میداد. گفت: «بیا مال تو!» پیراهن را توی هوا قاپیدم، خواستم چیزی بگویم كه حرفم را قطع کرد و گفت: «تن تو باشه بهتره. شاید دیگه برنگردم!» پایش را از روی کلاچ برداشت و ماشین در چشم برهمزدنی توی جاده سوسنگرد گم شد.
ناصر برنگشت و پیراهن سالها تنم بود. سالها توی هوای شرجی جنوب، توی جبهههای طراح، حمیدیه، پاسگاه زید و خیلی جاهای دیگر. خیلی جاهایی که دیگر فقط اسم نبودند و نیستند و با سرنوشت بسیاری از آدمها گره خوردهاند. از همینرو است که دیگر خرمشهر یک شهر نیست، همینطور آبادان، سوسنگرد، حمیدیه فقط یک شهر نیستند، پارهای از وجود بسیاریاند که دیگر سالها در آن سرزمینها زندگی نمیکنند، اما اسم آنجا که به گوششان میخورد وجودشان پَر میکشد برای آن دیار. خوزستان دیگر خوزستان نیست. نوستالژی دورانی فراموشنشدنی است. از همینرو جریانهای سیاسی، نیروهای نظامی و امنیتی که تعلق خاطری به آن نوستالژی داشته باشند، در این روزها که خوزستان با حوادثی تلخ روبهروست رو در روی خود قرار میگیرند. خوزستان بخشی لاینفک از وجود آنان شده بود، اما از پس سالها آن را فراموش کرده بودند. اینک مردم خوزستان را میتوان از این منظر دید، از منظر جهان پیرامونی که آدمهایش فراموش شدهاند و به شمار نمیآیند. آدمهایی که پس از جنگ در هیچ محاسبهای به حساب نیامدهاند، اما اینک آنان بازگشتهاند، از طریق امر عینی و ملموس. هیچ امری عینیتر و ملموستر از احتیاجات اولیه زندگی آدمها نیست و حق حیات و آب از بدیهیترین این احتیاجات است، اما خوزستان بیش از آنکه تشنه آب باشد که هست، تشنه سیاست مبتنی بر عدالت و برابری است. به حساب آمدن در شمارش افرادی که منافعی برابر با دیگران دارند. این مطالبه، خاص و مختص خوزستان نیست، فقط تجلی آن امروز خوزستانی شده است و شکل نمادین آن در آب پیداست. مردم، تشنۀ سیاست و عدالتاند و بهسرعت آب را نمادین کردهاند.
اینک این امر نمادین، کارکرد سیاست و عدالتخواهانه پیدا کرده و به خلق مردمی تازه منجر شده است، مردمی که صرفا برای احتیاجات اولیه گام به میدان نگذاشتند. آنان تصویر تازهای از سرزمینیاند که زخمهای بسیار بر تن دارد. آنان معنای خیابان را از محل تردد به محل دادخواهی سیاسی تغییر دادند. اینک آب، امری نمادین برای دادخواهی است و برای متفرقساختنِ دادخواهان آن نباید پاسخ نمادین به آن داد. مردم پاسخ عینی و ملموس میطلبند. اعتراضات خیابانی، به این دلیل سیاسی نیست که در جغرافیا و موضعی مشخص در حال وقوع است، از آنرو سیاسی است که برداشتِ ما از امر محسوس را دچار بحران میکند. مردم خوزستان میخواهند جهانی را در معرض دید همگان قرار دهند که پیش از این جهانی قابل رؤیت نبوده است، و مردمی که در حالت عادی قابلِ دیدن نبودند، به حساب نمیآمدند. آنان در پی آنند که دیده شوند، مطالباتشان شنیده شود. آنان دادخواستی برای شنیدن دارند: «دادخواستی که سیاست به میانجی آن وجود دارد». البته اگر سیاست را به تعبیر رانسیر به معنای اختلاف بگیریم: «سیاست، اختلاف میان رویارویی منافع یا عقاید نیست. اختلاف تجلی امر محسوس در خودش است. تجلی و بیان سیاسی آن چیزی را که هیچ دلیلی برای دیدهشدن ندارد قابل دیدن میسازد. یک جهان را درون جهان دیگری جای میدهد». خوزستان جهانِ پیرامونی رؤیتپذیرشده است در برابر دیدگان جهان مرکزی. این جهان با امری محسوس، سیاست را شکل تازه میبخشد. سیاستی که پاسخ سیاسی درخوری میطلبد. کژراهه آن است که سیاست را اعمال قدرت بگیریم، این برداشت از سیاست ما را وادار میسازد تا صدای سوژههای سیاسی را بهوضوح نشنویم و دادخواهیشان را نادیده بگیریم. خوزستان فصل دیگری از سیاست برای نهادهای رسمی نظامی است. راه گریزی از تاریخ خوزستان نیست. خوزستان نوستالژی افتخاراتشان است و اینک رو دررویشان ایستاده و آنان را به آزمونی تازه میطلبد. آزمونی که میتواند تاریخ پرافتخارشان را مخدوش سازد یا دوباره آن را رستگار کند.
راه حل بدهيد: خوزستان «گريه كن» نمي خواهد
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس فراکسیون مستقلین مجلس دهم و نماینده اداوار مردم رشت در مجلس در این باره به آرمان ملی گفت: امروز همه کشور با دیدن چنین شرایطی حق را به خوزستان میدهند و میگویند بسیاری از مشکلات و مشقات جنگ را خوزستانیها کشیدند. در همین رشت در کل هشت سال جنگ سه بار هواپیمای عراقی آمد، اما نه به این معنا که رشت در جنگ مشارکت نداشت اما خوزستانیها در این مدت بیشترین آسیب را دیدند و خیلی در مورد آنها کم لطفی شده است. این حق خرمشهر نیست. خرمشهری که خدا آزاد کرد چرا ما ملت یا مسئولان اسیرش کردیم. مگر خرمشهر را خدا آزاد نکرد؛ ولی یک عده مسئول ناتوان خرمشهر را اسیر و مردم را بیچاره کردند. شش سال پیش مقام معظمرهبری فارغ از تمام نگرشهای سیاسی سیاستهایی ابلاغ کردند اما چرا عمل نشد؟ امروز مردم خوزستان مگر چه میخواهند؟ رفاهیات آنچنانی طلب کردند یا توقعات بیجا داشتند؟ خوزستانیها فقط آب میخواهند؛ چرا به آنها پرداخته نمیشود؟ این مردمی که در بدترین شرایط جنگ، اهواز را خالی نکردند. اگر مردم شهر را خالی میکردند صدام خیلی کارها میتوانست انجام دهد. حال با همه این اوصاف سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری هم اجرا نشد. اکنون کسی شک ندارد که سد گتوند و سازه آن تا 20 کیلومتر عقبتر از جایی که باید ساخته میشد، احداث شده و این حرکت غلط شاید خوزستان را 100 سال عقب انداخت. لذا خیلی سریع باید لولهکشی کنند و آب پشت سد را به خلیج فارس بریزند و سد را هم جمع کنند. این سد هیچ خاصیتی جز آسیبرساندن به خوزستان ندارد. شش رودخانه از خوزستان میگذرد، چرا باید آب شیرین کارون اینگونه شور شود که هیچ کس نتواند از آن استفاده کند؟ حال برخی طرح آب شیرینکن میدهند در حالی که آب از ابتدا شیرین بود و ما با دخالت در طبیعت آب را شور کردیم. در هر صورت حق مردم خوزستان ادا نشده است. جگر مردم کشور از شمال تا جنوب برای خوزستانیها خون است و مردم ناراحتند. چرا باید شرایطی ایجاد شود که معاندان ، منافقان و خارجیها فکر کنند که شرایطی برای ناآرامی باز شده است؟ در خرمشهر، اهواز، شلمچه و سایر شهرهای استان خوزستان کوتاهی شده است. مردم شلمچه که سانتیمتر به سانتیمترش خون ریخته شده، از تشنگی در حال تلف شدن هستند. باید به این مردم رسیدگی شود، در رفاه باشند و آسایش داشته باشند. آقای رئیسی میگوید که برای خوزستان استاندار ویژه خواهد گذاشت؛ خب استاندار ویژه به چه کار میآید؟ به جای این کارها چند سناریو و راهکار بدهید که بحث آب، فاضلاب و اشتغال مردم باید چگونه شود. دولت باید راسا به این دو، سه استان ورود کند. خود آقای روحانی باید راسا به خوزستان برود و در پایان دولت اعتبار خوبی از خود برجای بگذارد. روسای دیگر قوای محترم نیز که تا انتخابات در راه خوزستان بودند امروز هم باید به این استان بروند و درصدد حل مشکلات برآیند. با این شرایط باز هم همین فرمایشات رهبری که فرمودند مردم حق دارند و باید مردم را آرام و سبک کرد.
برخی مساله خوزستان را که بحثی ملی است را به رویکردهای جناحی و جریانی ربط میدهند و صرفا دولت روحانی را در این امر و شرایط بهوجود آمده مقصر میدانند؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟
از سه، چهار دهه پیش این بحث بوده و برای همه دولتهاست، اما درد اینجا است که اصل موضوع که آب نیست را بر زمین گذاشتهاند و یکدیگر را متهم میکنند . عدهای احمدینژاد، عدهای روحانی و برخی تا مرحوم هاشمیرفسنجانی و سدسازی هم رفتهاند و تخریب میکنند. در حالی که اینها مساله ثانویه است و مساله اصلی آب است و این مردم چیز زیادی نمیخواهند. چقدر این مردم در فضای مجازی مینویسند که جواب آب، گلوله نیست و شما یک ماه دیگر به خاطر این تشنگی گریه کنید. مردم گریه نمیخواهند راهحل ارائه دهید. باید یک تصمیم جدی بر ای سد گتوند گرفته شود اشکال ندارد که چند هزارمیلیارد تومان هدر برود، ولی باید تصمیم درستی در جهت اصلاح شرایط منطقه اتخاذ شود. اکنون نیز نباید دنبال این بود که احمدینژاد مقصر بود، هاشمی، خاتمی یا روحانی اکنون باید مشکل مردم را حل کرد. هواگرم است، آب نیست و حیوانات تلف میشوند.
بحران آب در خوزستان باعث بروز برخی نارضایتیها و اعتراضات شده که با برخوردهایی از دستگاههای مسئول روبهرو شده است؛ اساسا نوع برخورد با اعتراضات مردمی چگونه باید باشد؟
مقام معظم رهبری فرمودند که مردم حق دارند و اگر فرمایشات رهبری در سیاستهای ابلاغی گوش داده میشد، امروز به اینجا نمیرسیدیم. مردم این انقلاب و نظام را با همه مسائل دوست دارند. مردم دیگر نمیخواهند هزینه بدهند و دوست دارند که این نظام را حفظ کنند. البته مردم چون به آرزوها، ایدهالها و وعدهها نرسیدهاند، ناراحتند، اما کسی مقابل جمهوری اسلامی نیست. مردم ضدنظام نیستند باید درددل مردم شنیده شود و خواستههایشان انجام شود. خواسته مردم غیرمعقول و غیرمشروع نیست. ما به این مردم وعده آب مجانی دادیم، اما بعد از چهاردهه یک قطره نیست. اکنون کمپینهایی درست شده بر ای ارسال آب معدنی به خوزستان؛ در حالی که این توهین و تحقیر مردم خوزستان است. الان باید همه جواب دهند که چه کار کردند؛ استاندارها، مدیران منطقهای آب و فاضلاب، تاسیسات نفتی چه کار کردند؟ همه حاضرند که بخشی از درآمد نفتی خوزستان در همان جا خرج شود؛ چرا که خوزستان هم بخشی از کشورمان است.
نامه بیش از 540 استاد دانشگاه درپی حوادث خوزستان
شرق: بیش از 540 استاد از دانشگاههای کشور در نامهای به رؤسای سه قوه و مردم به اعتراضات رخداده در خوزستان واکنش نشان دادند. آنها از متخصصان علوم مختلف درخواست کردند که شورای راهبردی برای حل بحران از بدنه متخصص تشکیل شود. این اساتید همچنین آمادگی خود را برای ارائه راهکارهای کارشناسی، برای کاهش آلام مردم، اعلام کرده و عنوان کردند همواره در کنار آنان هستند.
در این نامه آمده است: این روزها شاهد اعتراض برحق مردم خوزستان درمورد کمآبی و بیآبی (برای کسبوکار، شرب و نیازهای اولیه زندگی) هستیم. ما دانشگاهیان ضمن حمایت از اعتراضهای مسالمتآمیز مردم و دعوت به آرامش، در این بیانیه، توجه همگان را به ذکر برخی از نکتههای اساسی جلب مینماییم و خواستار رسیدگی، اقدام فوری و تجدید نظر در شیوه حکمرانی آب استان و کشور هستیم. دانشگاهیان در دورههای مختلف، نسبت به انتقال غیرکارشناسی آب (که در تضاد آشکار با محیطزیست و اصول اولیه مدیریت سرزمین بوده) مخالفت خود را اعلام کردهاند؛ و درمورد ساخت و آبگیری سد گتوند نیز بهموقع هشدار دادهاند و دیدگاه کارشناسی خود را درباره آنچه مشکل امروز مردمان خوزستان و دیگر استانهای حوضههای آبی مشترک است، ارائه کردهاند؛ اما متأسفانه این نظرات کارشناسی در تصمیمگیریهای مسئولان اعمال نشده و مشکلات کنونی ناشی از همان تصمیمهای غیرکارشناسی و بیشتر بر پایه زدوبندهای سیاسی درمورد سدسازی، انتقال آب، مداخله در زیستبوم مناطق و برهمزدن آن و منحرفکردن کسبوکارها از شرایط طبیعی اکوسیستم است، که امنیت انسانی را به مخاطره انداخته و سبب توسعه ناپایدار شده است. امروزه افزون بر خشکسالی، شاهد کسری، آلودگی، شوری و عدم دسترسی گروه عمدهای از مردم به آب قابل شرب در جلگه بزرگ خوزستان هستیم؛ به نحوی که پایداری اکوسیستم و منابع آب در این جلگه و ادامه زندگی و معیشت مردم در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. اعتراضهای مردم از زمانی تشدید شده که مردم با معضلات دیگری (همچون بیکاری، تورم، تبعیض، فساد، ناکارآمدی حکمرانی، فشار حداکثری و شیوع کرونا) بر معیشت خود، دستوپنجه نرم میکنند؛ لذا برای گذر از وضعیت کنونی باید چارهای اندیشید. ما دانشگاهیان معتقدیم که اگر از دیدگاههای کارشناسی، پیش از تصمیمگیری، سیاستگذاری و اقدام استقبال میشد، بسیار بهتر از آن بود که تصمیمهای غیرکارشناسی، بحرانزایی کند و ستاد بحران برای آن تشکیل شود.
به هر حال در وضعیت کنونی، با اعلام همدردی و همراهی با مردم و خواستههای آنان، خواستاریم خیلی فوری کارهای زیر انجام شود: 1. از هر نوع برخورد خشونتآمیز با مردم جلوگیری شود و برای اعتراضهای مردمی فضای مسالمتآمیز فراهم گردد و از جان مردم مراقبت شود. در این صورت احتمال دخالت عناصر بیگانه و سوءاستفاده آنان از خواستههای بحق مردم کاسته خواهد شد. 2. پرداخت خسارت به کسبوکارهای کشاورزی، مشروط بر عدم استفاده آنها از آب باشد، تا از بار مصرفی آب کاسته شود و محل تأمین منابع آن، نه از محل خلق پول، بلکه با مالیاتگیری از نهادها، بنیادها، صنایع آببر (مانند فولاد و مس) و فروش داراییها تهیه شود. 3. آبرسانی برای شرب جزء اقدامهای فوری باشد و آن دسته از شهرها و روستاهایی که لولهکشی شدهاند نیز قطع آب نداشته باشند. 4. با دعوت فوری از گروههای مردم و کشاورزان، مدیریت مصرف آب به خود آنان واگذار شود، تا با روشهای محلی بر آن فائق شوند. دولت باید بهطور شفاف و عادلانه سهمیهبندی کلان را انجام دهد و به آگاهی همه کشاورزان برساند. 5. رفتارهای مسئولان باید گونهای باشد که مردم احساس تبعیض نداشته باشند و این موضوع نیازمند بازگرداندن اعتماد ازدسترفته است. 6. تعیین تکلیف انتقال آب با توجه به حقابه پاییندست و زیستمحیطی به گونهایکه: الف- تمام تونلهای در دست اقدام، طی یک مصوبه، متوقف و برای همیشه از دستور خارج شوند؛ ب- انتقال کنونی، مشروط بر انتقال آب شرب باشد؛ ج- الحاقیه خشکسالی به انتقال آب در دوره خشکسالی افزوده شود که قاعدهای نسبی برای حجم برداشت را اعمال کند؛ د- حجم انتقال آب، شفاف و قابل نظارت دقیق باشد. 7. در یک مصوبه، سد گتوند تعیین تکلیف شود، تا بیش از این به دشت خوزستان آسیب نرساند. 8. طراحی بازار آب جهت افزایش بهرهوری آب با قید محدودبودن منابع آبی، با الهام از بازار محلی آب و کوتاهکردن دست دولت و بخش عمومی رانتزا و فسادزا در فروش آب، میتواند یکی از راهحلهای بهبود بهرهوری و کاهش مصرف آب باشد. درآمد دولت میتواند از مالیات و عوارض بر مصرف آب حاصل شود و زیرساختها به تشکّلهای کشاورزان واگذار شود. این راهکار میتواند با بررسی جوانب حقوق مالکیت، ابعاد اجتماعی و کارشناسی دقیقتر به کار گرفته شود. 9. کشور برای افزایش بهرهوری آب، نیازمند فنّاوری، مکانیزاسیون آبیاری، کشت محصول متناسب و خلاقیت و نوآوری در این زمینههاست که تنها با قیمتگذاری رقابتی بر پایه عدالت میتوان انگیزهها را در این جهت هدایت نمود. 10. صادرات محصولات با آببری بالا ممنوع شود و یا مشروط بر اینکه از طریق گلخانه و یا روشهای بهینه رقابتی آب، تولید شوند و مجوز صادرات اخذ کنند. 11. تولید محصولات با آببری بالا با محصولاتی که آب کمتر و ارزشافزوده بالاتری دارند، بررسی و جایگزین شوند. قیمتگذاری آب و برق بر اساس هزینه فرصت میتواند به اجرای بندهای ۱۰ و ۱۱ کمک کند. 12. در سیاستهای اقتصادی و ازجمله توسعه کشاورزی با درنظرگرفتن منابع آبی بلندمدت که بار اشتغال و رشد اقتصادی بر دوش بخش کشاورزی نباشد، تجدیدنظر شود. سیاست خودکفایی و صادرات محصولات متناسب با درنظرگرفتن تراز داخلی و تراز تجاری آب مجازی و منابع تجدیدپذیر آبی باشد. 13. سرمایهگذاری لازم برای کاهش آلودگی و شوری آب، توزیع متناسب آب کشاورزی، مکانیزاسیون و افزایش بهرهوری آب، اصلاح کشت، کشتهای مقاوم به شوری، ترمیم فرسودگی کانالهای آب کشاورزی و خطوط لوله آب شرب، آبشیرینکنها از دریا و اصلاح و بازسازی فاضلابهای شهری، انجام شود. 14. در شیوه حکمرانی آب باید تجدیدنظر اساسی انجام شود. بحران کمآبی خوزستان، دیگر استانهای کشور (ازجمله، چهارمحالوبختیاری، گیلان و مازندران) را نیز تهدید میکند؛ چون طرحهای مشابهی برای انتقال آب از سرچشمههای رودخانههای این استانها نیز اجرا شده است.