تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۲
کد مطلب : ۴۳۷۹۲۹
اخبار روز / اخبار حوادث / اخبار قتل؛
خفت گیری این دو زن شیاد با چاقو از پسر 30 ساله
۴
کبنا ؛2 زن با فریبکاری مردی را سوار خودرویشان کردند و با تهدید چاقو از وی دست به زورگیری زدند.
به گزارش کبنا، عصر 5 خردادماه سال جاری مرد 31 سالهای در مقابل دستگاه عابربانک ایستاده و سرگرم کارهای بانکی بود که زن شیکپوشی به نزدیکی وی آمد و با چربزبانی شروع به اعتمادسازی کرد.
دختر جوان وقتی دید مرحله نخست نقشهاش به خوبی انجام شده است، ادعا کرد 200 هزار تومان پول نقد دارد و قصد داشته آن را به حسابش واریز کند، اما به خاطر بسته بودن بانک از پسر جوان خواست این پول را از حسابش به حساب وی واریز کند و وی پول را به صورت نقدی در اختیار پسر جوان قرار دهد.
خفت گیری دو زن شیاد
پسر جوان که به حرفهای زن باکلاس اعتماد کرده بود، درخواست وی را پذیرفت و اقدام به انتقال 200 هزار تومان به حساب زن جوان کرد. پس از پایان کار بانکی پسر جوان در انتظار گرفتن پول بود که زن جوان با چربزبانی از طعمهاش خواست سوار خودروی وی شود و پس از رساندن مرد جوان تا مسیری که میخواهد برود پول را نیز به او بپردازد.
مرد جوان که نمیدانست چه توطئهای در انتظارش است، زمانی که به سمت خودروی پژو 206 سفیدرنگ رفت با زن جوان دیگری که داخل خودرو به انتظار نشسته بود روبهرو شد و چون به آنها اعتماد داشت، احساس خطر نمیکرد و خواستار پولش بود در صندلی عقب خودرو نشست.
هنوز دقایقی نگذشته بود که پسر جوان متوجه چاقو به دست بودن یکی از زنان شد و در حالی که باور نداشت در چه سناریویی گرفتار شده است خواست وی را رها کنند، اما زن جوان با تهدید چاقو تبلت و کیف پول مرد جوان را گرفته و سپس وی را در خیابان خلوت رها کردند. همین کافی بود تا پسر جوان فردای روز سرقت با مراجعه به دادسرای پرده از راز گرفتار شدن در دام فریبکاری 2 زن بردارد.
بدین ترتیب بازپرس دستور داد تا تیمی از مأموران پلیس برای ردیابی عامل این زورگیری وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات حساب بانکی پسر جوان را مورد بررسی قرار دادند و خیلی زود موفق شدند صاحب حسابی که 200 هزار تومان پول به آن انتقال داده شده است را شناسایی کنند. صاحب حساب زن جوانی به نام «آنیتا» بود که مأموران با تجسسهای پلیسی پی بردند این زن اردیبهشتماه سال گذشته به خاطر سرقت از خانهای دستگیر شده است و همین سرنخ تحقیقات برای دستگیری وی را در مرحله جدیدی قرار داد.
کارآگاهان با اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند مخفیگاه آنیتا را ردزنی کنند و زمانی که برای دستگیری وی وارد عمل شدند پی بردند که وی به یکی از شهرهای شمالی رفته است. مأموران در این مرحله با تحقیقات میدانی متوجه شدند آنیتا سالها میشود که با زن جوانی به نام «لیدا» دوست است و وی نیز در سرقتهای فریبکارانه با وی همدست بوده است.
تیم تحقیق در گام بعدی توانست مخفیگاه لیدا را ردزنی کند و اواخر تیرماه در عملیاتی غافلگیرانه زن جوان دستگیر شد. لیدا در اعترافات ابتدایی خود را بیگناه معرفی و ادعا کرد آنیتا دزدی کرده و وی هیچ نقشی در این سرقتها نداشته است.
ردیابیهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه روز 8 مرداد سال جاری مأموران پلیس با در دست داشتن شمارهپلاک خودروی آنیتا و شناسایی وی موفق شدند این زن را که در جاده چالوس در حرکت بود، دستگیر کنند. آنیتا در اعترافاتش لیدا را عامل این دزدی معرفی کرد، اما وقتی در برابر شاکی پرونده قرار گرفت، لب به اعتراف گشود.
گفتگو با زن ساده لوح
آنیتا که 31 سال دارد ادعا میکند چوب ساده لوحیاش را خورده است که در دام دوستیاش با لیدا گرفتار شده است. این زن پس از دستگیری خود را تازهکار و بیگناه معرفی کرده بود، اما وقتی مدارک و شواهد پلیس را در پروندهاش دید ناچار لب به سخن باز کرد.
سابقه داری؟
نه.
پس چرا سال گذشته دستگیر شدی؟
به خاطر سرقت خانه بود که بیگناه بودم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
مشارکت در سرقت!
اعتیاد داری؟
نه.
چرا دزدی؟
به خاطر دوستی. چوب سادهلوحیام را خوردم.
شنیدم تو با چاقو پسر جوان را تهدید کردی؟
اصلاً چاقویی در کار نبوده، اصلاً دزدی نکردم.
یعنی بیگناهی؟
خودروام خراب شده بود و نیاز به پول داشتم که پسر جوان کمکم کرد و بعد از آن ماجرا خواست با هم بیشتر آشنا بشویم که این سناریو را طراحی کرده است.
اما همه مدارک و شواهد پلیسی از زورگیریتان خبر میدهد؟
نمیدانم! اشتباه کردم و پشیمانم.
ازدواج کردی؟
بله.
بچه داری؟
2 پسر 16 و 13 ساله.
همسرت میدانست که دزدی میکنی؟
4 سال است که به خاطر مشکلاتی که با هم داشتیم از هم جدا شدهایم و او پس از من با زن دیگری ازدواج کرده و دیگر خبری ندارم.
چه مدت است که با لیدا دوست هستی؟
8 سال است که با هم دوستیم.
با هم زندگی میکنید؟
نه، من به تنهایی زندگی میکنم.
چرا لیدا را از خانهات بیرون کرده بودی؟
مدتها پیش بود لیدا برای مدتی به خانهام آمد و میخواست با من زندگی کند که من مخالف بودم و وقتی دیدم از خانهام نمیرود نزد پلیس رفتم و موفق شدم او را بیرون کنم.
پس از آزادی دوباره دزدی میکنی؟
نه، توبه میکنم و تعهد میدهم که دیگر خلاف نکنم.
هزینه زندگیات را از کجا میآوری؟
پدر و مادرم کمکم میکنند.
زنی با چند اسم؛
لیدا ادعا میکند 27 سال دارد، از روز نخست دستگیری با اسمهای متفاوتی خود را معرفی کرده است تا اینکه در تحقیقات پلیسی مشخص شده نام واقعی او «یاسمن» است. او در حالی که مدام میگفت اعتیاد ندارد به سؤالات ما پاسخ داد.
چرا دزدی؟
اشتباه کردم و دیگر خلاف نمیکنم.
ازدواج کردی؟
بله، اما 4 سال است که از همسرم جدا شدهام.
بچه داری؟
بله، یک پسر دارم.
پسرت با تو زندگی میکند؟
پسرم پیش پدرش زندگی میکرد، اما از چندی پیش مانع ملاقات کردن پسرم شدند و وقتی ماجرا را پیگیری کردم، شنیدم که پسرم همراه پدرش به ترکیه رفتهاند که بعد از چند روز پسرم را در خانه مادربزرگش پیدا کردم و به خانه خودم آوردم.
تنها زندگی میکنی؟
نه، در کنار پدر و مادرم هستم.
چرا در گشت ارشاد خودت را با اسم آنیتا معرفی کرده بودی؟
سکوت (این در حالی بود که آنیتا اشک میریخت و باور نداشت دوستش این خیانت را به وی کرده است).
همیشه خودت را با نامهای دروغین معرفی میکنی؟
نه، همه مرا با نام لیدا میشناسند.
چرا پسر جوان را هدف سرقت خود قرار دادید؟
اشتباه کردیم و پشیمانم.
به گزارش کبنا، عصر 5 خردادماه سال جاری مرد 31 سالهای در مقابل دستگاه عابربانک ایستاده و سرگرم کارهای بانکی بود که زن شیکپوشی به نزدیکی وی آمد و با چربزبانی شروع به اعتمادسازی کرد.
دختر جوان وقتی دید مرحله نخست نقشهاش به خوبی انجام شده است، ادعا کرد 200 هزار تومان پول نقد دارد و قصد داشته آن را به حسابش واریز کند، اما به خاطر بسته بودن بانک از پسر جوان خواست این پول را از حسابش به حساب وی واریز کند و وی پول را به صورت نقدی در اختیار پسر جوان قرار دهد.
خفت گیری دو زن شیاد
پسر جوان که به حرفهای زن باکلاس اعتماد کرده بود، درخواست وی را پذیرفت و اقدام به انتقال 200 هزار تومان به حساب زن جوان کرد. پس از پایان کار بانکی پسر جوان در انتظار گرفتن پول بود که زن جوان با چربزبانی از طعمهاش خواست سوار خودروی وی شود و پس از رساندن مرد جوان تا مسیری که میخواهد برود پول را نیز به او بپردازد.
مرد جوان که نمیدانست چه توطئهای در انتظارش است، زمانی که به سمت خودروی پژو 206 سفیدرنگ رفت با زن جوان دیگری که داخل خودرو به انتظار نشسته بود روبهرو شد و چون به آنها اعتماد داشت، احساس خطر نمیکرد و خواستار پولش بود در صندلی عقب خودرو نشست.
هنوز دقایقی نگذشته بود که پسر جوان متوجه چاقو به دست بودن یکی از زنان شد و در حالی که باور نداشت در چه سناریویی گرفتار شده است خواست وی را رها کنند، اما زن جوان با تهدید چاقو تبلت و کیف پول مرد جوان را گرفته و سپس وی را در خیابان خلوت رها کردند. همین کافی بود تا پسر جوان فردای روز سرقت با مراجعه به دادسرای پرده از راز گرفتار شدن در دام فریبکاری 2 زن بردارد.
بدین ترتیب بازپرس دستور داد تا تیمی از مأموران پلیس برای ردیابی عامل این زورگیری وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات حساب بانکی پسر جوان را مورد بررسی قرار دادند و خیلی زود موفق شدند صاحب حسابی که 200 هزار تومان پول به آن انتقال داده شده است را شناسایی کنند. صاحب حساب زن جوانی به نام «آنیتا» بود که مأموران با تجسسهای پلیسی پی بردند این زن اردیبهشتماه سال گذشته به خاطر سرقت از خانهای دستگیر شده است و همین سرنخ تحقیقات برای دستگیری وی را در مرحله جدیدی قرار داد.
کارآگاهان با اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند مخفیگاه آنیتا را ردزنی کنند و زمانی که برای دستگیری وی وارد عمل شدند پی بردند که وی به یکی از شهرهای شمالی رفته است. مأموران در این مرحله با تحقیقات میدانی متوجه شدند آنیتا سالها میشود که با زن جوانی به نام «لیدا» دوست است و وی نیز در سرقتهای فریبکارانه با وی همدست بوده است.
تیم تحقیق در گام بعدی توانست مخفیگاه لیدا را ردزنی کند و اواخر تیرماه در عملیاتی غافلگیرانه زن جوان دستگیر شد. لیدا در اعترافات ابتدایی خود را بیگناه معرفی و ادعا کرد آنیتا دزدی کرده و وی هیچ نقشی در این سرقتها نداشته است.
ردیابیهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه روز 8 مرداد سال جاری مأموران پلیس با در دست داشتن شمارهپلاک خودروی آنیتا و شناسایی وی موفق شدند این زن را که در جاده چالوس در حرکت بود، دستگیر کنند. آنیتا در اعترافاتش لیدا را عامل این دزدی معرفی کرد، اما وقتی در برابر شاکی پرونده قرار گرفت، لب به اعتراف گشود.
گفتگو با زن ساده لوح
آنیتا که 31 سال دارد ادعا میکند چوب ساده لوحیاش را خورده است که در دام دوستیاش با لیدا گرفتار شده است. این زن پس از دستگیری خود را تازهکار و بیگناه معرفی کرده بود، اما وقتی مدارک و شواهد پلیس را در پروندهاش دید ناچار لب به سخن باز کرد.
سابقه داری؟
نه.
پس چرا سال گذشته دستگیر شدی؟
به خاطر سرقت خانه بود که بیگناه بودم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
مشارکت در سرقت!
اعتیاد داری؟
نه.
چرا دزدی؟
به خاطر دوستی. چوب سادهلوحیام را خوردم.
شنیدم تو با چاقو پسر جوان را تهدید کردی؟
اصلاً چاقویی در کار نبوده، اصلاً دزدی نکردم.
یعنی بیگناهی؟
خودروام خراب شده بود و نیاز به پول داشتم که پسر جوان کمکم کرد و بعد از آن ماجرا خواست با هم بیشتر آشنا بشویم که این سناریو را طراحی کرده است.
اما همه مدارک و شواهد پلیسی از زورگیریتان خبر میدهد؟
نمیدانم! اشتباه کردم و پشیمانم.
ازدواج کردی؟
بله.
بچه داری؟
2 پسر 16 و 13 ساله.
همسرت میدانست که دزدی میکنی؟
4 سال است که به خاطر مشکلاتی که با هم داشتیم از هم جدا شدهایم و او پس از من با زن دیگری ازدواج کرده و دیگر خبری ندارم.
چه مدت است که با لیدا دوست هستی؟
8 سال است که با هم دوستیم.
با هم زندگی میکنید؟
نه، من به تنهایی زندگی میکنم.
چرا لیدا را از خانهات بیرون کرده بودی؟
مدتها پیش بود لیدا برای مدتی به خانهام آمد و میخواست با من زندگی کند که من مخالف بودم و وقتی دیدم از خانهام نمیرود نزد پلیس رفتم و موفق شدم او را بیرون کنم.
پس از آزادی دوباره دزدی میکنی؟
نه، توبه میکنم و تعهد میدهم که دیگر خلاف نکنم.
هزینه زندگیات را از کجا میآوری؟
پدر و مادرم کمکم میکنند.
زنی با چند اسم؛
لیدا ادعا میکند 27 سال دارد، از روز نخست دستگیری با اسمهای متفاوتی خود را معرفی کرده است تا اینکه در تحقیقات پلیسی مشخص شده نام واقعی او «یاسمن» است. او در حالی که مدام میگفت اعتیاد ندارد به سؤالات ما پاسخ داد.
چرا دزدی؟
اشتباه کردم و دیگر خلاف نمیکنم.
ازدواج کردی؟
بله، اما 4 سال است که از همسرم جدا شدهام.
بچه داری؟
بله، یک پسر دارم.
پسرت با تو زندگی میکند؟
پسرم پیش پدرش زندگی میکرد، اما از چندی پیش مانع ملاقات کردن پسرم شدند و وقتی ماجرا را پیگیری کردم، شنیدم که پسرم همراه پدرش به ترکیه رفتهاند که بعد از چند روز پسرم را در خانه مادربزرگش پیدا کردم و به خانه خودم آوردم.
تنها زندگی میکنی؟
نه، در کنار پدر و مادرم هستم.
چرا در گشت ارشاد خودت را با اسم آنیتا معرفی کرده بودی؟
سکوت (این در حالی بود که آنیتا اشک میریخت و باور نداشت دوستش این خیانت را به وی کرده است).
همیشه خودت را با نامهای دروغین معرفی میکنی؟
نه، همه مرا با نام لیدا میشناسند.
چرا پسر جوان را هدف سرقت خود قرار دادید؟
اشتباه کردیم و پشیمانم.