تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۶
کد مطلب : ۴۴۶۵۳۳
یادداشتی از سهيلا لشكري؛
توسعه و مفهومي به نام توانمندسازي
۱
کبنا ؛كهن بوم ايران، سرزمين حافظ و خيام و سعدي و مولانا، سرزمين سنتهاي كهن و رسوم شيرين است، سرزمين گلواژههاي نغز و رسوم پر از مغز است. خطه پارس از ديرباز مورد توجه ولايات و ديگر سامانها بوده است، از آن جهت كه مهد پهلوانان نامي و شاعران و انديشمنداني چون جامي است. ايران سرزمين گهرخيز و مردماني ظلمستيز بوده، ملك سلاطين پناه و پهلوانان صاحب كلاه است. كوههاي سر به فلك كشيده، چشمههاي ساري و دلانگيز و جلگههاي حاصلخيز آن كانون علم و دانش است. بيشه شيران شرزه و مردمان صاحب انديشه است. كوههاي سر به فلك كشيدهاش زهره هر شير هژبري را بخشكاند و دشتهاي دل انگيزش جوانههاي اميد در دل بروياند. ايران كان زر است و مردماني مهرپرور، سرزميني پرگهر و مردان و زناني پرهنر. ليك با اين همه فراواني و نعمتهاي خداداي رنج و سختي در اين ملك زيبنده نباشد. امروزه جامعه ما با مشكلات عديدهاي دست به گريبان است كه ريشه آن در مفهومي نهفته است كه نقش آن در زندگي تك تك افراد جامعه ما انكارناپذير است و آن مفهومي به نام توسعه است. توسعه به معناي حركت كردن است، پويايي، توانمندي و بزرگ شدن است. حركتي كه نتيجه و برونداد آن حل بحرانهايي نظير فقر و بيكاري و نابرابري است و متعاقبا كاهش بسياري از آسيبهاي اجتماعي كه تيشه بر ريشه جامعه ميزند. حل بسياري از مسائل و مشكلات اساسي جامعه گام نهادن در مسير توسعه است. چنين توسعهاي تنها در بعد مادي و عيني اتفاق نميافتد پيش شرط آن شكل دادن به نگرشها و بصيرتهاي تازه و تحول در نگاهها و ايستارهاست. بايد سازماندهي و بالندگي ذهنها و فكرها و نگرشها زمينه شكلگيري توسعه را فراهم كنند. تفكر و انديشههاي بالنده، بالهاي ترقي و رشد هستند و بدون شك جامعي كه به بالهاي انديشه مجهز باشد در لانه امن و آرام توسعه ساكن خواهد شد. يكي از اركانهاي توسعه توجه به رشد و توانمندسازي زنان است و بدون توجه به شرايط زنان در جامعه هيچگونه توسعه و پيشرفتي حاصل نخواهد شد. ايستارهاي حاكم بر جامعه و نگاه به زنان آنچه تحت عنوان فقر فرهنگي ميتوان از آن ياد كرد مانع رشد و پيشرفت و گام نهادن در مسير توسعه خواهد بود.
توانمندي زنان در زمينههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي پيششرط جامعه تحولخواه و ترقيجويانه است. چطور از زنان به حاشيه رانده شده ميتوان توقع پرورش نيروي انساني آگاه و كارآمد را داشت. در زماني كه جامعه ما دچار معضلاتي مانند فقر و بيكاري است و شكلگيري نگاهي در ميان جوانان به مفهوم نااميدي از آينده است، ما در ميدانهاي فرهنگي و ورزشيمان شاهد چنين رفتارهاي علني از نابرابريهاي جنسيتي هستيم. كشيدن خطي بين زنان و مردان، ديدن نگاههايي در اين سو و آن سوي اين خط كه فرياد نابرابري جنسي را به آسمان ميبرد و چشمان زنان در اين تصاوير، كه ميتوان از خشكيده شدن جوانههاي اميد در دل و ذهن آنها ديد و احساس كرد. با چنين نگاههاي حاكم بر جامعه ما به چه سطحي از توسعه ميتوانيم دست يابيم و گام در مسير كدامين توسعه ميتوان گذاشت؟ يا به چه سطحي از ارتباطات جهاني ميتوانيم دست پيدا كنيم؟ امروزه مشكلات جامعه فقر است، بيكاري جوانان است، افزايش روز به روز نااميدي از آينده است، پس بياييم راه برونرفت از اين مشكلات را فداي كليشههاي جنسيتي نكنيم. مجبور نباشيم هنوز هم در مورد مسائلي تبعيض و نابرابري جنسيتي سخن بگوييم. نگاهمان را به زنان تغيير دهيم، به زنان سرزمينمان قدرت و توان و ميدان دهيم و مرد و زن همگام با هم و در يكراستا در جهت حل مشكلاتمان در جامعه قدمهايي محكم، راسخ و بلند برداريم و اين يعني گام گذاشتن در مسير توسعه، خواستن و داشتن انديشه ترقيخواهانه و ترقيجويانه، يعني اصلاح ايستارها و نگاههايي كه پيششرط توسعه هستند. يعني برداشتن موانع و سنگلاخهايي كه راه توسعه را مسدود ميكنند و اجازه تحول و ترقي را نميدهند. زنانگي و توانمندي، احساس بزرگي روح و آرامش ميخواهد و رهايي آزادهاي از اسارت ذهن و عين را ميطلبد، پس بياييد با دادن عزت نفس و اعتماد به زنان سرزمينمان، اين بزرگي روح و آرامش را به آنان هديه كنيم و آنان را از قفسهاي تبعيض رها سازيم تا احساس شادي و رضايت كنند و بهره بگيريم از رشد و توانمندهاي زنان خويش تا مرهمي شويم بر دلهاي ريش.
توانمندي زنان در زمينههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي پيششرط جامعه تحولخواه و ترقيجويانه است. چطور از زنان به حاشيه رانده شده ميتوان توقع پرورش نيروي انساني آگاه و كارآمد را داشت. در زماني كه جامعه ما دچار معضلاتي مانند فقر و بيكاري است و شكلگيري نگاهي در ميان جوانان به مفهوم نااميدي از آينده است، ما در ميدانهاي فرهنگي و ورزشيمان شاهد چنين رفتارهاي علني از نابرابريهاي جنسيتي هستيم. كشيدن خطي بين زنان و مردان، ديدن نگاههايي در اين سو و آن سوي اين خط كه فرياد نابرابري جنسي را به آسمان ميبرد و چشمان زنان در اين تصاوير، كه ميتوان از خشكيده شدن جوانههاي اميد در دل و ذهن آنها ديد و احساس كرد. با چنين نگاههاي حاكم بر جامعه ما به چه سطحي از توسعه ميتوانيم دست يابيم و گام در مسير كدامين توسعه ميتوان گذاشت؟ يا به چه سطحي از ارتباطات جهاني ميتوانيم دست پيدا كنيم؟ امروزه مشكلات جامعه فقر است، بيكاري جوانان است، افزايش روز به روز نااميدي از آينده است، پس بياييم راه برونرفت از اين مشكلات را فداي كليشههاي جنسيتي نكنيم. مجبور نباشيم هنوز هم در مورد مسائلي تبعيض و نابرابري جنسيتي سخن بگوييم. نگاهمان را به زنان تغيير دهيم، به زنان سرزمينمان قدرت و توان و ميدان دهيم و مرد و زن همگام با هم و در يكراستا در جهت حل مشكلاتمان در جامعه قدمهايي محكم، راسخ و بلند برداريم و اين يعني گام گذاشتن در مسير توسعه، خواستن و داشتن انديشه ترقيخواهانه و ترقيجويانه، يعني اصلاح ايستارها و نگاههايي كه پيششرط توسعه هستند. يعني برداشتن موانع و سنگلاخهايي كه راه توسعه را مسدود ميكنند و اجازه تحول و ترقي را نميدهند. زنانگي و توانمندي، احساس بزرگي روح و آرامش ميخواهد و رهايي آزادهاي از اسارت ذهن و عين را ميطلبد، پس بياييد با دادن عزت نفس و اعتماد به زنان سرزمينمان، اين بزرگي روح و آرامش را به آنان هديه كنيم و آنان را از قفسهاي تبعيض رها سازيم تا احساس شادي و رضايت كنند و بهره بگيريم از رشد و توانمندهاي زنان خويش تا مرهمي شويم بر دلهاي ريش.