تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۲
کد مطلب : ۴۴۹۶۵۱
گفت و گو با برادرزاده سرگرد یاسمی؛
ماجرای تيراندازی در خيابان رودكی تهران
۱
کبنا ؛
پنجشنبه دوم تير ماه سال جاري سرگرد «محمد ياسمي»، مامور پليس كلانتري 102 نواب در حالي كه ساعت كارياش رو به اتمام بود با حضور يك زن به همراه پسر 12 سالهاش در كلانتري مواجه ميشود. اين زن با در دست داشتن حكم جلب همسرش قصد داشت او را با كمك ماموران بازداشت كند. بنابراين سرگرد محمد ياسمي به همراه اين زن و يك مامور پليس به ساختماني در خيابان رودكي مراجعه ميكنند. همسر اين زن وقتي متوجه حضور آنها مقابل خانهاش ميشود با يك كلت كمري به سمت سرگرد محمد ياسمي شليك ميكند و سپس همسرش را مورد هدف قرار ميدهد و در آخر با گرفتن اسلحه به طرف خودش، خودكشي ميكند. در اين ميان سرگرد محمد ياسمي جان خود را از دست ميدهد ولي همسر اين مرد از اين حادثه جان سالم به در ميبرد. خبر تيراندازي در خيابان رودكي به ساسان غلامي بازپرس ويژه قتل شعبه سوم دادسراي امور جرايم جنايي اطلاع داده ميشود. با اعلام اين خبر، بلافاصله بازپرس ويژه قتل و تيمي از ماموران پليس براي تحقيقات ابتدايي راهي محل حادثه ميشوند و تحقيقات ابتدايي را آغاز ميكنند. تيم جنايي در لحظات ابتدايي تحقيقات ناگهان در پاگرد طبقه دوم با پيكر سرگرد محمد ياسمي مامور پليس كلانتري 102 نواب روبهرو ميشوند كه بر اثر شليك گلوله از پشت به سمت قلبش جان خود را از دست داده بود. امدادگران اورژانس كه همزمان با ماموران پليس به محل حادثه رسيده بودند، زن جوان را براي سير مراحل درمان به بيمارستان منتقل كردند. در ادامه بررسيهاي تيم جنايي جسد مردي حدودا 45 ساله را در طبقه اول پيدا كردند كه بر اثر شليك به سرش كشته شده بود كه مشخص شد، او با كلت كمري، خودكشي كرده است.
در بررسيهاي بيشتر مشخص شد كه اين زن جوان به دليل اختلافات شخصي كه با همسرش داشته از خانه قهر كرده و به خانه پدرش كه در يكي از شهرهاي شرقي كشور بوده، ميرود. اين زن مهريهاش را به اجرا گذاشته بود كه با توجه به اينكه همسرش در دادگاه حاضر نميشود به همراه پسر 12 سالهاش به كلانتري ميرود. حكم جلب همسرش را ميگيرد و در ادامه با 2 مامور كلانتري و يك كليدساز به خانهشان در خيابان رودكي مراجعه ميكند. زن جوان پس از چندين بار زنگ زدن آيفون خانه و با توجه به هماهنگيهاي قضايي كه داشته از كليدساز خواسته تا درب خانه را باز كند كه دقايقي قبل از باز شدن درب ناگهان مرد جوان با در دست داشتن كلت كمري از خانه بيرون ميآيد و پس از تهديد به سمت همسرش و سرگرد ياسمي شليك ميكند.
مراسم خاكسپاري در 5 تير ماه در شهرستان ايوان
«اميررضا ياسمي»، برادرزاده سرگرد محمد ياسمي 25 سال دارد و درخصوص عمويش به «اعتماد» ميگويد: «عمويم 39 سال داشت. يك دختر دارد كه 10 سالش است. ما اصالتا اهل ايلام و شهرستان ايوان هستيم. عمويم 20 سالش بود كه دانشگاه افسري قبول شد و از آن زمان به بعد تهران زندگي ميكرد. عموي من درجه سرهنگ دو را گرفته بود، ميتوانست از آن استفاده كند كه اين اتفاق افتاد. وقتي هم شهيد شد درجه سرهنگ تمام را به او دادند. روز شنبه 4 تير ماه مراسمي در تهران برگزار شد و ما جنازه عمويم را به شهرستان ايوان آورديم تا مراسم خاكسپاري را انجام دهيم. مراسم خاكسپاري هم در روز يكشنبه 5 تير ماه با حضور انبوهي از جمعيت در همين شهرستان برگزار شد.» او درخصوص روز حادثه در ادامه ميگويد: «روز پنجشنبه اواخر ساعت كاري عموي من لباسهايش را عوض ميكند كه به خانه برود. محل كارش تهران بود و خانهشان كرج. خانمي وارد كلانتري ميشود و يكي از سرگردهاي داخل كلانتري ميگويد حكم جلب همسرش را گرفته و نياز دارد كه ماموران براي بازداشت همسرش با او تا در خانهشان همراه شوند. عمويم با همان لباس شخصي كه آماده شده تا به خانه برود اين زن را با يك مامور ديگر همراهي ميكند. همسر اين زن در طبقه سوم ساختمان زندگي ميكرده. زني هم كه به كلانتري مراجعه كرده بود به ماموران نگفته بود كه همسرش اسلحه دارد براي همين نه عموي من و نه آن مامور ديگر اسلحه با خود نبرده بودند. آن يكي مامور زودتر وارد ساختمان شده و متوجه ميشود كه اين مرد اسلحه دارد به عموي من اطلاع ميدهد. خودش به سمت پلههاي بالا حركت ميكند و همسر اين خانم به سمت پلههاي پايين. عموي من هم به خاطر اينكه آن زن تنها نباشد به سمت پلههاي پايين حركت ميكند. همسر اين خانم هم به سمت پلههاي پايين ميرود. قصدش شليك به همسرش بوده كه به سمت عموي من شليك ميكند. تير به قلب عمويم برخورد ميكند و شهيد ميشود. بعد اين مرد به سمت همسرش شليك ميكند و همسرش زخمي ميشود. گويا اين مرد وقتي متوجه ميشود عموي من را كشته است اسلحه را به سمت خودش ميگيرد و با شليك گلوله خودكشي ميكند. ماموري كه با عموي من به خانه همسر اين خانم رفته بوده گفته مسلح نبوده و براي همين فرار كرده است كه البته اين خودش يك مشكل است، چون ماموري كه اعزام ميشود نبايد بدون اسلحه باشد.» / اعتماد
در بررسيهاي بيشتر مشخص شد كه اين زن جوان به دليل اختلافات شخصي كه با همسرش داشته از خانه قهر كرده و به خانه پدرش كه در يكي از شهرهاي شرقي كشور بوده، ميرود. اين زن مهريهاش را به اجرا گذاشته بود كه با توجه به اينكه همسرش در دادگاه حاضر نميشود به همراه پسر 12 سالهاش به كلانتري ميرود. حكم جلب همسرش را ميگيرد و در ادامه با 2 مامور كلانتري و يك كليدساز به خانهشان در خيابان رودكي مراجعه ميكند. زن جوان پس از چندين بار زنگ زدن آيفون خانه و با توجه به هماهنگيهاي قضايي كه داشته از كليدساز خواسته تا درب خانه را باز كند كه دقايقي قبل از باز شدن درب ناگهان مرد جوان با در دست داشتن كلت كمري از خانه بيرون ميآيد و پس از تهديد به سمت همسرش و سرگرد ياسمي شليك ميكند.
مراسم خاكسپاري در 5 تير ماه در شهرستان ايوان
«اميررضا ياسمي»، برادرزاده سرگرد محمد ياسمي 25 سال دارد و درخصوص عمويش به «اعتماد» ميگويد: «عمويم 39 سال داشت. يك دختر دارد كه 10 سالش است. ما اصالتا اهل ايلام و شهرستان ايوان هستيم. عمويم 20 سالش بود كه دانشگاه افسري قبول شد و از آن زمان به بعد تهران زندگي ميكرد. عموي من درجه سرهنگ دو را گرفته بود، ميتوانست از آن استفاده كند كه اين اتفاق افتاد. وقتي هم شهيد شد درجه سرهنگ تمام را به او دادند. روز شنبه 4 تير ماه مراسمي در تهران برگزار شد و ما جنازه عمويم را به شهرستان ايوان آورديم تا مراسم خاكسپاري را انجام دهيم. مراسم خاكسپاري هم در روز يكشنبه 5 تير ماه با حضور انبوهي از جمعيت در همين شهرستان برگزار شد.» او درخصوص روز حادثه در ادامه ميگويد: «روز پنجشنبه اواخر ساعت كاري عموي من لباسهايش را عوض ميكند كه به خانه برود. محل كارش تهران بود و خانهشان كرج. خانمي وارد كلانتري ميشود و يكي از سرگردهاي داخل كلانتري ميگويد حكم جلب همسرش را گرفته و نياز دارد كه ماموران براي بازداشت همسرش با او تا در خانهشان همراه شوند. عمويم با همان لباس شخصي كه آماده شده تا به خانه برود اين زن را با يك مامور ديگر همراهي ميكند. همسر اين زن در طبقه سوم ساختمان زندگي ميكرده. زني هم كه به كلانتري مراجعه كرده بود به ماموران نگفته بود كه همسرش اسلحه دارد براي همين نه عموي من و نه آن مامور ديگر اسلحه با خود نبرده بودند. آن يكي مامور زودتر وارد ساختمان شده و متوجه ميشود كه اين مرد اسلحه دارد به عموي من اطلاع ميدهد. خودش به سمت پلههاي بالا حركت ميكند و همسر اين خانم به سمت پلههاي پايين. عموي من هم به خاطر اينكه آن زن تنها نباشد به سمت پلههاي پايين حركت ميكند. همسر اين خانم هم به سمت پلههاي پايين ميرود. قصدش شليك به همسرش بوده كه به سمت عموي من شليك ميكند. تير به قلب عمويم برخورد ميكند و شهيد ميشود. بعد اين مرد به سمت همسرش شليك ميكند و همسرش زخمي ميشود. گويا اين مرد وقتي متوجه ميشود عموي من را كشته است اسلحه را به سمت خودش ميگيرد و با شليك گلوله خودكشي ميكند. ماموري كه با عموي من به خانه همسر اين خانم رفته بوده گفته مسلح نبوده و براي همين فرار كرده است كه البته اين خودش يك مشكل است، چون ماموري كه اعزام ميشود نبايد بدون اسلحه باشد.» / اعتماد