تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۶
کد مطلب : ۴۵۵۹۷۳
سیر به قهقرا رفتن برجام؛
«برجام» از اغما برخواهد خاست؟
۰
کبنا ؛روز، سهشنبه (۲۹ آذر) در شرایطی که برگزاری نشست میان حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در منطقه بحرالمیت اردن، بار دیگر امیدها را برای احیای توافق هستهای زنده کرد، انتشار ویدئویی از جو بایدن، همچون کوبیدن پتکی محکم بر پیکر نیمهجان برجام بود.
به گزارش کبنا، در ویدئوی به اشتراک گذاشته شده توسط یک مهندس نرمافزار ایرانی مقیم آمریکا در توییتر، بایدن میگوید «برجام» مرده است. ویدیویی که روز سهشنبه ۲۰ دسامبر (۲۹ آذر)، در رسانههای اجتماعی منتشر شده است، نشان میدهد که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، میگوید برجام «مرده» است. در این ویدئو، یک زن ایرانی-آمریکایی از بایدن میپرسد: «آقای بایدن، میتوانید اعلام کنید که برجام مرده؟» جو بایدن در پاسخ گفت: «نه» و افزود که نمیتواند «به دلایل زیادی» دقیقا بگوید چرا و آن را اعلام کند. رئیسجمهوری آمریکا افزود: «مرده است، اما اعلام نمیکنیم. داستان طولانی است.»
انتشار این ویدئو در شرایطی است که در اواخر ماه اکتبرف رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز از وقت تلف نکردن برای ورود به مذاکرات هستهای و برجام سخن به میان آورده بود. روز، چهارشنبه (۳۰ آذر) ند پرایس، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نیز در جمعخبرنگاران تاکید کرد: «مطمئناً این ایرانیها بودند که فرصت بازگشت سریع به پایبندی متقابل به برجام را از دست دادند. همه طرفهای دیگر توافق کرده بودند، اما ایرانیها به جای اینکه ما را در موقعیتی قرار دهند که جلو برویم، عقبنشینی کردند.» حتی پرایس در اظهارات امروز خود پا را فراتر گذاشت و تصریح کرد: «ما در حال حاضر روی آن چه در خیابانهای ایران اتفاق میافتد؛ اعتراضات و کمک نظامی ایران به روسیه متمرکز هستیم.»
مجموع این روند و اظهارات مطرح شده، حالا این پرسش مهم را مطرح کرده که آیا دیگر زمان آن فرا رسیده که مرگ رسمی برجام اعلام شود یا همچنان میبایست به دیپلماسی برای بازگشت بر روی ریل «احیا» امیدوار بود؟ یا به روایت سادهتر، مساله این است که آینده توافق هستهای به کجا ختم خواهد شد؟ در پرداختن به این مساله مهم و البته تکراری، با توجه به آخرین تحولات سه نکته قابل توجه و تامل هستند.
آیا بزرگترین توافق سیاسی هزاره جدید به پایان رسیده است؟
با قرار دادن تمامی تکههای پازل مذاکرات احیای برجام طی بیش از دو سال گذشته، اکنون فرضیه مرگ حتمی برجام بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته است. طی ماههای گذشته بسیار از ناظران این باور را مطرح میکردند که برجام به کما فرو رفته یا در اتاق احیای اضطراری قرار دارد و به زودی ناچار هستیم مرگ آن را اعلام کنیم. همچنین، این گزاره مطرح میشد که برجام مرده، اما تنها اعلام رسمی آن باقی مانده است.
حالا بایدن نیز همین نکته را گفته که از دید واشنگتن برجام مرده است، اما رسما اعلام نمیکند. این فرضیه را میتوان در چارچوبی بسیار بدبینانه مورد ارزیابی قرار داد که در آن بزرگترین نماد اجماع سیاسی جامعه جهانی در هزار جدید، پایانی بسیار تلخ را تجربه خواهد کرد. البته این پایان تلخ شاید در آینده پیامدهایی بسیار تلختر را نیز به همراه داشته باشد.
قدرت دیپلماسی را دست کم نگیریم!
بر خلاف فرضیه نخست، رویکرد دومی نیز با وجود تمامی رویکردها و اظهارات سلبی قابل طرح است و آن این است که با وجود در اتاق «آیسییو» بودن برجام، نمیتوان از مرگ حتمی آن سخن به میان آورد. ظرافتها و پیچیدگیها دیپلماسی در طول تاریخ جوامع بشری نشان داده که در میانه بزرگترین جنگها و منازعات است که بزرگترین صلحها حاصل شده است. حتی در این زمینه شاید این فرضیه نیز قابل طرح باشد که گاها به اوج رسیدن کشمکشها میتوانند «سازنده» باشند؛ چرا که در این نقطه به منظور جلوگیری از رخداد جنگ و حادثه تلخ بزرگتر، طرفین مسیر سازش و صلح را بر میگزینند.
نماد بارز این فرضیه اظهارات اخیر بورل و امیرعبداللهیان در اردن است که حتی اگر به صورت لفظی نیز باشد، از آمادگی بازگشت به برجام سخن به میان آوردهاند؛ لذا فرضیه دوم نیز میتواند این باشد که با وجود تمامی بدبینیها و طرح گزاره حتمی بودن مرگ برجام، میتوان همچنان به احیای توافق در یک بستر دیپلماسی غیرعادی امیدوار بود. غیرعادی از این جهت که دیگر نه زمان همانند سابق در دسترس است و نه دیگر دیپلماتها مجال ساعتها گفتوگوی چالشی را دارند. اکنون چموخم کار مشخص است و شاید برای توافق تنها چند ساعت زمان نیاز باشد. البته اگر ارادهای وجود داشته باشد!
دیپلماسی در دولت سیزدهم به اغما رفت!
فراتر از اینکه کدام یک از فرضیات (مرگ حتمی / احیای اضطراری) تحقق پیدا میکند، روند رسیدن مذاکرات به نقطه کنونی در دولت سیزدهم کانونیست که میتوان به طور جدی مورد نقد قرار گیرد. در فن مذاکره و دیپلماسی، همواره یکی از اصول اولیه که به دانشآموختگان حوزه دیپلماسی و البته دیپلماتها آموزش داده میشود این است که حوزه «دیپلماسی» حوزه بدهوبستان است. اینکه در عرصه دیپلماسی، بازی حاصل جمع منفی (شکست یک طرف و بُرد طرف مقابل) موضوعیت ندارد، مگر در وضعیتهای خاص همچون شکست در میدان جنگ.
اساسا عرصه دیپلماسی بر اساس قاعده حاصل جمع مثبت (بُرد دو طرفه) تعریف میشود که در آن امتیازی گرفته میشود و امتیازی داده میشود. اینکه یک بازیگر بر خواستههای حداکثری و تحقق تمامی مطالباتاش اصرار داشته باشد، با اصول ابتدای دیپلماسی نه تنها تطابق ندارد، بلکه ضد دیپلماسی نیز هست. بر خلاف این اصول ساده تیم دیپلماسی دولت سیزدهم پس از در دست گرفتن امور از شهریور ۱۴۰۰ تا کنون، قاعده ساده بده و بستان را در چند دور پایانی مذاکرات وین نتوانستند با موفقیت پیش ببرند.
هر چند در این موضوع تردیدی نیست که عامل اصلی بدعهدی و خروج از برجام آمریکای ترامپ بود، اما در بیش از یک سال گذشته، اراده دولت بایدن برای احیای توافق قابل انکار نیست. در این میان مساله مهمتر این است که دیپلماتهای ایران در طول ۱۵ ماه گذشته در مقاطعی حتی دست بالا را در مذاکرات داشتند و بسیاری از ناظران معتقدند که باید در این مراحل توافق حاصل میشد، اما هر بار در این موضوع تاخیر صورت گرفت، تا در نهایت وضعیت به مرحله کنونی برسد. در وضعیت جاری، تمامی شواهد و قراین حاکی از آن هستند که هر گونه طرح ایران برای بازگشت به میز مذاکرات از سوی طرفین مقابل، تحرکی از موضع پاییندستی مورد ارزیابی قرار میگیرد. به طور حتم، هر گونه توافقی که دو سال قبل میتوانست امضا شود، در موضع فعلی قابل تحقق نیست.
شاید اگر در همان ماههای ابتدای بر اساس پیشرفت مذاکرات توسط تیم دیپلماتیک دولت قبل، مذاکرات به نتیجه ختم میشد، هیچگاه گرایش ایران به حصول توافق، موضعی از روی ضعف مورد ارزیابی قرار نمیگرفت. در واقع، آنگاه که توافق باید امضا میشد، نشد و اکنون که همه از برجام و آیندهاش ناامید شدهاند، احیای آن، کاری بس سخت خواهد بود.
ایران و آمریکا باید به صورت مخفیانه و غیرعلنی با هم مذاکره کنند
در این چند ماه اخیر، ایران با تحولات و چالشهای جدیدی چه در عرصه داخلی و چه بین المللی مواجه شده است. در عرصه داخلی، هنوز اجماع نظری فراگیر در کشور جهت حل مشکلات و ایجاد نوعی آشتی ملی با هدف تقویت ظرفیتها برای حل مشکلات ایران ایجاد نشده است. در عرصه خارجی نیز روابط خارجی ایران با چالشهای جدی و اساسی رو به رو شده است. در این راستا، کشورهای غربی تحت فشار افکار عمومی داخلی خود، عملا به تقابل با ایران روی آورده اند و این روند را تشدید کرده اند.
مسالهای که موجب شده تا مساله مذاکرات اتمی وین و نقش میانجی گرانه اروپا در آن تا حد زیادی کمرنگ و تضعیف شود و غیرمحتمل بودن امکان دسترسی به یک توافق جهت احیای برجام جایگزین آن شود. در عین حال، کشورهای غربی عملا در حال شکل دهی به اجماع گسترده بین المللی علیه ایران در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند.
در این چهارچوب، جدای از تحریمهای گستردهای که در مدت اخیر علیه افراد و نهادها و بخشهای مختلف اقتصادی کشورمان از سوی غرب وضع شده، ایران به تازگی از کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد نیز اخراج شده و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در قطعنامهای ضمن محکوم کردن روند پیشرفتهای اتمی ایران و آنچه عدم ارائه توضیحات در مورد سایتهای اتمی اعلام نشده این کشور عنوان شده، از تهران خواسته تا هر چه سریعتر در مورد پرونده اتمی خود با آژانس همکاری کند.
موضوعی که چشم انداز آن چندان روشن به نظر نمیرسد و علی رغم رایزنیهایی که به تازگی میان مقامهای ایران و اتحادیه اروپا انجام شده، احتمالا باید منتظر تنش زایی بیشتر با محوریت معادله اتمی ایران باشیم. البته که در همین فضا، احتمالا اقدامات ضد ایران در چهارچوب دیگر نهادهای بین المللی نیز تقویت خواهد شد.
از این رو، عملا کشور با مهندسی قدرتهای غربی، با فضایی از حرکت به سمت انزوای بینالمللی و تشدید فشارها در ابعاد مختلف علیه خود مواجه شده است. مسالهای که به ویژه در بحبوحه مواضع اخیر رئیس جمهور چین در جریان سفر به عربستان و انجام اقداماتی علیه منافع کشورمان، میتواند حامل پیامها و پیامدهای جدی نیز باشد.
در این فضا یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که ایران در یکچنین شرایطی چه کارهایی باید انجام دهد تا شرایط بحرانی در روابط آن با غرب کمرنگ شود و به جای آن تنشزدایی حاکم شود؟ مسالهای که در نوع خود میتواند حامی منافع ملی کشورمان نیز باشد.
"عبدالرضا فرجی راد"، استاد حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی، و سفیر سابق ایران در نروژ، به بررسی پرسش مذکور پرداخته است."عبدالرضا فرجی راد" استاد حوزه ژئوپلیتیک در پاسخ به این سوال که ایران جهت شکستنِ فضای تحمیل انزوا از سوی غرب علیه خود باید چه کند؟ به فرارو، گفت: «به نظر من ما ابتدا باید به این مساله بپردازیم که چرا فضای سنگین فعلی علیه ایران در عرصه بین المللی ایجاد شده است. البته که در این رابطه میتوان به چند علت اشاره کرد. علت اصلی این است که به عقیده من ما در مساله توافق اتمی برجام و ضرورت احیای آن (و مذاکراتی که در این رابطه انجام شد)، دچار اشتباه شدیم. حصول توافق نباید به تاخیر میافتاد».
وی افزود: «در این میان من کاری ندارم که مقصر اصلی کدام طرف بوده است. آنچه مهم است این نکته میباشد که اصلِ کار اشتباه بوده است. ما نباید اجازه میدادیم که کار به انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا و یا آغاز جنگ اوکراین بکشد. ما بایستی پیش از رویدادهای مذکور با غرب به توافق میرسیدیم. اگر ما به توافقی با غرب با محوریت احیای برجام دست پیدا میکردیم، تردیدی نبود که: ژئوپلیتیک ما نیز باز میشد و در این چهارچوب، میتوانستیم نفت خود را به راحتی بفروشیم و نقل و انتقال پول داشته باشیم، نوعی اعتماد سازی برای کشورمان ایجاد میشد و جدای از رونق فضای اقتصاد داخلی، شاهد جذب قابل توجه سرمایه گذاریهای خارجی نیز میبودیم و عملا با بسیاری از مشکلاتی که امروز شاهد آن هستیم، رو به رو نمیشدیم».
فرجی راد ادامه داد: «خوب، حال که این مسائل محقق نشدند، شاهدیم که در ماههای اخیر وضعیت برای کشورمان تا حد زیادی سخت شده است. در این راستا وقوع جنگ اوکراین نیز مزید بر علت شد تا غرب در چهارچوب آن ادعاهایی را علیه ایران و بر پایه ارائه کمک تسلیحاتی از سوی تهران به روسیه مطرح سازد و بهانههایی جدید جهت تشدید فشارها علیه ایران پیدا کند. این مساله به طور خاص از آن جهت برای آمریکا و اروپا مهم است، زیرا غربیها بر این باورند که ایران نباید وارد حوزه استراتژیک آنها گردد».
وی تصریح کرد: «از این رو، اینکه ایران با روسیه تعاملات و مبادلات نظامی داشته باشد، صرفا اتفاقی در سطح سیاسی و نظامی تلقی نمیگردد (از جانب غربی ها). آنها این مساله را در سطحی کالان و راهبردی ارزیابی میکنند. از این منظر، آنها از همکاریهای ایران با روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین به شدت آشفته و نگران هستند و شاهدیم که در مدت اخیر نیز تحریمهایی که علیه ایران وضع کرده اند، جدای از اینکه به مسائل حقوق بشری اشاره دارند، مدام به این نکته نیز میپردازند که ایران در قضیه جنگ اوکراین با روسها همراه شده و این موضوع برای غرب خطرناک است. البته که ایران تاکید دارد که پیش از آغاز جنگ اوکراین همکاریهای نظامی را با روسیه داشته و اساسا مسوول آنچه اکنون به وقوع میپیوندد نیست».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «در این راستا، در ادامه راه شاهد آن بودیم که مسائل داخلی کشورمان، برخی اعتراضات پیش آمد که این مساله و بازتابهای آن در خارج از ایران، افکار عمومی غربی را نیز تحت تاثیر قرار داد و متعاقبا موجب اعمال فشار آنها بر دولت هایشان نیز شد. در این فضا نباید فراموش کنیم که اساسا دولتهای غربی به دنبال رای گرفتن از مردم خود هستند و نمیتوانند نسبت به افکار عمومیشان بیاعتنا باشند. در این چهارچوب، ما اکنون به نقطهای رسیده ایم که همانطور که در صورتِ سوال شما مطرح شد، طیف متنوعی از کشورها بر ایران متمرکز شده اند و سیل قابل توجهی از تحریمها را علیه ایران اعمال و تحمیل میکنند».
سفیر سابق ایران در نروژ افزود: «تردیدی نیست که هر کدام از این تحریم ها، فشارهای اقتصادی را به کشورمان وارد میکنند و در نوع خود آسیب زا هستند و به طور خاص تشدید تورم و اثرگذاری منفی بر معاش مردم را به همراه خواهند داشت. در این چهارچوب، مشکل اصلی کار در چهارچوب تحولات اخیر کشورمان و اثرگذاری آن بر مناسبات ایران با غرب در این است که این روند ادامه دار به نظر میرسد و صرفا محدود به یک رویداد خاص نیست».
وی ادامه داد: «علت اصلی آن نیز این است که اولا غرب همچنان بر ادعاهای خود در مورد کمکهای تسلیحاتی ایران به روسیه تاکید و پافشاری دارد و از سوی دیگر، ما همچنان با مساله اعتراضات مواجه هستیم و جوِ خارجی نیز علیه ایران آرام نگرفته و حتی شاهدیم که به تازکی ایران از کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد کنار گذاشته میشود و عملا فشارهای حقوق بشری نیز علیه ایران چه در قالب نهادهای بین المللی و چه افکار عمومی مخصوصا غربی نیز ادامه دارد».
فرجی راد خاطر نشان کرد: «البته که دامنه فشارها صرفا به شورای مذکور نیز محدود نبوده و در قالب نهادهای مختلف نظیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز شاهد صدور قطعنامههای گوناگون علیه ایران هستیم و انتظار میرود که این روند منفی علیه تهران همچنان نیز ادامه دارد باشد. جدای از این ها، مساله دستیابی به توافق اتمی با غرب نیز چشم انداز چندان روشنی ندارد و رافائل گروسی به تازگی از تشدید روند پیشرفت برنامه اتمی ایران و مخالفتهای گسترده با این موضوع سخن میگوید و درست به همین دلایل است که روند فشارها و تحریمها علیه ایران همچنان ادامه دارد. این روند به نظر من به هیچ عنوان خوب نیست».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «متاسفانه شاهدیم که چین نیز که یکی از اصلیترین شرکای اقتصادی ایران است به تازگی در جریان سفر رئیس جمهور این کشور به عربستان سعودی، مواضعی را اتخاذ کرده که کاملا در نقطه مقابل منافع ملی کشورمان قرار داشته است. در واقع اقدامات اخیر چین عملا شوکی را به ایران وارد کرده که به نظر من غیرمنتظره و بعید بوده است. چینیها هم در مورد مساله اتمی ایران به نحوی منفی موضع گیری کرده اند، هم در رابطه با ثبات منطقهای به نوعی به ایران کنایه زده اند، و هم در مورد تمامیت ارضی ایران و مساله جزایر سه گانه موضع گیری مثبتی نداشته اند. این مسائل نیز به نظر من حامل بار و فشار اقتصادی هستند».
دیپلمات سابق کشورمان افزود: «از این رو، این روند به نظر من باید در جایی متوقف شود و چشم اندازی ایجاد گردد تا امید در کشورمان برجستهتر شود. ایجاد امید برای کشورمان صرفا با باز شدنِ ژئوپلیتیک ایران امکان تحقق پیدا میکند. هیچ راهی غیر از این وجود ندارد. دراین نقطه شاید برخی به طرح این سوال بپردازند که آیا دستیابی به یک توافق اتمی با غرب در شرایط کنونی امکان تحقق دارد؟ در پاسخ به سوال شما باید بگویم نسبت به سه الی چهار ماه پیش امکان دستیابی به یک توافق با محوریت معادله برجام ضعیفتر شده است. در شرایط کنونی، اروپاییها بر خلاف گذشته رغبت کمتری را جهت حصول توافق با ایران دارند و برعکس، آمریکاییها رغبت بیشتری جهت دستیابی به توافق با ایران دارند. البته که آمریکاییها نیز مایل نیستند که امتیازاتی را که پیش از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا میخواستند به ایران بدهند، اکنون نیز بدهند».
عبدالرضا فرجی راد در پاسخ به این سوال که در فضای کنونی چه باید کرد؟ گفت: «من بر این باورم که ما بالاخره باید ژئوپلیتیک ایران را باز کنیم. ما با روند خوبی مواجه نیستیم. هم مردم متوجه این موضوع هستند و هم اوضاع سیاسی و اقتصادی مساعد نیست و در عین حال، دولت نیز از هیچگونه برنامهای جهت مواجهه موثر با این مشکلات برخوردار نیست. مسالهای که میتواند مشکلات ما را در ماههای آتی بدتر نیز کند. اعتقاد من این است که ما باید با آمریکاییها وارد مذاکرات غیرعلنی و به دور از فضای رسانهای شویم».
فرجی راد افزود: «باید توجه داشته باشیم که واسطه گری اروپا در روند مذاکرات اتمی وین، به شدت کمرنگ شده و اکنون اروپا سردمدار تشدید فشارها علیه ایران است. از این رو، نمیخواهیم بگوییم که اروپا را دور بزنیم با این حال، لازم هم نیست که ما مذاکرات با واشینگتن را علنی کنیم. ما باید با کمک برخی کشورهای عربی و تلاشهای میانجیگرانه آنها (به طور خاص عمان و قطر)، مذاکرات مستقیم، اما اعلام نشدهای را با طرف آمریکایی برگزار کنیم (در چهارچوب دیپلماسی مخفی) و تلاش کنیم نوعی اعتماد زایی نسبی را ایجاد کرده و بده بستانی داشته باشیم. در شرایط فعلی نَه ما باید بر خواستههای صد در صدی خود تاکید کنیم و نَه طرف آمریکایی».
این کارشناس حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی گفت: «همانطور که گفتم شرایط کنونی با شرایط شش ماه قبل کاملا متفاوت است. ما باید خود را از وضعیت کنونی خلاص کنیم. یک سال دیگر رالی انتخاباتی آمریکا آغاز میشود. اگر یک توافق حاصل شود، این برای دموکراتها یک امتیاز خواهد بود. آنها از یک توافق احتمالی اینگونه یاد میکنند که ما مثلا اجازه ندادیم ایران به سلاحهای اتمی دست پیدا کند و با این کشور توافق کردیم. با این حال، واقعیت است که ما که نمیخواهیم به بمب اتمی دست پیدا کنیم. ما به دنبال یک توافق عادلانه و متمرکز بر منافع ملی خودمان هستیم».
وی افزود: «در این فضا هیج ایرادی ندارد که آنها نیز ادعاهای خود را در رابطه با توافق احتمالی داشته باشند. مهم این است که منافع ما تامین شود. در این چهارجوب تاکید میکنم که این روند نَه به آرامی، بلکه باید با سرعت بیشتری در دستورکار قرار گیرد. اکنون آن جهان و قدرتهای شرقی که از آنها پیشتر صحبت میکردیم، در حال اتحاذ روندها و رویههای جدید هستند. چین که خریدار اصلی نفت ما بود و ما نیازهای خود را توسط آن تامین میکردیم، با توجه به واقعیتهای سیال و جدید ژئوپلیتیکی جهان، متناسب با منافع خود، همانطور که پیشتر نیز عرض کردم، روندها و رویکردهای جدیدی را در پیش گرفته است».
وی ادامه داد: «روسیه نیز که عمده همکاریهای ما با آنها سیاسی است، در حال تجربه شرایط جدیدی است و به طور خاص در حوزه اقتصادی، وابستگی بیشتری را به ترکیه پیدا کرده است و این کشور سعی دارد تا منابع انرژی خود را از طریق ترکیه به غرب بفرستد. در این شرایط، به نظر من ما باید روابط خوبی با چین و روسیه داشته باشیم، اما نباید نسبت به نگرانیهای اروپا نیز بی تفاوت باشیم. این به نفع ما نیست که گزینههای خود در عرصه روابط خارجی را محدود کنیم. ما باید مثلا با روسها رُک و صریح رفتار کنیم و به آنها بفهمانیم که همکاریهای ما با این کشور نباید مخلِ منافع و امنیت ملی ما باشد. در واقع این همکاریها نباید سبب شوند که ما در روابطمان با اروپا دچار مشکل و بحران شویم. به یاد داشته باشیم که تنش در روابط با اروپا به معنای سنگ اندازیهای مختلف از سوی آنها در مسیر دستیابی به یک توافق میان ایران و آمریکا با محوریت مساله اتمی کشورمان و یا دیگر حوزهها خواهد بود. این اصلِ کاری است که ما باید انجام دهیم».
عبدالرضا فرجی راد در پایان خاطر نشان کرد: «در عین حال من بر این باورم که ما باید به داخل کشورمان نیز رسیدگی بیشتری را انجام دهیم. من اعتقاد دارم که اگر پول هم وارد کشورمان شود و سیستم بانکی ما نیز تقویت گردد (تحریمها تا حد زیادی رفع گردند)، دولت کشورمان باید با بهبود عملکرد و تقویت همراه شود. این دولت و بخشهای مختلف آن توان برنامهریزی را ندارند. تورم لجام گسیخته کنونی و وضعیت آشفته اقتصادی کشرمان که در نوع خود تلاطمهای سیاسی قابل توجهی را نیز در ایران سبب شده، باید به نحو موثری از سوی دولتمردان و کارشناسان توانمند و کارآمد مخاطب قرار گیرد. باید مراقب بود که اگر پولی وارد کشور شد، دوباره به هدر نرود و در راستای معیشت و بهبود وضعیت زندگی مردم به کار گرفته شود».
به گزارش کبنا، در ویدئوی به اشتراک گذاشته شده توسط یک مهندس نرمافزار ایرانی مقیم آمریکا در توییتر، بایدن میگوید «برجام» مرده است. ویدیویی که روز سهشنبه ۲۰ دسامبر (۲۹ آذر)، در رسانههای اجتماعی منتشر شده است، نشان میدهد که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، میگوید برجام «مرده» است. در این ویدئو، یک زن ایرانی-آمریکایی از بایدن میپرسد: «آقای بایدن، میتوانید اعلام کنید که برجام مرده؟» جو بایدن در پاسخ گفت: «نه» و افزود که نمیتواند «به دلایل زیادی» دقیقا بگوید چرا و آن را اعلام کند. رئیسجمهوری آمریکا افزود: «مرده است، اما اعلام نمیکنیم. داستان طولانی است.»
انتشار این ویدئو در شرایطی است که در اواخر ماه اکتبرف رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز از وقت تلف نکردن برای ورود به مذاکرات هستهای و برجام سخن به میان آورده بود. روز، چهارشنبه (۳۰ آذر) ند پرایس، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نیز در جمعخبرنگاران تاکید کرد: «مطمئناً این ایرانیها بودند که فرصت بازگشت سریع به پایبندی متقابل به برجام را از دست دادند. همه طرفهای دیگر توافق کرده بودند، اما ایرانیها به جای اینکه ما را در موقعیتی قرار دهند که جلو برویم، عقبنشینی کردند.» حتی پرایس در اظهارات امروز خود پا را فراتر گذاشت و تصریح کرد: «ما در حال حاضر روی آن چه در خیابانهای ایران اتفاق میافتد؛ اعتراضات و کمک نظامی ایران به روسیه متمرکز هستیم.»
مجموع این روند و اظهارات مطرح شده، حالا این پرسش مهم را مطرح کرده که آیا دیگر زمان آن فرا رسیده که مرگ رسمی برجام اعلام شود یا همچنان میبایست به دیپلماسی برای بازگشت بر روی ریل «احیا» امیدوار بود؟ یا به روایت سادهتر، مساله این است که آینده توافق هستهای به کجا ختم خواهد شد؟ در پرداختن به این مساله مهم و البته تکراری، با توجه به آخرین تحولات سه نکته قابل توجه و تامل هستند.
آیا بزرگترین توافق سیاسی هزاره جدید به پایان رسیده است؟
با قرار دادن تمامی تکههای پازل مذاکرات احیای برجام طی بیش از دو سال گذشته، اکنون فرضیه مرگ حتمی برجام بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته است. طی ماههای گذشته بسیار از ناظران این باور را مطرح میکردند که برجام به کما فرو رفته یا در اتاق احیای اضطراری قرار دارد و به زودی ناچار هستیم مرگ آن را اعلام کنیم. همچنین، این گزاره مطرح میشد که برجام مرده، اما تنها اعلام رسمی آن باقی مانده است.
حالا بایدن نیز همین نکته را گفته که از دید واشنگتن برجام مرده است، اما رسما اعلام نمیکند. این فرضیه را میتوان در چارچوبی بسیار بدبینانه مورد ارزیابی قرار داد که در آن بزرگترین نماد اجماع سیاسی جامعه جهانی در هزار جدید، پایانی بسیار تلخ را تجربه خواهد کرد. البته این پایان تلخ شاید در آینده پیامدهایی بسیار تلختر را نیز به همراه داشته باشد.
قدرت دیپلماسی را دست کم نگیریم!
بر خلاف فرضیه نخست، رویکرد دومی نیز با وجود تمامی رویکردها و اظهارات سلبی قابل طرح است و آن این است که با وجود در اتاق «آیسییو» بودن برجام، نمیتوان از مرگ حتمی آن سخن به میان آورد. ظرافتها و پیچیدگیها دیپلماسی در طول تاریخ جوامع بشری نشان داده که در میانه بزرگترین جنگها و منازعات است که بزرگترین صلحها حاصل شده است. حتی در این زمینه شاید این فرضیه نیز قابل طرح باشد که گاها به اوج رسیدن کشمکشها میتوانند «سازنده» باشند؛ چرا که در این نقطه به منظور جلوگیری از رخداد جنگ و حادثه تلخ بزرگتر، طرفین مسیر سازش و صلح را بر میگزینند.
نماد بارز این فرضیه اظهارات اخیر بورل و امیرعبداللهیان در اردن است که حتی اگر به صورت لفظی نیز باشد، از آمادگی بازگشت به برجام سخن به میان آوردهاند؛ لذا فرضیه دوم نیز میتواند این باشد که با وجود تمامی بدبینیها و طرح گزاره حتمی بودن مرگ برجام، میتوان همچنان به احیای توافق در یک بستر دیپلماسی غیرعادی امیدوار بود. غیرعادی از این جهت که دیگر نه زمان همانند سابق در دسترس است و نه دیگر دیپلماتها مجال ساعتها گفتوگوی چالشی را دارند. اکنون چموخم کار مشخص است و شاید برای توافق تنها چند ساعت زمان نیاز باشد. البته اگر ارادهای وجود داشته باشد!
دیپلماسی در دولت سیزدهم به اغما رفت!
فراتر از اینکه کدام یک از فرضیات (مرگ حتمی / احیای اضطراری) تحقق پیدا میکند، روند رسیدن مذاکرات به نقطه کنونی در دولت سیزدهم کانونیست که میتوان به طور جدی مورد نقد قرار گیرد. در فن مذاکره و دیپلماسی، همواره یکی از اصول اولیه که به دانشآموختگان حوزه دیپلماسی و البته دیپلماتها آموزش داده میشود این است که حوزه «دیپلماسی» حوزه بدهوبستان است. اینکه در عرصه دیپلماسی، بازی حاصل جمع منفی (شکست یک طرف و بُرد طرف مقابل) موضوعیت ندارد، مگر در وضعیتهای خاص همچون شکست در میدان جنگ.
اساسا عرصه دیپلماسی بر اساس قاعده حاصل جمع مثبت (بُرد دو طرفه) تعریف میشود که در آن امتیازی گرفته میشود و امتیازی داده میشود. اینکه یک بازیگر بر خواستههای حداکثری و تحقق تمامی مطالباتاش اصرار داشته باشد، با اصول ابتدای دیپلماسی نه تنها تطابق ندارد، بلکه ضد دیپلماسی نیز هست. بر خلاف این اصول ساده تیم دیپلماسی دولت سیزدهم پس از در دست گرفتن امور از شهریور ۱۴۰۰ تا کنون، قاعده ساده بده و بستان را در چند دور پایانی مذاکرات وین نتوانستند با موفقیت پیش ببرند.
هر چند در این موضوع تردیدی نیست که عامل اصلی بدعهدی و خروج از برجام آمریکای ترامپ بود، اما در بیش از یک سال گذشته، اراده دولت بایدن برای احیای توافق قابل انکار نیست. در این میان مساله مهمتر این است که دیپلماتهای ایران در طول ۱۵ ماه گذشته در مقاطعی حتی دست بالا را در مذاکرات داشتند و بسیاری از ناظران معتقدند که باید در این مراحل توافق حاصل میشد، اما هر بار در این موضوع تاخیر صورت گرفت، تا در نهایت وضعیت به مرحله کنونی برسد. در وضعیت جاری، تمامی شواهد و قراین حاکی از آن هستند که هر گونه طرح ایران برای بازگشت به میز مذاکرات از سوی طرفین مقابل، تحرکی از موضع پاییندستی مورد ارزیابی قرار میگیرد. به طور حتم، هر گونه توافقی که دو سال قبل میتوانست امضا شود، در موضع فعلی قابل تحقق نیست.
شاید اگر در همان ماههای ابتدای بر اساس پیشرفت مذاکرات توسط تیم دیپلماتیک دولت قبل، مذاکرات به نتیجه ختم میشد، هیچگاه گرایش ایران به حصول توافق، موضعی از روی ضعف مورد ارزیابی قرار نمیگرفت. در واقع، آنگاه که توافق باید امضا میشد، نشد و اکنون که همه از برجام و آیندهاش ناامید شدهاند، احیای آن، کاری بس سخت خواهد بود.
ایران و آمریکا باید به صورت مخفیانه و غیرعلنی با هم مذاکره کنند
در این چند ماه اخیر، ایران با تحولات و چالشهای جدیدی چه در عرصه داخلی و چه بین المللی مواجه شده است. در عرصه داخلی، هنوز اجماع نظری فراگیر در کشور جهت حل مشکلات و ایجاد نوعی آشتی ملی با هدف تقویت ظرفیتها برای حل مشکلات ایران ایجاد نشده است. در عرصه خارجی نیز روابط خارجی ایران با چالشهای جدی و اساسی رو به رو شده است. در این راستا، کشورهای غربی تحت فشار افکار عمومی داخلی خود، عملا به تقابل با ایران روی آورده اند و این روند را تشدید کرده اند.
مسالهای که موجب شده تا مساله مذاکرات اتمی وین و نقش میانجی گرانه اروپا در آن تا حد زیادی کمرنگ و تضعیف شود و غیرمحتمل بودن امکان دسترسی به یک توافق جهت احیای برجام جایگزین آن شود. در عین حال، کشورهای غربی عملا در حال شکل دهی به اجماع گسترده بین المللی علیه ایران در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند.
در این چهارچوب، جدای از تحریمهای گستردهای که در مدت اخیر علیه افراد و نهادها و بخشهای مختلف اقتصادی کشورمان از سوی غرب وضع شده، ایران به تازگی از کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد نیز اخراج شده و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در قطعنامهای ضمن محکوم کردن روند پیشرفتهای اتمی ایران و آنچه عدم ارائه توضیحات در مورد سایتهای اتمی اعلام نشده این کشور عنوان شده، از تهران خواسته تا هر چه سریعتر در مورد پرونده اتمی خود با آژانس همکاری کند.
موضوعی که چشم انداز آن چندان روشن به نظر نمیرسد و علی رغم رایزنیهایی که به تازگی میان مقامهای ایران و اتحادیه اروپا انجام شده، احتمالا باید منتظر تنش زایی بیشتر با محوریت معادله اتمی ایران باشیم. البته که در همین فضا، احتمالا اقدامات ضد ایران در چهارچوب دیگر نهادهای بین المللی نیز تقویت خواهد شد.
از این رو، عملا کشور با مهندسی قدرتهای غربی، با فضایی از حرکت به سمت انزوای بینالمللی و تشدید فشارها در ابعاد مختلف علیه خود مواجه شده است. مسالهای که به ویژه در بحبوحه مواضع اخیر رئیس جمهور چین در جریان سفر به عربستان و انجام اقداماتی علیه منافع کشورمان، میتواند حامل پیامها و پیامدهای جدی نیز باشد.
در این فضا یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که ایران در یکچنین شرایطی چه کارهایی باید انجام دهد تا شرایط بحرانی در روابط آن با غرب کمرنگ شود و به جای آن تنشزدایی حاکم شود؟ مسالهای که در نوع خود میتواند حامی منافع ملی کشورمان نیز باشد.
"عبدالرضا فرجی راد"، استاد حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی، و سفیر سابق ایران در نروژ، به بررسی پرسش مذکور پرداخته است."عبدالرضا فرجی راد" استاد حوزه ژئوپلیتیک در پاسخ به این سوال که ایران جهت شکستنِ فضای تحمیل انزوا از سوی غرب علیه خود باید چه کند؟ به فرارو، گفت: «به نظر من ما ابتدا باید به این مساله بپردازیم که چرا فضای سنگین فعلی علیه ایران در عرصه بین المللی ایجاد شده است. البته که در این رابطه میتوان به چند علت اشاره کرد. علت اصلی این است که به عقیده من ما در مساله توافق اتمی برجام و ضرورت احیای آن (و مذاکراتی که در این رابطه انجام شد)، دچار اشتباه شدیم. حصول توافق نباید به تاخیر میافتاد».
وی افزود: «در این میان من کاری ندارم که مقصر اصلی کدام طرف بوده است. آنچه مهم است این نکته میباشد که اصلِ کار اشتباه بوده است. ما نباید اجازه میدادیم که کار به انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا و یا آغاز جنگ اوکراین بکشد. ما بایستی پیش از رویدادهای مذکور با غرب به توافق میرسیدیم. اگر ما به توافقی با غرب با محوریت احیای برجام دست پیدا میکردیم، تردیدی نبود که: ژئوپلیتیک ما نیز باز میشد و در این چهارچوب، میتوانستیم نفت خود را به راحتی بفروشیم و نقل و انتقال پول داشته باشیم، نوعی اعتماد سازی برای کشورمان ایجاد میشد و جدای از رونق فضای اقتصاد داخلی، شاهد جذب قابل توجه سرمایه گذاریهای خارجی نیز میبودیم و عملا با بسیاری از مشکلاتی که امروز شاهد آن هستیم، رو به رو نمیشدیم».
فرجی راد ادامه داد: «خوب، حال که این مسائل محقق نشدند، شاهدیم که در ماههای اخیر وضعیت برای کشورمان تا حد زیادی سخت شده است. در این راستا وقوع جنگ اوکراین نیز مزید بر علت شد تا غرب در چهارچوب آن ادعاهایی را علیه ایران و بر پایه ارائه کمک تسلیحاتی از سوی تهران به روسیه مطرح سازد و بهانههایی جدید جهت تشدید فشارها علیه ایران پیدا کند. این مساله به طور خاص از آن جهت برای آمریکا و اروپا مهم است، زیرا غربیها بر این باورند که ایران نباید وارد حوزه استراتژیک آنها گردد».
وی تصریح کرد: «از این رو، اینکه ایران با روسیه تعاملات و مبادلات نظامی داشته باشد، صرفا اتفاقی در سطح سیاسی و نظامی تلقی نمیگردد (از جانب غربی ها). آنها این مساله را در سطحی کالان و راهبردی ارزیابی میکنند. از این منظر، آنها از همکاریهای ایران با روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین به شدت آشفته و نگران هستند و شاهدیم که در مدت اخیر نیز تحریمهایی که علیه ایران وضع کرده اند، جدای از اینکه به مسائل حقوق بشری اشاره دارند، مدام به این نکته نیز میپردازند که ایران در قضیه جنگ اوکراین با روسها همراه شده و این موضوع برای غرب خطرناک است. البته که ایران تاکید دارد که پیش از آغاز جنگ اوکراین همکاریهای نظامی را با روسیه داشته و اساسا مسوول آنچه اکنون به وقوع میپیوندد نیست».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «در این راستا، در ادامه راه شاهد آن بودیم که مسائل داخلی کشورمان، برخی اعتراضات پیش آمد که این مساله و بازتابهای آن در خارج از ایران، افکار عمومی غربی را نیز تحت تاثیر قرار داد و متعاقبا موجب اعمال فشار آنها بر دولت هایشان نیز شد. در این فضا نباید فراموش کنیم که اساسا دولتهای غربی به دنبال رای گرفتن از مردم خود هستند و نمیتوانند نسبت به افکار عمومیشان بیاعتنا باشند. در این چهارچوب، ما اکنون به نقطهای رسیده ایم که همانطور که در صورتِ سوال شما مطرح شد، طیف متنوعی از کشورها بر ایران متمرکز شده اند و سیل قابل توجهی از تحریمها را علیه ایران اعمال و تحمیل میکنند».
سفیر سابق ایران در نروژ افزود: «تردیدی نیست که هر کدام از این تحریم ها، فشارهای اقتصادی را به کشورمان وارد میکنند و در نوع خود آسیب زا هستند و به طور خاص تشدید تورم و اثرگذاری منفی بر معاش مردم را به همراه خواهند داشت. در این چهارچوب، مشکل اصلی کار در چهارچوب تحولات اخیر کشورمان و اثرگذاری آن بر مناسبات ایران با غرب در این است که این روند ادامه دار به نظر میرسد و صرفا محدود به یک رویداد خاص نیست».
وی ادامه داد: «علت اصلی آن نیز این است که اولا غرب همچنان بر ادعاهای خود در مورد کمکهای تسلیحاتی ایران به روسیه تاکید و پافشاری دارد و از سوی دیگر، ما همچنان با مساله اعتراضات مواجه هستیم و جوِ خارجی نیز علیه ایران آرام نگرفته و حتی شاهدیم که به تازکی ایران از کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل متحد کنار گذاشته میشود و عملا فشارهای حقوق بشری نیز علیه ایران چه در قالب نهادهای بین المللی و چه افکار عمومی مخصوصا غربی نیز ادامه دارد».
فرجی راد خاطر نشان کرد: «البته که دامنه فشارها صرفا به شورای مذکور نیز محدود نبوده و در قالب نهادهای مختلف نظیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز شاهد صدور قطعنامههای گوناگون علیه ایران هستیم و انتظار میرود که این روند منفی علیه تهران همچنان نیز ادامه دارد باشد. جدای از این ها، مساله دستیابی به توافق اتمی با غرب نیز چشم انداز چندان روشنی ندارد و رافائل گروسی به تازگی از تشدید روند پیشرفت برنامه اتمی ایران و مخالفتهای گسترده با این موضوع سخن میگوید و درست به همین دلایل است که روند فشارها و تحریمها علیه ایران همچنان ادامه دارد. این روند به نظر من به هیچ عنوان خوب نیست».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «متاسفانه شاهدیم که چین نیز که یکی از اصلیترین شرکای اقتصادی ایران است به تازگی در جریان سفر رئیس جمهور این کشور به عربستان سعودی، مواضعی را اتخاذ کرده که کاملا در نقطه مقابل منافع ملی کشورمان قرار داشته است. در واقع اقدامات اخیر چین عملا شوکی را به ایران وارد کرده که به نظر من غیرمنتظره و بعید بوده است. چینیها هم در مورد مساله اتمی ایران به نحوی منفی موضع گیری کرده اند، هم در رابطه با ثبات منطقهای به نوعی به ایران کنایه زده اند، و هم در مورد تمامیت ارضی ایران و مساله جزایر سه گانه موضع گیری مثبتی نداشته اند. این مسائل نیز به نظر من حامل بار و فشار اقتصادی هستند».
دیپلمات سابق کشورمان افزود: «از این رو، این روند به نظر من باید در جایی متوقف شود و چشم اندازی ایجاد گردد تا امید در کشورمان برجستهتر شود. ایجاد امید برای کشورمان صرفا با باز شدنِ ژئوپلیتیک ایران امکان تحقق پیدا میکند. هیچ راهی غیر از این وجود ندارد. دراین نقطه شاید برخی به طرح این سوال بپردازند که آیا دستیابی به یک توافق اتمی با غرب در شرایط کنونی امکان تحقق دارد؟ در پاسخ به سوال شما باید بگویم نسبت به سه الی چهار ماه پیش امکان دستیابی به یک توافق با محوریت معادله برجام ضعیفتر شده است. در شرایط کنونی، اروپاییها بر خلاف گذشته رغبت کمتری را جهت حصول توافق با ایران دارند و برعکس، آمریکاییها رغبت بیشتری جهت دستیابی به توافق با ایران دارند. البته که آمریکاییها نیز مایل نیستند که امتیازاتی را که پیش از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا میخواستند به ایران بدهند، اکنون نیز بدهند».
عبدالرضا فرجی راد در پاسخ به این سوال که در فضای کنونی چه باید کرد؟ گفت: «من بر این باورم که ما بالاخره باید ژئوپلیتیک ایران را باز کنیم. ما با روند خوبی مواجه نیستیم. هم مردم متوجه این موضوع هستند و هم اوضاع سیاسی و اقتصادی مساعد نیست و در عین حال، دولت نیز از هیچگونه برنامهای جهت مواجهه موثر با این مشکلات برخوردار نیست. مسالهای که میتواند مشکلات ما را در ماههای آتی بدتر نیز کند. اعتقاد من این است که ما باید با آمریکاییها وارد مذاکرات غیرعلنی و به دور از فضای رسانهای شویم».
فرجی راد افزود: «باید توجه داشته باشیم که واسطه گری اروپا در روند مذاکرات اتمی وین، به شدت کمرنگ شده و اکنون اروپا سردمدار تشدید فشارها علیه ایران است. از این رو، نمیخواهیم بگوییم که اروپا را دور بزنیم با این حال، لازم هم نیست که ما مذاکرات با واشینگتن را علنی کنیم. ما باید با کمک برخی کشورهای عربی و تلاشهای میانجیگرانه آنها (به طور خاص عمان و قطر)، مذاکرات مستقیم، اما اعلام نشدهای را با طرف آمریکایی برگزار کنیم (در چهارچوب دیپلماسی مخفی) و تلاش کنیم نوعی اعتماد زایی نسبی را ایجاد کرده و بده بستانی داشته باشیم. در شرایط فعلی نَه ما باید بر خواستههای صد در صدی خود تاکید کنیم و نَه طرف آمریکایی».
این کارشناس حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی گفت: «همانطور که گفتم شرایط کنونی با شرایط شش ماه قبل کاملا متفاوت است. ما باید خود را از وضعیت کنونی خلاص کنیم. یک سال دیگر رالی انتخاباتی آمریکا آغاز میشود. اگر یک توافق حاصل شود، این برای دموکراتها یک امتیاز خواهد بود. آنها از یک توافق احتمالی اینگونه یاد میکنند که ما مثلا اجازه ندادیم ایران به سلاحهای اتمی دست پیدا کند و با این کشور توافق کردیم. با این حال، واقعیت است که ما که نمیخواهیم به بمب اتمی دست پیدا کنیم. ما به دنبال یک توافق عادلانه و متمرکز بر منافع ملی خودمان هستیم».
وی افزود: «در این فضا هیج ایرادی ندارد که آنها نیز ادعاهای خود را در رابطه با توافق احتمالی داشته باشند. مهم این است که منافع ما تامین شود. در این چهارجوب تاکید میکنم که این روند نَه به آرامی، بلکه باید با سرعت بیشتری در دستورکار قرار گیرد. اکنون آن جهان و قدرتهای شرقی که از آنها پیشتر صحبت میکردیم، در حال اتحاذ روندها و رویههای جدید هستند. چین که خریدار اصلی نفت ما بود و ما نیازهای خود را توسط آن تامین میکردیم، با توجه به واقعیتهای سیال و جدید ژئوپلیتیکی جهان، متناسب با منافع خود، همانطور که پیشتر نیز عرض کردم، روندها و رویکردهای جدیدی را در پیش گرفته است».
وی ادامه داد: «روسیه نیز که عمده همکاریهای ما با آنها سیاسی است، در حال تجربه شرایط جدیدی است و به طور خاص در حوزه اقتصادی، وابستگی بیشتری را به ترکیه پیدا کرده است و این کشور سعی دارد تا منابع انرژی خود را از طریق ترکیه به غرب بفرستد. در این شرایط، به نظر من ما باید روابط خوبی با چین و روسیه داشته باشیم، اما نباید نسبت به نگرانیهای اروپا نیز بی تفاوت باشیم. این به نفع ما نیست که گزینههای خود در عرصه روابط خارجی را محدود کنیم. ما باید مثلا با روسها رُک و صریح رفتار کنیم و به آنها بفهمانیم که همکاریهای ما با این کشور نباید مخلِ منافع و امنیت ملی ما باشد. در واقع این همکاریها نباید سبب شوند که ما در روابطمان با اروپا دچار مشکل و بحران شویم. به یاد داشته باشیم که تنش در روابط با اروپا به معنای سنگ اندازیهای مختلف از سوی آنها در مسیر دستیابی به یک توافق میان ایران و آمریکا با محوریت مساله اتمی کشورمان و یا دیگر حوزهها خواهد بود. این اصلِ کاری است که ما باید انجام دهیم».
عبدالرضا فرجی راد در پایان خاطر نشان کرد: «در عین حال من بر این باورم که ما باید به داخل کشورمان نیز رسیدگی بیشتری را انجام دهیم. من اعتقاد دارم که اگر پول هم وارد کشورمان شود و سیستم بانکی ما نیز تقویت گردد (تحریمها تا حد زیادی رفع گردند)، دولت کشورمان باید با بهبود عملکرد و تقویت همراه شود. این دولت و بخشهای مختلف آن توان برنامهریزی را ندارند. تورم لجام گسیخته کنونی و وضعیت آشفته اقتصادی کشرمان که در نوع خود تلاطمهای سیاسی قابل توجهی را نیز در ایران سبب شده، باید به نحو موثری از سوی دولتمردان و کارشناسان توانمند و کارآمد مخاطب قرار گیرد. باید مراقب بود که اگر پولی وارد کشور شد، دوباره به هدر نرود و در راستای معیشت و بهبود وضعیت زندگی مردم به کار گرفته شود».
وقتی موضوعی زیاد کش بیاد و تمام نشود یعنی ان موضوع بر اساس دروغ و نیرنگ استوار است.
10 سال مذاکرات برجام شما را به شک نینداخته که برجام یک بازی سیاسی برای سر کار گذاشتن ملتهاست.
ایامتوجه نشده اید که برجام ادامه پروژه جنگ سرد برای باوردهی سلاح هسته ایست تا ملتها همواره در ترس و وحشت زندگی کنند تا راحت تر به بردگی گرفته شوند.
ایا شما واقعا انتظار دارید که با برجام مشکلی حل شود.
اساس برجام بر دروغ بزرگی به نام سلاح هسته ایست.
متاسفانه خیلی ازافراد بی میل یا ناتوان در روبرو شدن با حقیقتند و اسیر افکار تحمیلی ، متعصبانه و موروثی خود هستند و گاه چنان در وجود خود زندانی می شوند که فرصت و مجال هیچ فکر و اندیشه جدیدی را پیدا نمی کنند.
حتی در میان روزنامه نگاران و مدیران سایتهای اینترنتی نیز این موضوع عینیت داشته و نه تنها همکاری نمی کنند بلکه رفتار خوبی نیز ندارند و در مواردی اجازه ورود به سایت را نمی دهند و شاید هم اینها همان رسانه های وابسته به ساختار قدرت هستند که مستقل و ازاد نیستند و انچه که قدرتمندان به انها دیکته می کنند را منتشر می کنند.
چراغ هدایت جامعه ، باورهاست. و تا دروغهایی مثل سلاح هسته ای ، سلاح نوترونی ، هارپ و چنین چرندیاتی در باورهاست ، همواره سایه جنگ و قحطی و گرسنگی بالای سر بشریت است و دنیا روی ارامش را نخواهد دید.