تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۴۹
کد مطلب : ۴۵۹۵۹۴
بررسیهای میدانی نشان میدهد
چرا جامعه محلی باید در صدر آموزش حفاظت از طبیعت قرار گیرد؟
۰
کبنا ؛بررسیهای میدانی نشان میدهد یکی از بزرگترین آسیبها به طبیعت در روز ۱۳ فروردین از جانب کم یا بیتوجهی جامعه محلی است و همین امر نیاز به آموزش افراد بومی برای حفظ طبیعت را برجستهتر میکند.
نورورز برای ایرانیان همراه با روزهای خوشی است که بسیاری از افراد یکسال تمام را برای سپری کردن آن کار و تلاش دارند. نکته جالب هم اینجاست که از دو روز قبل از شروع سال نو تا روز پایانی این ایام، هر روز نمادی برای شاد زیستن است و روز پایان آن یعنی ۱۳ فروردین که روز طبیعت نام دارد، بدون هیچ تردیدی برای همه ایرانیان روزی خاص برای گذراندن در طبیعت است.
هرچند این روز به نام روز طبیعت شناخته میشود، اما متاسفانه با آسیبهایی جدی به طبیعت روبروست که جبران آن در نگاهی عمیق بسیار زمانبر و شاید غیرقابل جبران است. بیتوجهی و بیمهری به طبیعت که شوربختانه در بسیاری از مناطق ایران امری رایج است، هرچند میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی باشد، اما تردیدی نیست آنچه که از عامل اقتصادی در این موضوع موثرتر است، نوع «سبک زندگی» و نگاهی است که به طبیعت وجود دارد. نگاهی که متاسفانه از جانب جامعه محلی بیش از هر عامل دیگری در تخریب طبیعت نقش دارد.
بیتوجهی و بیمهری به طبیعت که شوربختانه در بسیاری از مناطق ایران امری رایج است، هرچند میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی باشد، اما تردیدی نیست آنچه که از عامل اقتصادی در این موضوع موثرتر است، نوع «سبک زندگی» است.
روز طبیعت چه روزی است؟
سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشنهای نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانهها بیرون میآیند و به دشت و صحرا و باغ میروند تا آخرین روز عید را در طبیعت، و در کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمهها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را در تقویمهای رسمیِ ایران، «روز طبیعت» نامگذاری کردهاند و از تعطیلات رسمی است. بعد از انقلاب، این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست.
بهطور کلی در میان جشنهای ایرانی جشن «سیزدهبهدر» کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشنها را ندارد. در کتابهای تاریخی هم اشاره مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده، اما در برخی منابع کهن اشارههایی به «روز سیزدهم فروردین» وجود دارد. گفته میشود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشنگرفتن و شادیکردن که به یاد ۱۲ ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهای است به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و درحقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند.
روز سیزدهم نوروز بهانهای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت است. از صبح زود، هر چند خانواده به خارج شهر میروند. در آن جا، خانوادهها با شور و نشاط و دسته دسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را میگسترانند.
چرا جامعه محلی بیش از گردشگران به آموزش حفظ طبیعت نیاز دارند؟
ایرنا در گزارشی نوشت: این مساله که چرا جامعه محلی بیش از گردشگران نیازمند آموزش برای حفظ طبیعت هستند ممکن است واکنش بسیاری از طرفداران و دوستداران محیطزیست را برانگیزد و مثالهایی از جامعه محلی و روستاهای نمونه گردشگری را تداعی کند که نه تنها به حفظ طبیعت اهمیت میدهند، بلکه با اقداماتی از این دست موجب حضور حیات وحش در این روستاها و تعامل زیبایی بین انسانها و حیات وحش باشند.
به عنوان مثال روستای «کپرجودکی» در حاشیه تالاب «بیشه دالان» در شهرستان «بروجرد» و تعدادی از روستاهای دیگر که هریک با استفاده از توانایی نیروهای محلی مکان مناسبی برای زندگی حیات وحش ایجاد کرده و توانایی زیادی برای جذب گردشگر ایجاد کردهاند. اما باید گفت این موارد تنها بخش کوچک و به نوعی مثالی نقض از جوامع محلی هستند که ارزش محیطزیست را درک کرده و برای تعامل با آن رابطه مناسبی برقرار کردهاند.
بسیاری از افراد جامعه محلی نقشی در جلوگیری از تولید این حجم از زباله که ندارند، در تولید و پخش آن هم نقشی جدی دارند که این موضوع به وضوح به هنگام ورود به مناطق روستایی و مناطق گردشگری شهری به چشم میخورد.
به گواه گزارشهای خبری از روز طبیعت و مشاهدات عینی از این روز، یکی از بزرگترین معضلات طبیعت، رهاسازی زباله است. زبالههایی که شوربختانه رها کردن آن در طبیعت از جانب مردم محلی امری رایج است.
به عنوان مثال طبق برخی گزارشها، در ایران نزدیک به ۲۶ میلیون و ۲۵۰ هزار خانوار وجود دارد. اگر از این تعداد خانوار تنها نیمی از آنها به گردش در طبیعت در روز سیزده بهدر بروند، رقمی نزدیک به ۱۳ میلیون خانوار است. اگر در این روز هر خانوار بهطور متوسط از یک بطری نوشابه یا دوغ یا هر نوشیدنی دیگری استفاده کند، بیش از ۱۳میلیون بطری تنها در این روز به مصرف میرسد. اگر هر بطری یک و نیم لیتر حجم داشته باشد، رقمی نزدیک به ۱۹ هزار و پانصد مترمکعب فضا تنها از بطری نوشابه زباله تولید میشود. از آنجا که فرهنگ کم حجم کردن زباله یعنی فشردن شیشه نوشابه و بستن درب آن برای حمل راحتتر و اشغال فضای کمتر و بازیافت آن، وجود ندارد، این حجم از تولید زباله رقم قابل ملاحظهای در تخریب محیطزیست است.
نکته جالبتر آنجاست که بسیاری از افراد جامعه محلی نقشی در جلوگیری از تولید این حجم از زباله که ندارند، در تولید و پخش آن هم نقشی جدی دارند که این موضوع به وضوح به هنگام ورود به مناطق روستایی و مناطق گردشگری شهری به چشم میخورد. انبوهی از زباله رها شده در هنگام ورود به روستاها، وجود حجم زیادی از کودهای حیوانی انباشته شده و ... که منظره بسیار بدی را هنگام ورود به منطقه نمایان میکند، نشان از بیتفاوتی مردم جامعه محلی به طبیعت روستاست که به شکلی ناخودآگاه به گردشگران منتقل شده و به شکلی موجب رواج ریختن زباله میشود. نمونههایی از این دست از نزدیک توسط رسانهها در شهرهایی از استان لرستان، گیلان، مازندران، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و بسیاری از نقاط دیگر مشاهده شده که گذری کوتاه بر برخی از این تجارب میتواند برای مخاطب جالب توجه باشد.
سیزدهبدر فروردین سال ۱۴۰۱ در یکی از روستاهای نمونه گردشگری در شهرستان بروجرد و زمانیکه برای جمعآوری زباله با وانت در پایان این روز به این منطقه رفته بودم، واکنش برخی از اهالی روستا به این اقدام بسیار جالب بود. اول این که این اقدام با تمسخر برخی از افراد بومی روبه رو شد، برای سایر گردشگران هم واکنشبرانگیز شد که چرا شخصی باید در میان این همه گردشگر مشغول جمعآوری زباله است. به هنگام جمعآوری هم با آوردن دلیلی مبنی بر این که «شهرداری» آنها را جمعآوری میکند و نیازی به جمعآوری شما نیست، زبالهها جمعآوری شده را مجدد در سطح منطقه پخش کردند!
نمونه دیگری از جمعآوری زباله در مسیر جاده توریستی «اسالم به خلخال» هم قابل ملاحظه بود. زمانیکه زبالههای رها شده در طول جاده جمعآوری شد، تعدادی از افراد محلی آن منطقه با نگاهی غضبآلود زبالههای خود را این بار به عمق درهها پرتاب کردند تا از جمعآوری آنها جلوگیری شود. زمانیهم که علت این حرکت مورد سوال قرار گرفت، برخی افراد محلی حاضر در صحنه با این استدلال که «زبالههای ما برای طبیعت لازم است» از این اقدام خود دفاع کردند!
نمونههای دیگری نیز از این موارد در شهرستان کاشان، نطنز، آران و بیدگل و بسیاری از روستاهای مناطق غرب استان اصفهان، لردگان در چهارمحال و بختیاری، برخی روستاهای کنار جاده در مسیر اصفهان به یاسوج، روستاهای گردشگری استان هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان، یزد و حتی استان تهران به عنوان پایتخت ایران هم بارها و در روز سیزدهم فروردین رواج دارد. نکته مشترک در همه این موارد هم واکنش غیرآموزش دیده جامعه محلی نسبت به جمعآوری زباله توسط افراد غیر بومی است.
چه باید کرد؟
آنچه در میان همه این رفتارهای جامعه محلی به چشم میخورد نوع نگاهی است که به زباله میشود. در این نگاه عمدتا، زباله چیزی است که باید در طبیعت وجود داشته باشد و خود به خود از بین خواهد رفت. این رویکرد متاسفانه نسل به نسل منتقل شده و موضوعی است که در میان نسل جوان هم به چشم میخورد. چنین وضعیتی نشان میدهد که آموزش در این زمینه آنگونه که باید انجام نشده است. نکته حائز اهمیت این است که تجربه نشان داده که آموزش از طریق مدرسه و کتاب درسی تاکنون چندان موفق نبوده و روشهای دیگری هم در این حوزه باید مورد توجه قرار بگیرد.
برگزاری آموزشهای عملی برای عموم مردم و مسافران نوروزی و در صدر آن ، آموزش افراد محلی یکی از راهکارهای اصلی در این زمینه است که در این مسیر میتوان از افراد و گروههای مختلف اجتماعی دارای اثر، کمک گرفت.
آموزش از طریق فضای مجازی و حضور افراد مهم در این مناطق یکی از این اقدامات است. مثلا نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که کنشهای سلبریتیها بر سبک زندگی کاربران ایرانی (الگوی مصرف، نوع پوشش، اوقات فراغت، مدیریت بدن و روابط میان فردی) تاثیرگذار است و در مجموع ۲۵درصد از واریانس مربوط به تغییرات سبک زندگی کاربران ایرانی اینستاگرام، از طریق کنشهای سلبریتیها تبیین میشود.
این امر بر این موضوع حکایت دارد که در هر صورت حضور افراد نامآشنا در فضای مجازی به عنوان افراد مرجع و الگوساز برای رفتار و سبک زندگی جوانان اثری جدی دارد و باید همواره آن را مد نظر داشت. فضای مجازی هر اندازه که میتواند آسیبزا باشد، به همان اندازه هم میتواند مفید واقع شود، به شرط آنکه بتوان به درستی از آن بهره برد.
نورورز برای ایرانیان همراه با روزهای خوشی است که بسیاری از افراد یکسال تمام را برای سپری کردن آن کار و تلاش دارند. نکته جالب هم اینجاست که از دو روز قبل از شروع سال نو تا روز پایانی این ایام، هر روز نمادی برای شاد زیستن است و روز پایان آن یعنی ۱۳ فروردین که روز طبیعت نام دارد، بدون هیچ تردیدی برای همه ایرانیان روزی خاص برای گذراندن در طبیعت است.
هرچند این روز به نام روز طبیعت شناخته میشود، اما متاسفانه با آسیبهایی جدی به طبیعت روبروست که جبران آن در نگاهی عمیق بسیار زمانبر و شاید غیرقابل جبران است. بیتوجهی و بیمهری به طبیعت که شوربختانه در بسیاری از مناطق ایران امری رایج است، هرچند میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی باشد، اما تردیدی نیست آنچه که از عامل اقتصادی در این موضوع موثرتر است، نوع «سبک زندگی» و نگاهی است که به طبیعت وجود دارد. نگاهی که متاسفانه از جانب جامعه محلی بیش از هر عامل دیگری در تخریب طبیعت نقش دارد.
بیتوجهی و بیمهری به طبیعت که شوربختانه در بسیاری از مناطق ایران امری رایج است، هرچند میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی باشد، اما تردیدی نیست آنچه که از عامل اقتصادی در این موضوع موثرتر است، نوع «سبک زندگی» است.
روز طبیعت چه روزی است؟
سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشنهای نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانهها بیرون میآیند و به دشت و صحرا و باغ میروند تا آخرین روز عید را در طبیعت، و در کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمهها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را در تقویمهای رسمیِ ایران، «روز طبیعت» نامگذاری کردهاند و از تعطیلات رسمی است. بعد از انقلاب، این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست.
بهطور کلی در میان جشنهای ایرانی جشن «سیزدهبهدر» کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشنها را ندارد. در کتابهای تاریخی هم اشاره مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده، اما در برخی منابع کهن اشارههایی به «روز سیزدهم فروردین» وجود دارد. گفته میشود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشنگرفتن و شادیکردن که به یاد ۱۲ ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهای است به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و درحقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند.
روز سیزدهم نوروز بهانهای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت است. از صبح زود، هر چند خانواده به خارج شهر میروند. در آن جا، خانوادهها با شور و نشاط و دسته دسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را میگسترانند.
چرا جامعه محلی بیش از گردشگران به آموزش حفظ طبیعت نیاز دارند؟
ایرنا در گزارشی نوشت: این مساله که چرا جامعه محلی بیش از گردشگران نیازمند آموزش برای حفظ طبیعت هستند ممکن است واکنش بسیاری از طرفداران و دوستداران محیطزیست را برانگیزد و مثالهایی از جامعه محلی و روستاهای نمونه گردشگری را تداعی کند که نه تنها به حفظ طبیعت اهمیت میدهند، بلکه با اقداماتی از این دست موجب حضور حیات وحش در این روستاها و تعامل زیبایی بین انسانها و حیات وحش باشند.
به عنوان مثال روستای «کپرجودکی» در حاشیه تالاب «بیشه دالان» در شهرستان «بروجرد» و تعدادی از روستاهای دیگر که هریک با استفاده از توانایی نیروهای محلی مکان مناسبی برای زندگی حیات وحش ایجاد کرده و توانایی زیادی برای جذب گردشگر ایجاد کردهاند. اما باید گفت این موارد تنها بخش کوچک و به نوعی مثالی نقض از جوامع محلی هستند که ارزش محیطزیست را درک کرده و برای تعامل با آن رابطه مناسبی برقرار کردهاند.
بسیاری از افراد جامعه محلی نقشی در جلوگیری از تولید این حجم از زباله که ندارند، در تولید و پخش آن هم نقشی جدی دارند که این موضوع به وضوح به هنگام ورود به مناطق روستایی و مناطق گردشگری شهری به چشم میخورد.
به گواه گزارشهای خبری از روز طبیعت و مشاهدات عینی از این روز، یکی از بزرگترین معضلات طبیعت، رهاسازی زباله است. زبالههایی که شوربختانه رها کردن آن در طبیعت از جانب مردم محلی امری رایج است.
به عنوان مثال طبق برخی گزارشها، در ایران نزدیک به ۲۶ میلیون و ۲۵۰ هزار خانوار وجود دارد. اگر از این تعداد خانوار تنها نیمی از آنها به گردش در طبیعت در روز سیزده بهدر بروند، رقمی نزدیک به ۱۳ میلیون خانوار است. اگر در این روز هر خانوار بهطور متوسط از یک بطری نوشابه یا دوغ یا هر نوشیدنی دیگری استفاده کند، بیش از ۱۳میلیون بطری تنها در این روز به مصرف میرسد. اگر هر بطری یک و نیم لیتر حجم داشته باشد، رقمی نزدیک به ۱۹ هزار و پانصد مترمکعب فضا تنها از بطری نوشابه زباله تولید میشود. از آنجا که فرهنگ کم حجم کردن زباله یعنی فشردن شیشه نوشابه و بستن درب آن برای حمل راحتتر و اشغال فضای کمتر و بازیافت آن، وجود ندارد، این حجم از تولید زباله رقم قابل ملاحظهای در تخریب محیطزیست است.
نکته جالبتر آنجاست که بسیاری از افراد جامعه محلی نقشی در جلوگیری از تولید این حجم از زباله که ندارند، در تولید و پخش آن هم نقشی جدی دارند که این موضوع به وضوح به هنگام ورود به مناطق روستایی و مناطق گردشگری شهری به چشم میخورد. انبوهی از زباله رها شده در هنگام ورود به روستاها، وجود حجم زیادی از کودهای حیوانی انباشته شده و ... که منظره بسیار بدی را هنگام ورود به منطقه نمایان میکند، نشان از بیتفاوتی مردم جامعه محلی به طبیعت روستاست که به شکلی ناخودآگاه به گردشگران منتقل شده و به شکلی موجب رواج ریختن زباله میشود. نمونههایی از این دست از نزدیک توسط رسانهها در شهرهایی از استان لرستان، گیلان، مازندران، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و بسیاری از نقاط دیگر مشاهده شده که گذری کوتاه بر برخی از این تجارب میتواند برای مخاطب جالب توجه باشد.
سیزدهبدر فروردین سال ۱۴۰۱ در یکی از روستاهای نمونه گردشگری در شهرستان بروجرد و زمانیکه برای جمعآوری زباله با وانت در پایان این روز به این منطقه رفته بودم، واکنش برخی از اهالی روستا به این اقدام بسیار جالب بود. اول این که این اقدام با تمسخر برخی از افراد بومی روبه رو شد، برای سایر گردشگران هم واکنشبرانگیز شد که چرا شخصی باید در میان این همه گردشگر مشغول جمعآوری زباله است. به هنگام جمعآوری هم با آوردن دلیلی مبنی بر این که «شهرداری» آنها را جمعآوری میکند و نیازی به جمعآوری شما نیست، زبالهها جمعآوری شده را مجدد در سطح منطقه پخش کردند!
نمونه دیگری از جمعآوری زباله در مسیر جاده توریستی «اسالم به خلخال» هم قابل ملاحظه بود. زمانیکه زبالههای رها شده در طول جاده جمعآوری شد، تعدادی از افراد محلی آن منطقه با نگاهی غضبآلود زبالههای خود را این بار به عمق درهها پرتاب کردند تا از جمعآوری آنها جلوگیری شود. زمانیهم که علت این حرکت مورد سوال قرار گرفت، برخی افراد محلی حاضر در صحنه با این استدلال که «زبالههای ما برای طبیعت لازم است» از این اقدام خود دفاع کردند!
نمونههای دیگری نیز از این موارد در شهرستان کاشان، نطنز، آران و بیدگل و بسیاری از روستاهای مناطق غرب استان اصفهان، لردگان در چهارمحال و بختیاری، برخی روستاهای کنار جاده در مسیر اصفهان به یاسوج، روستاهای گردشگری استان هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان، یزد و حتی استان تهران به عنوان پایتخت ایران هم بارها و در روز سیزدهم فروردین رواج دارد. نکته مشترک در همه این موارد هم واکنش غیرآموزش دیده جامعه محلی نسبت به جمعآوری زباله توسط افراد غیر بومی است.
چه باید کرد؟
آنچه در میان همه این رفتارهای جامعه محلی به چشم میخورد نوع نگاهی است که به زباله میشود. در این نگاه عمدتا، زباله چیزی است که باید در طبیعت وجود داشته باشد و خود به خود از بین خواهد رفت. این رویکرد متاسفانه نسل به نسل منتقل شده و موضوعی است که در میان نسل جوان هم به چشم میخورد. چنین وضعیتی نشان میدهد که آموزش در این زمینه آنگونه که باید انجام نشده است. نکته حائز اهمیت این است که تجربه نشان داده که آموزش از طریق مدرسه و کتاب درسی تاکنون چندان موفق نبوده و روشهای دیگری هم در این حوزه باید مورد توجه قرار بگیرد.
برگزاری آموزشهای عملی برای عموم مردم و مسافران نوروزی و در صدر آن ، آموزش افراد محلی یکی از راهکارهای اصلی در این زمینه است که در این مسیر میتوان از افراد و گروههای مختلف اجتماعی دارای اثر، کمک گرفت.
آموزش از طریق فضای مجازی و حضور افراد مهم در این مناطق یکی از این اقدامات است. مثلا نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که کنشهای سلبریتیها بر سبک زندگی کاربران ایرانی (الگوی مصرف، نوع پوشش، اوقات فراغت، مدیریت بدن و روابط میان فردی) تاثیرگذار است و در مجموع ۲۵درصد از واریانس مربوط به تغییرات سبک زندگی کاربران ایرانی اینستاگرام، از طریق کنشهای سلبریتیها تبیین میشود.
این امر بر این موضوع حکایت دارد که در هر صورت حضور افراد نامآشنا در فضای مجازی به عنوان افراد مرجع و الگوساز برای رفتار و سبک زندگی جوانان اثری جدی دارد و باید همواره آن را مد نظر داشت. فضای مجازی هر اندازه که میتواند آسیبزا باشد، به همان اندازه هم میتواند مفید واقع شود، به شرط آنکه بتوان به درستی از آن بهره برد.