تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۵
کد مطلب : ۴۶۲۳۵۵
کبنا گزارش میدهد:
شاهنامه نه تنها اسطوره و تاریخ که تعلیم و فلسفه است/ شاهنامه شناسنامه قوم لر است/ نگاه سخت گیرانه نسبت به شاهنامه نداشته باشیم/ نباید شاهنامه در وطن خود فراموش شود
یوسف نیکروز
۱
کبنا ؛ابوالقاسم فردوسی طوسی _بزرگترین سرایندهٔ ادبیات فارسی که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی به حکیم سخن و حکیم طوس معروف است. ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگترین حماسهسرای ایران و سراینده شاهنامه است. به مناسبت این روز خجسته با دکتر یوسف نیکروز_ عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج و دکتری ادبیات فارسی_ گفتوگویی داشتیم.
کبنا: فردوسی را معرفی کنید.
یوسف نیکروز: به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد
سپاس گزارم از شما که در این روز بزرگ سراغ بزرگمرد ادب فارسی_ حکیم ابوالقاسم فردوسی_ آمدید و برای شناخت بیشتر فردوسی گام برداشتید.
به تعبیر مختصر و جامع فردوسی شاعر جامع الاطراف و شاهنامه نیز کتابی جامع الطراف است. این ویژگی نشاندهنده وسعت اندیشه فردوسی است و به همین دلیل عنوان حکیم را به فردوسی دادهاند کسی که در همه انوع اندیشه صاحب نظر است. اندیشه بسیار عمیق فردوسی است و او کسی است که اندیشه دینی و اعتقادی عمیق مسلمان و شیعه بودن خود را علیرغم سنی بودن حاکمیت در شاهنامه بیان کرد.
فردوسی یک وطن دوست و ملیگراست، که البته نام وطن دوستی بر سر آدمها تباینی با مذهب ندارد و فردوسی ملیت و دین را باهم گره زد و ثابت کرد میتوان شاعری بود مسلمان و شیعه و در عین حال به فرهنگ و تمدن ایرانی خود بالید.
کبنا: علت شهرت جهانی فردوسی چیست؟
نیکروز: فردوسی در شاهنامه فرهنگی را توصیف کرد که این فرهنگ انسانی و فرا اقلیمی است؛ مرزها را درمینوردد و تنها در ایران نمیگنجد. به همین دلیل فردوسی مورد اقبال محقیقن جهان قرار گرفت. فرهنگ و تمدن ایرانی فرهنگ و تمدن انسانی است که از عدالت، راستی، خرد و تمام خصایص خوب انسانی دم میزند و این فرهنگ ایرانی است که حامل پیامهای درست برای جهانیان است.
کبنا: راز ماندگاری فردوسی تا امروز چیست؟
نیکروز: فردوسی شاعر دانشمند، فلسفهدان، عرفان شناس، متکلم به تمام معنا، قرآن شناس و داستان پرداز بسیار قویای است. شاهنامه فردوسی از روزگار حیات وی تا کنون مورد اقبال پیر و جوان و عام و خاص قرار داشته است.
اگر امروز اصول داستان نویسی را در ۳۱عنوان نام میبرند؛ اما عناصر داستان چندان در اثر فردوسی واضح است که گویی واضع این عناصر خود فردوسی بوده یا این عناصر را از اثر فردوسی گرفتهاند.
فردوسی روانشناسی که توانسته شخصیتپردازی زیبا و صحیحی از روان شخصیتها داشته باشد که هر کدام انطباق دارد با اصول و نظریههای روانشناسی، مثلاٌ در داستان اسفندیار عقده حقارت را چنان واضح میبینیم که میتوان گمان برد فردوسی خود نظریه روانشناختی را مطرح کرده است. شاعری که خالق کتابی چنین پربار و عمیق است مربوط به همه اعصار است و نه تا امروز بلکه تا ابد ماندگار خواهدبود.
کبنا: آیا کتاب شاهنامه میتواند پاسخگوی ذهن کودک، نوجوان و جوان امروزی باشد؟
نیکروز: شاهنامه کتاب جامعی است که نه تنها حماسه و تاریخ بلکه تعلیم است و فلسفه! جا دارد اندیشه فردوسی به زیبایی برای نسل جوان واکاوی شود. درست است فردوسی هزاران سال پیش شاهنامه را نوشته است؛ اما چون این اندیشه گره خورده با احساسات انسانی و مربوط به همه اعصار است نمیتوان گفت که اندیشه فردوسی تاریخ انقضا دارد.
شاهنامه بعد از قرآن کتاب محبوب ایرانیان است؛ زیرا موضوعاتی که در شاهنامه بیان میشود فراتر از روزمرگیها و مربوط به جامعه انسانی است. شیوههای آموزشی که در شاهنامه وجود دارد تطبیق بسیار عجیبی با شیوههای جان دیویی که تجربهگراست دارد. شیوه آموزش شاهنامه بر تجربه تأکید زیادی دارد و میتواند مبنای یک آموزش نوین باشد.
متأسفانه در کشور ما پژوهشگران آن گونه که باید حق شاهنامه را ادا نکردند. شاهنامه دریای کرانه ناپدیدی است، که پژوهشهای ما اغلب تکرارهایی با تغییر شیوه بیان است و به لب دریای بی کران شاهنامه نمیرسد. در واقع پژوهشگران غربی شاهنامه و ارزش آن را به جامعه ایرانی معرفی کردهاند و ژول مول که یکی از شاهنامه پژوهان خارجی است اقرار کرده که سی سال از عمر خود را صرف شاهنامه کرده است؛ اما کدام یک از محققان ما این زمان را صرف شاهنامه کرده است؟
کبنا: به نظر شما چرا شاهنامه در استان ما طرفداران بسیاری دارد؟
نیکروز: پیوند عمیقی بین ادبیات عامیانه و محلی، زندگی عشایر و شاهنامه وجود دارد. یکی از دانشمندان غربی در بازدید از زندگی عشایر گفت: زندگی عشایر شباهتهای زیادی به شاهنامه دارد. به نظر من قوم لر به تبع دلاوری و پهلوانیهایی که در ادوار مختلف داشته با شاهنامه و پهلوانهای شاهنامه همذات پنداری میکند و در واقع میتوان گفت؛ شاهنامه شناسنامه قوم لر است که لازم است این تناسبها، تأثیر و تأثرها بازشناخته و مطرح شود.
استان ما در حاشیه زاگرس است و جا دارد قطب علمی شاهنامه پژوهی در استان ما و همه استانهای زاگرس نشین تشکیل شود تا بتوانیم شاهنامه، شخصیتهای شاهنامه، حقایق و معارف این کتاب بزرگ را به نسل جوان آموزش دهیم.
کبنا: چه توصیهای به دوستداران شاهنامه دارید؟
نیکروز: شاهنامه از نظر حجم و محتوا کتاب بسیار بزرگی است و همه ما به این امر واقفیم؛ اما باید تعصبات در بخش شاهنامه پژوهی را کنار بگذریم و نگاه سخت گیرانه نسبت به شاهنامه نداشته باشیم.
کبنا: توصبه شما برای معرفی شاهنامه به نسل جوان چیست؟
نیکروز: یکی از راههای معرفی این است که در نامگذاری اماکن، خیابانها، مراکز علمی و... از نام فردوسی و شخصیتهای برجسته شاهنامه استفاده شود؛ چرا که شخصیتهای شاهنامه مثالزدنی هستند و معرفی داستان این شخصیتها برای این نسل و استفاده از نام آنها برای برندها باعث شناخت و ترویج فرهنگ بیبدیل ایرانی خواهد شد. مثلاً سیاوش به شهید شاهنامه معرف است چرا که مظلومانه کشته شد و در برخی مضمونها با حضرت یوسف مقایسه میشود در حالی که عدهای میگویند حضرت یوسف پیامبر بود و معصوم؛ اما سیاوش یک انسان عادی بود و توانست خود را از وسوسه نجات دهد و این الگوی مناسبی برای تروبج حفظ عفاف و حجاب برای زنان و مردان جامعه است.
روش دیگر، بازآفرینی داستانها و بازگو کردن آنها برای کودکان و نوجوانان، اقتباس فیلم و نمایشنامه و همچنین در کنار معرفی شخصیتهای دینی از شخصیتهای شاهنامه نیز نام برده شود چرا که این داستانها ژرفای وجودی و پیامهای بسیار خوبی دارد تا به نسل کودک و نوجوان و جوان ما معرفی شود.
شاهنامه به عنوان یک سند دینی و ملی مورد نباید مورد هجمه قرار گیرد و نباید شاهنامه در وطن خود فراموش شود.
کبنا: بعضی از داستانهای شاهنامه مثل نبرد رستم و سهراب ممکن است برای جوان امروزی بد تعبیر شود توصیه شما به معلمان و اساتید در معرفی این چنین داستانهایی چیست؟
نیکروز: هرکجای شاهنامه را که باز کنیم یک پیام اخلاقی در آن نهفته است؛ اما به هر صورت فردوسی یک انسان است و برخی از اندیشههای فردوسی هم محل بحث دارد. نمیخواهیم دفاع صددرصدی از شاهنامه داشته باشیم؛ اما هر کدام از داستانها یک روساخت و یک زیرساخت دارد. برای مثال در نبرد رستم و سهراب روساخت پدری است که آگاهنه پسرش را میکشد اما در ژرف و زیرساخت سهراب به عنوان نماینده لشکر توران به ایران حمله میکند. پیام اصلی این داستان این است که سهراب به وسیله افراسیاب برای حمله به ایران فرستاده شد و پهلوان ملی ما رستم است. رستم به عنوان نماد پهلوان و نه قهرمان مهمترین وظیفهاش دفاع از وطن در برابر هر هجمهای است؛ خواه از طرف سهراب باشد خواه یک بیگانه. و در واقع رستم در این نبرد فرزند را فدای وطن کرد و نشان داد باید از وطن دفاع کرد حتی به وسیله قربانی کردن فرزند.
وظیفه استادان و معلمان هست که شاهنامه را اول خود خوب فهم کنند و بعد به درستی و آگاهانه به نسل امروز و جوان ما آموزش دهند.
کبنا: حرف پایانی شما و توصیه به مردم و مسوولین چیست؟
نیکروز: امیدوارم خانوادههابیش از پیش فرزندان ایران عزیز رابا کتاب شاهنامه که تاریخ و شناسنامه و هویت دینی و ملی ماست آشنا کنند،پدران و مادران داستانها را بخوانند و با زبان ساده برای کودکان و نوجوانان خود بازگو کنند.
مسوولین ما همیشه و به ویژه در چنین روزی قدر فردوسی و شاهنامه را بهتر بشناسند و دست اندرکاران فرهنگی برای معرفی هرچه بیشتر این کتاب بزرگ که از یک حکیم و دانشمند ایرانی برای ما به یادگار مانده است بکوشند.
کبنا: فردوسی را معرفی کنید.
یوسف نیکروز: به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد
سپاس گزارم از شما که در این روز بزرگ سراغ بزرگمرد ادب فارسی_ حکیم ابوالقاسم فردوسی_ آمدید و برای شناخت بیشتر فردوسی گام برداشتید.
به تعبیر مختصر و جامع فردوسی شاعر جامع الاطراف و شاهنامه نیز کتابی جامع الطراف است. این ویژگی نشاندهنده وسعت اندیشه فردوسی است و به همین دلیل عنوان حکیم را به فردوسی دادهاند کسی که در همه انوع اندیشه صاحب نظر است. اندیشه بسیار عمیق فردوسی است و او کسی است که اندیشه دینی و اعتقادی عمیق مسلمان و شیعه بودن خود را علیرغم سنی بودن حاکمیت در شاهنامه بیان کرد.
فردوسی یک وطن دوست و ملیگراست، که البته نام وطن دوستی بر سر آدمها تباینی با مذهب ندارد و فردوسی ملیت و دین را باهم گره زد و ثابت کرد میتوان شاعری بود مسلمان و شیعه و در عین حال به فرهنگ و تمدن ایرانی خود بالید.
کبنا: علت شهرت جهانی فردوسی چیست؟
نیکروز: فردوسی در شاهنامه فرهنگی را توصیف کرد که این فرهنگ انسانی و فرا اقلیمی است؛ مرزها را درمینوردد و تنها در ایران نمیگنجد. به همین دلیل فردوسی مورد اقبال محقیقن جهان قرار گرفت. فرهنگ و تمدن ایرانی فرهنگ و تمدن انسانی است که از عدالت، راستی، خرد و تمام خصایص خوب انسانی دم میزند و این فرهنگ ایرانی است که حامل پیامهای درست برای جهانیان است.
کبنا: راز ماندگاری فردوسی تا امروز چیست؟
نیکروز: فردوسی شاعر دانشمند، فلسفهدان، عرفان شناس، متکلم به تمام معنا، قرآن شناس و داستان پرداز بسیار قویای است. شاهنامه فردوسی از روزگار حیات وی تا کنون مورد اقبال پیر و جوان و عام و خاص قرار داشته است.
اگر امروز اصول داستان نویسی را در ۳۱عنوان نام میبرند؛ اما عناصر داستان چندان در اثر فردوسی واضح است که گویی واضع این عناصر خود فردوسی بوده یا این عناصر را از اثر فردوسی گرفتهاند.
فردوسی روانشناسی که توانسته شخصیتپردازی زیبا و صحیحی از روان شخصیتها داشته باشد که هر کدام انطباق دارد با اصول و نظریههای روانشناسی، مثلاٌ در داستان اسفندیار عقده حقارت را چنان واضح میبینیم که میتوان گمان برد فردوسی خود نظریه روانشناختی را مطرح کرده است. شاعری که خالق کتابی چنین پربار و عمیق است مربوط به همه اعصار است و نه تا امروز بلکه تا ابد ماندگار خواهدبود.
کبنا: آیا کتاب شاهنامه میتواند پاسخگوی ذهن کودک، نوجوان و جوان امروزی باشد؟
نیکروز: شاهنامه کتاب جامعی است که نه تنها حماسه و تاریخ بلکه تعلیم است و فلسفه! جا دارد اندیشه فردوسی به زیبایی برای نسل جوان واکاوی شود. درست است فردوسی هزاران سال پیش شاهنامه را نوشته است؛ اما چون این اندیشه گره خورده با احساسات انسانی و مربوط به همه اعصار است نمیتوان گفت که اندیشه فردوسی تاریخ انقضا دارد.
شاهنامه بعد از قرآن کتاب محبوب ایرانیان است؛ زیرا موضوعاتی که در شاهنامه بیان میشود فراتر از روزمرگیها و مربوط به جامعه انسانی است. شیوههای آموزشی که در شاهنامه وجود دارد تطبیق بسیار عجیبی با شیوههای جان دیویی که تجربهگراست دارد. شیوه آموزش شاهنامه بر تجربه تأکید زیادی دارد و میتواند مبنای یک آموزش نوین باشد.
متأسفانه در کشور ما پژوهشگران آن گونه که باید حق شاهنامه را ادا نکردند. شاهنامه دریای کرانه ناپدیدی است، که پژوهشهای ما اغلب تکرارهایی با تغییر شیوه بیان است و به لب دریای بی کران شاهنامه نمیرسد. در واقع پژوهشگران غربی شاهنامه و ارزش آن را به جامعه ایرانی معرفی کردهاند و ژول مول که یکی از شاهنامه پژوهان خارجی است اقرار کرده که سی سال از عمر خود را صرف شاهنامه کرده است؛ اما کدام یک از محققان ما این زمان را صرف شاهنامه کرده است؟
کبنا: به نظر شما چرا شاهنامه در استان ما طرفداران بسیاری دارد؟
نیکروز: پیوند عمیقی بین ادبیات عامیانه و محلی، زندگی عشایر و شاهنامه وجود دارد. یکی از دانشمندان غربی در بازدید از زندگی عشایر گفت: زندگی عشایر شباهتهای زیادی به شاهنامه دارد. به نظر من قوم لر به تبع دلاوری و پهلوانیهایی که در ادوار مختلف داشته با شاهنامه و پهلوانهای شاهنامه همذات پنداری میکند و در واقع میتوان گفت؛ شاهنامه شناسنامه قوم لر است که لازم است این تناسبها، تأثیر و تأثرها بازشناخته و مطرح شود.
استان ما در حاشیه زاگرس است و جا دارد قطب علمی شاهنامه پژوهی در استان ما و همه استانهای زاگرس نشین تشکیل شود تا بتوانیم شاهنامه، شخصیتهای شاهنامه، حقایق و معارف این کتاب بزرگ را به نسل جوان آموزش دهیم.
کبنا: چه توصیهای به دوستداران شاهنامه دارید؟
نیکروز: شاهنامه از نظر حجم و محتوا کتاب بسیار بزرگی است و همه ما به این امر واقفیم؛ اما باید تعصبات در بخش شاهنامه پژوهی را کنار بگذریم و نگاه سخت گیرانه نسبت به شاهنامه نداشته باشیم.
کبنا: توصبه شما برای معرفی شاهنامه به نسل جوان چیست؟
نیکروز: یکی از راههای معرفی این است که در نامگذاری اماکن، خیابانها، مراکز علمی و... از نام فردوسی و شخصیتهای برجسته شاهنامه استفاده شود؛ چرا که شخصیتهای شاهنامه مثالزدنی هستند و معرفی داستان این شخصیتها برای این نسل و استفاده از نام آنها برای برندها باعث شناخت و ترویج فرهنگ بیبدیل ایرانی خواهد شد. مثلاً سیاوش به شهید شاهنامه معرف است چرا که مظلومانه کشته شد و در برخی مضمونها با حضرت یوسف مقایسه میشود در حالی که عدهای میگویند حضرت یوسف پیامبر بود و معصوم؛ اما سیاوش یک انسان عادی بود و توانست خود را از وسوسه نجات دهد و این الگوی مناسبی برای تروبج حفظ عفاف و حجاب برای زنان و مردان جامعه است.
روش دیگر، بازآفرینی داستانها و بازگو کردن آنها برای کودکان و نوجوانان، اقتباس فیلم و نمایشنامه و همچنین در کنار معرفی شخصیتهای دینی از شخصیتهای شاهنامه نیز نام برده شود چرا که این داستانها ژرفای وجودی و پیامهای بسیار خوبی دارد تا به نسل کودک و نوجوان و جوان ما معرفی شود.
شاهنامه به عنوان یک سند دینی و ملی مورد نباید مورد هجمه قرار گیرد و نباید شاهنامه در وطن خود فراموش شود.
کبنا: بعضی از داستانهای شاهنامه مثل نبرد رستم و سهراب ممکن است برای جوان امروزی بد تعبیر شود توصیه شما به معلمان و اساتید در معرفی این چنین داستانهایی چیست؟
نیکروز: هرکجای شاهنامه را که باز کنیم یک پیام اخلاقی در آن نهفته است؛ اما به هر صورت فردوسی یک انسان است و برخی از اندیشههای فردوسی هم محل بحث دارد. نمیخواهیم دفاع صددرصدی از شاهنامه داشته باشیم؛ اما هر کدام از داستانها یک روساخت و یک زیرساخت دارد. برای مثال در نبرد رستم و سهراب روساخت پدری است که آگاهنه پسرش را میکشد اما در ژرف و زیرساخت سهراب به عنوان نماینده لشکر توران به ایران حمله میکند. پیام اصلی این داستان این است که سهراب به وسیله افراسیاب برای حمله به ایران فرستاده شد و پهلوان ملی ما رستم است. رستم به عنوان نماد پهلوان و نه قهرمان مهمترین وظیفهاش دفاع از وطن در برابر هر هجمهای است؛ خواه از طرف سهراب باشد خواه یک بیگانه. و در واقع رستم در این نبرد فرزند را فدای وطن کرد و نشان داد باید از وطن دفاع کرد حتی به وسیله قربانی کردن فرزند.
وظیفه استادان و معلمان هست که شاهنامه را اول خود خوب فهم کنند و بعد به درستی و آگاهانه به نسل امروز و جوان ما آموزش دهند.
کبنا: حرف پایانی شما و توصیه به مردم و مسوولین چیست؟
نیکروز: امیدوارم خانوادههابیش از پیش فرزندان ایران عزیز رابا کتاب شاهنامه که تاریخ و شناسنامه و هویت دینی و ملی ماست آشنا کنند،پدران و مادران داستانها را بخوانند و با زبان ساده برای کودکان و نوجوانان خود بازگو کنند.
مسوولین ما همیشه و به ویژه در چنین روزی قدر فردوسی و شاهنامه را بهتر بشناسند و دست اندرکاران فرهنگی برای معرفی هرچه بیشتر این کتاب بزرگ که از یک حکیم و دانشمند ایرانی برای ما به یادگار مانده است بکوشند.