تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۲۱
کد مطلب : ۴۶۳۰۲۱
برشی از یک یادداشت کیهان
از دیده نیامده بود که از دل برود! (یادداشت روز)
۰
کبنا ؛در سالروز رحلت حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- یادداشت امروز را به برشی از یک یادداشت کیهان که به همین مناسبت نوشته شده بود اختصاص میدهیم؛
۱- در جریان جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت
رسول خدا(ص) بر سر زبانها افتاد، جماعتی از مؤمنان که با رفتن او، همه چیز را از دست رفته میدیدند، غمگین و دلپریش،
پای از میدان پس کشیدند و خداوند سبحان، آنان را ملامت فرمود که؛ «اگر رسول خدا(ص) رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشتهها باز میگردید؟» و آنان که پا پس کشیده بودند، سر از شرم به گریبان بردند و بر غفلت خود حسرت خوردند که آنچه ماندگار است، رسالت رسول خداست، اگر چه رفتن او نیز بر مؤمنان سخت و ناگوار است.
و سرانجام، آن روز، نه در احد، که چند سال بعد فرا رسید و رسول خدا(ص) دامن از خاک کشید و از دنیایی که هرگز به آن دل نبسته بود، رخت بربست و امت نه فقط در آن روز که برای همیشه تاریخ به سوگ او نشست و از آن روز تا به امروز، پیوسته زمزمه میکند که «فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهًْ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک- چه سخت و بزرگ است مصیبت از دست دادن تو و محروم شدن ما از وحی...»
آن روز، جماعتی که با ظهور اسلام، حاکمیت اشرافی خویش را از دست داده بودند، در این پندار که با رفتن پیامبر خدا(ص)، «پیام» او نیز خواهد رفت، و بیخبر از راز دلدادگی مردم به رسولالله(ص)، که راز ماندگاری اسلام است، دل به این توهم داده بودند که
«از دل برود، هر آنکه از دیده برفت»، اما، یاد و نام و راه او، نه فقط در میدان چشمها و آویزه گوشها، بلکه آمیزه دلها بود، از دیده نیامده بود که با رفتنش از دلها برخیزد، و چنین است که از آن روز تا به امروز و از این پس نیز، خیل عظیم مسلمانان، نادیده، دل در گرو او دارند و به راهش سر میسپارند و هیچ صاحبدلی نیست که صاحب «دل» باشد و در آن دل، رسول خدا(ص)، نباشد».
۲- آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آمادهباش داده شده بود. دلها از نگرانی به حنجرهها کوچ کرده بود و چشمها خیس اشک بود. دستها به دعا بلند و هق هقگریهها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً گزارش خبرگزاریهای خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاریهای خارجی... با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام(ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که گریه امانش نمیداد گفت
«امام رفت»...
و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا - ۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «صور اسرافیل» دمیدهاند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابانها ریختند و ایران سیاهپوش شد... دشمنان بیرونی که سالها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!...
محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابانها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکسهای خبری رفتم... همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، با اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابانها و دلهای سوگوار و چشمان اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است».
۳- از همان سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از محافل سیاسی و اندیشکدههای غربی با استناد به نظریه «ماکسوبر» بر این باور بودند که رهبری حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- از نوع رهبری «کاریزماتیک» است! که در آن، جاذبههای شخصی رهبر -کاریزما- عامل شیفتگی و جذب مردم به اوست و نتیجه میگرفتند که با رحلت امام(ره)، بنیانهایی که او برجای نهاده نیز از میان خواهد رفت و از دوران خمینی فقط خاطرهای در تاریخ باقی میماند و یا تجربهای از یک نوع خاص زمامداری... و حال آنکه در رهبری کاریزماتیک، «خط جاذبه» از مردم شروع میشود و به رهبر کاریزماتیک ختم شده و در او متوقف میشود و دقیقا به همین علت است که پایان عمر رهبر کاریزماتیک، آغاز رویگردانی مردم از بنیانهایی است که او آورده است چرا که جاذبههای رهبر کاریزماتیک، شخصی است و بعد از آنکه شخص او از میان برمیخیزد، عمر کانون جاذبه نیز پایان میپذیرد... اما در رهبری الهی، نظیر رهبری پیامبران و امامان علیهمالسلام، خط جاذبه، اگرچه از مردم شروع شده و به سوی رهبر الهی کشیده میشود ولی در رهبر الهی متوقف نمیماند، بلکه رهبر الهی فقط یک واسطه است و کانون اصلی جاذبه، خداوند تبارک و تعالی است که رهبران الهی مردم را به سوی او میخوانند و چنین است که پیامبر(ص) میرود، اما، «پیام» او میماند و با رفتن رسول خدا(ص)، رسالت او از میان برنمیخیزد و... به قول ملای رومی:
مصطفی را وعده داد الطاف حق
تو نمانی و بماند این سَبَق
۴- در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت امام(ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا(ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئههای سنگین و بیوقفهای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبهرو شد و در همان حال گامهای بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گامهایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست.
در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیشبینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیینکننده در عرصه بینالمللی تبدیل شد.
انقلاب اسلامی سراسر منطقه و بسیاری از نقاط بیرون از منطقه را فرا گرفت. تمامی قدرتهای ریز و درشت علیه ایران اسلامی گرد هم آمدند ولی در مواجهه با تدبیر حضرت آقا و دفاع جانانه نیروهای مقاومت، شکستی مثالزدنی را به تجربه نشستند. انقلاب در عراق، فلسطین، لبنان، یمن و... تکثیر شد و با پرچمداری ایران اسلامی خواب راحت را از چشم دشمنان ربود. فتنه دشمن ساخته ۷۸ و سپس فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به صحنه آورده شد و با وجود پشتیبانی آشکار و همهجانبه آمریکا و اسرائیل، انگلیس، فرانسه و... با رهبری و تدبیر حکیمانه و شجاعت مثالزدنی حضرت آقا روبهرو شده و ناکام ماندند. ایران اسلامی به بزرگترین قدرت نظامی منطقه و یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا تبدیل شد.... و در بسیاری از عرصههای علمی و تکنولوژیک در فهرست صدرنشینها قرار گرفتیم و...
و همگان به چشم دیدند و با همه وجود به این حقیقت اعتراف کردند که «خامنهای خمینی دیگر است»...
۱- در جریان جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت
رسول خدا(ص) بر سر زبانها افتاد، جماعتی از مؤمنان که با رفتن او، همه چیز را از دست رفته میدیدند، غمگین و دلپریش،
پای از میدان پس کشیدند و خداوند سبحان، آنان را ملامت فرمود که؛ «اگر رسول خدا(ص) رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشتهها باز میگردید؟» و آنان که پا پس کشیده بودند، سر از شرم به گریبان بردند و بر غفلت خود حسرت خوردند که آنچه ماندگار است، رسالت رسول خداست، اگر چه رفتن او نیز بر مؤمنان سخت و ناگوار است.
و سرانجام، آن روز، نه در احد، که چند سال بعد فرا رسید و رسول خدا(ص) دامن از خاک کشید و از دنیایی که هرگز به آن دل نبسته بود، رخت بربست و امت نه فقط در آن روز که برای همیشه تاریخ به سوگ او نشست و از آن روز تا به امروز، پیوسته زمزمه میکند که «فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهًْ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک- چه سخت و بزرگ است مصیبت از دست دادن تو و محروم شدن ما از وحی...»
آن روز، جماعتی که با ظهور اسلام، حاکمیت اشرافی خویش را از دست داده بودند، در این پندار که با رفتن پیامبر خدا(ص)، «پیام» او نیز خواهد رفت، و بیخبر از راز دلدادگی مردم به رسولالله(ص)، که راز ماندگاری اسلام است، دل به این توهم داده بودند که
«از دل برود، هر آنکه از دیده برفت»، اما، یاد و نام و راه او، نه فقط در میدان چشمها و آویزه گوشها، بلکه آمیزه دلها بود، از دیده نیامده بود که با رفتنش از دلها برخیزد، و چنین است که از آن روز تا به امروز و از این پس نیز، خیل عظیم مسلمانان، نادیده، دل در گرو او دارند و به راهش سر میسپارند و هیچ صاحبدلی نیست که صاحب «دل» باشد و در آن دل، رسول خدا(ص)، نباشد».
۲- آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آمادهباش داده شده بود. دلها از نگرانی به حنجرهها کوچ کرده بود و چشمها خیس اشک بود. دستها به دعا بلند و هق هقگریهها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً گزارش خبرگزاریهای خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاریهای خارجی... با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام(ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که گریه امانش نمیداد گفت
«امام رفت»...
و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا - ۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «صور اسرافیل» دمیدهاند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابانها ریختند و ایران سیاهپوش شد... دشمنان بیرونی که سالها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!...
محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابانها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکسهای خبری رفتم... همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، با اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابانها و دلهای سوگوار و چشمان اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است».
۳- از همان سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از محافل سیاسی و اندیشکدههای غربی با استناد به نظریه «ماکسوبر» بر این باور بودند که رهبری حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- از نوع رهبری «کاریزماتیک» است! که در آن، جاذبههای شخصی رهبر -کاریزما- عامل شیفتگی و جذب مردم به اوست و نتیجه میگرفتند که با رحلت امام(ره)، بنیانهایی که او برجای نهاده نیز از میان خواهد رفت و از دوران خمینی فقط خاطرهای در تاریخ باقی میماند و یا تجربهای از یک نوع خاص زمامداری... و حال آنکه در رهبری کاریزماتیک، «خط جاذبه» از مردم شروع میشود و به رهبر کاریزماتیک ختم شده و در او متوقف میشود و دقیقا به همین علت است که پایان عمر رهبر کاریزماتیک، آغاز رویگردانی مردم از بنیانهایی است که او آورده است چرا که جاذبههای رهبر کاریزماتیک، شخصی است و بعد از آنکه شخص او از میان برمیخیزد، عمر کانون جاذبه نیز پایان میپذیرد... اما در رهبری الهی، نظیر رهبری پیامبران و امامان علیهمالسلام، خط جاذبه، اگرچه از مردم شروع شده و به سوی رهبر الهی کشیده میشود ولی در رهبر الهی متوقف نمیماند، بلکه رهبر الهی فقط یک واسطه است و کانون اصلی جاذبه، خداوند تبارک و تعالی است که رهبران الهی مردم را به سوی او میخوانند و چنین است که پیامبر(ص) میرود، اما، «پیام» او میماند و با رفتن رسول خدا(ص)، رسالت او از میان برنمیخیزد و... به قول ملای رومی:
مصطفی را وعده داد الطاف حق
تو نمانی و بماند این سَبَق
۴- در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت امام(ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا(ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئههای سنگین و بیوقفهای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبهرو شد و در همان حال گامهای بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گامهایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست.
در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیشبینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیینکننده در عرصه بینالمللی تبدیل شد.
انقلاب اسلامی سراسر منطقه و بسیاری از نقاط بیرون از منطقه را فرا گرفت. تمامی قدرتهای ریز و درشت علیه ایران اسلامی گرد هم آمدند ولی در مواجهه با تدبیر حضرت آقا و دفاع جانانه نیروهای مقاومت، شکستی مثالزدنی را به تجربه نشستند. انقلاب در عراق، فلسطین، لبنان، یمن و... تکثیر شد و با پرچمداری ایران اسلامی خواب راحت را از چشم دشمنان ربود. فتنه دشمن ساخته ۷۸ و سپس فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به صحنه آورده شد و با وجود پشتیبانی آشکار و همهجانبه آمریکا و اسرائیل، انگلیس، فرانسه و... با رهبری و تدبیر حکیمانه و شجاعت مثالزدنی حضرت آقا روبهرو شده و ناکام ماندند. ایران اسلامی به بزرگترین قدرت نظامی منطقه و یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا تبدیل شد.... و در بسیاری از عرصههای علمی و تکنولوژیک در فهرست صدرنشینها قرار گرفتیم و...
و همگان به چشم دیدند و با همه وجود به این حقیقت اعتراف کردند که «خامنهای خمینی دیگر است»...