تاریخ انتشار
جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۹
کد مطلب : ۴۶۳۶۵۶
عدل هاشمی پور حضور خود در انتخابات 1402 را اعلام کرد؛
یک بار دیگر می خواهم آبرویم را کف دستم قرار دهم و بقیه عمرم را وقف خدمت به مردم کنم / نه از پیروزی خوشحال می شوم و نه از شکست ناراحت / جریان مقاومت وزیر نفت برای بحث بودجه گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه / رقابت من و آقای تاجگردون و آقای زارع رقابت عمرانی بود، نه سیاسی / تخصص من ساختن است / چطور برای سد آبریز ردیف بودجه قرار دادیم و هیچ غائلهای نشد چرا آن موقع گاومیشهای شادگان از تشنگی نمردند؟
۱
کبنا ؛
عدل هاشمیپور (زاده ۱۳۴۰ کهگیلویه) نظامی و سیاستمدار ایرانی است، که بهعنوان رییس هیئت مدیره سازمان اقتصادی کوثر و مدیرعامل شرکت نفت و گاز کوثر فعالیت میکند. وی در دورهٔ دهم مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده کهگیلویه و بهمئی در مجلس حضور داشت. هاشمیپور در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
به گزارش کبنا نیوز، هاشمی پور برای حضور در انتخابات مجلس 1402 شهرستان کهگیلویه اینگونه بحث خود را آغاز می کند، او می گوید «یک بار دیگر می خواهم آبرویم را کف دستم قرار دهم و بقیه عمرم را وقف خدمت به مردم کنم، نه از پیروزی خوشحال می شوم و از شکست نیز اصلاً ناراحت نمیشوم. دیدگاه توسعه محور دارم و به دنبال احداث زیرساختها هستم، در تمام استانهای کشور حضور داشتم، استانی نبوده که در کار زیربنایی و توسعهای و صنعتی آن نقشی نداشته باشم. کارنامهای دارم که به برکت نظام جمهوری اسلامی کسب کردم، در این دوره کنونی نیز احساس تکلیف کردم، درخصوص اینکه چرا ما نتوانیم و هنوز نتوانستیم با اجماع و خرد جمعی فعالیتهای زیربنایی را در مباحث صنعت و عمرانی پیش ببریم تا از این وضعیت نجات پیدا کنیم، دغدغه بنده بوده و هست.
به ما میتوانیم اعتقاد داشتم، میگفتم اگر نمیشود، پس چرا کلنگ زدید؟
نزاعهای سیاسی، درگیریهای حزبی و باندی و چپ و راست و میانه، موجب شده مردم در این فضا له شوند، چهار شهرستان ما در بن بست قرار داشت و میتوان گفت بعد از مدتها جاده پاتاوه دهدشت رونقی به این ۴ شهرستان داده است.
درخصوص پتروشیمی دهدشت، به ما میتوانیم اعتقاد داشتم، میگفتم اگر نمیشود، پس چرا کلنگ آن را زدید؟ سال ۹۸ و بعد از آن دو بار آقای زنگنه (وزیر نفت) را به دهدشت آوردیم، الان حدود ۷۰۰ نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند. تا الان هیچ واحدی به این مجموعه اضافه نشده است. واحدهای پایین دست آن باید مشخص شود و سرمایهگذاری شود، خط لولهاتیلن آن باید از گچساران به دهدشت کشیده شود، که همان دوره این خط لولهاتیلن توسط صنایع پتروشیمی خریداری شد، ولی تاکنون عملیات خاکی آن هم حتی انجام نگرفته است.
سد ابریز، باند اضطراری دهدشت، معدن فسفات، انتقال آب از سد کوثر، پایه همه این طرحها را ما گذاشتیم، ادامه دادن این طرحها نیاز به تخصص و تعامل و تجربه دارد که ما داشتیم، میخواستیم این چهار شهرستان را از این وضعیت بیرون بیاوریم. این از محرومیت ها است، اینکه نیروهای زیادی به استانهای مختلف فرستادیم، ولی بعضا بحث بومی و غیربومی مطرح کردند و مسائل دیگر، و این نیروها با حالت شرمساری برگشتهاند، تا کی باید چنین اتفاقاتی بیفتد؟
جریان مقاومت وزیر نفت برای بحث بودجه گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه
در دوره دهم که حضور پیدا کردیم، آقای بزرگواری ۵ کیلومتر از گازرسانیها را در بخش طولیان کلنگزده بود. زمانی که در کمیسیون انرژی حضور پیدا کردم، به آقای زنگنه گفتم اگر بخواهید سالی ۵ کیلومتر لوله اجرایی کنیم، ۲۰ سال طول میکشد که گاز به مناطق مختلف برود. ما گفتیم بیایید یک برنامه کاملی از گازرسانی را اجرایی کنید و پیمانکار خوب بیاورید تا دو سه ساله کار تمام شود. آقای زنگنه گفتند که هزینه و عدد بالایی میبرد؛ ما گفتیم عدد مردم هم بالا است، این مردم شهید دادهاند. فشار آوردم، مناقصه را اجرا کردیم، یک پیمانکار برنده شد، کلنگ کار را در یکی از روستاهای بین دیشموک و قلعه رئیسی زدیم. الحمدالله از طولیان تا مورخانی جبهههای مختلفی کار شد تا گاز کشیده شد.
گفتیم به دشمن زیاری رسیدید، جاورده بروید، قلعه رئیسی بروید، بروید دیشموک و بعد بروید مورخانی. بعد از ان دوباره با آقای زنگنه جلسه داشتیم، گفتم آقای زنگنه حالا سرآسیاب ممبی چه میشود؟ آقای زنگنه گفت ۲۰۰، ۳۰۰ میلیارد هزینه دارد، بیایید سی ان جی کار کنید، گفتم سی ان جی اهانت به مردم است. کار را پیش بردیم، از لنده، چهارراه آب طیب، قیام، آب الوان تا سرآسیاب یوسفی و ممبی را گازرسانی کردیم.
تا پایان سال 94 گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه ۵۵ درصد بود
بر اساس آمار شرکت ملی گاز ایران از اول انقلاب تا پایان سال ۹۴، گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه ۵۵ درصد بوده است، و پروژههای تمام شده و در دست اقدام تا سال آخر کار بنده، به ۹۵ درصد رسید. اگر من بخواهم بیایم، با حضور نیروهای کارآمد و متخصص، برای تکمیل این مسائل میآیم، چون اینها درد مردم است.
رقابت من و آقای تاجگردون و آقای زارع رقابت عمرانی بود، نه سیاسی
فسفات چرام، کارخانه آهک هیدراته را تا ۷۰ درصد رساندیم. اینها همگی اشتغالزا هستند. رقابت من و آقای تاجگردون و آقای زارع رقابت روی کارهای عمرانی بود، نه رقابت سیاسی. اگر بار دیگر احساس مسوولیت میکنم و فشار روی من است، به دلیل پروژههایی است که به کما رفته یا سرعت آنها بسیار پایین است. صرفاً میخواهیم در کمیسیون انرژی که اثر زیادی در مجلس دارد، چند کار برای مردم انجام دهیم، وگرنه بنده از مسوولیت سیر هستم. کدام تخصص و گرایش است که من در آن حضور نداشتم، اگر مترو بود، مترو ساختم، تونل ساختم، گازکشی کردیم، در پروژه آب بودم، در اوقاف بودم، ۶ سال در شهرداری بودم، مجلس را هم تجربه کردم. با این همه مسوولیت، نه دنبال مقام و قدرت هستم و صرفاً به دنبال خدمت به مردم منطقه هستم. بقیه عمرم را میخواهم وقف مردم کنم.
ردیف بودجه برای باند اضطراری
در دوره نمایندگیام ۱۸ وزیر را در دولت اصلاحات به منطقه بردم. آقای نوبخت، اقای جهانگیری، آقای زنگنه را در این زمین خالی پتروشیمی بردیم، تا الان که به اینجا رسیده است. در همان زمان به آقای تاجگردون گفتم که ردیف بودجه برای باند اضطراری قرار دهید برای اینکه مدیران و وزیران بخواهند حضور پیدا کنند، مشکلی پیش نیاید. ۳ ردیف برای آمل، مینودشت، دهدشت قرار دادند. عدهای جنجال کردند گفتند فرودگاه برای دهدشت ضروری نیست، در حالی که ما به دنبال احداث فرودگاه نبودیم، فرودگاه با باند اضطراری خیلی فرق دارد. اورژانس هوایی در کنار این باند قرار داشت برای رسیدگی به تصادفیهای اضطراری. در حالی که قبل از آن برای این تصادفات باید تماسهای مختلفی با گچساران و یاسوج گرفته میشد تا اورژانس هوایی در منطقه حضور پیدا کند.
برای بالگرد و برای باند اضطراری نامه نوشتیم، ۱۰ میلیارد برای این سه باند اضطراری نوشتند، ۴ میلیارد را به من اختصاص دادند، دیوارها را خریداری کردیم، استاندار را در ۵۰ هکتار منابع طبیعی چنگلوا آوردیم، کلنگ زنی شد، یک باند ۳ کیلومتری بود، برای اینکه وزیر یا مدیری بخواهد بیاید، بازدید کند و برود، جای توسعه نیز وجود داشت، و میتوانستیم ۲۰ سال آینده آن را توسعه دهیم.
متأسفانه دکلهای برق فشار قوی خط انتقال لنده را از وسط این باند آوردند
ولی متأسفانه دکلهای برق فشار قوی خط انتقال لنده را از وسط این باند آوردند، فقط برای اینکه این باند را خراب کنند. دیوارها نیز در اداره کل راه و شهرسازی استان و بخشی از آن در چنگلوا است. نمیخواستم به این مباحث ورود کنم، از طرفی دلم برای محرومیت شهرستان و مردم میسوزد و دوستان هم فشار آوردند که وارد این عرصه شوم. توکلم به خدا است، قبول شوم یا نشوم مامور به تکلیف هستم، نتیجه هر چه باشد در برابر مشیت الهی سر تسلیم فرود میاورم.
وضعیت شهرستان کهگیلویه را با توجه به دوره گذشته چگونه میبینید؟
هر کاری باید بر اساس تخصص انجام گیرد، اصول توسعه دو ابزار دارد، نخبگان فکری و ابزاری. نخبگان فکری کسانیاند کهایدهها را میسازند، کار پژوهشی انجام میدهند، مطالعات را انجام میدهند، و بعد اینایدهها را به نخبگان ابزاری میدهند که قدرت سیاسی دارند. من هم نخبه فکری بودم و هم نخبه ابزاری بودم. هیچگاه خودم را با مسائلی از این قبیل که مدیر فلان دستگاه چه کسی باشد و نباشد درگیر نکردم. هر چند که درست است که باید استاندار، دولت، و دیگران با هم مشورت کنند، ممکن است بنده فرد کارآمدی را بشناسم که بتواند سیاستها را دنبال کند، طرحها را مدیریت کند، طبیعی است که این فرد را معرفی میکنم. در همان دولت اصلاحات بیشترین خدمات را در این حوزه دادم. اقای مسعودی مدیر پخش و پالایش کهگیلویه و بویراحمد بود، که در آن 4 سال رتبه اول را از لحاظ سوخت گازوئیل کسب کردیم.
از سد کوثر، نیروگاه پادوک، آبرسانی از سد کوثر به ۴ شهر، طولیان، دستگاه مهندسی تا مورخانی و لنده، یک نوار دستگاه مهندسی سنگین کار میکرد.
تخصص من ساختن است، عدهای ساختند، عدهای الان اداره میکنند
مطالعات سد آبریز را انجام دادیم و آقای اردکانیان را آوردم ردیف بودجه گرفتیم و تخصیص هم گرفتیم. من نمیگویم نماینده فعلی نمیخواست کار کند، ولی بیشتر از این نه قدرت داشت و نه تعامل داشت. وقت خود را جای دیگری مصرف کرد. این فرصتها طلایی است، زمان را باید مدیریت کنیم، ۴ سال هم زیاد و هم کم است، مثل برق میگذرد، باید نماینده فعلی ۸۰ درصد وقت خود را روی طرحهای زیربنایی میگذاشت و اگر می خواست ۲۰ درصد وقت خود را بر روی انتصابات میگذاشت؛ انتصاباتی که هیچ ربطی به مجلس ندارد و مقام معظم رهبری و شورای نگهبان نیز تأکید زیادی روی این موضوع داشتند که انتصابات به نمایندگان ربطی ندارد. ولی هم و غمشان این بوده و افراد ناکارآمد، بدون تخصص سکان مدیریتی را بدست گرفتند و نتیجهاش این میشود.
در یک جمله، اعتقادم این است که کار نشد ندارد. تخصص من ساختن است، نه اداره کردن. عدهای ساختند، عدهای الان اداره میکنند.
تخصیص گرفتن برای سد کار هر کسی نیست / چطور برای سد آبریز ردیف بودجه قرار دادیم و هیچ غائلهای نشد
چرا آن موقع گاومیشهای شادگان از تشنگی نمردند؟
تخصیص گرفتن برای سد کار هر کسی نیست. ۱۳۵ میلیون متر مکعب برای سد آبریز از رودخانه مارون تخصیص گرفتیم. ردیف دار کردیم، مطالعات آن انجام شد. چطور من تخصیص سد را گرفتم، در بودجه ردیف دارش کردم، مطالعاتش را انجام دادیم، هیچ غائلهای نشد. بدون هیچ مجوزی، حتی اسناد مربوط به مناقصه جاده دسترسی به تاج سد را آماده کردم، که به مناقصه برود، چرا آن موقع گاومیشهای شادگان از تشنگی نمردند؟
با توکل بر خدا و با نیت خالص و خدمت به مردم به دنبال به نتیجه رساندن ادامه کار هستم. میخواهم آبرویم را کف دستم قرار دهم و بقیه عمرم را وقف کار برای مردم کنم. من کسی بودم که بعد از پیروزی رقیبم به او تبریک گفتم و برای کمک و یاریرسانی اعلام آمادگی کردم، اما هیچ کسی به من زمانی که برنده شدم تبریک نگفت، لذا نه از پیروزی خوشحال می شوم و از شکست نیز اصلاً ناراحت نمیشوم.
به گزارش کبنا نیوز، هاشمی پور برای حضور در انتخابات مجلس 1402 شهرستان کهگیلویه اینگونه بحث خود را آغاز می کند، او می گوید «یک بار دیگر می خواهم آبرویم را کف دستم قرار دهم و بقیه عمرم را وقف خدمت به مردم کنم، نه از پیروزی خوشحال می شوم و از شکست نیز اصلاً ناراحت نمیشوم. دیدگاه توسعه محور دارم و به دنبال احداث زیرساختها هستم، در تمام استانهای کشور حضور داشتم، استانی نبوده که در کار زیربنایی و توسعهای و صنعتی آن نقشی نداشته باشم. کارنامهای دارم که به برکت نظام جمهوری اسلامی کسب کردم، در این دوره کنونی نیز احساس تکلیف کردم، درخصوص اینکه چرا ما نتوانیم و هنوز نتوانستیم با اجماع و خرد جمعی فعالیتهای زیربنایی را در مباحث صنعت و عمرانی پیش ببریم تا از این وضعیت نجات پیدا کنیم، دغدغه بنده بوده و هست.
به ما میتوانیم اعتقاد داشتم، میگفتم اگر نمیشود، پس چرا کلنگ زدید؟
نزاعهای سیاسی، درگیریهای حزبی و باندی و چپ و راست و میانه، موجب شده مردم در این فضا له شوند، چهار شهرستان ما در بن بست قرار داشت و میتوان گفت بعد از مدتها جاده پاتاوه دهدشت رونقی به این ۴ شهرستان داده است.
درخصوص پتروشیمی دهدشت، به ما میتوانیم اعتقاد داشتم، میگفتم اگر نمیشود، پس چرا کلنگ آن را زدید؟ سال ۹۸ و بعد از آن دو بار آقای زنگنه (وزیر نفت) را به دهدشت آوردیم، الان حدود ۷۰۰ نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند. تا الان هیچ واحدی به این مجموعه اضافه نشده است. واحدهای پایین دست آن باید مشخص شود و سرمایهگذاری شود، خط لولهاتیلن آن باید از گچساران به دهدشت کشیده شود، که همان دوره این خط لولهاتیلن توسط صنایع پتروشیمی خریداری شد، ولی تاکنون عملیات خاکی آن هم حتی انجام نگرفته است.
سد ابریز، باند اضطراری دهدشت، معدن فسفات، انتقال آب از سد کوثر، پایه همه این طرحها را ما گذاشتیم، ادامه دادن این طرحها نیاز به تخصص و تعامل و تجربه دارد که ما داشتیم، میخواستیم این چهار شهرستان را از این وضعیت بیرون بیاوریم. این از محرومیت ها است، اینکه نیروهای زیادی به استانهای مختلف فرستادیم، ولی بعضا بحث بومی و غیربومی مطرح کردند و مسائل دیگر، و این نیروها با حالت شرمساری برگشتهاند، تا کی باید چنین اتفاقاتی بیفتد؟
جریان مقاومت وزیر نفت برای بحث بودجه گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه
در دوره دهم که حضور پیدا کردیم، آقای بزرگواری ۵ کیلومتر از گازرسانیها را در بخش طولیان کلنگزده بود. زمانی که در کمیسیون انرژی حضور پیدا کردم، به آقای زنگنه گفتم اگر بخواهید سالی ۵ کیلومتر لوله اجرایی کنیم، ۲۰ سال طول میکشد که گاز به مناطق مختلف برود. ما گفتیم بیایید یک برنامه کاملی از گازرسانی را اجرایی کنید و پیمانکار خوب بیاورید تا دو سه ساله کار تمام شود. آقای زنگنه گفتند که هزینه و عدد بالایی میبرد؛ ما گفتیم عدد مردم هم بالا است، این مردم شهید دادهاند. فشار آوردم، مناقصه را اجرا کردیم، یک پیمانکار برنده شد، کلنگ کار را در یکی از روستاهای بین دیشموک و قلعه رئیسی زدیم. الحمدالله از طولیان تا مورخانی جبهههای مختلفی کار شد تا گاز کشیده شد.
گفتیم به دشمن زیاری رسیدید، جاورده بروید، قلعه رئیسی بروید، بروید دیشموک و بعد بروید مورخانی. بعد از ان دوباره با آقای زنگنه جلسه داشتیم، گفتم آقای زنگنه حالا سرآسیاب ممبی چه میشود؟ آقای زنگنه گفت ۲۰۰، ۳۰۰ میلیارد هزینه دارد، بیایید سی ان جی کار کنید، گفتم سی ان جی اهانت به مردم است. کار را پیش بردیم، از لنده، چهارراه آب طیب، قیام، آب الوان تا سرآسیاب یوسفی و ممبی را گازرسانی کردیم.
تا پایان سال 94 گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه ۵۵ درصد بود
بر اساس آمار شرکت ملی گاز ایران از اول انقلاب تا پایان سال ۹۴، گازرسانی به ۴ شهر کهگیلویه ۵۵ درصد بوده است، و پروژههای تمام شده و در دست اقدام تا سال آخر کار بنده، به ۹۵ درصد رسید. اگر من بخواهم بیایم، با حضور نیروهای کارآمد و متخصص، برای تکمیل این مسائل میآیم، چون اینها درد مردم است.
رقابت من و آقای تاجگردون و آقای زارع رقابت عمرانی بود، نه سیاسی
فسفات چرام، کارخانه آهک هیدراته را تا ۷۰ درصد رساندیم. اینها همگی اشتغالزا هستند. رقابت من و آقای تاجگردون و آقای زارع رقابت روی کارهای عمرانی بود، نه رقابت سیاسی. اگر بار دیگر احساس مسوولیت میکنم و فشار روی من است، به دلیل پروژههایی است که به کما رفته یا سرعت آنها بسیار پایین است. صرفاً میخواهیم در کمیسیون انرژی که اثر زیادی در مجلس دارد، چند کار برای مردم انجام دهیم، وگرنه بنده از مسوولیت سیر هستم. کدام تخصص و گرایش است که من در آن حضور نداشتم، اگر مترو بود، مترو ساختم، تونل ساختم، گازکشی کردیم، در پروژه آب بودم، در اوقاف بودم، ۶ سال در شهرداری بودم، مجلس را هم تجربه کردم. با این همه مسوولیت، نه دنبال مقام و قدرت هستم و صرفاً به دنبال خدمت به مردم منطقه هستم. بقیه عمرم را میخواهم وقف مردم کنم.
ردیف بودجه برای باند اضطراری
در دوره نمایندگیام ۱۸ وزیر را در دولت اصلاحات به منطقه بردم. آقای نوبخت، اقای جهانگیری، آقای زنگنه را در این زمین خالی پتروشیمی بردیم، تا الان که به اینجا رسیده است. در همان زمان به آقای تاجگردون گفتم که ردیف بودجه برای باند اضطراری قرار دهید برای اینکه مدیران و وزیران بخواهند حضور پیدا کنند، مشکلی پیش نیاید. ۳ ردیف برای آمل، مینودشت، دهدشت قرار دادند. عدهای جنجال کردند گفتند فرودگاه برای دهدشت ضروری نیست، در حالی که ما به دنبال احداث فرودگاه نبودیم، فرودگاه با باند اضطراری خیلی فرق دارد. اورژانس هوایی در کنار این باند قرار داشت برای رسیدگی به تصادفیهای اضطراری. در حالی که قبل از آن برای این تصادفات باید تماسهای مختلفی با گچساران و یاسوج گرفته میشد تا اورژانس هوایی در منطقه حضور پیدا کند.
برای بالگرد و برای باند اضطراری نامه نوشتیم، ۱۰ میلیارد برای این سه باند اضطراری نوشتند، ۴ میلیارد را به من اختصاص دادند، دیوارها را خریداری کردیم، استاندار را در ۵۰ هکتار منابع طبیعی چنگلوا آوردیم، کلنگ زنی شد، یک باند ۳ کیلومتری بود، برای اینکه وزیر یا مدیری بخواهد بیاید، بازدید کند و برود، جای توسعه نیز وجود داشت، و میتوانستیم ۲۰ سال آینده آن را توسعه دهیم.
متأسفانه دکلهای برق فشار قوی خط انتقال لنده را از وسط این باند آوردند
ولی متأسفانه دکلهای برق فشار قوی خط انتقال لنده را از وسط این باند آوردند، فقط برای اینکه این باند را خراب کنند. دیوارها نیز در اداره کل راه و شهرسازی استان و بخشی از آن در چنگلوا است. نمیخواستم به این مباحث ورود کنم، از طرفی دلم برای محرومیت شهرستان و مردم میسوزد و دوستان هم فشار آوردند که وارد این عرصه شوم. توکلم به خدا است، قبول شوم یا نشوم مامور به تکلیف هستم، نتیجه هر چه باشد در برابر مشیت الهی سر تسلیم فرود میاورم.
وضعیت شهرستان کهگیلویه را با توجه به دوره گذشته چگونه میبینید؟
هر کاری باید بر اساس تخصص انجام گیرد، اصول توسعه دو ابزار دارد، نخبگان فکری و ابزاری. نخبگان فکری کسانیاند کهایدهها را میسازند، کار پژوهشی انجام میدهند، مطالعات را انجام میدهند، و بعد اینایدهها را به نخبگان ابزاری میدهند که قدرت سیاسی دارند. من هم نخبه فکری بودم و هم نخبه ابزاری بودم. هیچگاه خودم را با مسائلی از این قبیل که مدیر فلان دستگاه چه کسی باشد و نباشد درگیر نکردم. هر چند که درست است که باید استاندار، دولت، و دیگران با هم مشورت کنند، ممکن است بنده فرد کارآمدی را بشناسم که بتواند سیاستها را دنبال کند، طرحها را مدیریت کند، طبیعی است که این فرد را معرفی میکنم. در همان دولت اصلاحات بیشترین خدمات را در این حوزه دادم. اقای مسعودی مدیر پخش و پالایش کهگیلویه و بویراحمد بود، که در آن 4 سال رتبه اول را از لحاظ سوخت گازوئیل کسب کردیم.
از سد کوثر، نیروگاه پادوک، آبرسانی از سد کوثر به ۴ شهر، طولیان، دستگاه مهندسی تا مورخانی و لنده، یک نوار دستگاه مهندسی سنگین کار میکرد.
تخصص من ساختن است، عدهای ساختند، عدهای الان اداره میکنند
مطالعات سد آبریز را انجام دادیم و آقای اردکانیان را آوردم ردیف بودجه گرفتیم و تخصیص هم گرفتیم. من نمیگویم نماینده فعلی نمیخواست کار کند، ولی بیشتر از این نه قدرت داشت و نه تعامل داشت. وقت خود را جای دیگری مصرف کرد. این فرصتها طلایی است، زمان را باید مدیریت کنیم، ۴ سال هم زیاد و هم کم است، مثل برق میگذرد، باید نماینده فعلی ۸۰ درصد وقت خود را روی طرحهای زیربنایی میگذاشت و اگر می خواست ۲۰ درصد وقت خود را بر روی انتصابات میگذاشت؛ انتصاباتی که هیچ ربطی به مجلس ندارد و مقام معظم رهبری و شورای نگهبان نیز تأکید زیادی روی این موضوع داشتند که انتصابات به نمایندگان ربطی ندارد. ولی هم و غمشان این بوده و افراد ناکارآمد، بدون تخصص سکان مدیریتی را بدست گرفتند و نتیجهاش این میشود.
در یک جمله، اعتقادم این است که کار نشد ندارد. تخصص من ساختن است، نه اداره کردن. عدهای ساختند، عدهای الان اداره میکنند.
تخصیص گرفتن برای سد کار هر کسی نیست / چطور برای سد آبریز ردیف بودجه قرار دادیم و هیچ غائلهای نشد
چرا آن موقع گاومیشهای شادگان از تشنگی نمردند؟
تخصیص گرفتن برای سد کار هر کسی نیست. ۱۳۵ میلیون متر مکعب برای سد آبریز از رودخانه مارون تخصیص گرفتیم. ردیف دار کردیم، مطالعات آن انجام شد. چطور من تخصیص سد را گرفتم، در بودجه ردیف دارش کردم، مطالعاتش را انجام دادیم، هیچ غائلهای نشد. بدون هیچ مجوزی، حتی اسناد مربوط به مناقصه جاده دسترسی به تاج سد را آماده کردم، که به مناقصه برود، چرا آن موقع گاومیشهای شادگان از تشنگی نمردند؟
با توکل بر خدا و با نیت خالص و خدمت به مردم به دنبال به نتیجه رساندن ادامه کار هستم. میخواهم آبرویم را کف دستم قرار دهم و بقیه عمرم را وقف کار برای مردم کنم. من کسی بودم که بعد از پیروزی رقیبم به او تبریک گفتم و برای کمک و یاریرسانی اعلام آمادگی کردم، اما هیچ کسی به من زمانی که برنده شدم تبریک نگفت، لذا نه از پیروزی خوشحال می شوم و از شکست نیز اصلاً ناراحت نمیشوم.