تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۲
کد مطلب : ۴۶۵۰۹۷
روزنامه های صبح ایران تحلیل کردند؛
ما فرق کردهایم یا امریکا آقای صالحی؟! / بررسي صحبتهاي علياكبر صالحي درباره ضرورت شكلدهي موازنه جديد با غرب
۰
کبنا ؛
علیاکبر صالحی در مصاحبهای گفته است «اگر [امریکا]تا سال دیگر افول کند میارزد تا یکسال صبر کنیم. اما آمدیم و تا ۳۰ سال دیگر افول نکرد. ما باید در این ۳۰ سال چه کار کنیم؟ بالاخره ما باید مشکلمان را حل بکنیم.»
به گزارش کبنا نیوز، او البته چند جمله آنطرفتر دلیل ورود خودش و برخی دیگر از امریکاگرایان ساکت به عرصه گفتگوهای ژورنالیستی را روشن کرده است: «سال سال انتخابات است. ما باید کاری کنیم که بهانه به دست دیگران ندهیم و شاهد رفتارهای ناهنجار در جامعه از هر طرفی که باشد نباشیم. خیلی باید با تدبیر عمل کنیم. این یک سال را باید با تدبیر جلو ببریم و انسجام و وحدت ملی خودمان را حفظ و تقویت کنیم. اگر این امر محقق شود، ما میتوانیم وارد یک گفتمان سازنده و تقریباً هم وزن با غرب شویم. از ابتدای زمانی که انقلاب شکل گرفت، اگر تفاوت یا به تعبیر دیگر شکاف ما با غرب وسیع بود، الآن این شکاف کمتر شده است. هم غرب دیگر آن غرب سابق نیست و هم ایران دیگر آن ایران سابق نیست، چه از نظر سیاسی، امنیتی، نظامی، نفوذ در منطقه و چه از حیث صنعتی و فناوری. بالاخره ایران خیلی فرق کرده است.»
ایراد این نوع نگاه به امریکا همانجاست که میگوید «الان شکاف ما با غرب از ابتدای انقلاب کمتر شده است». با چه متر و معیاری اندازه گرفته که میگوید کمتر شده است. ما فرق کردیم یا امریکا؟! امریکا با شاه روراستتر بود تا با اصلاحطلبان ایران. زیرا با شاه مثل ارباب رفتار میکرد و تکلیف ارباب و نوکر و صورتبندی آن مشخص بود. اما با اصلاحطلبان مثل دوست رفتار کرد و پس از برجام که آقای صالحی هم در بهرهمندی از بستههای صدسکهای پیروزی در این قرارداد حضور داشت، از پشت به آنان خنجر زد و از برجام خارج شد. این امریکا که شکاف را بیشتر کرده است. ما هم اگرچه به قول آقای صالحی در تعداد دانشجو و فناوری و پیشرفتهای دیگر فرق کردهایم، اما این چه ربطی به «پرشدن شکافهای ما با امریکا» دارد. مگر اول انقلاب که دانشجویان چپ مثل آقای عبدی و خانم ابتکار و بیطرف و خاتمی و حجاریان و اصغرزاده و میردامادی از دیوار سفارت امریکا بالا رفتند، بهخاطر نداشتن فناوری یا تعداد کم دانشجویان بود که حالا آقای صالحی میگوید ما هم با اول انقلاب فرق کردهایم، چون آن موقع ۱۷۵ هزار دانشجو داشتیم و الان سهونیممیلیون؟!
البته فحوای مصاحبه آقای صالحی پر از تناقض و مقایسهای غیرواقعی است؛ مثل مقایسه تجارت چین با عربستان و با ما. اینها چیزی نیست که با یک اشاره و مقایسه بشود نتیجه منطقی از آن گرفت.
اگر رابطه با امریکا شدنی و مفید بود، ظریف که آن همه اختیار گرفت و امضای کری را هم بهعنوان تضمین در جیبش گذاشت و روحانی که هنوز هم کدخدا کدخدا میکند، باید آن را تمام میکردند و بحث را به پایان میبردند. البته نتوانستند و بخش اصلی آن به طرف امریکایی مربوط بود که نخواست و نمیخواهد، اما خب وقتی ذرهای عقلانیت یا اصالت در آدمها نباشد یا برای بازگشت به انتخابات تصمیم بگیرند دوباره همان کالسکه لق قبلی را سوار شوند، حرفها نیز همین میشود که «ما و امریکا هر دو فرق کردهایم، بیایید مذاکره مستقیم سیاسی کنیم». نخیر! در اصول و منافع، نه ما فرق کردهایم، نه امریکا. هر دو اصولیتر و متعصبتر روی منافعملی هم شدهایم. البته شما فرق کردهاید که این نه ربطی به منافع ملی دارد (چون شما منفعت ملی را نشناختهاید) و نه ربطی به امریکا که بخواهد به میز مذاکره بازگردد. ظریف شما اوج فرقداشتن بود که نتیجه کارش را دیدید.
بررسي صحبتهاي علياكبر صالحي درباره ضرورت شكلدهي موازنه جديد با غرب
پيشنهاد مذاکره با امريكا
به گزارش کبنا نیوز روزنامه اعتماد نوشت: «آغاز «گفتوگوي سياسي و همهجانبه با امريكا» مناسبترين راه باقي مانده است.» اين عباراتي است كه علياكبر صالحي، وزير امور خارجه كشور در دولت دهم و رييس سازمان انرژي اتمي در دولتهاي يازدهم و دوازدهم و يكي از معماران اصلي برجام آنها را كنار هم قرار ميدهد تا از يك حقيقت و يك ضرورت كليدي رمزگشايي كند. ضرورتي ذيل اين مفهوم كه ايران براي دستيابي به اهداف توسعهاي خود چارهاي جز به كارگيري سياست تنشزدايي و بهبود مناسبات ارتباطي با غرب ندارد. اهميت اين عبارات اما زماني افزونتر ميشود كه بدانيم، از زبان فردي بيان شده كه در ماههاي پاياني عمر دولت محمود احمدينژاد، مامور شد تا گفتوگوهاي مستقيم با امريكا را پايهريزي كرده و از بطن آن برجام را بيرون بكشد. يار غار محمدجواد ظريف كه در نقش مكمل او وارد عمل ميشد و نقاط مشتركي شكل ميداد. صالحي اما زماني از ضرورت پايان دادن به تنشهاي پايان ناپذير با امريكا ميگويد كه كنار گذاشتن سياست موازنه سازي ايران باعث شده تا روسها و چينيها جسورانه درباره تماميت ارضي ايران صحبت كنند و حاكميت ملي ايران را زير سوال ببرند؛ بدون اينكه نگران استفاده ايران از ابزارهاي ديپلماسي طرف ايراني باشند. ابزار موازنه سازي كه قبل از صالحي اما ساير چهرههاي سياسي كشورمان هم درباره اين ضرورت صحبت كردهاند. در دهه 70 عطاءالله مهاجراني از اين ضرورت سخن گفت و بهاي آن را نيز با دور شدن از عرصه رسمي قدرت در ايران پرداخت. در دهههاي بعدي هم هر از گاهي سیاستمداران ايراني در خصوص اين موضوع صحبت كردند. طي ماههاي اخير و پس از بحرانيتر شدن وضعيت اقتصادي كشورمان، بسياري از دلسوزان از ضرورت برقراري ديپلماسي ميان ايران و امريكا در عين رقابت صحبت كردند. الياس حضرتي يكي ديگر از چهرههاي سياسي و رسانهاي كشور است كه طي نامههايي سرگشاده خواستار پيگيري منافع ملي از طريق تنشزدايي با امريكا و غرب شده است. اين روزها اما با سفر مستمر مقامات عماني به كشور از يك طرف و زمزمههايي كه درباره شكلگيري گفتوگوهاي محرمانه ميان برخي مقامات ايراني و امريكايي شنيده ميشود، پروژه احتمالي احياي برجام و شكلگيري رابطه با غرب بيشتر از هر زمان ديگري مطرح شده است. صالحي به عنوان معمار دور قبلي گفتوگوها با امريكا هم وارد ميدان شده است و درباره ضرورتهاي تنش زدايي از اين جنس صحبت ميكند. صالحي حتي پا را از اين نيز فراتر ميگذارد و با يادآوري اينكه «اگر تهديد رييسجمهور امريكا عليه شوروي نبود، شايد امروز بخش ديگري از سرزمينمان هم جدا شده بود» برخي حوادث تاريخي را در روابط دو كشور به كار ميگيرد تا آبي بر آتش دشمنيهاي اخير ميان دو طرف ريخته باشد. صالحي ميگويد ما در چالش با امريكا همواره روي موضوعات خاص گفتوگو كردهايم، مثلا در مورد افغانستان يا عراق يا بحث آزادي زندانيان يا برجام و به طور كلي موضوع هستهاي؛ اما هيچ وقت يك مذاكره گسترده و وسيع سياسي كه دربرگيرنده ابعاد ديگر باشد، نداشتهايم. اما اكنون با توجه به مجموعه شرايط منطقهاي و بينالمللي فرصت خوب و مناسبي است كه يك گفتوگوي همهجانبه سياسي با غرب اعم از اروپا و امريكا داشته باشيم. با توجه به اهميت موضوع، «اعتماد» سراغ تحليلگران حوزه ديپلماسي رفته تا درباره چنين احتمالي بحث و گفتوگو كند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
علياكبر صالحي| فكر ميكنم شايد الان وقتش باشد كه بتوانيم يك گفتوگوي همهجانبهاي داشته باشيم كه شايد اگر عنواني برايش داشته باشيم، همان گفتوگوي سياسي باشد، چون گفتوگوي سياسي دربردارنده همه جوانب است. برجام هم ميتواند در زمره همين گفتوگوهاي سياسي باشد. امنيت منطقه هم ميتواند در آن باشد. مسائل اقتصادي هم ميتواند باشد. همه موضوعات مبتلا به ميتواند در اين گفتوگو لحاظ شود.
چنين گفتوگوهايي اقتضائاتي دارد، اولا بايد دستمان پر باشد. براي ورود به اين گفتوگو بايد يك آمادگيهايي داشته باشيم. ما يكسري عناصر قدرت را در منطقه داريم. عنصر نظاميمان قوي و واقعي است. البته برداشت غلوآميز نشود. نميخواهم با قدرتهاي نظامي دنيا خودمان را مقايسه كنم، ولي ميتوانيم از خودمان به خوبي دفاع كنيم. شرط ديگر براي ورود به چنين گفتوگويي اين است كه بايد انسجام و وحدت ملي را بيش از پيش تقويت كرده و آن را در معرض ديد جهانيان قرار داد. اين انسجام و وحدت ملي اگر تقويت شود، اگر طرف مقابل حس بكند دولت و ملت دستشان در دست هم است، حساب و كتاب ديگري ميكند.
سال سال انتخابات است. ما بايد كاري كنيم كه بهانه به دست ديگران ندهيم و شاهد رفتارهاي ناهنجار در جامعه از هر طرفي كه باشد، نباشيم. خيلي بايد با تدبير عمل كنيم.
به گزارش کبنا نیوز، او البته چند جمله آنطرفتر دلیل ورود خودش و برخی دیگر از امریکاگرایان ساکت به عرصه گفتگوهای ژورنالیستی را روشن کرده است: «سال سال انتخابات است. ما باید کاری کنیم که بهانه به دست دیگران ندهیم و شاهد رفتارهای ناهنجار در جامعه از هر طرفی که باشد نباشیم. خیلی باید با تدبیر عمل کنیم. این یک سال را باید با تدبیر جلو ببریم و انسجام و وحدت ملی خودمان را حفظ و تقویت کنیم. اگر این امر محقق شود، ما میتوانیم وارد یک گفتمان سازنده و تقریباً هم وزن با غرب شویم. از ابتدای زمانی که انقلاب شکل گرفت، اگر تفاوت یا به تعبیر دیگر شکاف ما با غرب وسیع بود، الآن این شکاف کمتر شده است. هم غرب دیگر آن غرب سابق نیست و هم ایران دیگر آن ایران سابق نیست، چه از نظر سیاسی، امنیتی، نظامی، نفوذ در منطقه و چه از حیث صنعتی و فناوری. بالاخره ایران خیلی فرق کرده است.»
ایراد این نوع نگاه به امریکا همانجاست که میگوید «الان شکاف ما با غرب از ابتدای انقلاب کمتر شده است». با چه متر و معیاری اندازه گرفته که میگوید کمتر شده است. ما فرق کردیم یا امریکا؟! امریکا با شاه روراستتر بود تا با اصلاحطلبان ایران. زیرا با شاه مثل ارباب رفتار میکرد و تکلیف ارباب و نوکر و صورتبندی آن مشخص بود. اما با اصلاحطلبان مثل دوست رفتار کرد و پس از برجام که آقای صالحی هم در بهرهمندی از بستههای صدسکهای پیروزی در این قرارداد حضور داشت، از پشت به آنان خنجر زد و از برجام خارج شد. این امریکا که شکاف را بیشتر کرده است. ما هم اگرچه به قول آقای صالحی در تعداد دانشجو و فناوری و پیشرفتهای دیگر فرق کردهایم، اما این چه ربطی به «پرشدن شکافهای ما با امریکا» دارد. مگر اول انقلاب که دانشجویان چپ مثل آقای عبدی و خانم ابتکار و بیطرف و خاتمی و حجاریان و اصغرزاده و میردامادی از دیوار سفارت امریکا بالا رفتند، بهخاطر نداشتن فناوری یا تعداد کم دانشجویان بود که حالا آقای صالحی میگوید ما هم با اول انقلاب فرق کردهایم، چون آن موقع ۱۷۵ هزار دانشجو داشتیم و الان سهونیممیلیون؟!
البته فحوای مصاحبه آقای صالحی پر از تناقض و مقایسهای غیرواقعی است؛ مثل مقایسه تجارت چین با عربستان و با ما. اینها چیزی نیست که با یک اشاره و مقایسه بشود نتیجه منطقی از آن گرفت.
اگر رابطه با امریکا شدنی و مفید بود، ظریف که آن همه اختیار گرفت و امضای کری را هم بهعنوان تضمین در جیبش گذاشت و روحانی که هنوز هم کدخدا کدخدا میکند، باید آن را تمام میکردند و بحث را به پایان میبردند. البته نتوانستند و بخش اصلی آن به طرف امریکایی مربوط بود که نخواست و نمیخواهد، اما خب وقتی ذرهای عقلانیت یا اصالت در آدمها نباشد یا برای بازگشت به انتخابات تصمیم بگیرند دوباره همان کالسکه لق قبلی را سوار شوند، حرفها نیز همین میشود که «ما و امریکا هر دو فرق کردهایم، بیایید مذاکره مستقیم سیاسی کنیم». نخیر! در اصول و منافع، نه ما فرق کردهایم، نه امریکا. هر دو اصولیتر و متعصبتر روی منافعملی هم شدهایم. البته شما فرق کردهاید که این نه ربطی به منافع ملی دارد (چون شما منفعت ملی را نشناختهاید) و نه ربطی به امریکا که بخواهد به میز مذاکره بازگردد. ظریف شما اوج فرقداشتن بود که نتیجه کارش را دیدید.
بررسي صحبتهاي علياكبر صالحي درباره ضرورت شكلدهي موازنه جديد با غرب
پيشنهاد مذاکره با امريكا
به گزارش کبنا نیوز روزنامه اعتماد نوشت: «آغاز «گفتوگوي سياسي و همهجانبه با امريكا» مناسبترين راه باقي مانده است.» اين عباراتي است كه علياكبر صالحي، وزير امور خارجه كشور در دولت دهم و رييس سازمان انرژي اتمي در دولتهاي يازدهم و دوازدهم و يكي از معماران اصلي برجام آنها را كنار هم قرار ميدهد تا از يك حقيقت و يك ضرورت كليدي رمزگشايي كند. ضرورتي ذيل اين مفهوم كه ايران براي دستيابي به اهداف توسعهاي خود چارهاي جز به كارگيري سياست تنشزدايي و بهبود مناسبات ارتباطي با غرب ندارد. اهميت اين عبارات اما زماني افزونتر ميشود كه بدانيم، از زبان فردي بيان شده كه در ماههاي پاياني عمر دولت محمود احمدينژاد، مامور شد تا گفتوگوهاي مستقيم با امريكا را پايهريزي كرده و از بطن آن برجام را بيرون بكشد. يار غار محمدجواد ظريف كه در نقش مكمل او وارد عمل ميشد و نقاط مشتركي شكل ميداد. صالحي اما زماني از ضرورت پايان دادن به تنشهاي پايان ناپذير با امريكا ميگويد كه كنار گذاشتن سياست موازنه سازي ايران باعث شده تا روسها و چينيها جسورانه درباره تماميت ارضي ايران صحبت كنند و حاكميت ملي ايران را زير سوال ببرند؛ بدون اينكه نگران استفاده ايران از ابزارهاي ديپلماسي طرف ايراني باشند. ابزار موازنه سازي كه قبل از صالحي اما ساير چهرههاي سياسي كشورمان هم درباره اين ضرورت صحبت كردهاند. در دهه 70 عطاءالله مهاجراني از اين ضرورت سخن گفت و بهاي آن را نيز با دور شدن از عرصه رسمي قدرت در ايران پرداخت. در دهههاي بعدي هم هر از گاهي سیاستمداران ايراني در خصوص اين موضوع صحبت كردند. طي ماههاي اخير و پس از بحرانيتر شدن وضعيت اقتصادي كشورمان، بسياري از دلسوزان از ضرورت برقراري ديپلماسي ميان ايران و امريكا در عين رقابت صحبت كردند. الياس حضرتي يكي ديگر از چهرههاي سياسي و رسانهاي كشور است كه طي نامههايي سرگشاده خواستار پيگيري منافع ملي از طريق تنشزدايي با امريكا و غرب شده است. اين روزها اما با سفر مستمر مقامات عماني به كشور از يك طرف و زمزمههايي كه درباره شكلگيري گفتوگوهاي محرمانه ميان برخي مقامات ايراني و امريكايي شنيده ميشود، پروژه احتمالي احياي برجام و شكلگيري رابطه با غرب بيشتر از هر زمان ديگري مطرح شده است. صالحي به عنوان معمار دور قبلي گفتوگوها با امريكا هم وارد ميدان شده است و درباره ضرورتهاي تنش زدايي از اين جنس صحبت ميكند. صالحي حتي پا را از اين نيز فراتر ميگذارد و با يادآوري اينكه «اگر تهديد رييسجمهور امريكا عليه شوروي نبود، شايد امروز بخش ديگري از سرزمينمان هم جدا شده بود» برخي حوادث تاريخي را در روابط دو كشور به كار ميگيرد تا آبي بر آتش دشمنيهاي اخير ميان دو طرف ريخته باشد. صالحي ميگويد ما در چالش با امريكا همواره روي موضوعات خاص گفتوگو كردهايم، مثلا در مورد افغانستان يا عراق يا بحث آزادي زندانيان يا برجام و به طور كلي موضوع هستهاي؛ اما هيچ وقت يك مذاكره گسترده و وسيع سياسي كه دربرگيرنده ابعاد ديگر باشد، نداشتهايم. اما اكنون با توجه به مجموعه شرايط منطقهاي و بينالمللي فرصت خوب و مناسبي است كه يك گفتوگوي همهجانبه سياسي با غرب اعم از اروپا و امريكا داشته باشيم. با توجه به اهميت موضوع، «اعتماد» سراغ تحليلگران حوزه ديپلماسي رفته تا درباره چنين احتمالي بحث و گفتوگو كند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
علياكبر صالحي| فكر ميكنم شايد الان وقتش باشد كه بتوانيم يك گفتوگوي همهجانبهاي داشته باشيم كه شايد اگر عنواني برايش داشته باشيم، همان گفتوگوي سياسي باشد، چون گفتوگوي سياسي دربردارنده همه جوانب است. برجام هم ميتواند در زمره همين گفتوگوهاي سياسي باشد. امنيت منطقه هم ميتواند در آن باشد. مسائل اقتصادي هم ميتواند باشد. همه موضوعات مبتلا به ميتواند در اين گفتوگو لحاظ شود.
چنين گفتوگوهايي اقتضائاتي دارد، اولا بايد دستمان پر باشد. براي ورود به اين گفتوگو بايد يك آمادگيهايي داشته باشيم. ما يكسري عناصر قدرت را در منطقه داريم. عنصر نظاميمان قوي و واقعي است. البته برداشت غلوآميز نشود. نميخواهم با قدرتهاي نظامي دنيا خودمان را مقايسه كنم، ولي ميتوانيم از خودمان به خوبي دفاع كنيم. شرط ديگر براي ورود به چنين گفتوگويي اين است كه بايد انسجام و وحدت ملي را بيش از پيش تقويت كرده و آن را در معرض ديد جهانيان قرار داد. اين انسجام و وحدت ملي اگر تقويت شود، اگر طرف مقابل حس بكند دولت و ملت دستشان در دست هم است، حساب و كتاب ديگري ميكند.
سال سال انتخابات است. ما بايد كاري كنيم كه بهانه به دست ديگران ندهيم و شاهد رفتارهاي ناهنجار در جامعه از هر طرفي كه باشد، نباشيم. خيلي بايد با تدبير عمل كنيم.