تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۴۹
کد مطلب : ۴۶۶۱۱۷
در گفتوگو با کبنانیوز مطرح شد
عدل هاشمی، نماینده سابق شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده: بیاید، استان کهگیلویه و بویراحمد را نجات دهیم / سخنرانی بس است / یکبار برای همیشه باید شعارهای گوجه چینی تمام شود / خدا سیاسیون، نخبگان، خواص را نمیبخشد، یکیاش خود من هستم / نباید آرامش جامعه را بهم بریزیم، انتخابات قانون و قاعده دارد / خون دل میخورم وقتی نیروگاه پادوک را میبینم / نماینده فعلی تلاشش را کرد، شاید نتوانست / برخلاف خیلی از جاهای دیگر، مدیران اصلاح طلب استان ما افراطی نیستند
۶
کبنا ؛
عدل هاشمیپور (زاده ۱۳۴۰ کهگیلویه) چهره شناخته شده استان کهگیلویه و بویراحمد است. هاشمی پور ضمن فعالیتهای اجرایی گسترده در قرارگاه خاتم الانبیا، در مجلس دهم نماینده مردم کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده و نائب رئیس کمیسیون انرژی در مجلس شورای اسلامی بود، او در سال ۹۹ از سوی رئیس جمهور به عنوان رئیس هیئت مدیره سازمان اقتصادی کوثر و مدیرعامل شرکت نفت و گاز کوثر دارای مسوولیت شد. هاشمیپور در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
کبنا نیوز گفت و گویی اختصاصی با عدل هاشمی پور در خصوص انتخابات مجلس دوازدهم داشته است، که در ادامه میخوانید.
آقای هاشمی پور چرا پس از سالها کهگیلویه بزرگ هنوز از نظر عمران و آبادی در محرومیت به سر میبرد؟ چرا باید جوانان این دیار در شهرهای دیگر به دنبال کار باشند؟ چرا هنوز خیلی از روستاهای این مناطق از جاده دسترسی محروم هستند؟
ارکان اساسی توسعه یک استان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری هستند. نخبگان فکری با تحقیق، پژوهش، آینده نگری شناخته میشوند، نخبگان ابزاری کسانیاند که قدرت سیاسی و اجرایی دارند، و باید اولویتبندیها را عملیاتی کنند.
در کشورهای توسعه یافته گاهاً نخبگان فکری نخبگان ابزاری نیز هستند. نخبگان باید به شاخصهای توسعه معرفت داشته باشند. اگر یک استاندار یا فرماندار که دارای قدرت سیاسی است و نخبه ابزاری است به شاخصهای توسعه شناخت نداشته باشد با مشکل مواجه میشویم.
یکی از شاخصهای توسعه فرهنگ توسعه است. در یک جامعه باید فرهنگ توسعه نهادینه شود، مردم جامعه توجیه شوند و شناخت کافی به توسعه پیدا کنند. شاخص بعدی در توسعه امنیت است، ما به برکت خون شهیدان والامقام امنیت داریم. ولی اگر سرمایهگذاری بخواهد در این استان و شهرستان طرحی را اجرا کند، اگر امنیت جانی و مالی و حیثیتی نداشته باشد نمیتواند اشتغال زایی کند. این سرمایهگذار میخواهد سرمایهاش را به استان بیاورد، باید امنیت داشته باشد تا بتواند سرمایهگذاری کند. سومین شاخص عمران و امور زیربنایی است. جامعه اگر از زیرساختهای لازم برخوردار نباشد، جاده ترانزیتی نداشته باشد، زیرساختهای سد و شبکه گاز و مخابرات نداشته باشد توسعه اتفاق نمیافتد. چهارمین شاخص مشوقهای سرمایهگذاری است. دولت به تنهایی نمیتواند توسعه نیافتگی را از بین ببرد. اعتبارات دولت محدود است. و در دنیا اقتصاد دست مردم است، دولت کار تصدیگری انجام نمیدهد و اقتصاد این کشورها متکی به نفت نیست. تنها کشوری که اقتصاد متکی به نفت دارد ایران است، که با تدبیر مقام معظم رهبری با شیبی ملایم دارند طوری عمل میکنند که بحث نفت را از بودجه جدا کنند.
بنابراین مشوقهای سرمایهگذاری باید وجود داشته باشد. استان باید برای سرمایهگذار تسهیلات کم بهره فراهم کند. مسوولان سیاسی و اجتماعی باید با سرمایهگذار همکاری کنند و مشوق ایجاد کنند. شاید اسم نیروگاه پادوک را شنیدهاید که سرمایهگذار داشت، پتروشیمی دهدشت سهامدار دارد و خصوصی است. لذا باید بتوانیم سرمایهگذاران را جذب کنیم. باید سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در مناطق محروم جذب کنیم.
بعد از این ۴ شاخص اساسی تولید و توزیع و صادرات اهمیت دارد. گچساران کهاتان از گاز بید بلند میگیرد واتیلن به پتروشیمی دهدشت میدهد، در آینده محصول این مجموعه صادرات میشود، باید به فکر احداث واحدهای پایین دست باشیم.
لذا فرهنگ سرمایهگذاری، امنیت، عمران و امور زیربنایی، مشوقهای سرمایهگذاری، تولید، توزیع، صادرات یک زنجیره هستند. نخبگان فکری و ابزاری باید به شاخصهای توسعه اعتقاد داشته باشند، نه در شعار و سخنرانی، بلکه در عمل. با سخنرانی و مصوبه نوشتن مشکلی حل نمیشود، کار ما باید خروجی داشته باشد تا مردم امید به زندگی داشته باشند.
آقای هاشمیپور با چه هدف و برنامه ای در انتخابات ثبت نام کرده اید؟
کبنا نیوز گفت و گویی اختصاصی با عدل هاشمی پور در خصوص انتخابات مجلس دوازدهم داشته است، که در ادامه میخوانید.
آقای هاشمی پور چرا پس از سالها کهگیلویه بزرگ هنوز از نظر عمران و آبادی در محرومیت به سر میبرد؟ چرا باید جوانان این دیار در شهرهای دیگر به دنبال کار باشند؟ چرا هنوز خیلی از روستاهای این مناطق از جاده دسترسی محروم هستند؟
ارکان اساسی توسعه یک استان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری هستند. نخبگان فکری با تحقیق، پژوهش، آینده نگری شناخته میشوند، نخبگان ابزاری کسانیاند که قدرت سیاسی و اجرایی دارند، و باید اولویتبندیها را عملیاتی کنند.
در کشورهای توسعه یافته گاهاً نخبگان فکری نخبگان ابزاری نیز هستند. نخبگان باید به شاخصهای توسعه معرفت داشته باشند. اگر یک استاندار یا فرماندار که دارای قدرت سیاسی است و نخبه ابزاری است به شاخصهای توسعه شناخت نداشته باشد با مشکل مواجه میشویم.
یکی از شاخصهای توسعه فرهنگ توسعه است. در یک جامعه باید فرهنگ توسعه نهادینه شود، مردم جامعه توجیه شوند و شناخت کافی به توسعه پیدا کنند. شاخص بعدی در توسعه امنیت است، ما به برکت خون شهیدان والامقام امنیت داریم. ولی اگر سرمایهگذاری بخواهد در این استان و شهرستان طرحی را اجرا کند، اگر امنیت جانی و مالی و حیثیتی نداشته باشد نمیتواند اشتغال زایی کند. این سرمایهگذار میخواهد سرمایهاش را به استان بیاورد، باید امنیت داشته باشد تا بتواند سرمایهگذاری کند. سومین شاخص عمران و امور زیربنایی است. جامعه اگر از زیرساختهای لازم برخوردار نباشد، جاده ترانزیتی نداشته باشد، زیرساختهای سد و شبکه گاز و مخابرات نداشته باشد توسعه اتفاق نمیافتد. چهارمین شاخص مشوقهای سرمایهگذاری است. دولت به تنهایی نمیتواند توسعه نیافتگی را از بین ببرد. اعتبارات دولت محدود است. و در دنیا اقتصاد دست مردم است، دولت کار تصدیگری انجام نمیدهد و اقتصاد این کشورها متکی به نفت نیست. تنها کشوری که اقتصاد متکی به نفت دارد ایران است، که با تدبیر مقام معظم رهبری با شیبی ملایم دارند طوری عمل میکنند که بحث نفت را از بودجه جدا کنند.
بنابراین مشوقهای سرمایهگذاری باید وجود داشته باشد. استان باید برای سرمایهگذار تسهیلات کم بهره فراهم کند. مسوولان سیاسی و اجتماعی باید با سرمایهگذار همکاری کنند و مشوق ایجاد کنند. شاید اسم نیروگاه پادوک را شنیدهاید که سرمایهگذار داشت، پتروشیمی دهدشت سهامدار دارد و خصوصی است. لذا باید بتوانیم سرمایهگذاران را جذب کنیم. باید سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در مناطق محروم جذب کنیم.
بعد از این ۴ شاخص اساسی تولید و توزیع و صادرات اهمیت دارد. گچساران کهاتان از گاز بید بلند میگیرد واتیلن به پتروشیمی دهدشت میدهد، در آینده محصول این مجموعه صادرات میشود، باید به فکر احداث واحدهای پایین دست باشیم.
لذا فرهنگ سرمایهگذاری، امنیت، عمران و امور زیربنایی، مشوقهای سرمایهگذاری، تولید، توزیع، صادرات یک زنجیره هستند. نخبگان فکری و ابزاری باید به شاخصهای توسعه اعتقاد داشته باشند، نه در شعار و سخنرانی، بلکه در عمل. با سخنرانی و مصوبه نوشتن مشکلی حل نمیشود، کار ما باید خروجی داشته باشد تا مردم امید به زندگی داشته باشند.
این یک پیش ثبت نام بود، من فکر میکنم نباید آرامش جامعه را بهم بریزیم، انتخابات قانون و قاعده دارد، به نظر من با تأکید مقام معظم رهبری باید به دنبال مشارکت بیشتر مردم در انتخابات باشیم، انتخابات همیشه سرنوشت ساز است، باید مردم را به مشارکت حداکثری دعوت کنیم، مردم ما هوشمند و بصیر هستند و همیشه در همه صحنهها حضور پیدا کردهاند.
بنده با توجه به رسالتی که دارم و شناختی که از منطقه و شاخصهای توسعه دارم، و اعتقادی که به نیروهای کاربلد دارم، وارد صحنه میشوم. از نماینده فعلی نیز تشکر میکنم، باید بهایشان فرصت دهیم که از موقعیتهای موجود برای کار و تلاش استفاده کنند، ما نباید فرصتهای فعلی را از دست بدهیم و فقط به فکر آینده باشیم، ده ماه زمان کمی نیست، نباید فضا را غبارآلود کنیم، گذشته گذشت، ما باید از گذشته عبرت بگیریم، بجای فکر به آینده و گذشته باید به فکر استفاده از فرصتهای کنونی باشیم. اعتقاد دارم باید بر اساس قانون حرکت کنیم.
اما در خصوص حضورم در انتخابات، میخواهم با آبرویی که به برکت این نظام بدست آوردم یکبار دیگر وارد صحنه شوم و بقیه عمرم را برای ادامه پروژههای زیربنایی بگذارم. خیلی از کلنگ زنیها مربوط به ۱۰ سال و ۲۰ سال پیش است، لازم نیست دوباره کلنگی به زمینزده شود. با کلنگ زدن کاری پیش نمیرود، من برای به سرانجام رساندن پروژههایی به صحنه میآیم که فرسایشی شدهاند. اگر پتروشیمی را داریم مربوط به ۲۰ سال پیش است، ما باید واحدهای پایین دست پتروشیمی را احداث کنیم. بار اولی که آقای زنگنه وزیر نفت را روی زمین پتروشیمی آوردم، گفتم این فنسها را بردارید تا مردم در این ۱۰۰ هکتار زمین کشاورزی کنند، یا کار را شروع کنید. متأسفانه طرح پتروشیمی در بهترین زمینهای کشاورزی قرار داده شده است.
فقط احداث سد مهم نیست، پایین دست سدهای آبریز، سیدون، سرپری، کوهبرد، باید آب به زمینهای کشاورزی برسد، وگرنه احداث سد به تنهایی مهم نیست.
اگر بخواهید دوره ۴ ساله نمایندگی خود و آقای بزرگواری را مقایسه کنید چه قیاسی میکنید؟
با توجه به اینکه دولتها از لحاظ فکری و سیاسی متفاوت بودند، اگر بخواهیم دولتها و پیگیری و تلاش نمایندگان را مقایسه کنیم، آقای بزرگواری در دوره آقای احمدی نژاد نماینده بود، در آن دوره هم دولت هماهنگ بود، هم منابع سرشار بود، آقای بزرگواری در دوره خود تلاش خوبی داشتند و پیگیریهای خوبی داشتند، و دولت، استاندار، فرماندار، بخشدار هماهنگ بودند. اگر بخواهم صادقانه و بدون هیچگونه انحرافی قضاوت کنم زمانی که من در دوره دولت آقای روحانی خادم مردم در مجلس دهم بودم، چون من سپاهی بودم در زمینههای سیاسی خیلی با من همکاری نمیشد، ولی چون طرح و پروژههای زیادی را دنبال میکردم، از طرفی در کمیسیونی تخصصی قرار گرفتم، آبرسانی، کشاورزی، سدسازی، گازرسانی، پتروشیمی، نفت همه اینها زیرمجموعه کمیسیون انرژی بود. سعی میکردم از این فرصتها استفاده کنم و با توجه به سابقهای که داشتم بدون هیچ چون و چرایی وارد کمیسیون انرژی شدم.
برخلاف خیلی از جاهای دیگر، مدیران اصلاح طلب استان ما افراطی نیستند
با همین وضعیت، دولتی که ناهماهنگ بود ولی مدیران کارآمد و دلسوزی پای کار بودند، من هم خیلی کاری به کار مدیران نداشتم، همین که کار میکردند و کاربلد بودند کافی بود، به چپ و راست اعتقاد نداشتم و ندارم. برخلاف خیلی از جاهای دیگر، مدیران اصلاح طلب استان ما افراطی نیستند. افراد دلسوزی هستند و حاشیهای برای نظام ندارند، خیلی از جاها اصلاح طلبان افراطی در مسوولیتهایی بودند که حواشی زیادی ایجاد کردند. فرمانداران و بخشداران پا به پای ما کار میکردند، گاهی که میخواستم مدیری را تغییر دهم، آقایان مرا به چشم یک چهره اصولگرا نگاه میکردند، و من همیشه می گفتم من اصولگرای اصلاح طلب هستم، حتی زمان ثبت نام برای انتخابات مجلس یازدهم، میگفتم من اصولگرای اصلاح طلب هستم. و چیزی که باعث بدبختی و توسعه نیافتگی در جامعه ما شده همین اصلاح طلب و اصولگرایی و برچسبهایی است کهزده میشود. رقابت من با آقای تاجگردون رقابت روی پروژههای عمرانی بود، نه رقابت سیاسی. میتوانید سوابق را در اورید.
از پل خیرآباد نیروگاه پادوک، تا خط لوله آبرسانی از سد کوثر به ۴ شهر دهدشت، لنده، سوق و چرام، سد کوهبرد، سد سرپری، باند اضطراری چنگلوا فعال بودند و کار میشد، کارخانه آهک هیدراته فسفات چرام فعال بود، گازرسانی از طوطیان تا لیراب و مورخانی و ... کار میشد، در حدود ۱۰۰ کیلومتر در مسیر دستگاه مهندسی وجود داشت. از اینطرف جاده لنده به تشان، جاده پاتاوه-دهدشت، انتقال آب به دهدشت غربی همگی فعال بودند و کار میشد. آبرسانی از گندمزار و دیشموک به چاروسا ۹۹ میلیارد تومان قرارداد بسته شد که بعد متأسفانه تعطیل شد.
برگزاری ۸۰ جلسه برای تخصیص آب سد آبریز در وزارت نیرو
مطالعه جاده دهدشت و خیرآباد، جاده زیرنا به دشت آزادی، دشت آزادی به چارؤسا، چارؤسا به دیشموک، دیشموک به باغملک، در بودجه آورده شد. تمام این کارها کارهای زیربنایی بود، وقتی میخواهیم مقایسه کنیم میبینیم که واقعاً از فرصتها استفاده کردیم، در همین پروژههای زیربنایی امروز حداقل ۱۰۰۰ نفر مشغول به کار هستند.
مطالعات سد آبریز تمام شد که حدود ۳۵ هزار هکتار زمین کشاورزی کلاچو و دشت چرام را آبرسانی میکند، حداقل ۸۰ جلسه در وزارت نیرو داشتم تا توانستم ۱۳۵ میلیون متر مکعب آب از مارون تخصیص بگیرم. حتی ۴۰ میلیارد تومان اسناد مناقصه جاده دسترسی به تاج سد مشخص شده بود. شاید نماینده مردم تلاش خود را کرده باشد، ولی متأسفانه به دلایل مختلف بینتیجه مانده است.
انقلاب گازرسانی در دوره نمایندگی عدل هاشمی پور
از آقای بزرگواری تشکر میکنم، ایشان ۵ کیلومتر خط لوله گازرسانی را در طولیان کلنگ زدند، در کمیسیون انرژی به آقای زنگنه گفتم ۵ کیلومترها به درد نمیخورد، من که ۶ هزار کیلومتر خط لوله ۵۶ اینچ را اجرا کرده بودم، خط لوله ۱۲ اینچ پروژهای نبود که نتوانم انجام دهم. تمام روستاهای مسیر را یک پکیج کردیم، گفتیم یک پیمانکار بزرگ بیاید، پروژه را تعریف کند، زیر ۳۰ ماه پروژه به مورخانی رسید. دوباره از شیتاب شروع کردیم و گاز را به آل طیب، آل الوان و سراسیاب یوسفی و ممبی رساندیم. تا سال ۹۵ بر اساس نامه شرکت گاز حوزه ۴ شهر کهگیلویه، ۵۳ درصد گازرسانی شده بود و از ۹۵ تا ۹۹ به ۹۵ درصد رسید.
دخالت در انتصابات در شأن نماینده نیست
من فکر میکنم دخالت در انتصابات در شأن نماینده نیست، اگر مدیر ضعیف بود، نماینده باید برخورد کند و بر قانون نظارت کند. در این دوره با توکل خدا و با پشتوانه مردم و نیت خالص و با استخاره مجدداً وارد کار شدم. از ریسک کردن نمیترسم و از شکست احتمالی هم نمیترسم، همه اینها را قبلاً تجربه کردم. روز اولی که نماینده محترم فعلی آقای موحد پیروز رقابت انتخاباتی شدند بهایشان تبریک گفتم، و پیغام دادم که حاضرم برای تکمیل پروژههای زیربنایی به شما کمک کنم، چون شناسنامه پروژهها را دارم. چون می دانم مردم از این وضعیت ضرر میکنند.
میدانم که در یک برنامه ۶ ساله میتوان سد را ساخت
۴۴ سال است که از شعارهای بیکاری جوانان استفاده میکنند، میگویند دختران ما برای گوجه چینی به بهبهان میروند. یک دوره تمام میشود و اتفاقی نمیافتد، دوباره همین حرفها و شعارها را میزنند. من در سد کرخه، سد هندیجان، سد گتوند، و خیلی سدهای دیگر، در کشور کار کردم، میدانم که در یک برنامه ۶ ساله میتوان سد را ساخت. یکبار برای همیشه باید شعارهای گوجه چینی تمام شود. سخنرانی بس است، این سخنرانیها در شأن مردم ما نیست، میتوان کار کرد، ولی متأسفانه به ما یاد دادهاند بگوییم پول نداریم، ابزار نداریم، منابع نیست، کار کردن فایدهای ندارد.
تخصص من ساختن است، اداره کردن بلد نیستم
تخصص من ساختن است، من اداره کردن بلد نیستم، این دو مقوله از هم جدا هستند، شهر یزد را عدهای ساختند و عدهای آن را اداره میکنند، یزدی که امروز جزء استانهای توسعه یافته است. در آینده به جوانان خواهم گفت اگر میخواهید نجات پیدا کنید، باید عدهای بسازند، حتی با سوختن، سوختن در تهمتها، اهانتها و بیمهریها، ولی بسازند.
آدم باید دنبال منافع خودش نباشد، من با تخصصی که دارم میتوانم با مشاوره دادن آرامش داشته باشم و درآمدم را داشته باشم ولی این کار را نمیکنم.
بنابراین من بقیه عمرم را در این مسیر خواهم ماند، خون دل میخورم وقتی نیروگاه پادوک را میبینم، موقعی که دیوار نیروگاه را میبینم یا گوسفندان را میبینم که در حال چرا هستند، گریهام میگیرد، چون خون دل خوردم تا این پروژه فعال شود. قبل از اینکه توربین نیروگاه پادوک را به ایران بیاورند، رفتم قطعات توربین را در ایتالیا دیدم، اشک شوقم جاری شد، روی توربین به انگلیسی اسم دهدشت نوشته شده بود، ولی وقتی الان از کنار پادوک عبور میکنم با ناراحتی رد میشوم. نمیگویم نماینده فعلی کاری نکرد. شاید ایشان تلاشش را کرد و نتوانست. ولی من میگویم چون تخصصم ساختن است میتوانم بسازم. برای توربین نزدیک ۱۵ میلیون یورو پول دادیم، این نیروگاه برق گچساران را نجات میداد، دهدشت را نجات میداد، یاسوج را نجات میداد. از طرفی ۳۵۰ مگاوات برق صادرات داشت.
خدا سیاسیون، نخبگان، خواص را نمیبخشد، یکیاش خود من هستم
بیاییم یکبار با خرد جمعی و کار تیمی دور هم جمع شویم، حتی اگر به لحاظ فکری با هم اختلاف نظر داریم، فکرهایمان را روی هم بگذاریم، استان را نجات دهیم. خدا سیاسیون، نخبگان، خواص را نمیبخشد، یکیاش خود من هستم. آموزههای دینی به ما می گویند جایی که نیروی کار باشد، آب باشد، زمین باشد، همه نعمتها باشد چرا مردم فقیر باشند؟ خدا ما را نمیبخشد.
من کاری به چپ و راست نداشتم، من برای کار امدم چون دیار من نیاز به کار دارد. الان هم که آمدهام برای کار آمدهام. ما نباید محتاج کار جوانان در عسلویه باشیم، فایدهای برای ما ندارد. این زندگی کردن ننگین است. و تمام این معضلات به افرادی همچون بنده حقیر برمی گردد.
سایت کبنا نیوز یک مجموعه حرفهای و مطرح در سطح کشور و یکی از مجموعههای رسانهای پیشکسوت استان است، از شما بخاطر اطلاعرسانی و آگاهیرسانی به مردم تشکر میکنم.
کبنا نیوز این آمادگی را دارد که در راستای آگاهی رسانی و مشارکت هر چه بیشتر، با دیگر کاندیداهای انتخابات مجلس دوازدهم وارد گفت و گو شود و دیدگاه های آنان را به مردم انتقال دهد.بنده با توجه به رسالتی که دارم و شناختی که از منطقه و شاخصهای توسعه دارم، و اعتقادی که به نیروهای کاربلد دارم، وارد صحنه میشوم. از نماینده فعلی نیز تشکر میکنم، باید بهایشان فرصت دهیم که از موقعیتهای موجود برای کار و تلاش استفاده کنند، ما نباید فرصتهای فعلی را از دست بدهیم و فقط به فکر آینده باشیم، ده ماه زمان کمی نیست، نباید فضا را غبارآلود کنیم، گذشته گذشت، ما باید از گذشته عبرت بگیریم، بجای فکر به آینده و گذشته باید به فکر استفاده از فرصتهای کنونی باشیم. اعتقاد دارم باید بر اساس قانون حرکت کنیم.
اما در خصوص حضورم در انتخابات، میخواهم با آبرویی که به برکت این نظام بدست آوردم یکبار دیگر وارد صحنه شوم و بقیه عمرم را برای ادامه پروژههای زیربنایی بگذارم. خیلی از کلنگ زنیها مربوط به ۱۰ سال و ۲۰ سال پیش است، لازم نیست دوباره کلنگی به زمینزده شود. با کلنگ زدن کاری پیش نمیرود، من برای به سرانجام رساندن پروژههایی به صحنه میآیم که فرسایشی شدهاند. اگر پتروشیمی را داریم مربوط به ۲۰ سال پیش است، ما باید واحدهای پایین دست پتروشیمی را احداث کنیم. بار اولی که آقای زنگنه وزیر نفت را روی زمین پتروشیمی آوردم، گفتم این فنسها را بردارید تا مردم در این ۱۰۰ هکتار زمین کشاورزی کنند، یا کار را شروع کنید. متأسفانه طرح پتروشیمی در بهترین زمینهای کشاورزی قرار داده شده است.
فقط احداث سد مهم نیست، پایین دست سدهای آبریز، سیدون، سرپری، کوهبرد، باید آب به زمینهای کشاورزی برسد، وگرنه احداث سد به تنهایی مهم نیست.
اگر بخواهید دوره ۴ ساله نمایندگی خود و آقای بزرگواری را مقایسه کنید چه قیاسی میکنید؟
با توجه به اینکه دولتها از لحاظ فکری و سیاسی متفاوت بودند، اگر بخواهیم دولتها و پیگیری و تلاش نمایندگان را مقایسه کنیم، آقای بزرگواری در دوره آقای احمدی نژاد نماینده بود، در آن دوره هم دولت هماهنگ بود، هم منابع سرشار بود، آقای بزرگواری در دوره خود تلاش خوبی داشتند و پیگیریهای خوبی داشتند، و دولت، استاندار، فرماندار، بخشدار هماهنگ بودند. اگر بخواهم صادقانه و بدون هیچگونه انحرافی قضاوت کنم زمانی که من در دوره دولت آقای روحانی خادم مردم در مجلس دهم بودم، چون من سپاهی بودم در زمینههای سیاسی خیلی با من همکاری نمیشد، ولی چون طرح و پروژههای زیادی را دنبال میکردم، از طرفی در کمیسیونی تخصصی قرار گرفتم، آبرسانی، کشاورزی، سدسازی، گازرسانی، پتروشیمی، نفت همه اینها زیرمجموعه کمیسیون انرژی بود. سعی میکردم از این فرصتها استفاده کنم و با توجه به سابقهای که داشتم بدون هیچ چون و چرایی وارد کمیسیون انرژی شدم.
برخلاف خیلی از جاهای دیگر، مدیران اصلاح طلب استان ما افراطی نیستند
با همین وضعیت، دولتی که ناهماهنگ بود ولی مدیران کارآمد و دلسوزی پای کار بودند، من هم خیلی کاری به کار مدیران نداشتم، همین که کار میکردند و کاربلد بودند کافی بود، به چپ و راست اعتقاد نداشتم و ندارم. برخلاف خیلی از جاهای دیگر، مدیران اصلاح طلب استان ما افراطی نیستند. افراد دلسوزی هستند و حاشیهای برای نظام ندارند، خیلی از جاها اصلاح طلبان افراطی در مسوولیتهایی بودند که حواشی زیادی ایجاد کردند. فرمانداران و بخشداران پا به پای ما کار میکردند، گاهی که میخواستم مدیری را تغییر دهم، آقایان مرا به چشم یک چهره اصولگرا نگاه میکردند، و من همیشه می گفتم من اصولگرای اصلاح طلب هستم، حتی زمان ثبت نام برای انتخابات مجلس یازدهم، میگفتم من اصولگرای اصلاح طلب هستم. و چیزی که باعث بدبختی و توسعه نیافتگی در جامعه ما شده همین اصلاح طلب و اصولگرایی و برچسبهایی است کهزده میشود. رقابت من با آقای تاجگردون رقابت روی پروژههای عمرانی بود، نه رقابت سیاسی. میتوانید سوابق را در اورید.
از پل خیرآباد نیروگاه پادوک، تا خط لوله آبرسانی از سد کوثر به ۴ شهر دهدشت، لنده، سوق و چرام، سد کوهبرد، سد سرپری، باند اضطراری چنگلوا فعال بودند و کار میشد، کارخانه آهک هیدراته فسفات چرام فعال بود، گازرسانی از طوطیان تا لیراب و مورخانی و ... کار میشد، در حدود ۱۰۰ کیلومتر در مسیر دستگاه مهندسی وجود داشت. از اینطرف جاده لنده به تشان، جاده پاتاوه-دهدشت، انتقال آب به دهدشت غربی همگی فعال بودند و کار میشد. آبرسانی از گندمزار و دیشموک به چاروسا ۹۹ میلیارد تومان قرارداد بسته شد که بعد متأسفانه تعطیل شد.
برگزاری ۸۰ جلسه برای تخصیص آب سد آبریز در وزارت نیرو
مطالعه جاده دهدشت و خیرآباد، جاده زیرنا به دشت آزادی، دشت آزادی به چارؤسا، چارؤسا به دیشموک، دیشموک به باغملک، در بودجه آورده شد. تمام این کارها کارهای زیربنایی بود، وقتی میخواهیم مقایسه کنیم میبینیم که واقعاً از فرصتها استفاده کردیم، در همین پروژههای زیربنایی امروز حداقل ۱۰۰۰ نفر مشغول به کار هستند.
مطالعات سد آبریز تمام شد که حدود ۳۵ هزار هکتار زمین کشاورزی کلاچو و دشت چرام را آبرسانی میکند، حداقل ۸۰ جلسه در وزارت نیرو داشتم تا توانستم ۱۳۵ میلیون متر مکعب آب از مارون تخصیص بگیرم. حتی ۴۰ میلیارد تومان اسناد مناقصه جاده دسترسی به تاج سد مشخص شده بود. شاید نماینده مردم تلاش خود را کرده باشد، ولی متأسفانه به دلایل مختلف بینتیجه مانده است.
انقلاب گازرسانی در دوره نمایندگی عدل هاشمی پور
از آقای بزرگواری تشکر میکنم، ایشان ۵ کیلومتر خط لوله گازرسانی را در طولیان کلنگ زدند، در کمیسیون انرژی به آقای زنگنه گفتم ۵ کیلومترها به درد نمیخورد، من که ۶ هزار کیلومتر خط لوله ۵۶ اینچ را اجرا کرده بودم، خط لوله ۱۲ اینچ پروژهای نبود که نتوانم انجام دهم. تمام روستاهای مسیر را یک پکیج کردیم، گفتیم یک پیمانکار بزرگ بیاید، پروژه را تعریف کند، زیر ۳۰ ماه پروژه به مورخانی رسید. دوباره از شیتاب شروع کردیم و گاز را به آل طیب، آل الوان و سراسیاب یوسفی و ممبی رساندیم. تا سال ۹۵ بر اساس نامه شرکت گاز حوزه ۴ شهر کهگیلویه، ۵۳ درصد گازرسانی شده بود و از ۹۵ تا ۹۹ به ۹۵ درصد رسید.
دخالت در انتصابات در شأن نماینده نیست
من فکر میکنم دخالت در انتصابات در شأن نماینده نیست، اگر مدیر ضعیف بود، نماینده باید برخورد کند و بر قانون نظارت کند. در این دوره با توکل خدا و با پشتوانه مردم و نیت خالص و با استخاره مجدداً وارد کار شدم. از ریسک کردن نمیترسم و از شکست احتمالی هم نمیترسم، همه اینها را قبلاً تجربه کردم. روز اولی که نماینده محترم فعلی آقای موحد پیروز رقابت انتخاباتی شدند بهایشان تبریک گفتم، و پیغام دادم که حاضرم برای تکمیل پروژههای زیربنایی به شما کمک کنم، چون شناسنامه پروژهها را دارم. چون می دانم مردم از این وضعیت ضرر میکنند.
میدانم که در یک برنامه ۶ ساله میتوان سد را ساخت
۴۴ سال است که از شعارهای بیکاری جوانان استفاده میکنند، میگویند دختران ما برای گوجه چینی به بهبهان میروند. یک دوره تمام میشود و اتفاقی نمیافتد، دوباره همین حرفها و شعارها را میزنند. من در سد کرخه، سد هندیجان، سد گتوند، و خیلی سدهای دیگر، در کشور کار کردم، میدانم که در یک برنامه ۶ ساله میتوان سد را ساخت. یکبار برای همیشه باید شعارهای گوجه چینی تمام شود. سخنرانی بس است، این سخنرانیها در شأن مردم ما نیست، میتوان کار کرد، ولی متأسفانه به ما یاد دادهاند بگوییم پول نداریم، ابزار نداریم، منابع نیست، کار کردن فایدهای ندارد.
تخصص من ساختن است، اداره کردن بلد نیستم
تخصص من ساختن است، من اداره کردن بلد نیستم، این دو مقوله از هم جدا هستند، شهر یزد را عدهای ساختند و عدهای آن را اداره میکنند، یزدی که امروز جزء استانهای توسعه یافته است. در آینده به جوانان خواهم گفت اگر میخواهید نجات پیدا کنید، باید عدهای بسازند، حتی با سوختن، سوختن در تهمتها، اهانتها و بیمهریها، ولی بسازند.
آدم باید دنبال منافع خودش نباشد، من با تخصصی که دارم میتوانم با مشاوره دادن آرامش داشته باشم و درآمدم را داشته باشم ولی این کار را نمیکنم.
بنابراین من بقیه عمرم را در این مسیر خواهم ماند، خون دل میخورم وقتی نیروگاه پادوک را میبینم، موقعی که دیوار نیروگاه را میبینم یا گوسفندان را میبینم که در حال چرا هستند، گریهام میگیرد، چون خون دل خوردم تا این پروژه فعال شود. قبل از اینکه توربین نیروگاه پادوک را به ایران بیاورند، رفتم قطعات توربین را در ایتالیا دیدم، اشک شوقم جاری شد، روی توربین به انگلیسی اسم دهدشت نوشته شده بود، ولی وقتی الان از کنار پادوک عبور میکنم با ناراحتی رد میشوم. نمیگویم نماینده فعلی کاری نکرد. شاید ایشان تلاشش را کرد و نتوانست. ولی من میگویم چون تخصصم ساختن است میتوانم بسازم. برای توربین نزدیک ۱۵ میلیون یورو پول دادیم، این نیروگاه برق گچساران را نجات میداد، دهدشت را نجات میداد، یاسوج را نجات میداد. از طرفی ۳۵۰ مگاوات برق صادرات داشت.
خدا سیاسیون، نخبگان، خواص را نمیبخشد، یکیاش خود من هستم
بیاییم یکبار با خرد جمعی و کار تیمی دور هم جمع شویم، حتی اگر به لحاظ فکری با هم اختلاف نظر داریم، فکرهایمان را روی هم بگذاریم، استان را نجات دهیم. خدا سیاسیون، نخبگان، خواص را نمیبخشد، یکیاش خود من هستم. آموزههای دینی به ما می گویند جایی که نیروی کار باشد، آب باشد، زمین باشد، همه نعمتها باشد چرا مردم فقیر باشند؟ خدا ما را نمیبخشد.
من کاری به چپ و راست نداشتم، من برای کار امدم چون دیار من نیاز به کار دارد. الان هم که آمدهام برای کار آمدهام. ما نباید محتاج کار جوانان در عسلویه باشیم، فایدهای برای ما ندارد. این زندگی کردن ننگین است. و تمام این معضلات به افرادی همچون بنده حقیر برمی گردد.
سایت کبنا نیوز یک مجموعه حرفهای و مطرح در سطح کشور و یکی از مجموعههای رسانهای پیشکسوت استان است، از شما بخاطر اطلاعرسانی و آگاهیرسانی به مردم تشکر میکنم.
ما دهه شصتی ها نوجوانی نکردیم،با شعارهای تو و آقای شیون و گریه و آقای چماق به دست الان به سنی رسیدیم که بچه هامون موقع ازدواجشون رسید و در بدبختی و فلاکت داریم طی میکنیم
گناه تمام بی مهری های و نادیده گرفتن حق نسل ما به گردن امثال شماست✅