تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۵۵
کد مطلب : ۴۷۰۲۴۳
یادداشت؛
تجمیع تزویر(اصلاحطلب) و تهدید (اصولگرا)
۴
کبنا ؛هفته گذشته نشستی بین گروهی به اصطلاح، اطلاح طلب با نادر منتظریان برگزار شد. در این نشست، نادر منتظریانِ به ظاهر اصولگرا روبروی ناشناختههایی به نام اصلاح طلبانی مینشینند که ذاتاً دو روی یک سکه در سپهر سیاسی این نظام هستند. این اولین بار نیست که در شهرستان بویراحمد چنین رویۀ منفعت طلبانهای از طرف گروهی به نام اصلاح طلبان انجام میگیرد. در گذشته نیز چنین اقدامی صورت گرفت و به اصطلاح با دستمال پلشت، روی هر دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا را چرکینتر کردند. بالاتر را که نگاه کنیم، میبینیم که در سطح کلان نیز چنین بازیهایی با فکر مردم بویژه به سُخره گرفتن جوانان و دانشگاه صورت میگیرد. نتیجه این همگرایی سیاسی دو گروهِ موسوم به اصلاح طلب و اصول گرا چیزی جز گیج کردن مردم و منفعتجویی عدهای در این دو جریان نیست.
چرا به جای پر رنگ نمودن تضارب افکار و اندیشههای سیاسی، به تجمیع میپردازند؟
-اولین بهانه برای اصلاح طلبان، حذفهای مهندسی شدۀ چهرههای برتر اطلاح طلبی است. یعنی بهانهای که خود هم به آن اعتقاد ندارند. باید بپرسیم که اگر اصولگرایان به این امر غلط عمل میکنند، چرا شما پشت اصولگرایان وامانده میروید؟ یعنی همراهی شیخ حسن روحانی، بدفکرترین چهره اصولگرایی سنتی، همچون محمد خاتمی مدرنیته فکر میکند؟ یا در یاسوج، غلام محمد زارعی، در قامت سید باقر موسوی میاندیشد؟
- دومین بهانه اصلاحطلبان، جلوگیری از به محاق رفتن ایدههای اصلاح طلبی است. آیا سید ضیاء رضاتوفیقی میتواند ایدههای اصلاحطلبی را برای مردم اعمال کند یا محمدی تبار؟ آیا اصلاحطلبان صاحب اندیشه و شناسنامه دار میتوانند داعیۀ ایفای نگرشهای سیاسی اصلاح طلبی باشند یا کسانی که حتی یک جمله هم نمیتوانند در مورد مشی اصلاح طلبی بنویسند؟
پس این اصلاحطلبی، تزویری بیش نیست. چون هیچ کمکی به اصلاح طلبان و مردم، بویژه دانشجویان و جوانان اصلاحطلب نمیکند.
چرا اصولگرایان چنین اجتماعی را میپذیرند؟
-در بیست سال گذشته، رقابت سران اصولگرایی برای سوار شدن بر اسب قدرت و ثروت، وحشتناک بوده است. هر جایی نهادی غیردولتی بوده یا سرمایهای هنگفت وجود داشته که مورد ارزیابی قرار نگیرد، بلااستثناء اصولگرایان دور آن حلقه زدهاند. نفوذ در دولت اصلاح طلب روحانی که بعداً برای سرپوش نهادن بر ضعفها، نام آن را فراجناحی نهادند مصداقی از این ادعا است. اگر خاطر شریف مردم باشد، در زمان مناظره سیاسی سال ۱۳۹۶ ریاست جمهوری، بارها آقای حسن روحانی و مهندس جهانگیری این موضوع را از آیت الله رئیسی و دکتر قالیباف پرسیدند.
- اگر اصولگرایانی مثل نادر منتظریان و غلامحمد زارعی، رأیی دارند، چرا ایده و تفکرشان را زیر چتر اصلاح طلبی پنهان میکنند؟ آیا غیر از این است که اینها خود و نظرشان نزد مردم مقبولیت و مشروعیتی ندارد؟
بنابراین، نباید مردم فریب این بازیهای پوپولیسمی مدرن شده را بخورند. پشت ماجرای نشستِ منتظریان و عدهای به اصطلاح اصلاح طلب، سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه هستند که هر دو برای منفعت خود میکوشند. غیر از این باشد، با گرد خاک و کور کردن چشم مردم، منفعت مالی کسی تأمین نمیشود. مثلاً؛
آیا از فردا روزنامهها و سایتها و بزرگان هر دو جریان اصلاح طلب و اصول گرا به معرفی و تأیید نادر منتظریان اقدام میکنند؟ اگر نه، این تجمیع نه برای مردم است و نه آیندهای دارد.
آیا از فردا، پشت تریبونهای انتخاباتی نادر منتظریان، سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه، خلقی پور و رضاتوفیقی، پیشوا و سیدرضا عسکری کنار هم قرار میگیرند؟ اگر نه، قطعاً کلاهبرداری سیاسی است.
آیا از فردا در سخنرانیهای نادر منتظریان از جامعه مدنی و آزادی بیان و حقوق زندانیان سیاسی و... خواهیم شنید؟ اگه نه که بازی چشمبندی را جلوی مردم انجام دادهاند.
اگر نادر منتظریان اصولگرا است، چرا دکتر خلقی پور و سیدعلی محمد دانشی و سیدمسعود حسینی و... در کنارش نیستند؟ و اگر اصلاح طلب است، چرا رضاتوفیقی و حاج زارعی و بهرامی و دیگر اصلاح طلبان همراهی نمیکنند؟
اگر آزادی و اختیار سیاسی برای همگان است و دلیلی بر حضور اصلاح طلبان و اصولگرایان در کنار نادر منظریان نیست، چرا به تجمیع و نشست اصلاح طلبان با نادر منتظریان اصرار دارند و بشکن میزنند؟
اطاله کلام نکنم. این تزویر و ریای سیاسی در کنار نماد تهدید و قدرت سیاسی، فریبی است برای مردمی که محمد بهرامی اصلاح طلب و شیرعلی خرامین اصولگرا را رها کردهاند و با ایجاد جو روانی و موج سواری بر چنین نشستی، منفعتشان میجویند. نهایتاً لباس منصوب به اصلاحطلبی را از تن منتظریان در میآوردند (رتبه چهارمی غلام محمد زارعی را پس از دو دوره حمایت عدهای به نام اصلاحطلب را به خاطر آورید) و دوباره با بازی دیگر، مهرۀ جدیدی را به بازی میگیرند.
و این چنین است که در دیدار رؤسای جمهور، مردم استان، ۵ برابر جمعیتشان، درخواست حمایت مالی میکنند.
چرا به جای پر رنگ نمودن تضارب افکار و اندیشههای سیاسی، به تجمیع میپردازند؟
-اولین بهانه برای اصلاح طلبان، حذفهای مهندسی شدۀ چهرههای برتر اطلاح طلبی است. یعنی بهانهای که خود هم به آن اعتقاد ندارند. باید بپرسیم که اگر اصولگرایان به این امر غلط عمل میکنند، چرا شما پشت اصولگرایان وامانده میروید؟ یعنی همراهی شیخ حسن روحانی، بدفکرترین چهره اصولگرایی سنتی، همچون محمد خاتمی مدرنیته فکر میکند؟ یا در یاسوج، غلام محمد زارعی، در قامت سید باقر موسوی میاندیشد؟
- دومین بهانه اصلاحطلبان، جلوگیری از به محاق رفتن ایدههای اصلاح طلبی است. آیا سید ضیاء رضاتوفیقی میتواند ایدههای اصلاحطلبی را برای مردم اعمال کند یا محمدی تبار؟ آیا اصلاحطلبان صاحب اندیشه و شناسنامه دار میتوانند داعیۀ ایفای نگرشهای سیاسی اصلاح طلبی باشند یا کسانی که حتی یک جمله هم نمیتوانند در مورد مشی اصلاح طلبی بنویسند؟
پس این اصلاحطلبی، تزویری بیش نیست. چون هیچ کمکی به اصلاح طلبان و مردم، بویژه دانشجویان و جوانان اصلاحطلب نمیکند.
چرا اصولگرایان چنین اجتماعی را میپذیرند؟
-در بیست سال گذشته، رقابت سران اصولگرایی برای سوار شدن بر اسب قدرت و ثروت، وحشتناک بوده است. هر جایی نهادی غیردولتی بوده یا سرمایهای هنگفت وجود داشته که مورد ارزیابی قرار نگیرد، بلااستثناء اصولگرایان دور آن حلقه زدهاند. نفوذ در دولت اصلاح طلب روحانی که بعداً برای سرپوش نهادن بر ضعفها، نام آن را فراجناحی نهادند مصداقی از این ادعا است. اگر خاطر شریف مردم باشد، در زمان مناظره سیاسی سال ۱۳۹۶ ریاست جمهوری، بارها آقای حسن روحانی و مهندس جهانگیری این موضوع را از آیت الله رئیسی و دکتر قالیباف پرسیدند.
- اگر اصولگرایانی مثل نادر منتظریان و غلامحمد زارعی، رأیی دارند، چرا ایده و تفکرشان را زیر چتر اصلاح طلبی پنهان میکنند؟ آیا غیر از این است که اینها خود و نظرشان نزد مردم مقبولیت و مشروعیتی ندارد؟
بنابراین، نباید مردم فریب این بازیهای پوپولیسمی مدرن شده را بخورند. پشت ماجرای نشستِ منتظریان و عدهای به اصطلاح اصلاح طلب، سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه هستند که هر دو برای منفعت خود میکوشند. غیر از این باشد، با گرد خاک و کور کردن چشم مردم، منفعت مالی کسی تأمین نمیشود. مثلاً؛
آیا از فردا روزنامهها و سایتها و بزرگان هر دو جریان اصلاح طلب و اصول گرا به معرفی و تأیید نادر منتظریان اقدام میکنند؟ اگر نه، این تجمیع نه برای مردم است و نه آیندهای دارد.
آیا از فردا، پشت تریبونهای انتخاباتی نادر منتظریان، سیدباقر موسوی و ستار هدایتخواه، خلقی پور و رضاتوفیقی، پیشوا و سیدرضا عسکری کنار هم قرار میگیرند؟ اگر نه، قطعاً کلاهبرداری سیاسی است.
آیا از فردا در سخنرانیهای نادر منتظریان از جامعه مدنی و آزادی بیان و حقوق زندانیان سیاسی و... خواهیم شنید؟ اگه نه که بازی چشمبندی را جلوی مردم انجام دادهاند.
اگر نادر منتظریان اصولگرا است، چرا دکتر خلقی پور و سیدعلی محمد دانشی و سیدمسعود حسینی و... در کنارش نیستند؟ و اگر اصلاح طلب است، چرا رضاتوفیقی و حاج زارعی و بهرامی و دیگر اصلاح طلبان همراهی نمیکنند؟
اگر آزادی و اختیار سیاسی برای همگان است و دلیلی بر حضور اصلاح طلبان و اصولگرایان در کنار نادر منظریان نیست، چرا به تجمیع و نشست اصلاح طلبان با نادر منتظریان اصرار دارند و بشکن میزنند؟
اطاله کلام نکنم. این تزویر و ریای سیاسی در کنار نماد تهدید و قدرت سیاسی، فریبی است برای مردمی که محمد بهرامی اصلاح طلب و شیرعلی خرامین اصولگرا را رها کردهاند و با ایجاد جو روانی و موج سواری بر چنین نشستی، منفعتشان میجویند. نهایتاً لباس منصوب به اصلاحطلبی را از تن منتظریان در میآوردند (رتبه چهارمی غلام محمد زارعی را پس از دو دوره حمایت عدهای به نام اصلاحطلب را به خاطر آورید) و دوباره با بازی دیگر، مهرۀ جدیدی را به بازی میگیرند.
و این چنین است که در دیدار رؤسای جمهور، مردم استان، ۵ برابر جمعیتشان، درخواست حمایت مالی میکنند.
سال ۹۸ نطر حاج مسعود دکتر نیکبخت بود.
نگارنده محترم بغضت ۱۱ اسفند میترکه...