تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۴۱
کد مطلب : ۴۷۲۷۳۹
یادداشت؛
هر تیمی در یاسوج با فکر «بهرامی» شکست میخورد
۱۹
کبنا ؛یادداشت ارسالی - من جوانی از شهرستان بویراحمد هستم. روزگاری نه چندان دور، من، قهرمان و پهلوانِ ورزش شهرم بودم. یادم هست، بهترین بازیکنان تیم ملی و تیمهای مطرح باشگاهی کشور از جمله محمد نوازی ملی پوش باشگاه استقلال تهران با قراردادی دو الی سه ساله در تیم شهرداری یاسوج فوتبال خودشان را ادامه میدادند. چه هیجانی داشتیم! چه شور و نشاطی داشتیم! چه ول و وله و هلهلهای در شهر به پا بود! با تدبیر و شعورِ والای مدیران فوتبالدوست شهرم، در ورزشگاه تختی خاطرهسازی کردیم. آن روزها تیمهای گردن کلفت کشوری را با اقتدار شکست میدادیم و چه حماسههایی که میآفریدیم!
۱۲ سال جوانیمان را به فنا دادید هر گاه ریشمان را آنکاد میکردیم، ریشهمان را میکَندید. هرگاه تیپ میزدیم و میخواستیم جوانی کنیم، به بهانههای مختلف، انگ بیتربیتی و بیادبی و غرب زدگی میزدید.
۱۲ سال تحمل کردیم! ۱۲ سال بر گرده ما سوار شدید!
آن روزی که شهردار فهیم و پر آوازهی شهر یاسوج به فکر جوانان فوتبال دوستِ شهرمان بود، شما چه کاری برای فوتبال کردید؟ آیا غیر از این بود که مستمراً مانع میشدید که چرا در ورزشگاه تختی بچهها و جوانان هلهله میکنند؟ فراموش نمیکنم که چشم دیدنِ موفقیتهایمان را نداشتید. وقتی امروز میشنوم که از جوانان سخن میگویید و از اعتماد به جوانان حرف میزنید، هم خندهام میگیرد و هم گریه میکنم. چرا فکر میکنید که باید باور کنم امثال من را درک میکنید؟ وقتیامیر قلعه نویی مربی فعلی تیم ملی و آن روز تراکتورسازی تبریز اقرار میکرد که هر تیمی در یاسوج و در مقابل تیم شهرداری یاسوج شکست میخورد، یعنی اینکه هر مشکلی و هر آسیب بزرگی در مقابل فکر دکتر محمد بهرامی شکستپذیر است. اگر آن روز، گروههای انحصار طلب اجازه میدادند تا از تدبیر و تفکر دکتر محمد بهرامی به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بهره میبردیم، شاید امروز بسیاری از مشکلات و چالشهای فعلی را نداشتیم. آن همه چالش، آن همه مانع تراشی، آن همه بازخواست و شکایت از شهردار جوان و دوراندیش شهرمان را چگونه فراموش کنم؟ وقتی به روزهای خوبی که میتوانستم موفقیتهای بالاتری را در ورزش کشور به دست آورم، اما نگذاشتید، فکر میکنم، میبینم که فقط من میتوانم کجاندیشیهایتان را برای امروز، ترسیم کنم. چون همهٔ قدمهایی را که برای این مردم و فرزندانشان برداشته میشد، با جهالت و انحصارطلبی شکستید. فقط من میدانم با ما جوانان بویراحمد چه کردید.
مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون؛
بیایید تباه شدن انگیزه و استعدادم را بعد از شهرداری مهندس بهرامی مکاشفه کنید. به این بیندیشید که منِ جوان، تمام زندگیم، تمام هیجاناتم، تمام ابتکارات و توانمندیهایم به قیمت قدرت طلبی و ائتلاف و اتحادهای کذایی به ابتذال کشیده شد. به آمار آسیبهای اجتماعی، درگیریها و اختلافات قومیتی، به نرخ خودکشی و اعتیاد، به سرانه ورزش، به تعداد ورزشکاران و قهرمانان استان به هر آنچه در حوزهٔ اجتماعی و فرهنگی اهمیت دارد، بیاندیشید. به محرومیت ناشی از بیتدبیری گروهی که به انحاء مختلف به آیندهٔ من و ماها چسباندند، تدبر کنید. امروز باید در مقابل تمام جریانهای تمامیت خواهی که میخواستند دکتر بهرامی نباشد تا باز هم جلوی پیشرفت، استعداد و نبوغ فکری و ذاتیِ من و ماها را بگیرند، قد علم کنیم. نباید بگذاریم بار دیگر عرصه قدرت طلبیِ سیاسی به دست کسانی بیفتد که همواره مانع پیشرفت ما بودند. من اون روزها را به عینه دیدم. من روزهایی را دیدم که در مقابل بازیکنانی که میلیاردی دریافت کرده بودند، با تدبیر دکتر محمد بهرامی، با دوراندیشی دکتر محمد بهرامی و با فکر ناب و توسعه طلبانه دکتر محمد بهرامی، تمام قدرتهای فوتبال ایران را به زیر کشیدم. من داشتم در شهر خودم و به نام شهر خودم و در کنار مردم خودم به تیمهای مطرح کشوری و خارج از کشور راه پیدا میکردم، اما آمدید و پس از ۱۲ سال محرز و مسلم شد که هیچگاه نخواستید، منِ جوان و امثال من را درک کنید و بفهمید. چرا که ورزش را سیاسی کردید، فوتبال را سیاسی کردید، هیئتها را سیاسی کردید و نهایتاً هر کس که بخواهد در زمین خالی بدود باید سیاسی بشود و حتماً آدم شما باشد.
متأسفانه باید جوانان ما و نوجوانان ما برای شکوفایی استعدادهای خودشان به استانهای برخوردار مهاجرت بکنند و به نام استانهای همجوار، استعداد خودشان را به شکوفا برسانیم. این ظلمی است بر ما که نتیجهٔ آن همه بدعهدی و آن همه چالشهایی بود که در مدیریت شهرداری یاسوج ایجاد کردید. چقدر بشاش بودیم که جناب آقای دکتر بهرامی با تدبیر، با بینش، با اقتدار و با دوراندیشی خاصی که نسبت به جوانان و آینده شهرمان داشت، همه ما را به شکوفایی رساند.
و من میفهمم که چه گوهری را از دست دادیم. متأسفانه کسی پاسخگو نیست، الا مردمی که باید در روز ۱۱ اسفند در پای صندوقهای رأی حضور به هم رسانند و از تکرارهای بیفایده ممانعت کنند. باید بچههای شهرستانهای مارگون، دنا و بویراحمد دست در دست هم بگذاریم و مرد فراموش نشدنی جوانان و خادم شهرمان دکتر بهرامی را به عرصه مدیریت برگردانیم. بهامید آنکه بار دیگر، قدرتهای مطرح ورزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور را در پیشِ چشمِ مردمِ زجر کشیدهمان، شکست بدهیم و با سربلندی و اقتدار در کنار هم جشن بگیریم.
ان شاءالله یک انگشت و یک رای، آن هم به نام دکتر محمد بهرامی و سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
۱۲ سال جوانیمان را به فنا دادید هر گاه ریشمان را آنکاد میکردیم، ریشهمان را میکَندید. هرگاه تیپ میزدیم و میخواستیم جوانی کنیم، به بهانههای مختلف، انگ بیتربیتی و بیادبی و غرب زدگی میزدید.
۱۲ سال تحمل کردیم! ۱۲ سال بر گرده ما سوار شدید!
آن روزی که شهردار فهیم و پر آوازهی شهر یاسوج به فکر جوانان فوتبال دوستِ شهرمان بود، شما چه کاری برای فوتبال کردید؟ آیا غیر از این بود که مستمراً مانع میشدید که چرا در ورزشگاه تختی بچهها و جوانان هلهله میکنند؟ فراموش نمیکنم که چشم دیدنِ موفقیتهایمان را نداشتید. وقتی امروز میشنوم که از جوانان سخن میگویید و از اعتماد به جوانان حرف میزنید، هم خندهام میگیرد و هم گریه میکنم. چرا فکر میکنید که باید باور کنم امثال من را درک میکنید؟ وقتیامیر قلعه نویی مربی فعلی تیم ملی و آن روز تراکتورسازی تبریز اقرار میکرد که هر تیمی در یاسوج و در مقابل تیم شهرداری یاسوج شکست میخورد، یعنی اینکه هر مشکلی و هر آسیب بزرگی در مقابل فکر دکتر محمد بهرامی شکستپذیر است. اگر آن روز، گروههای انحصار طلب اجازه میدادند تا از تدبیر و تفکر دکتر محمد بهرامی به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بهره میبردیم، شاید امروز بسیاری از مشکلات و چالشهای فعلی را نداشتیم. آن همه چالش، آن همه مانع تراشی، آن همه بازخواست و شکایت از شهردار جوان و دوراندیش شهرمان را چگونه فراموش کنم؟ وقتی به روزهای خوبی که میتوانستم موفقیتهای بالاتری را در ورزش کشور به دست آورم، اما نگذاشتید، فکر میکنم، میبینم که فقط من میتوانم کجاندیشیهایتان را برای امروز، ترسیم کنم. چون همهٔ قدمهایی را که برای این مردم و فرزندانشان برداشته میشد، با جهالت و انحصارطلبی شکستید. فقط من میدانم با ما جوانان بویراحمد چه کردید.
مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون؛
بیایید تباه شدن انگیزه و استعدادم را بعد از شهرداری مهندس بهرامی مکاشفه کنید. به این بیندیشید که منِ جوان، تمام زندگیم، تمام هیجاناتم، تمام ابتکارات و توانمندیهایم به قیمت قدرت طلبی و ائتلاف و اتحادهای کذایی به ابتذال کشیده شد. به آمار آسیبهای اجتماعی، درگیریها و اختلافات قومیتی، به نرخ خودکشی و اعتیاد، به سرانه ورزش، به تعداد ورزشکاران و قهرمانان استان به هر آنچه در حوزهٔ اجتماعی و فرهنگی اهمیت دارد، بیاندیشید. به محرومیت ناشی از بیتدبیری گروهی که به انحاء مختلف به آیندهٔ من و ماها چسباندند، تدبر کنید. امروز باید در مقابل تمام جریانهای تمامیت خواهی که میخواستند دکتر بهرامی نباشد تا باز هم جلوی پیشرفت، استعداد و نبوغ فکری و ذاتیِ من و ماها را بگیرند، قد علم کنیم. نباید بگذاریم بار دیگر عرصه قدرت طلبیِ سیاسی به دست کسانی بیفتد که همواره مانع پیشرفت ما بودند. من اون روزها را به عینه دیدم. من روزهایی را دیدم که در مقابل بازیکنانی که میلیاردی دریافت کرده بودند، با تدبیر دکتر محمد بهرامی، با دوراندیشی دکتر محمد بهرامی و با فکر ناب و توسعه طلبانه دکتر محمد بهرامی، تمام قدرتهای فوتبال ایران را به زیر کشیدم. من داشتم در شهر خودم و به نام شهر خودم و در کنار مردم خودم به تیمهای مطرح کشوری و خارج از کشور راه پیدا میکردم، اما آمدید و پس از ۱۲ سال محرز و مسلم شد که هیچگاه نخواستید، منِ جوان و امثال من را درک کنید و بفهمید. چرا که ورزش را سیاسی کردید، فوتبال را سیاسی کردید، هیئتها را سیاسی کردید و نهایتاً هر کس که بخواهد در زمین خالی بدود باید سیاسی بشود و حتماً آدم شما باشد.
متأسفانه باید جوانان ما و نوجوانان ما برای شکوفایی استعدادهای خودشان به استانهای برخوردار مهاجرت بکنند و به نام استانهای همجوار، استعداد خودشان را به شکوفا برسانیم. این ظلمی است بر ما که نتیجهٔ آن همه بدعهدی و آن همه چالشهایی بود که در مدیریت شهرداری یاسوج ایجاد کردید. چقدر بشاش بودیم که جناب آقای دکتر بهرامی با تدبیر، با بینش، با اقتدار و با دوراندیشی خاصی که نسبت به جوانان و آینده شهرمان داشت، همه ما را به شکوفایی رساند.
و من میفهمم که چه گوهری را از دست دادیم. متأسفانه کسی پاسخگو نیست، الا مردمی که باید در روز ۱۱ اسفند در پای صندوقهای رأی حضور به هم رسانند و از تکرارهای بیفایده ممانعت کنند. باید بچههای شهرستانهای مارگون، دنا و بویراحمد دست در دست هم بگذاریم و مرد فراموش نشدنی جوانان و خادم شهرمان دکتر بهرامی را به عرصه مدیریت برگردانیم. بهامید آنکه بار دیگر، قدرتهای مطرح ورزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور را در پیشِ چشمِ مردمِ زجر کشیدهمان، شکست بدهیم و با سربلندی و اقتدار در کنار هم جشن بگیریم.
ان شاءالله یک انگشت و یک رای، آن هم به نام دکتر محمد بهرامی و سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.