تاریخ انتشار
شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۳
کد مطلب : ۴۹۰۱۰۸

صدای پای «تندروان» می‌آید / رویکردهای اقتصادی و فرهنگی سعید جلیلی؛ از «تئوری رشد اقتصادی بر اثر ایمان و تقوا» تا «تلاش برای تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها»

۰
صدای پای «تندروان» می‌آید / رویکردهای اقتصادی و فرهنگی سعید جلیلی؛ از «تئوری رشد اقتصادی بر اثر ایمان و تقوا» تا «تلاش برای تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها»
کبنا ؛
سعید جلیلی نامزد اصلح جبهه پایداری است؛ چهار روز پیش از انتخابات 1403، جبهه پایداری با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «جبهه پایداری ... با اکثریت آرای شورای مرکزی، جناب آقای دکتر سعید جلیلی را نامزد اصلح برای مسئولیت خطیر چهاردهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران می‌داند و ضمن دعوت از تمامی مردم شریف و بصیر میهن اسلامی و نیز فعالان سیاسی، جوانان و دلسوزان انقلاب اسلامی در جهت معرفی نامزد اصلح، می‌خواهد تمام همت و توان خود را برای تبلیغ و حمایت از وی به کار گیرند».
به گزارش کبنا نیوز، هر چند ویژگی‌های شخصی نامزدهای انتخاباتی بسیار مهم است، اما مهم‌تر از همه، رویکرد گروه‌ها و جریان‌هایی هستند که نامزد انتخاباتی با آن‌ها در ارتباط است و حمایت آن‌ها را پشت سر خود دارد. بر این اساس، پیش از معرفی جلیلی، لازم است بدانیم جبهه پایداری که جلیلی را نامزد اصلح خود می‌داند دارای چه رویکردی است.
جبهه پایداری انقلاب اسلامی به عنوان «راست‌ترین حزب ایران» پس از وقایع انتخابات ۱۳۸۸ و مطرح شدن نزدیکان محمود احمدی‌نژاد با عنوان «جریان انحرافی»، در مردادماه سال ۱۳۹۰ با برگزاری همایشی در حسینیه الزهرا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رسماً اعلام موجودیت کرد. این جبهه با حضور جمعی از وزرای پیشین احمدی‌نژاد و با با رهبری معنوی محمدتقی مصباح یزدی تشکیل شد. مواضع سیاسی اعضای جبهه پایداری، همیشه بحث‌برانگیز بوده است. چهره‌هایی همچون صادق محصولی، سید محمد نبویان، روح‌الله حسینیان، حمید رسایی و مرتضی آقاتهرانی از اعضای اصلی این جبهه هستند‌. حسن حمیدزاده، ستار هدایت‌خواه، حسین جلالی، علیرضا عسگریان و سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی نیز از دیگر اعضای جنجالی جبهه‌اند.
با توجه به رویکرد اعضای آن، جبهه پایداری یکی از گروه‌های سیاسی تندرو و رادیکال به حساب می‌آید. ۱۱ سال پیش محمدجواد باهنر نائب رئیس دوم و از شخصیت‌های تأثیرگذار مجلس وقت، گفت: «جبهه پایداری را با توجه به اصول و مواضع اتخاذ شده در بین اصولگرایان، یك جریان نسبتاً تندرو می‌دانیم كه در اقلیت هستند». او در همان مصاحبه صفاتی همچون «توهم»، «تسویه‌گری سیاسی»، «موضع‌گیری تند» و ... را به این جبهه نسبت داده بود.
باهنر همان یک دهه پیش به‌خوبی رویکردهای جبهه پایداری را کشف کرده بود. او معتقد بود «فراکسیون اصولگرایان مجلس، مواضع نرم‌تری از جبهه پایداری دارند». ۱۰ سال پس از مصاحبه باهنر که خود یکی از شخصیت‌های اصولگراست، حسین کنعانی‌مقدم یکی دیگر از فعالان سیاسی اصولگرا همان انتقادات را اما این بار به شکلی واضح‌تر نسبت به جبهه پایداری بروز داد. او در روزنامه ستاره صبح نوشت: «پایداری‌ها از لاکی که داشتند خارج شده‌اند و خود را به طوری شفاف‌تر تعریف می‌کنند». او با تاکید بر این‌که پایداری‌ها راه خود را از اصولگرایی جدا کرده‌اند، گفت: «آنها اهداف خود را نمی‌توانند در ساختار اصولگرایی دنبال کنند». اما پرسش این است که مگر اهداف آن‌ها چیست که در ساختار مرسوم اصولگرایی محقق نمی‌شود؟ به نظر کنعانی مقدم، آنها حکومت اسلامی را ایده‌آل خود می‌دانند.
کافیست نگاهی به حوادث تاریخی روزهای پس از انقلاب تاکنون بیندازیم تا روشن شود بخش عمده‌ای از جریان اصولگرایی، از انقلاب تا امروز به دنبال شکل‌گیری جمهوری اسلامی بودند و این هدف را دنبال کرده و از دستاورد انقلاب حفاظت کرده‌اند. اما اعضای جبهه پایداری جمهوری‌خواه نیستند و هدف تشکیل حکومتی اسلامی را دنبال می‌کنند.
این در حالیست که بر اساس قانون اساسی، شکل حکومت پس از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است نه حکومت اسلامی. حذف جمهوریت از نظامی که از انقلاب سال ۱۳۵۷ برآمده، مصداق نقض قانون اساسی کشور است.
روشن است جبهه پایداری نه کلیت اصولگرایی، بلکه حتی بخش کوچکی از آن نیز نیست. بنابراین وقتی از جریان پایداری حرف می‌زنیم از افرادی صحبت می‌کنیم که خود را تافته‌ای جدابافته از جریان اصولگرایی و کلیت سیاسی کشور می‌پندارند.
با وجود انتقاداتی که نسبت به رویکرد و مواضع این گروه وجود دارد، اما قائم مقام وقت جبهه‌ پایداری، وقعی به این انتقادات نمی‌نهد. صادق محصولی چندی پیش گفته بود: «ممکن است عده‌ای ما را افراطی بخوانند اما مهم نیست». هر چند جبهه پایداری تافته‌ای جدابافته است، اما تلاش‌های زیادی کرد که بتواند با ایجاد وحدت در بین اصولگرایان، خود را به عنوان رهبر معنوی این جناح سیاسی مطرح کند. در هر صورت نتوانست این مقام را به دست بیاورد. صادق محصولی در مورد آن چنین بود: «برخی شیاطین هستند که نمی‌خواهند بگذارند اصولگرایان به وحدت برسند».
«پایداری‌ها تعدادشان چندان زیاد نیست، اما سر و صدا و هیاهویشان بلند است»؛ این روایتی است که محسن رهامی نسبت به جبهه پایداری دارد. به گفته این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، «آن‌ها می‌خواهند جریان اصولگرا را مطابق مقصود خود شکل دهند و تلاششان این است که با شعارهای تند و رادیکال، کل جریان اصولگرایی را بنام خود به ثبت برسانند. به نظر می‌رسد این جبهه، اعتقاد چندانی به امر انتخابات به معنی واقعی خود، ندارند و انتخابات را برای ظاهرسازی لازم می‌دانند». این در حالی است که در قانون اساسی صراحتاً به انتخابات اشاره شده است و هر گونه تضعیف انتخابات، پشت پا زدن به قانون اساسی کشور است.
حال این گروه، سعید جلیلی را نامزد اصلح خود می‌داند. بنابراین دور از انتظار نیست که مواضع جلیلی تفاوت چندانی با مواضع جبهه پایداری نداشته باشد. چرا که آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند شخصی که می‌تواند ایدئولوژی آنها را تحقق ببخشد در حال حاضر کسی جز جلیلی نیست.
اما سعید جلیلی کیست؟ جلیلی سیاستمدار و دیپلمات ۵۹ ساله‌ای است که به‌عنوان عضو شورای راهبردی روابط خارجی، عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی بوده است. او از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران را برعهده داشت. مذاکرات هسته‌ای در دوره تصدی او، منجر به صدور سنگین‌ترین قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و با رأی مثبت چین و روسیه بوده است؛ قطعنامه‌هایی که هزینه‌های سنگین اقتصادی و نظامی را برای ایران به همراه داشت.
همین عملکرد او در فعالیت‌های انتخاباتی 1392 منجر به نقدهای اساسی علی اکبر ولایتی دیگر نامزد اصولگرا نسبت به او شد. ولایتی در آن روزها به او گفت که جلسات مذاکرات را با کلاس‌های منطق و فلسفه اشتباه گرفته است. همان روزها بود که نام جلیلی برای بخش زیادی از جامعه ایران مطرح شد؛ البته پیش از آن نیز نام جلیلی با مذاکرات هسته‌ای گره خورده بود که در نهایت منجر به صدور قطع‌نامه‌ها و تحریم گسترده کشور شد. در انتخابات سال 1392 که حسن روحانی اکثریت آراء را به دست آورد، جلیلی تنها چهار میلیون رأی توانست کسب کند. مواضع او در مناظرات انتخاباتی انتقادات زیادی را برانگیخت. به عنوان مثال او در آن مناظرات، خواستار تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها شد. او گفت: «تفکیک جنسیتی و اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها جزو برنامه‌های اصلی و یکی از محورهای اساسی برنامه‌های دولت من است«. همین اظهار نظر کافی بود تا بخش عظیمی از واجدان شرایط رأی یعنی همان دانشجویان و دانشگاهیان نسبت به جلیلی روی برگردانند.
البته این رویکرد تندروانه تنها به مسائل فرهنگی ختم نمی‌شود. او از مخالفان سرسخت برجام نیز به شمار می‌آید؛ او در ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ در نامه‌ای، خواستار قطع مذاکرات برجام شد. همچنین در مورد اف‌ای‌تی‌اف گفت که امضای کنوانسیون‌های بین‌المللی هیچ فایده‌ای برای ایران ندارد. جلیلی در حالی که روابط جهانی و کنوانسیون‌های جهانی را قبول ندارد، معتقد است که راه حل رشد اقتصادی افزایش ایمان و تقوای مردم است. جلیلی در یکی از اظهار نظرهایش گفته بود: «اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند، رشد اقتصادی و برکات الهی بر سر آنان گشوده خواهد شد«. تئوری رشد اقتصادی به علت افزایش تقوا، احتمالاً یکی از بحث‌برانگیزترین تئوری‌های اقتصادی باشد که نوبلیست‌های اقتصاد دنیا را متحیر خواهد کرد. از این تئوری می‌توان پیش‌فرض‌های متعددی استخراج کرد؛ یک) نخستین پیش‌فرض این است که ایرانیان تقوا و ایمان کافی ندارند. چرا که اگر داشتند، ما رشد اقتصادی داشتیم. دو) پیش‌فرض دوم این است که کشورهای دارای رشد اقتصادی، از ایمان و تقوای کافی بهره‌مند هستند. سوم) آخرین پیش‌فرض نیز این است که برای پیشرفت اقتصادی علم اقتصاد اهمیتی ندارد و باید ایمان و تقوای مردم را افزایش دهیم؛ به همین سادگی!
جلیلی سابقه چندانی در پست‌های مدیریتی ندارد؛ اصولاً او بیش از آن‌که شخصیتی اجرایی باشد، فردی نظری است و به نظر می‌رسد دوست دارد چهره‌ای در سایه از خود بازنمایی کند. البته حالا به این نتیجه رسیده از سایه بیرون آید. جلیلی در بیانیه‌ای که بعد از شکست در انتخابات ۱۳۹۲ منتشر کرد، ایده تشکیل دولت در سایه را مطرح کرد.
یکی از مهمترین مسائلی که نباید آن را نادیده گرفت، چهره‌ای است که از جلیلی در فضای سیاسی بین‌المللی وجود دارد. بسیاری از رسانه‌ها مهم دنیا جلیلی را به عنوان چهره‌ای تندرو بازنمایی می‌کنند. برخی از روایت‌های جهانی در مورد او را می‌توان در صفحه ویکی‌پدیای او دید؛ واشینگتن پست او را «فردی انعطاف‌ناپذیر می‌داند که به رغم تحریم‌های فلج‌کننده غرب علیه ایران که فشار زیادی بر روی طبقه متوسط مردم داشته است، همچنان ایالات متحده آمریکا را کشوری در آستانه شکست جلوه دهد.» بی‌بی‌سی می‌گوید: «او فاقد تجربه اداری برای اداره کشور است». به گفته رادیو بین‌المللی فرانسه: «جلیلی فاقد تجربه کار اجرایی و بی‌بهره از همکاران مورد نیاز برای تشکیل دولت است». آتلانتیک نقل می‌کند که این بحث در واشینگتن نقل می‌شد که برای مقامات آمریکایی انتخاب شدن جلیلی (به‌عنوان رئیس‌جمهور) اهمیتی ندارد. چرا که حداقل دیگر لازم نیست با او سر میز مذاکره بنشینند؛ زیرا در میان شش قدرت بزرگی که در حال مذاکره با ایران بودند، جلیلی از جهت سخنوری‌های طولانی و تاکتیک‌های سرگردان‌کننده‌اش که در طی شش دور مذاکرات از آوریل ۲۰۱۲ به هیچ نتیجه‌ای منجر نشده‌بود، معروف بود.
این تنها بخشی از روایت‌هایی است که ما از طریق ویکی‌پدیا به آن دسترسی داریم؛ برای درک بیشتر ماجرا نگاه به روایت قدرت‌های جهانی از شیوه مذاکره جلیلی، ضروری به نظر می‌رسد. به هر حال سعید جلیلی آن‌چنان که در بالا نشان داده شد دارای مواضع نزدیکی به مواضع جبهه پایداری است و همان‌طور که پایداری‌ها به تندروی معروف هستند، جلیلی نیز چنین مشی‌ای دارد. کافیست کمی صبر کرد تا در صورت پیروزی، تشکیل دولت دهد؛ از دور صدای پای تندروان می‌آید.
نام شما

آدرس ايميل شما

پنج شگفتی در گزارش رسمی تورم خوراکی

پنج شگفتی در گزارش رسمی تورم خوراکی

قیمت هندوانه و گوجه‌فرنگی طبق آمار‌های رسمی در یک سال گذشته به‌ترتیب ۸۲ و ۷۶ درصد جهش ...
گره افزایش حقوق و دستمزد چگونه باز می‌شود؟

گره افزایش حقوق و دستمزد چگونه باز می‌شود؟

ما باید در بخش کارگری هم به دنبال طرح‌های نو و خلاق باشیم و سعی کنیم مشارکت کارگران در ...
تحول در دولت با انتصاب زنان

تحول در دولت با انتصاب زنان

رئیس‌جمهور با انتصابات اخیر خود در دولت به ویژه در حوزه زنان تحول بزرگی را ایجاد کرده ...
1