تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۲۴
کد مطلب : ۴۹۷۷۵۶
یادداشت
هشدار! هشدار! خانوادهها و مسئولان در خصوص آسیب جدی خودکشی برنامهریزی و چارهاندیشی کنند / شورای فرهنگ عمومی شهرستان کهگیلویه همه را به خط کند
۲
کبنا ؛
آمار خودکشی در شهرستان کهگیلویه به شکلی محسوس در حال افزایش است. با اینکه آمار این پدیده سیاه عمومی نمیشود اما شواهد حاکی از اینست در سه ماه گذشته، بیش از ده مورد خودکشی در این شهرستان رخ داده است که این امر به مثابه زنگ هشداری جدی برای تمامی نهادهای مسئول میباشد. این بحران نمایانگر ناکارآمدی سیاستها و برنامههای پیشین در مقابله با این معضل از یکسو و تغییر وضعیت سبک زندگی از سوی دیگر است. دیگر نمیتوان با توجیهات کلیشهای از کنار این فاجعه عبور کرد.
در دنیای دیجیتال امروز، فضای مجازی نقش بسیار مهمی در شکل گیری سلامت روان افراد ایفا میکند. طبیعت رسانههای اجتماعی، جایی که مقایسههای مداوم و نیاز به تایید خود میتواند تصورات غلطی از خود ایجاد کند، به احساس ناتوانی و اعتماد به نفس پایین منجر میشود. این فضاها، با برجسته کردن تنها جنبههای مثبت و موفقیتهای دیگران، میتوانند حس شکست و نارضایتی از خود را در افراد به وجود آورند. این مشکل به ویژه در میان جوانان و نوجوانان بیشتر به چشم میخورد و آنان را در معرض افزایش علائم افسردگی، اضطراب و مشکلات روانی دیگر قرار میدهد.
خودکشی دومین علت اصلی مرگ و میر در سنین 15 تا 29 سال در سطح جهان است و همواره یکی از نگرانیهای عمده بهداشت عمومی به شمار میآید. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، نرخ استاندارد خودکشی ۹ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر اعلام شده است. تحقیقات علمی در کشورهایی که از دقیقترین ابزار و روشهای علمی برای پیشگیری از خودکشی استفاده کردهاند، نشان میدهند که هیچگاه نمیتوان این اتفاقات تلخ را به صفر رساند. این پدیده چند بعدی است و عوامل مختلفی در آن دخیلاند. در نگاه اول ممکن است تصور شود که مشکلات اقتصادی عامل اصلی خودکشیها در کهگیلویه هستند، اما نتایج تحقیقات محلی نکات و عواملی دیگر را نمایان میسازد. بسیاری از افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند، مشکلات معیشتی حادی نداشتند، بلکه نبود امید به آینده، فشارهای روانی، تنهایی و کمبود امکانات فرهنگی و اجتماعی نقش پررنگتری در تصمیم آنها داشته است.
عملکرد شورای فرهنگ عمومی شهرستان در سالیان اخیر تناسبی با تغییر و تحولات در فرهنگ و زندگی عموم مردم نداشته و برنامههای مناسبی ارائه نشده است. این شورا که باید به عنوان نهاد سیاستگذار فرهنگی عمل کند، صرفاً به برگزاری جلسات مناسبتهای تقویمی بسنده کرده است. درحالیکه یکی از وظایف اصلی آن، مقابله با آسیبهای اجتماعی است، کمتر اقدام عملی و اثربخشی در این راستا انجام داده است. با وجود اینکه چندین ماه است که خبر خودکشیها بنابر دلایلی کاملاً موجه عمومی نمیشود ، این شورا حتی یکبار هم در این باره تشکیل جلسه نداده تا از نهادهای متولی که اعضای این شورا هستند، علتها را جویا شود و برای چارهاندیشی اقدامی انجام دهد. این بیتوجهی برای تمام شهروندان غیر قابل قبول است. اگر هم جلسهای برگزار شده؛ بهخوبی اطلاعرسانی نشده است.
شورای فرهنگ عمومی این ظرفیت و قدرت را دارد که به عنوان قرارگاه پیشگیری از آسیب های اجتماعی دستگاه های مربوطه را موظف به ارائه و اجرای سیاست های صحیح و پیشگیرانه کرده و نقشی در کاستن از آین آسیب ها ایفا نماید.
شبکه بهداشت و درمان نیز در پیشگیری از خودکشی و ارائه خدمات سلامت روان، عملکرد قابل قبول نداشته است. کمبود متخصصان روانشناس و مشاور، نبود خدمات کافی رایگان مشاوره ای برای افراد در معرض خطر، اطلاعرسانی ناکافی درباره افسردگی و بحرانهای روحی، باعث شده است که بسیاری از افراد پیش از اقدام به خودکشی، هیچ راهکاری برای حل مشکلات خود نداشته باشند. این کمکاریها، مستقیماً جان افراد را به خطر انداخته و هیچ توجیهی برای آن پذیرفته نیست. هرچند نهادهای مربوطه اقداماتی را انجام میدهند، اما کاملاً مشخص است که این اقدامات کافی نبوده و باید با انرژی مضاعف، اقدامات مؤثرتر و گستردهتری صورت گیرد.
یکی از بزرگترین مشکلات این شهرستان، کمبود شدید فضاهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی برای جوانان است. نبود امکانات مناسب برای پر کردن اوقات فراغت، در کنار ضربات فضای مجازی به روح و روان نوجوانان و جوانان باعث افزایش افسردگی و ناامیدی در میان این افراد شده است. چگونه میتوان از جوانان انتظار داشت که روحیهای شاداب و امید به آینده داشته باشند، وقتی هیچ فضای تفریحی، ورزشی و فرهنگی مناسبی برای تخلیه هیجانات و کشف استعدادهایشان وجود ندارد؟ این محرومیت نهتنها بر سلامت روان آنها اثر منفی میگذارد، بلکه به افزایش آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد و خودکشی منجر میشود.
از آن جایی که بخش عمده ای از قربانیان مرگ سیاه ، دانش آموزان اند ضرورت موکد دارد آموزش و پرورش از بیبرنامهگی در این خصوص و روزمرگی خارج شده و با مکاتبه با نهادهای بالادستی برای خود وظایفی مقطعی و خاص جهت کاستن سرعت روند این پدیده نامبارک در نظر بگیرد. معلمان و مشاوران مدارس نیازمند آموزشهای لازم برای شناسایی و حمایت از دانشآموزان در معرض خطر اند. بیتعارف باید گفت شرایط فرزندانمان به نحوی نیست که معلمان عزیز بخاطر مشکلات موجود اقتصادی، با بیانگیزگی در مدارس حاضر شوند و منتظر پایان وقت اداری باشند. ضروری دارد که برنامههای آموزشی در زمینه سلامت روان، مهارتهای زندگی و مقابله با استرس در مدارس کهگیلویه اجرایی شوند و از حالت بروکراسی خام و توجه صرف به متون کم خاصیت خارج شود؛حتی اگر در نظام رسمی آموزشی اجرای این مهم در نظر گرفته نشده باشد. چرا که امروزه جان فرزندان مان از هر آموزشی ارجح تر است.
در همین راستا وزارت آموزش و پرورش و در سطح شهرستان ادارههای آموزش و پرورش باید به رسالت خود در امر پرورش اهتمام ویژه تری داشته باشند تا کمتر شاهد یک میز با قاب عکس و یک گل در کلاسهای درس باشیم.
بر همگان واضح است نسخههای کلی و ملی برای مقابله با بحران خودکشی در شهرستان کهگیلویه کارایی ندارند. چرا که حتی اگر طرحی وجود داشته باشد، متناسب با زیست بوم فرهنگ این دیار نیست. ضرورت ایجاب میکند یک رویکرد بومی و متناسب با فرهنگ، آدابورسوم و مشکلات خاص این شهرستان تدوین شود. این مهم تنها زمانی محقق خواهد شد که تمامی نهادهای محلی در همکاری هماهنگ و مستمر، راهکارهای مشخصی را که نهاد های علمی با توجه به واقعیت های موجود شهرستان تعریف میکنند ، به اجرا برسانند. تعلل بیشتر در این زمینه، تنها به افزایش این فجایع دامن خواهد زد.
زمان برای بحثهای بیثمر و جلسات بدون خروجی به پایان رسیده است. شورای فرهنگ عمومی میبایست از حالت جلسات تکراری و بحثهای کلی خارج شود و برای خود نقش قرارگاه پیشگیری از معضلات اجتماعی و فرهنگی قائل شود. شبکه بهداشت و درمان باید مسئولیت خود را در حوزه سلامت روان جدیتر بگیرد. دانشگاهها و حوزههای علمیه باید به وظایف علمی و فرهنگی خود عمل کنند. همچنین، آموزشوپرورش باید اقدامات پیشگیرانه را در اولویت خود قرار دهد. توسعه فضاهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی در سطح شهرستان نیز باید در اولویت قرار گیرد. اگر همین امروز اقدام جدی صورت نگیرد، در آیندهای نه چندان دور، با بحرانهای اجتماعی بزرگتری مواجه خواهیم شد. مسئولیت این آسیب جدی بر دوش کسانی است که توانایی اقدام دارند و سکوت کردهاند.
اما در نهایت، نباید از نقش خانوادهها غافل شد. ضعف یک نهاد هرگز نمیتواند توجیهی برای فرار والدین از مسئولیتهای تربیتی شان در قبال فرزندانشان قلمداد شود. خانوادهها باید به جای بهانهتراشی و مقصر دانستن جامعه، برای فرزندانشان وقت بگذارند و به نیازهای عاطفی و روانی آنها توجه کنند. تحقیقات علمی در کشورهایی که از دقیقترین روشهای علمی برای پیشگیری از خودکشی استفاده کردهاند، نشان میدهد که این پدیده هرگز به صفر نخواهد رسید. والدین باید بدانند که این اتفاق همیشه برای همسایه نخواهد بود. آیا واقعاً تصور میکنید که فرزندتان از این خطر مصون است؟ لحظهای را تصور کنید که فرزندتان، در اوج ناامیدی و تنهایی، دست به اقدامی جبرانناپذیر بزند. لحظهای که دیگر هیچ فرصتی برای جبران نخواهید داشت.
این یادداشت صرفا به منظور تذکر و تنبه خانواده ها و نهادها در پیشگیری از این معضل نازیبا نگاشته شده است و امید میرود متولیان امر در اولین فرصت اقداماتی راهگشا داشته باشند.