تاریخ انتشار
جمعه ۴ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۵
کد مطلب : ۴۰۰۲۴۰
یادداشت |
خروج آمریکا از برجام؛ بازنده کیست؟!
سید ابراهیم دادگر
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
برجام، برنامه جامع اقدام مشترک، توافق جامع و نهایی هستهای وین، join Comprehensive Plan of Actiont فتح الفتوح، ترکمانچای و... عناوینی بود که در این چند سال هر کس از دریچه نگاه و با ادبیات خود به توافق هسته ایران با گروه موسوم به 1+5 تعمیم میداد. این توافق از همان ابتدا تفسیرهای متفاوتی با خود به همراه داشت و اگر کسانی که با دیده انصاف و واقع بینی به این توافق نگاه دارند را کسر بگیریم با اندکی مسامحه میتوان گفت جامعه را به دو قطبی منتقدان و مدافعان خود (برجام) تبدیل کرد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، توافقی بین المللی بر سر برنامه هستهای ایران است که در تاریخ 14 ژوئیه 2015 میان ایران و کشورهای گروه 1+5 (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) در شهر وین صورت گرفت.
مذاکرات طولانی مدت و طاقت فرسا میان ایران و 6 قدرت جهانی برای دستیابی طرفین به "برجام"، همزمان با "توافق موقت ژنو" در نوامبر 2013 آغاز شد.
پس از توافق ژنو، دو طرف مذاکرات را به مدت 20 ماه ادامه دادند تا سرانجام در آوریل 2015 به "تفاهم لوزان" به عنوان چارچوبی برای توافق وین دست یافتند. که بر این اساس ایران تعهداتی را پذیرفت و در ازای اجرای تعهدات، ایران از ذیل تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا خارج میشد.
متن برجام یا همان توافق وین، توسط فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان با حضور رسانهها به زبانهای انگلیسی و فارسی قرائیت شده و اعلام شد که طرفین به توافق جامع دست یافتهاند.
پس از دستیابی طرفین به برجام، شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه مشهور 2231، رسماً از این توافق حمایت کرده و با گنجاندن آن در حقوق بین الملل، عمل به برجام را به صورت قانونی الزام آور کرد. با صدور این قطعنامه الزام آور هر شش قطعنامه قبلی که علیه ایران صادر شده بود و منجر به تحریمهای وسیع در رابطه با موضوع هستهای علیه کشورمان شده بود را ملغی کرد.
اما دیری نگذشت که دولت جدید ایالات متحده و در راس، دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید در تاریخ 8 می 2018 تصمیم خود مبنی بر توقف مشارکت ایالات متحده آمریکا در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و آغاز برقراری مجدد تحریمهای هستهای که بر اثر برجام لغو شده بود را اعلام کرد. توأم با این اعلام، ترامپ یک یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری امضاء کرد که وزیر خارجه و وزیر خزانه داری را موظف میکرد تا بلافاصله برای اعمال مجدد همه تحریمهای لغو شده یا برداشته شده به موجب برجام آماده شوند؛ و از آنها خواست که این اقدامات باید در زودترین زمان ممکن، که بیش از 180 روز بعد از امضای این یادداشت نخواهد بود، انجام شود.
حال سوالی که اذهان عمومی را به خود معطوف کرده این است که خروج ایالات متحده از برجام چه آثار و تبعاتی خواهد داشت؟ آیا به لحاظ حقوق بینالملل آمریکا متعهد بود تا به عضویت در این توافق ادامه دهد یا چنین تعهدی در کار نبود و ایالات متحده یا هر یک از طرفهای دیگر میتوانستند هر زمان خواستند از برجام کنار بکشند؟ آیا با وجود خروج آمریکا از برجام حقوق بینالملل نقض شد یا خیر؟ و...
برای پاسخ دادن به این سوالات باید به دو موضوع توجه داشت. موضوع نخست به ماهیت برجام مرتبط است. آیا برجام، معاهدهای بینالمللی است یا سندی سیاسی؟ اگر برجام را معاهدهای بین المللی بدانیم برای یافتن پاسخ باید به حقوق معاهدات بینالمللی رجوع کنیم و امکان یا عدم امکان خروج از برجام را به عنوان یک معاهده بین المللی بررسی کنیم. اما اگر برجام را توافقی غیرحقوقی، یعنی فاقد توان ایجاد تعهد حقوقی بدانیم تنها منبع ایجاد تعهد به لحاظ حقوق بینالملل، قطعنامه 2231 شورای امنیت خواهد بود که برجام را تایید و ضمیمه خود کرده است و باید دید این قطعنامه تعهدی برعهده کشورهای طرف برجام درخصوص پایبندی به آن را ایجاد کرده است یا خیر؟
باید گفت زمانی که این توافق نوشته شد نخواستند در قالب معاهده الزام آور نوشته شود. علت هم این بود که خود طرف ایرانی نمیخواست این توافق هستهای حالت معاهده الزام اور داشته باشد.
بنابراین ماهیت حقوقی این توافقنامه یعنی «برنامه جامع اقدام مشترک» نام گرفت تا معاهده محسوب نشود. بنابراین چون معاهده محسوب نمیشود در نتیجه ایالات متحده میگوید خب به نفع کشورم نیست و خارج میشوم؛ منتهی طبق کنوانسیون معاهدات وین ارکان معاهده را دارد. اول اینکه کتبی است، دوم اینکه الزام آور و تعهدآور است و سوم اینکه کنگره امریکا و مجلس ایران هم تصویب کردهاند. به این دلایل الزام آور است، در نتیجه ترامپ با خروج از برجام ناقض حقوق بین الملل معاهدات و برجام است.
نکته دوم اینکه ترامپ نمیتواند از فورس ها و ضمانت اجراهای برجام استفاده کند. مثلاً اگر ایران برجام را نقض نکند؛ آمریکا نمیتواند از "شرط ماشه" استفاده و پرونده را به شورای امنیت بکشاند و از آنها محروم است، کما اینکه در کمیته برجام توازن قوا به نفع چین، روسیه و ایران تمام شد.
از نظر حقوق بین الملل خروج ترامپ از برجام به زیان امریکا و به سود ایران است. چون ایران از فصل هفتم منشور و تهدید صلح و امنیت خارج شد. عدم انجام تعهدات برجام و ضمانت اجرایش اعاده تحریمها است. اما آمریکا با دستوری که داد تعلیق تحریمهای شورای امنیت را عملاً به لغو تحریمها مبدل کرد. او برجام را نقض کرد و مسئولیت قراردادی و حقوقی دارد. به همین خاطر ایران هم میتواند اعلام شکایت کند.
در این برهه تاریخی لازم است جمهوری اسلامی ایران دست از انجام اقدامات احساسی نظیر آنچه در مجلس شورای اسلامی دیدیم که برجام و پرچم دولت آمریکا را آتش زدند بردارد و با تکیه بر یک برنامه ریزی مدون و خردمندانه بازی گردان این صحنه نبرد سیاسی، دیپلماتیک باشد و پا در دوئلی بگذارد که دو سر برد باشد. امریکا مرتکب نقض معاهدات شده است. ایران هم باید به تعهدات خود پایبند باشد تا زمانی که طبق مقررات برجام، از حقوق و مزایایی که طبق برنامه جامع اقدام مشترک برای ایران محفوظ است، جمهوری اسلامی سعی کند از مزایای برجام استفاده کند. در کنار آن نقض برجام و اعمال تحریم باید در کمیته حل اختلاف برجام مطرح شود و از طریق ساز و کارهای خود برجام، سازمان ملل و دیوان دادگستری و دادگاههای داخلی امریکا ایران میتواند پیگیری کند و تهدید را باید به فرصت تبدیل کند. ایران میتواند اقدام خودسرانه ترامپ را طبق بند ۲ ماده ۲ قانون اساسی امریکا در دادگاه فدرال امریکا خواستار ابطال تصمیم ترامپ شود؛ کما که دیدیم در قضیه فرمان مهاجرتی ترامپ؛ دادگاه فرمان مهاجرتی جدید رئیسجمهوری ایالات متحده، را پیش از آغاز اجرای آن به حال تعلیق درآورد.
یکی دیگر از موضوعاتی که باعث نگرانی شده بحث بازگشت تحریمهاست؛ و اقتصاد دانان بر این باورند که با توجه به نفوذ و تاثیرگذاری آمریکا در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی، سایر کشورها که در این توافق حضور دارند هم حتی اگر تمایل داشته باشند در این توافق باقی بمانند، بالاخره به دلیل فشارهای زیاد آمریکا به شرکتهایی که قصد سرمایهگذاری در ایران را دارند، مجبور میشوند از ایالات متحده تبعیت کنند. ضمن اینکه شرکتهای خصوصی که تمایل به سرمایهگذاری در ایران را دارند دیگر جرات و جسارت چنین کاری را نخواهند داشت. زیرا این موجب میشود که آنها هم مشمول تحریم شوند. اما در جواب این نگرانی باید گفت دولتهای اروپایی و اعضای برجام به جز ایران، عضو سازمان تجارت جهانی هستند؛ اگر ترامپ تحریمها را علیه شرکتهای اروپایی و چین وضع کند و مانع انجام معاملات اروپا با ایران شود، ناقض اساس نامه سازمان تجارت جهانی و اصول تجارت آزاد است و دول اروپایی در این سازمان میتوانند علیه آمریکا شکایت کنند.
و از لحاظ سیاسی نیز باید گفت با این اقدام خودسرانه دونالد ترامپ رئیس جمهور ایلات متحده آمریکا وجههی این کشور در عرصهی بین المللی را بسیار مخدوش کرد و هر چند اقداماتی از این قبیل در طول تاریخ دولتی که خود را کدخدای عرصهی بین المللی میداند و به گفته خویش وظیفه پاسداری از نظام بین الملل را بر عهده دارد؛ کم نبوده ولی به اعتقاد کارشناسان برجسته سیاسی خروج ایالات متحده تیر خلاصی بر آبروی و اعتبارش بوده، آن هم در این برههی حساس که در حال مذاکره با کشور کره شمالی میباشند و همگان میدانند که آمریکا سالها به دنبال این مذاکرات بوده و از اهمیت زیادی برایشان برخوردار است که با این اقدام آمریکا پایههای مذاکرات متزلزل شده. از طرف دیگر مخالفت سه کشور اروپایی شامل فرانسه، آلمان و انگلیس با خروج از توافق هستهای و ادامه پایبندی به آن به معنی طلاق سیاسی با آمریکا و به عبارت دقیقتر دولت ترامپ است و شکاف بزرگ در جبهه غرب را به دنبال خواهد داشت که حاصل آن از دست رفتن بخش زیادی از نفوذ آمریکا دراروپا و افزایش انزوای جهانی آن خواهد بود زیرا بیشتر کشورهای دنیا ترجیح میدهند توافق هستهای ادامه داشته باشد و از رویارویی اجتناب دارند. ایجاد انشقاق بین آمریکا و اروپا دستاوردی بی نظیر و تاریخی است که نه تنها برای ایران بلکه برای دنیا بسیار سودمند میباشد و پایانی بر امپراطوری قدرت و نفوذ ایالات متحده در دنیا میباشد.
در آخر باید گفت نگاه نگارنده به آثار خروج آمریکا از برجام نگاهی مثبت میباشد که شرط دستیابی به این امتیازات همانطور که در بالا هم اشاره شد تکیه بر برنامهای مدون و خردمندانه و با تکیه بر ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک میباشد و در این برههی تاریخی در ایران بیشتر از همه زمانها نیاز به همصدایی مجموعه حاکمیت و آرامش و حمایت همگانی از تیم دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران میباشد.
--------------------
سید ابراهیم دادگر
برجام، برنامه جامع اقدام مشترک، توافق جامع و نهایی هستهای وین، join Comprehensive Plan of Actiont فتح الفتوح، ترکمانچای و... عناوینی بود که در این چند سال هر کس از دریچه نگاه و با ادبیات خود به توافق هسته ایران با گروه موسوم به 1+5 تعمیم میداد. این توافق از همان ابتدا تفسیرهای متفاوتی با خود به همراه داشت و اگر کسانی که با دیده انصاف و واقع بینی به این توافق نگاه دارند را کسر بگیریم با اندکی مسامحه میتوان گفت جامعه را به دو قطبی منتقدان و مدافعان خود (برجام) تبدیل کرد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، توافقی بین المللی بر سر برنامه هستهای ایران است که در تاریخ 14 ژوئیه 2015 میان ایران و کشورهای گروه 1+5 (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) در شهر وین صورت گرفت.
مذاکرات طولانی مدت و طاقت فرسا میان ایران و 6 قدرت جهانی برای دستیابی طرفین به "برجام"، همزمان با "توافق موقت ژنو" در نوامبر 2013 آغاز شد.
پس از توافق ژنو، دو طرف مذاکرات را به مدت 20 ماه ادامه دادند تا سرانجام در آوریل 2015 به "تفاهم لوزان" به عنوان چارچوبی برای توافق وین دست یافتند. که بر این اساس ایران تعهداتی را پذیرفت و در ازای اجرای تعهدات، ایران از ذیل تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا خارج میشد.
متن برجام یا همان توافق وین، توسط فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان با حضور رسانهها به زبانهای انگلیسی و فارسی قرائیت شده و اعلام شد که طرفین به توافق جامع دست یافتهاند.
پس از دستیابی طرفین به برجام، شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه مشهور 2231، رسماً از این توافق حمایت کرده و با گنجاندن آن در حقوق بین الملل، عمل به برجام را به صورت قانونی الزام آور کرد. با صدور این قطعنامه الزام آور هر شش قطعنامه قبلی که علیه ایران صادر شده بود و منجر به تحریمهای وسیع در رابطه با موضوع هستهای علیه کشورمان شده بود را ملغی کرد.
اما دیری نگذشت که دولت جدید ایالات متحده و در راس، دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید در تاریخ 8 می 2018 تصمیم خود مبنی بر توقف مشارکت ایالات متحده آمریکا در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و آغاز برقراری مجدد تحریمهای هستهای که بر اثر برجام لغو شده بود را اعلام کرد. توأم با این اعلام، ترامپ یک یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری امضاء کرد که وزیر خارجه و وزیر خزانه داری را موظف میکرد تا بلافاصله برای اعمال مجدد همه تحریمهای لغو شده یا برداشته شده به موجب برجام آماده شوند؛ و از آنها خواست که این اقدامات باید در زودترین زمان ممکن، که بیش از 180 روز بعد از امضای این یادداشت نخواهد بود، انجام شود.
حال سوالی که اذهان عمومی را به خود معطوف کرده این است که خروج ایالات متحده از برجام چه آثار و تبعاتی خواهد داشت؟ آیا به لحاظ حقوق بینالملل آمریکا متعهد بود تا به عضویت در این توافق ادامه دهد یا چنین تعهدی در کار نبود و ایالات متحده یا هر یک از طرفهای دیگر میتوانستند هر زمان خواستند از برجام کنار بکشند؟ آیا با وجود خروج آمریکا از برجام حقوق بینالملل نقض شد یا خیر؟ و...
برای پاسخ دادن به این سوالات باید به دو موضوع توجه داشت. موضوع نخست به ماهیت برجام مرتبط است. آیا برجام، معاهدهای بینالمللی است یا سندی سیاسی؟ اگر برجام را معاهدهای بین المللی بدانیم برای یافتن پاسخ باید به حقوق معاهدات بینالمللی رجوع کنیم و امکان یا عدم امکان خروج از برجام را به عنوان یک معاهده بین المللی بررسی کنیم. اما اگر برجام را توافقی غیرحقوقی، یعنی فاقد توان ایجاد تعهد حقوقی بدانیم تنها منبع ایجاد تعهد به لحاظ حقوق بینالملل، قطعنامه 2231 شورای امنیت خواهد بود که برجام را تایید و ضمیمه خود کرده است و باید دید این قطعنامه تعهدی برعهده کشورهای طرف برجام درخصوص پایبندی به آن را ایجاد کرده است یا خیر؟
باید گفت زمانی که این توافق نوشته شد نخواستند در قالب معاهده الزام آور نوشته شود. علت هم این بود که خود طرف ایرانی نمیخواست این توافق هستهای حالت معاهده الزام اور داشته باشد.
بنابراین ماهیت حقوقی این توافقنامه یعنی «برنامه جامع اقدام مشترک» نام گرفت تا معاهده محسوب نشود. بنابراین چون معاهده محسوب نمیشود در نتیجه ایالات متحده میگوید خب به نفع کشورم نیست و خارج میشوم؛ منتهی طبق کنوانسیون معاهدات وین ارکان معاهده را دارد. اول اینکه کتبی است، دوم اینکه الزام آور و تعهدآور است و سوم اینکه کنگره امریکا و مجلس ایران هم تصویب کردهاند. به این دلایل الزام آور است، در نتیجه ترامپ با خروج از برجام ناقض حقوق بین الملل معاهدات و برجام است.
نکته دوم اینکه ترامپ نمیتواند از فورس ها و ضمانت اجراهای برجام استفاده کند. مثلاً اگر ایران برجام را نقض نکند؛ آمریکا نمیتواند از "شرط ماشه" استفاده و پرونده را به شورای امنیت بکشاند و از آنها محروم است، کما اینکه در کمیته برجام توازن قوا به نفع چین، روسیه و ایران تمام شد.
از نظر حقوق بین الملل خروج ترامپ از برجام به زیان امریکا و به سود ایران است. چون ایران از فصل هفتم منشور و تهدید صلح و امنیت خارج شد. عدم انجام تعهدات برجام و ضمانت اجرایش اعاده تحریمها است. اما آمریکا با دستوری که داد تعلیق تحریمهای شورای امنیت را عملاً به لغو تحریمها مبدل کرد. او برجام را نقض کرد و مسئولیت قراردادی و حقوقی دارد. به همین خاطر ایران هم میتواند اعلام شکایت کند.
در این برهه تاریخی لازم است جمهوری اسلامی ایران دست از انجام اقدامات احساسی نظیر آنچه در مجلس شورای اسلامی دیدیم که برجام و پرچم دولت آمریکا را آتش زدند بردارد و با تکیه بر یک برنامه ریزی مدون و خردمندانه بازی گردان این صحنه نبرد سیاسی، دیپلماتیک باشد و پا در دوئلی بگذارد که دو سر برد باشد. امریکا مرتکب نقض معاهدات شده است. ایران هم باید به تعهدات خود پایبند باشد تا زمانی که طبق مقررات برجام، از حقوق و مزایایی که طبق برنامه جامع اقدام مشترک برای ایران محفوظ است، جمهوری اسلامی سعی کند از مزایای برجام استفاده کند. در کنار آن نقض برجام و اعمال تحریم باید در کمیته حل اختلاف برجام مطرح شود و از طریق ساز و کارهای خود برجام، سازمان ملل و دیوان دادگستری و دادگاههای داخلی امریکا ایران میتواند پیگیری کند و تهدید را باید به فرصت تبدیل کند. ایران میتواند اقدام خودسرانه ترامپ را طبق بند ۲ ماده ۲ قانون اساسی امریکا در دادگاه فدرال امریکا خواستار ابطال تصمیم ترامپ شود؛ کما که دیدیم در قضیه فرمان مهاجرتی ترامپ؛ دادگاه فرمان مهاجرتی جدید رئیسجمهوری ایالات متحده، را پیش از آغاز اجرای آن به حال تعلیق درآورد.
یکی دیگر از موضوعاتی که باعث نگرانی شده بحث بازگشت تحریمهاست؛ و اقتصاد دانان بر این باورند که با توجه به نفوذ و تاثیرگذاری آمریکا در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی، سایر کشورها که در این توافق حضور دارند هم حتی اگر تمایل داشته باشند در این توافق باقی بمانند، بالاخره به دلیل فشارهای زیاد آمریکا به شرکتهایی که قصد سرمایهگذاری در ایران را دارند، مجبور میشوند از ایالات متحده تبعیت کنند. ضمن اینکه شرکتهای خصوصی که تمایل به سرمایهگذاری در ایران را دارند دیگر جرات و جسارت چنین کاری را نخواهند داشت. زیرا این موجب میشود که آنها هم مشمول تحریم شوند. اما در جواب این نگرانی باید گفت دولتهای اروپایی و اعضای برجام به جز ایران، عضو سازمان تجارت جهانی هستند؛ اگر ترامپ تحریمها را علیه شرکتهای اروپایی و چین وضع کند و مانع انجام معاملات اروپا با ایران شود، ناقض اساس نامه سازمان تجارت جهانی و اصول تجارت آزاد است و دول اروپایی در این سازمان میتوانند علیه آمریکا شکایت کنند.
و از لحاظ سیاسی نیز باید گفت با این اقدام خودسرانه دونالد ترامپ رئیس جمهور ایلات متحده آمریکا وجههی این کشور در عرصهی بین المللی را بسیار مخدوش کرد و هر چند اقداماتی از این قبیل در طول تاریخ دولتی که خود را کدخدای عرصهی بین المللی میداند و به گفته خویش وظیفه پاسداری از نظام بین الملل را بر عهده دارد؛ کم نبوده ولی به اعتقاد کارشناسان برجسته سیاسی خروج ایالات متحده تیر خلاصی بر آبروی و اعتبارش بوده، آن هم در این برههی حساس که در حال مذاکره با کشور کره شمالی میباشند و همگان میدانند که آمریکا سالها به دنبال این مذاکرات بوده و از اهمیت زیادی برایشان برخوردار است که با این اقدام آمریکا پایههای مذاکرات متزلزل شده. از طرف دیگر مخالفت سه کشور اروپایی شامل فرانسه، آلمان و انگلیس با خروج از توافق هستهای و ادامه پایبندی به آن به معنی طلاق سیاسی با آمریکا و به عبارت دقیقتر دولت ترامپ است و شکاف بزرگ در جبهه غرب را به دنبال خواهد داشت که حاصل آن از دست رفتن بخش زیادی از نفوذ آمریکا دراروپا و افزایش انزوای جهانی آن خواهد بود زیرا بیشتر کشورهای دنیا ترجیح میدهند توافق هستهای ادامه داشته باشد و از رویارویی اجتناب دارند. ایجاد انشقاق بین آمریکا و اروپا دستاوردی بی نظیر و تاریخی است که نه تنها برای ایران بلکه برای دنیا بسیار سودمند میباشد و پایانی بر امپراطوری قدرت و نفوذ ایالات متحده در دنیا میباشد.
در آخر باید گفت نگاه نگارنده به آثار خروج آمریکا از برجام نگاهی مثبت میباشد که شرط دستیابی به این امتیازات همانطور که در بالا هم اشاره شد تکیه بر برنامهای مدون و خردمندانه و با تکیه بر ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک میباشد و در این برههی تاریخی در ایران بیشتر از همه زمانها نیاز به همصدایی مجموعه حاکمیت و آرامش و حمایت همگانی از تیم دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران میباشد.
--------------------
سید ابراهیم دادگر