تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۱۷
کد مطلب : ۴۰۰۴۹۰
یادداشت
حذف قشقاییها خیال یا واقعیت!
مهدی پیام
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
وجود تنوع قومیتی در یک استان و شهرستان مانند انواع گلها وگیاهان زیبا یک فرصت خدادادی است که چیده شدن هرکدام از این گلها از زیبایی میکاهد. همین که اقوام مختلف در مناسبتهای مختلف با فرهنگ و سبکها و لباسهای محلی خود جلوهای زیبا و رنگارنگ وشادی افرین به شهر میبخشند غنیمتی جهت ارتقای شادی و پویایی جامعه است.
از طرفی دیگر وجود تنوع قومی و فرهنگی باعث بوجودآمدن خزانه ژنتیکی غنی و تنوع هوشی و خلاقیتی و در نتیجه پیشبرد وتسریع در روند توسعه وپیشرفت شهری خواهد شد وصدها فایده دیگر که از بیانان صرف نظر میشود
سیاست مداران باید با تاکید براشتراکات و احترام به حقوق آنها و رعایت عدالت اجتماعی در جهت یکپارچه سازی و همسان سازی حرکت کنند تا گاها از تعصبها و احساسات قومی بکاهند تا ازاین رهگذر ازفرصت تنوع قومی و فرهنگی بیشترین استفاده را درجهت توسعه وپیشرفت شهر بکار ببرند.
متاسفانه اغلب اوقات سیاستمداران و گروه اکثریت حاکم که قدرت را دردست دارند وقتی احساس میکنند منابع (فرض اشتغال) در سطخ کلان وبه طبع آن درسطح خرد با کمبود مواجه است یا خطری جدی از طرف گروه اقلیت احساس کنند، سعی میکنند گروه اقلیت را مورد بی مهری و طرد قرار بدهند که البته این کار بعداً به باتوجه به تجمیع انرژی دریک نقطه محدود وانفجار آن به ضررخودشان تمام خوادشد.
اینجاست که به قول سوزان اولزاک اقدام جمعی، نژادی و قومی بر سردمنابع شکل میگیرد و کارکردهای اجتماعی سالم را دچار دستخوش میکند. درصورتی که اگر دراین شرایط همان منابع محدود به عدالت تقسیم شود ازچنین بحرانهایی جلوگیری خواهد شد. موید این مطلب نظریه مایل هشتر است که میگوید همبستگی و بسیج قومی واعتراض آنها در نتیجه تشدید نابرابریها شکل میگیرد وبراساس نظریه حسابگرانه وتحلیل هزینه فایده اگرمتقاعد شوند ازطریق این اقدام جمعی به سود بیشتری خواهند رسید بیشتر به این مسئله روی خواهند آورد که البته در این رهگذر نقش نخبگان قومی در ریل گذاری و جهت دهی بسیار حائز اهمیت است. بنابراین اعتراضهای جمعی این روزهای قشقائی ها قابل درک وتبیین نظری است.
باتوجه به مقدمه فوق، درشهرستان گچساران ترک زبانان قشقائی که نسبت به لرزبانان در اقلیت به سرمی برند با این طرحواره و خودانگاره ذهنی زندگی میکنند که از طرف گروه حاکم واکثریت در حال حذف شدن از معادلات استانی وشهرستانی هستند.
با اندکی کنکاش ودقت و تیزبینی درمسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی این روزهای استان و شهرستان مزبور، قرائن، شواهد ومستندات عینی ومیدانی از فرضیه حذف پشتیبانی میکند. چون برای حذف یک گروه یا اقلیت دریک جامعه از طریق دو مکانیسم میتوان عمل کرد.
۱-مکانیسم حذف سخت
درحذف سخت با حمله کردن مستقیم، استفاده از سلاحهای سرد وگرم و جنگ وخون ریزی به مقاصد میرسند. این نوع حذف بیشتر درجوامع ابتدائی بشر وامروزه در کشورهایی مثل میانمار و ژریم صهیونستی و ودرمیان اقوام افریقائی ظهور و بروز دارد. در کشور ما خوشبختانه جز موارد استثناست.
در حذف نرم که به اعتقاد نگارنده خطرناکترین ودردناک ترین وبدترین نوع حذف میباشد. با استفاده از سیاست گذاریهای نرم وبدور از سروصدا و جنگ وخون ریزی با استفاده از تاکتیکهای همچون ایجاد نفاق، بستن گلوگاههای اصلی وتاثیر گذار وکنترل و… به صورت کاملاً حرفهای گروه هدف را از جامعه حذف میکنند. درموردقشقائی های گچساران این نوع حذف مصداق بیشتری دارد که به اختصاربه چندموردعینی ازتاکتیکها شاره میشود.
یکی از تاکتیکها در حذف نرم ایجاد انشقاق و دو یا چند دستگی در گروه هدف است. که این مسئله را از طریق تطمیع شخصی نه جمعی، بزرگان و تاثیرگذاران آن قوم ویا گروه انجام میدهند. وقتی در بین یک قوم ویا گروهی دو یا چند دستگی ایجاد شد زحمت گروه حاکم هم کمتر خواهد شد. چون استفاده ازسیستم حذف خود به وسیله خودی اتفاق می افتد ودراین میان عدهای مخالف وعدهای موافق وعدهای جاسوس خواهند شد و درتمامی مسائل به جان هم خواهند افتاد. البته این گروههای مخالف وموافق به مرور زمان جای خودرا باهم عوض خواهند کرد یا تبادل خواهند شد چون در نهایت همگیشان باید بسوزند و بزرگانشان به مهرههای سوخته تبدیل شوند. دراین میان گروه اکثریت بدون واگذاری کوچکترین امتیاز از این اختلافها بیشترین سود را خواهد برد. این مسئله در شرایط فعلاً دربین قشقائی ها کاملاً مشهود است. در اینده نه چندان دور نگارنده افشارگری های دردناکی در این خصوص خواهد داشت.
دومین تکنیک از مکانیسمهای حذف نرم حذف نخبگان وتحصیل کردههای آن قوم یا خنثی سازی نخبگان است.
. چون نخبگان قدرت جریان سازی و ریل گذاری و جهت دهی به افکار عمومی را دارند وبهتر متوجه مسائل میشوند.
اگر اندکی دراستخدام های قطره چکانی قشقائی ها دقت کنیم خواهیم دید تمایل گروه حاکم بیشتربه استفاده از کمتر تحصیل کردههای جوانان قشقایی هست تا بتوانند ازآنها در مشاغل پایین دستی استفاده نمایند. و نخبگان قشقائی را تشویق به کارهای غیر دولتی وغیر مدیریتی مثل پروار بندی بزغاله و ….. تشویق میکنند و مرتب در گوش بزرگان قوم میخوانند که از کارهای دولتی بیخیال بشوید وبه کارهای خصوصی وخود اشتغال زایی روی به یارید. هرچند این مسئله در شرایط وجود عدالت مدیریتی و دولتی دربین اقوام و وجود ظرفیتهای حداقلی دربین نخبگان وجوانان کاری سودمند هست ولی شرایط فعلی بیشتر جهت انحراف توجه از موضوع اصلی تجویز میشود.
سومین تاکتیک در حذف نرم بستن ورودیهاست. یعنی جلوگیری از ورود نیروی جوان وآینده دار ساختارهای مدیریتی، در سازمانها، نهادها و….. است. استخدام قطره چکانی ونزدیک به صفر قشقائی ها دراین سالهاست موید این مطلب است.
در پتروشیمی از هزارواندی نفر که جذب شدهاند کمتر از ده نفر قشقایی است ویا در صنعت نفت بسیار ناچیز و درسایر ادارات نزدیک به صفر است.
چهارم تاکتیک در حذف نرم گروه اقلیت از پستهای کلیدی و نهایتاً گماشتن آنها در پستهایی که کمترین نقش را در جامعه سازی و …. دارند. مثلاً پستهایی مانند امور عشایر، هواشناسی، دامپزشکی و اوقاف و…..
پنجمین تاکتیک در حذف نرم فشار و فقر زیست بوم است. اگر به محلات قشقائی نشین در بافتهای فرسوده که بیشترین جمعیت قشقائیخ را در خود جای داده است دقت کنیم در بدترین شرایط ممکنخ به سر میبرند وبه لحاظخ مسائل بهداشتی و امکانات رفاهی وامنیت در پایینترین سطح ممکن قرار دارند. به عنوان نمونه پیشرفت در بافتهای فرسوده قشقائی نشین با سایر محلات را مقایسه کنید. البته درتوجیه این امر عدم توکل مردم قشقائی در بافتهای فرسوده را بهانه قرار میدهند که گناهی بس نابخشودنی است. بنابراین خ دفشار ونا امنی وفقر زیستخ بوم کوچ احباری را به دنبال دارد.
ششمین تاکنیک در حذف نرم.
حذف سرمایه گذاری گروه اقلیت میباشد. یعنی برای گروههای سرمایه گذار بیشترین مشکلات و محدودیتها را به وجود خواهند آورد وبه راحتی امتیازها داده نخواهد شد. درمناقصه ها بردی نخواهند داشت و هزاران مسئله دیگر که بسیاری ازآنها درمورد قشقائی ها دراین شهرسان صدق میکند. موارد دیگری وجود دارد کهان شالله در نوشتارهای بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
------------------------
مهدی پیام
-------------------------
وجود تنوع قومیتی در یک استان و شهرستان مانند انواع گلها وگیاهان زیبا یک فرصت خدادادی است که چیده شدن هرکدام از این گلها از زیبایی میکاهد. همین که اقوام مختلف در مناسبتهای مختلف با فرهنگ و سبکها و لباسهای محلی خود جلوهای زیبا و رنگارنگ وشادی افرین به شهر میبخشند غنیمتی جهت ارتقای شادی و پویایی جامعه است.
از طرفی دیگر وجود تنوع قومی و فرهنگی باعث بوجودآمدن خزانه ژنتیکی غنی و تنوع هوشی و خلاقیتی و در نتیجه پیشبرد وتسریع در روند توسعه وپیشرفت شهری خواهد شد وصدها فایده دیگر که از بیانان صرف نظر میشود
سیاست مداران باید با تاکید براشتراکات و احترام به حقوق آنها و رعایت عدالت اجتماعی در جهت یکپارچه سازی و همسان سازی حرکت کنند تا گاها از تعصبها و احساسات قومی بکاهند تا ازاین رهگذر ازفرصت تنوع قومی و فرهنگی بیشترین استفاده را درجهت توسعه وپیشرفت شهر بکار ببرند.
متاسفانه اغلب اوقات سیاستمداران و گروه اکثریت حاکم که قدرت را دردست دارند وقتی احساس میکنند منابع (فرض اشتغال) در سطخ کلان وبه طبع آن درسطح خرد با کمبود مواجه است یا خطری جدی از طرف گروه اقلیت احساس کنند، سعی میکنند گروه اقلیت را مورد بی مهری و طرد قرار بدهند که البته این کار بعداً به باتوجه به تجمیع انرژی دریک نقطه محدود وانفجار آن به ضررخودشان تمام خوادشد.
اینجاست که به قول سوزان اولزاک اقدام جمعی، نژادی و قومی بر سردمنابع شکل میگیرد و کارکردهای اجتماعی سالم را دچار دستخوش میکند. درصورتی که اگر دراین شرایط همان منابع محدود به عدالت تقسیم شود ازچنین بحرانهایی جلوگیری خواهد شد. موید این مطلب نظریه مایل هشتر است که میگوید همبستگی و بسیج قومی واعتراض آنها در نتیجه تشدید نابرابریها شکل میگیرد وبراساس نظریه حسابگرانه وتحلیل هزینه فایده اگرمتقاعد شوند ازطریق این اقدام جمعی به سود بیشتری خواهند رسید بیشتر به این مسئله روی خواهند آورد که البته در این رهگذر نقش نخبگان قومی در ریل گذاری و جهت دهی بسیار حائز اهمیت است. بنابراین اعتراضهای جمعی این روزهای قشقائی ها قابل درک وتبیین نظری است.
باتوجه به مقدمه فوق، درشهرستان گچساران ترک زبانان قشقائی که نسبت به لرزبانان در اقلیت به سرمی برند با این طرحواره و خودانگاره ذهنی زندگی میکنند که از طرف گروه حاکم واکثریت در حال حذف شدن از معادلات استانی وشهرستانی هستند.
با اندکی کنکاش ودقت و تیزبینی درمسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی این روزهای استان و شهرستان مزبور، قرائن، شواهد ومستندات عینی ومیدانی از فرضیه حذف پشتیبانی میکند. چون برای حذف یک گروه یا اقلیت دریک جامعه از طریق دو مکانیسم میتوان عمل کرد.
۱-مکانیسم حذف سخت
درحذف سخت با حمله کردن مستقیم، استفاده از سلاحهای سرد وگرم و جنگ وخون ریزی به مقاصد میرسند. این نوع حذف بیشتر درجوامع ابتدائی بشر وامروزه در کشورهایی مثل میانمار و ژریم صهیونستی و ودرمیان اقوام افریقائی ظهور و بروز دارد. در کشور ما خوشبختانه جز موارد استثناست.
در حذف نرم که به اعتقاد نگارنده خطرناکترین ودردناک ترین وبدترین نوع حذف میباشد. با استفاده از سیاست گذاریهای نرم وبدور از سروصدا و جنگ وخون ریزی با استفاده از تاکتیکهای همچون ایجاد نفاق، بستن گلوگاههای اصلی وتاثیر گذار وکنترل و… به صورت کاملاً حرفهای گروه هدف را از جامعه حذف میکنند. درموردقشقائی های گچساران این نوع حذف مصداق بیشتری دارد که به اختصاربه چندموردعینی ازتاکتیکها شاره میشود.
یکی از تاکتیکها در حذف نرم ایجاد انشقاق و دو یا چند دستگی در گروه هدف است. که این مسئله را از طریق تطمیع شخصی نه جمعی، بزرگان و تاثیرگذاران آن قوم ویا گروه انجام میدهند. وقتی در بین یک قوم ویا گروهی دو یا چند دستگی ایجاد شد زحمت گروه حاکم هم کمتر خواهد شد. چون استفاده ازسیستم حذف خود به وسیله خودی اتفاق می افتد ودراین میان عدهای مخالف وعدهای موافق وعدهای جاسوس خواهند شد و درتمامی مسائل به جان هم خواهند افتاد. البته این گروههای مخالف وموافق به مرور زمان جای خودرا باهم عوض خواهند کرد یا تبادل خواهند شد چون در نهایت همگیشان باید بسوزند و بزرگانشان به مهرههای سوخته تبدیل شوند. دراین میان گروه اکثریت بدون واگذاری کوچکترین امتیاز از این اختلافها بیشترین سود را خواهد برد. این مسئله در شرایط فعلاً دربین قشقائی ها کاملاً مشهود است. در اینده نه چندان دور نگارنده افشارگری های دردناکی در این خصوص خواهد داشت.
دومین تکنیک از مکانیسمهای حذف نرم حذف نخبگان وتحصیل کردههای آن قوم یا خنثی سازی نخبگان است.
. چون نخبگان قدرت جریان سازی و ریل گذاری و جهت دهی به افکار عمومی را دارند وبهتر متوجه مسائل میشوند.
اگر اندکی دراستخدام های قطره چکانی قشقائی ها دقت کنیم خواهیم دید تمایل گروه حاکم بیشتربه استفاده از کمتر تحصیل کردههای جوانان قشقایی هست تا بتوانند ازآنها در مشاغل پایین دستی استفاده نمایند. و نخبگان قشقائی را تشویق به کارهای غیر دولتی وغیر مدیریتی مثل پروار بندی بزغاله و ….. تشویق میکنند و مرتب در گوش بزرگان قوم میخوانند که از کارهای دولتی بیخیال بشوید وبه کارهای خصوصی وخود اشتغال زایی روی به یارید. هرچند این مسئله در شرایط وجود عدالت مدیریتی و دولتی دربین اقوام و وجود ظرفیتهای حداقلی دربین نخبگان وجوانان کاری سودمند هست ولی شرایط فعلی بیشتر جهت انحراف توجه از موضوع اصلی تجویز میشود.
سومین تاکتیک در حذف نرم بستن ورودیهاست. یعنی جلوگیری از ورود نیروی جوان وآینده دار ساختارهای مدیریتی، در سازمانها، نهادها و….. است. استخدام قطره چکانی ونزدیک به صفر قشقائی ها دراین سالهاست موید این مطلب است.
در پتروشیمی از هزارواندی نفر که جذب شدهاند کمتر از ده نفر قشقایی است ویا در صنعت نفت بسیار ناچیز و درسایر ادارات نزدیک به صفر است.
چهارم تاکتیک در حذف نرم گروه اقلیت از پستهای کلیدی و نهایتاً گماشتن آنها در پستهایی که کمترین نقش را در جامعه سازی و …. دارند. مثلاً پستهایی مانند امور عشایر، هواشناسی، دامپزشکی و اوقاف و…..
پنجمین تاکتیک در حذف نرم فشار و فقر زیست بوم است. اگر به محلات قشقائی نشین در بافتهای فرسوده که بیشترین جمعیت قشقائیخ را در خود جای داده است دقت کنیم در بدترین شرایط ممکنخ به سر میبرند وبه لحاظخ مسائل بهداشتی و امکانات رفاهی وامنیت در پایینترین سطح ممکن قرار دارند. به عنوان نمونه پیشرفت در بافتهای فرسوده قشقائی نشین با سایر محلات را مقایسه کنید. البته درتوجیه این امر عدم توکل مردم قشقائی در بافتهای فرسوده را بهانه قرار میدهند که گناهی بس نابخشودنی است. بنابراین خ دفشار ونا امنی وفقر زیستخ بوم کوچ احباری را به دنبال دارد.
ششمین تاکنیک در حذف نرم.
حذف سرمایه گذاری گروه اقلیت میباشد. یعنی برای گروههای سرمایه گذار بیشترین مشکلات و محدودیتها را به وجود خواهند آورد وبه راحتی امتیازها داده نخواهد شد. درمناقصه ها بردی نخواهند داشت و هزاران مسئله دیگر که بسیاری ازآنها درمورد قشقائی ها دراین شهرسان صدق میکند. موارد دیگری وجود دارد کهان شالله در نوشتارهای بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
------------------------
مهدی پیام
-------------------------