تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۳
کد مطلب : ۴۰۰۶۱۴
یادداشت ارسالی:
آقای منطقیان و لاهوتی؛ از قضا «سرکنگبین» صَفرا فُزود
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
متن ارسالی
فضایِ سیاسیِ شهرستان رو میشه با استعارههای زیادی تصویر کرد، ولی با اتفاقاتی که چند وقتِ اخیر تویِ اُستان اتفاق افتاده میشه، گُفت: که فاصلهی بینِ سیاسیون مثلِ گُسَل مْیمونه! و تَنشی که بینِ حَضَرات وجود داره رو میشه به زلزله تشبیه کرد. لغزش یا لرزشی که از یک شخص شروع میشه و به یک ایل یا قبیله و یا کُلّ استان امتداد پیدا می کنه. لرزشهایی که هرچند کوچیک و جزئی اما در نهایت می تونن توی سرنوشتِ هزاران نفر تاثیر گذار باشن. همه تا حالا با این ضرب المثل برخوردیم که: خِشتِ اَوّل چون نَهَد معمار کَج/تا ثُریّا میرود دیوار کَج. و اَسَفناکتر اینکه این دیوار رویِ گُسَل بَنا به شه. اونوَقته که ممکنه جونِ آدما به خطر بیُفته. وقتی که اشتباهات و حتی خواستهای فردی می تونن خطرناک باشَن. یه ضرب المَثلِ دیگه هم هست که میگه: دوتا کَلّه پاچهی قوچ تو یه دیگ نمیپَزَن! در واقع فَهوایِ کلامِ این مَثَل اینه که هرچیزی که از تعادُل خارِج به شه نتیجهای در بَر نخواهد داشت. قوچها هنگامِ فصلِ جُفت گیری که می رِسه برای تصاحُب کردنِ مادّهها به تنازُع تا سَر حَدّ مرگ با هم شاخ به شاخ میشن. گاهی تا جایی که شاخ هاشون به هم گِرِه می خوره و هیچ کاری از هیچکدومشون بَر نمیاد و شاید جُفتِشون تَلَف به شن. و این اتفاقیه که تویِ چند سالِ اخیر برایِ حِزبِ اصلاحاتِ کُهگیلویه اُفتاده. وقتی که افرادِ تاثیر گُذارِ طوایف مُختَلِف در اثرِ حَمیّت ها، مَنیّت ها و تعصُّباتِ قومی و قبیلهای و ترجیح دادنِ منافعی کوتاه مُدّت و ناچیز، اَهدافِ بلند مدت و وسیعِ یک طرزِ فکر رو نادیده گرفته و پایمال میکنند و همه رو چیز فدایِ وجوهاتِ شخصیِ خودشون میکنند. آیا میشه این رو باور پذیر دونست که با وجود استعدادهای بالقّوه ای مثلِ دکتر سیف الاسلام، دکتر حبیبی یا دکتر آرام و...شرط بندیِ آقایِ لاهوتی روی شخصی به نامِ دکتر کامرانی که در محافلِ سیاسی کمتر شناخته شده و در بسترِ اجتماعی کارکردی از خود بروز نداده بود از رویِ بینش و فراست بوده باشه؟ و یا اینکه حمایت آقای منطقیان از یک فرد دیگری رو با اطلاع از اینکه یکی از اصولِ اصلاحات دور نگه داشتن ابن قشر از مراکز قدرت سیاسی است رو سَهوی، و یا سَر دادنِ شُعار ناسیونالیسمیف: بویراحمد به هوش باش رو نامُغرضانه و شکافِ ایجاد شده در بطنِ جامعه رو ناخواسته پنداشت؟! متاسفانه این عزیزان باز با مصاحبههای مختلف با سایتها و خبرگزاریهای مختلف گویا تاریخ رو فراموش کرده و قصدِ تکرارِ سناریوهای رنگ باخته و نَخ نمایی رو دارند که به پردهای سوده مْیمونه که قامتِ عوام فریبی رو از ورایِ اون میشه به وضوح مشاهده کرد! با شناختی که از این افراد وجود داره نمیشه این اعمال رو به نا آگاهی و بی اطّلاعیشون مربوط دونست و نسبت داد! افرادی با سطحِ سوادِ بالا و حوزهی تاثیر گذاریِ وسیع. از طوایفِ سادات، دشمن زیاری و طیبی گرفته تا ایلِ بزرگِ بویراحمد. یقیناً با ایجادِ یکپارچگی در این بین و هم سویی، و با پیروی از یک طرزِ فکرِ واحد، جامِع و شامِل که هدفش ایجادِ یک بسترِ مناسب برایِ رشد و شکوفاییِ استعدادها و توانمندیهای افراد و فراهم آوردنِ منافعِ یکسان و مشترک باشه، میشه این شکاف رو از بین بُرد و در مسیرِ اعتلای حیاتِ عمومیِ جامعه گام برداشت، و این تنها با درس گرفتن از تاریخ و رجوع به کلام و آثارِ بزرگانِ ادبیِ این مرزُبوم یا حتی همین جغرافیا امکان پذیره. چه دلپذیرتر اینکه افرادِ مؤَثِّرِ جریانِ اصلاحات اشخاصی مثلِ اُستاد لاهوتی و اُستاد منطقیان هستند که هردو در این زمینهها متخصص هستند. اَمّا با کمالِ تأسُّف و تأثُر شاهد این اَمر هستیم که این دو دستِ توانا به جایِ اینکه در یک جهت و در خدمتِ طرزِ فکری باشند که داعیه دارِ حقوقِ آب و گِلی از اون هستند و خودشون رو پایههای این جریان در شهرستان می دونند، خلافِ هم قرار گرفته و با لغزشهای شخصی این گُسلِ سیاسی رو عریضتر کرده و این دیوارِ کَج رو هر چهار سال چنان به لرزه در میارن که اصلاحات جُز سقفِ تَرَک برداشتهای، چیزی به اِرث نبرده و پیران و جوانانِ اصلاح طلب با عِلم به این که نَفْسِ رأی گیری، تا وقتی که تصمیمات در رأسِ طایفه گرفته میشوند زیرِ سؤال است و اُمید به تغییر نیست. تا وقتی که با منطقِ شاخ به شاخ در زمینهای مثلِ سیاست که بر مبنایِ گُفت و گو بناست پیش بریم راهی به جایی نخواهیم بُرد. با شاخهای به هم گره خورده و عدمِ ابتکارِ عَمَل، فقط با ردّوبَدَلِ آوانس و حیاتی کَج دارُمریز پیش خواهیم رفت که نه تنها آسایشِ عمومی به وجود نخواهد اومد، بلکه با پَس لرزهها و پیش لرزهها دیوارِ کَجِ تا ثُریّا رفته مثلِ جادهی قدیمِ سوق، مثلِ سیلهای جاریِ هر سال، مثل محرومیتِ دهاتها و دِه کورهها، مثلِ پتروشیمیِ، بی کاریِ جوانها و ناکامیهای سیاسی و... روی سَرِ خلق اللّه آوار خواهد بود و هیچکس جُز خودمون ضرر و آسیب نخواهد دید. استاد منطقیان یقیناً با این جمله که: تاریخ چراغِ راهِ آیندگان است. و استاد لاهوتی هم حتماً با این مصرَع که: بنی آدم اعضای یک پیکرند... برخورد داشتند. همچنین معتقدم که خوشآیندِ هردو این عزیزانِ جان نیست که مصداقِ این بیت قرار بگیرند، که به قول شاعر گفتنی: از قضا سرکنگبین صَفرا فُزود/روغنِ بادام خُشکی مینمود. القصّه... قصدِ این حقیر به عنوان یک اصولگرای اصلاحطلب تنها ایجاد هم آوایی و هم سویی بینِ افرادی است که به واسطه یک جریان فکری و سیاسی به اسمِ اصلاحات دورِ هم جمع آمدند و فردایِ بهتری رو برای همشهریها و هم استانیها آرزومندند. چرا که هر کدوم از ما بهعنوان یک شهروند یا دِه وَند، با بالا رفتنِ سطحِ آگاهیِ عمومی و بدیهی شدنِ نیازهایِ روز افزون، به کیفیّتِ مطلوبتری از زندگی فکر میکنیم و طبعاً برای بالا بردنِ سَطحِ زندگیهامون از هیچ تلاشی مضایقه نخواهیم کرد ومیدانیم انشقاق اصلاحطلبان نتیجهای جز کامیابی ناشایستگان نداردو به هر وسیلهای که در چارچوبِ نظامِ مقدّسِ جمهوریِ اسلامیِ ایران و فرمایشاتِ رهبرِ عظیم الشأنِ انقلاب قرار به گیره سعی در تعالی مادّی و معنویِ روزافزونِ مردمِ غیور و مَرد پرورِ این خاک کرده و تا ظهورِ منجیِ عالم بشریت حضرتِ مهدی (عج) دست نخواهیم کشید. باشد که خداوند همهی ما را هدایت فرمایدکه قلم وقدم راجزبرای رضای خدابرنداریم
----------------------------------
۱۹ /۳/ ۱۳۹۷ میرآرش تقوی
----------------------------------
فضایِ سیاسیِ شهرستان رو میشه با استعارههای زیادی تصویر کرد، ولی با اتفاقاتی که چند وقتِ اخیر تویِ اُستان اتفاق افتاده میشه، گُفت: که فاصلهی بینِ سیاسیون مثلِ گُسَل مْیمونه! و تَنشی که بینِ حَضَرات وجود داره رو میشه به زلزله تشبیه کرد. لغزش یا لرزشی که از یک شخص شروع میشه و به یک ایل یا قبیله و یا کُلّ استان امتداد پیدا می کنه. لرزشهایی که هرچند کوچیک و جزئی اما در نهایت می تونن توی سرنوشتِ هزاران نفر تاثیر گذار باشن. همه تا حالا با این ضرب المثل برخوردیم که: خِشتِ اَوّل چون نَهَد معمار کَج/تا ثُریّا میرود دیوار کَج. و اَسَفناکتر اینکه این دیوار رویِ گُسَل بَنا به شه. اونوَقته که ممکنه جونِ آدما به خطر بیُفته. وقتی که اشتباهات و حتی خواستهای فردی می تونن خطرناک باشَن. یه ضرب المَثلِ دیگه هم هست که میگه: دوتا کَلّه پاچهی قوچ تو یه دیگ نمیپَزَن! در واقع فَهوایِ کلامِ این مَثَل اینه که هرچیزی که از تعادُل خارِج به شه نتیجهای در بَر نخواهد داشت. قوچها هنگامِ فصلِ جُفت گیری که می رِسه برای تصاحُب کردنِ مادّهها به تنازُع تا سَر حَدّ مرگ با هم شاخ به شاخ میشن. گاهی تا جایی که شاخ هاشون به هم گِرِه می خوره و هیچ کاری از هیچکدومشون بَر نمیاد و شاید جُفتِشون تَلَف به شن. و این اتفاقیه که تویِ چند سالِ اخیر برایِ حِزبِ اصلاحاتِ کُهگیلویه اُفتاده. وقتی که افرادِ تاثیر گُذارِ طوایف مُختَلِف در اثرِ حَمیّت ها، مَنیّت ها و تعصُّباتِ قومی و قبیلهای و ترجیح دادنِ منافعی کوتاه مُدّت و ناچیز، اَهدافِ بلند مدت و وسیعِ یک طرزِ فکر رو نادیده گرفته و پایمال میکنند و همه رو چیز فدایِ وجوهاتِ شخصیِ خودشون میکنند. آیا میشه این رو باور پذیر دونست که با وجود استعدادهای بالقّوه ای مثلِ دکتر سیف الاسلام، دکتر حبیبی یا دکتر آرام و...شرط بندیِ آقایِ لاهوتی روی شخصی به نامِ دکتر کامرانی که در محافلِ سیاسی کمتر شناخته شده و در بسترِ اجتماعی کارکردی از خود بروز نداده بود از رویِ بینش و فراست بوده باشه؟ و یا اینکه حمایت آقای منطقیان از یک فرد دیگری رو با اطلاع از اینکه یکی از اصولِ اصلاحات دور نگه داشتن ابن قشر از مراکز قدرت سیاسی است رو سَهوی، و یا سَر دادنِ شُعار ناسیونالیسمیف: بویراحمد به هوش باش رو نامُغرضانه و شکافِ ایجاد شده در بطنِ جامعه رو ناخواسته پنداشت؟! متاسفانه این عزیزان باز با مصاحبههای مختلف با سایتها و خبرگزاریهای مختلف گویا تاریخ رو فراموش کرده و قصدِ تکرارِ سناریوهای رنگ باخته و نَخ نمایی رو دارند که به پردهای سوده مْیمونه که قامتِ عوام فریبی رو از ورایِ اون میشه به وضوح مشاهده کرد! با شناختی که از این افراد وجود داره نمیشه این اعمال رو به نا آگاهی و بی اطّلاعیشون مربوط دونست و نسبت داد! افرادی با سطحِ سوادِ بالا و حوزهی تاثیر گذاریِ وسیع. از طوایفِ سادات، دشمن زیاری و طیبی گرفته تا ایلِ بزرگِ بویراحمد. یقیناً با ایجادِ یکپارچگی در این بین و هم سویی، و با پیروی از یک طرزِ فکرِ واحد، جامِع و شامِل که هدفش ایجادِ یک بسترِ مناسب برایِ رشد و شکوفاییِ استعدادها و توانمندیهای افراد و فراهم آوردنِ منافعِ یکسان و مشترک باشه، میشه این شکاف رو از بین بُرد و در مسیرِ اعتلای حیاتِ عمومیِ جامعه گام برداشت، و این تنها با درس گرفتن از تاریخ و رجوع به کلام و آثارِ بزرگانِ ادبیِ این مرزُبوم یا حتی همین جغرافیا امکان پذیره. چه دلپذیرتر اینکه افرادِ مؤَثِّرِ جریانِ اصلاحات اشخاصی مثلِ اُستاد لاهوتی و اُستاد منطقیان هستند که هردو در این زمینهها متخصص هستند. اَمّا با کمالِ تأسُّف و تأثُر شاهد این اَمر هستیم که این دو دستِ توانا به جایِ اینکه در یک جهت و در خدمتِ طرزِ فکری باشند که داعیه دارِ حقوقِ آب و گِلی از اون هستند و خودشون رو پایههای این جریان در شهرستان می دونند، خلافِ هم قرار گرفته و با لغزشهای شخصی این گُسلِ سیاسی رو عریضتر کرده و این دیوارِ کَج رو هر چهار سال چنان به لرزه در میارن که اصلاحات جُز سقفِ تَرَک برداشتهای، چیزی به اِرث نبرده و پیران و جوانانِ اصلاح طلب با عِلم به این که نَفْسِ رأی گیری، تا وقتی که تصمیمات در رأسِ طایفه گرفته میشوند زیرِ سؤال است و اُمید به تغییر نیست. تا وقتی که با منطقِ شاخ به شاخ در زمینهای مثلِ سیاست که بر مبنایِ گُفت و گو بناست پیش بریم راهی به جایی نخواهیم بُرد. با شاخهای به هم گره خورده و عدمِ ابتکارِ عَمَل، فقط با ردّوبَدَلِ آوانس و حیاتی کَج دارُمریز پیش خواهیم رفت که نه تنها آسایشِ عمومی به وجود نخواهد اومد، بلکه با پَس لرزهها و پیش لرزهها دیوارِ کَجِ تا ثُریّا رفته مثلِ جادهی قدیمِ سوق، مثلِ سیلهای جاریِ هر سال، مثل محرومیتِ دهاتها و دِه کورهها، مثلِ پتروشیمیِ، بی کاریِ جوانها و ناکامیهای سیاسی و... روی سَرِ خلق اللّه آوار خواهد بود و هیچکس جُز خودمون ضرر و آسیب نخواهد دید. استاد منطقیان یقیناً با این جمله که: تاریخ چراغِ راهِ آیندگان است. و استاد لاهوتی هم حتماً با این مصرَع که: بنی آدم اعضای یک پیکرند... برخورد داشتند. همچنین معتقدم که خوشآیندِ هردو این عزیزانِ جان نیست که مصداقِ این بیت قرار بگیرند، که به قول شاعر گفتنی: از قضا سرکنگبین صَفرا فُزود/روغنِ بادام خُشکی مینمود. القصّه... قصدِ این حقیر به عنوان یک اصولگرای اصلاحطلب تنها ایجاد هم آوایی و هم سویی بینِ افرادی است که به واسطه یک جریان فکری و سیاسی به اسمِ اصلاحات دورِ هم جمع آمدند و فردایِ بهتری رو برای همشهریها و هم استانیها آرزومندند. چرا که هر کدوم از ما بهعنوان یک شهروند یا دِه وَند، با بالا رفتنِ سطحِ آگاهیِ عمومی و بدیهی شدنِ نیازهایِ روز افزون، به کیفیّتِ مطلوبتری از زندگی فکر میکنیم و طبعاً برای بالا بردنِ سَطحِ زندگیهامون از هیچ تلاشی مضایقه نخواهیم کرد ومیدانیم انشقاق اصلاحطلبان نتیجهای جز کامیابی ناشایستگان نداردو به هر وسیلهای که در چارچوبِ نظامِ مقدّسِ جمهوریِ اسلامیِ ایران و فرمایشاتِ رهبرِ عظیم الشأنِ انقلاب قرار به گیره سعی در تعالی مادّی و معنویِ روزافزونِ مردمِ غیور و مَرد پرورِ این خاک کرده و تا ظهورِ منجیِ عالم بشریت حضرتِ مهدی (عج) دست نخواهیم کشید. باشد که خداوند همهی ما را هدایت فرمایدکه قلم وقدم راجزبرای رضای خدابرنداریم
----------------------------------
۱۹ /۳/ ۱۳۹۷ میرآرش تقوی
----------------------------------
این انشقاق ۲۵ سال گذشته باعث انتخاب .شده است که این. و محرومیت امروز منطقه کهگیلویه نتیجه سیاستهای خانوادگی و نسخه نویسی برای لیدرهای بعضا. و .....ایناست