تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۸
کد مطلب : ۴۰۳۴۸۲
یادداشت سیاسی|
عدم حمایت افشانی از نیروهای سیاسی/ پایان عمر سیاسی افشانی و اسماعیلی؟؟
متن ارسالی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
روزی که شورای شهر تهران با اکثریت آراء و ظاهراً بنا به سفارش رئیس دولت اصلاحات سید محمد علی افشانی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کرد موجی از خوشحالی و امید همه استان کهگیلویه و بویراحمد را فرا گرفت. خوشحالی از این جهت که برای اولین بار یک چهره هم استانی در یکی از مسئولیتهای کلان کشوری قرار میگرد.
انتخاب افشانی هرگز از معبر مسائل قومی و منطقهای اتفاق نیفتاد هر چند گفته میشود معرف او ابراهیم امینی و حق شناس بودهاند ولی در مجموع انتخاب وی بیشتر یک انتخاب سیاسی و نوعی سهم دادن به حزب اعتماد ملی بود ولی هر چه بود اتفاق میمونی بود.
در ادامه معرفی سید علی اسماعیلی فرد، به عنوان مدیرکل حوزه ریاست شهرداری، پس از سالها افول جریان اصلاحات در شهرستان کهگلیویه، به واسطه عملکرد افتضاح بازیگران موثر در قالب رویکردهای قومی و طایفهای، این امیدواری را زنده کرد، که جریان اصلاحات در شهرستان کهگیلویه به واسطه تواناییها و شخصیت و سابقهای که از این دو چهره ترسیم شده بود، مسیر خویش را پیدا کند. اسماعیلی یک فرد سابقه دار سیاسی بود که به حلقه محمد خاتمی نزدیک بود و از سوی همین حلقه نیز در ابتدای دولت یازدهم تلاش برای معرفی وی به عنوان استاندار کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته بود. تلاشی که به نتیجه نرسید.
قضاوت در مورد عملکرد افشانی با توجه به شرایطی که وی در این پنج ماه از سر گذراند نمیتواند منطقی باشد اولاً که او زمان بسیار کمی در اختیار داشته است و دوم اینکه از همان هفتههای اول درگیر یک ابهام بزرگ تحت عنوان مشمول شدن در قانون منع بهکارگیری بازنشستگان شد و هنوز نیز این ابهام روشن نشده است. ولی وضعیت امروز وی و اینکه کمتر اصلاح طلبی حاضر میشود از افشانی حمایت کند گواه واقعیات بسیاری است.
او با اینکه سیاسی آمده بود هرگز به حامیانش وقعی ننهاد و تنها ابراهیم امینی نماینده سابق نوراباد ممسنی در مجلس شورای اسلامی و عضو فعلی شورای شهر تهران از حضورش سود برد به گونهای که یاشار سلطانی علیه این رفتارها توئیت پرسروصدایی داشت و نوشت که تابلوی شهرداری تهران را باید تغییر داد و تابلوی شهرداری نورآباد ممسنی به جای آن نصب کرد.
در طی این مدت بیساری از نیروهای قالیباف موج سواری کردند و تغییرات بسیار لاک پشتی صورت میگرفت و هیچ گونه توجهی به جوانان و بانوان نشد.
عملکرد علی اسماعیلی نیز از عملکرد افشانی پر انتقادتر بود. وی چندین حکم از جمله در حوزه انتصابات از دست شهردار گرفت و در نشستی که با کهگیلویه و بویراحمدیهای مقیم تهران داشت طوری وعده و وعید داد که توقعات زیادی برای همه به وجود اورد اما در نهایت تنها رهاورد عملکرد وی صدور احکام جدید که مهمترین مشخصه آن روابط فامیلی بود، که میتوان به برادرزاده تقوی نژاد، و سه نفر هم ولایتی دیگر که اخرینش یکی از فعالین دائمی ستادهای قالیباف بود و هست، اشاره کرد. عملکرد
اسماعیلی، در این مدت کوتاه علیرغم تصورات و توقعاتی که از ایشان میرفت، این شائبه رو به ذهن متبادر میکند، که ادامه دهنده راه محمد موحد در طول دوران نمایندگی وی باشد، و میشود ادعا کرد که حضور احتمالی وی یا موحد درانتخابات آینده کهگیلویه چندان تفاوتی ایجاد نمیکند، و این احتمال تقویت میشود، تداوم این رویکرد، سودی به حال جوانان و تحصیلکردگان بیکار و شناسنامه دار جریان اصلاحات در کهگیلویه نخواهد داشت بلکه این وابستگان و اقوام هستند که از این وضع جدید کمافی السابق منتفع خواهند شد.
اگر چه سخت است ولی باید قبول کرد افشانی و اسماعیلی در آزمون کوتاهی که داشتند نمره قبولی نگرفتند آنها نه برخورد قاطعی با فساد داشتند نه از نیروهای سیاسی حامیاشان حمایت کردند و نه هرگز توانستد اندک نقشی از نقش بزرگ وکیلی و غریب پور در حمایت از جوانان منطقه را بازی کنند.
شاید اگر شهردار بماند فرصت برای جبران باشد که با این رویه بعید است آنها باز هم از این فرصت استفاده کنند ولی اگر قرار بر رفتن انها باشد باید این دوران ور فتن شان را پایان عمر سیاسی افشانی و اسماعیلی به حساب آورد.
اسماعیلی سال ها دور از مدیریت خود را در نقش منتقد و معترض وضع و عملکرد دیگران خوب نشان داده بود اما او نتوانست از این فرصت طلایی هیچ استفاده ای کند و همین هم سبب شده امروز کسی نگران رفتن آنها از شهرداری نباشد.
روزی که شورای شهر تهران با اکثریت آراء و ظاهراً بنا به سفارش رئیس دولت اصلاحات سید محمد علی افشانی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کرد موجی از خوشحالی و امید همه استان کهگیلویه و بویراحمد را فرا گرفت. خوشحالی از این جهت که برای اولین بار یک چهره هم استانی در یکی از مسئولیتهای کلان کشوری قرار میگرد.
انتخاب افشانی هرگز از معبر مسائل قومی و منطقهای اتفاق نیفتاد هر چند گفته میشود معرف او ابراهیم امینی و حق شناس بودهاند ولی در مجموع انتخاب وی بیشتر یک انتخاب سیاسی و نوعی سهم دادن به حزب اعتماد ملی بود ولی هر چه بود اتفاق میمونی بود.
در ادامه معرفی سید علی اسماعیلی فرد، به عنوان مدیرکل حوزه ریاست شهرداری، پس از سالها افول جریان اصلاحات در شهرستان کهگلیویه، به واسطه عملکرد افتضاح بازیگران موثر در قالب رویکردهای قومی و طایفهای، این امیدواری را زنده کرد، که جریان اصلاحات در شهرستان کهگیلویه به واسطه تواناییها و شخصیت و سابقهای که از این دو چهره ترسیم شده بود، مسیر خویش را پیدا کند. اسماعیلی یک فرد سابقه دار سیاسی بود که به حلقه محمد خاتمی نزدیک بود و از سوی همین حلقه نیز در ابتدای دولت یازدهم تلاش برای معرفی وی به عنوان استاندار کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته بود. تلاشی که به نتیجه نرسید.
قضاوت در مورد عملکرد افشانی با توجه به شرایطی که وی در این پنج ماه از سر گذراند نمیتواند منطقی باشد اولاً که او زمان بسیار کمی در اختیار داشته است و دوم اینکه از همان هفتههای اول درگیر یک ابهام بزرگ تحت عنوان مشمول شدن در قانون منع بهکارگیری بازنشستگان شد و هنوز نیز این ابهام روشن نشده است. ولی وضعیت امروز وی و اینکه کمتر اصلاح طلبی حاضر میشود از افشانی حمایت کند گواه واقعیات بسیاری است.
او با اینکه سیاسی آمده بود هرگز به حامیانش وقعی ننهاد و تنها ابراهیم امینی نماینده سابق نوراباد ممسنی در مجلس شورای اسلامی و عضو فعلی شورای شهر تهران از حضورش سود برد به گونهای که یاشار سلطانی علیه این رفتارها توئیت پرسروصدایی داشت و نوشت که تابلوی شهرداری تهران را باید تغییر داد و تابلوی شهرداری نورآباد ممسنی به جای آن نصب کرد.
در طی این مدت بیساری از نیروهای قالیباف موج سواری کردند و تغییرات بسیار لاک پشتی صورت میگرفت و هیچ گونه توجهی به جوانان و بانوان نشد.
عملکرد علی اسماعیلی نیز از عملکرد افشانی پر انتقادتر بود. وی چندین حکم از جمله در حوزه انتصابات از دست شهردار گرفت و در نشستی که با کهگیلویه و بویراحمدیهای مقیم تهران داشت طوری وعده و وعید داد که توقعات زیادی برای همه به وجود اورد اما در نهایت تنها رهاورد عملکرد وی صدور احکام جدید که مهمترین مشخصه آن روابط فامیلی بود، که میتوان به برادرزاده تقوی نژاد، و سه نفر هم ولایتی دیگر که اخرینش یکی از فعالین دائمی ستادهای قالیباف بود و هست، اشاره کرد. عملکرد
اسماعیلی، در این مدت کوتاه علیرغم تصورات و توقعاتی که از ایشان میرفت، این شائبه رو به ذهن متبادر میکند، که ادامه دهنده راه محمد موحد در طول دوران نمایندگی وی باشد، و میشود ادعا کرد که حضور احتمالی وی یا موحد درانتخابات آینده کهگیلویه چندان تفاوتی ایجاد نمیکند، و این احتمال تقویت میشود، تداوم این رویکرد، سودی به حال جوانان و تحصیلکردگان بیکار و شناسنامه دار جریان اصلاحات در کهگیلویه نخواهد داشت بلکه این وابستگان و اقوام هستند که از این وضع جدید کمافی السابق منتفع خواهند شد.
اگر چه سخت است ولی باید قبول کرد افشانی و اسماعیلی در آزمون کوتاهی که داشتند نمره قبولی نگرفتند آنها نه برخورد قاطعی با فساد داشتند نه از نیروهای سیاسی حامیاشان حمایت کردند و نه هرگز توانستد اندک نقشی از نقش بزرگ وکیلی و غریب پور در حمایت از جوانان منطقه را بازی کنند.
شاید اگر شهردار بماند فرصت برای جبران باشد که با این رویه بعید است آنها باز هم از این فرصت استفاده کنند ولی اگر قرار بر رفتن انها باشد باید این دوران ور فتن شان را پایان عمر سیاسی افشانی و اسماعیلی به حساب آورد.
اسماعیلی سال ها دور از مدیریت خود را در نقش منتقد و معترض وضع و عملکرد دیگران خوب نشان داده بود اما او نتوانست از این فرصت طلایی هیچ استفاده ای کند و همین هم سبب شده امروز کسی نگران رفتن آنها از شهرداری نباشد.