سیاست یک بام و دو هوا نمی‌شود؛ بزرگان اصلاحات مواظب باشید

کبنا ؛از جمله مسائلی که تحلیل آن برای هر تحلیگر، بسیار گیج کننده ومبهم است. نتیجه نهایی انتخابات در استانهای است که هنوز در آنها مرزهای معین واستواری به نام قوم، ایل وطایفه وجود دارد وتعصبات رنگارنگ باعث تصمیم گیری های کلان در حوزه سیاست می‌شود. استان کهگیلویه و بویراحمد به خصوص بویراحمد از دیرباز با ریش سفیدی ونظام بزرگ سالاری رشد یافته است. در چند سال اخیر بالاخره تلاش قشر تحصیلکرده و دانشگاهی و تمامی افرادی که از همین ایلات وطوایف موفق به تحصیلات اکاد میک شده‌اند موضوعی بنام جریان نیز به این عرصه ورود پیدا کرد. به گونه‌ای که اگر اغراق نکنیم انتخابات‌های گذشته در بین بعضی‌ها نمودی پر رنگ وتاحدودی تعیین کننده پیدا کرد. البته این موضوع بین اصول گرایان بیشتر به واقعیت پیوست. ولی نیروهای فکری اصلاح طلبان به هم تنه‌های زیادی زدند (البته شاید دلیل اصلی تنه زدن اصلاح طلبان نبود نامزد اصلاح طلب شناسنامه دار بود که مجبور شدند به اردوگاه نامزدهای اجاره‌ای بپویندند) اسفند 1398 نیز آبستن همین شور است اما اینطور می‌نماید که بحث حزب گرایی وجناح بندی مرز قوم میتی را در نوردیده وانتخابات را وارد عرصه جدید وتازه ای نموده که سالهای سال اکثر روشنفکران وقشر تحصیلکرده آرزوی آن را در سر داشتند. این رؤیا هنوز به طور کامل به بار ننشت. که باز هم ریشه قوم گرایی ان را تحت شعاع خود قرار داده به گونه‌ای که اکثر فعالین سیاسی می‌دانند که فلان طایفه بیشتر کدام جریان را مقبول می‌دانند. همین امر پدیده‌ای عجیب ونادر را به وجود آورده که بهتر است آن رایک بام ودوهوا بودن بنامیم..... افرادی هستند که در جناح اصول گرا پرورش یافته‌اند ولی چون اقبال ایلی خود را کم می‌بینند در چشم به هم زدنی نماینده اصلاح طلب می‌شوند ونیز پرورش یافته دامان اصلاحات که به همین صورت خود را اصولگرا می‌نامد تا شاید اقبالش در میان ایل وطایفه واقوامش بیشتر شود. خب هر دردی قاعدتاً درمانی دارد ودرمان آن نوش دارویی است که زهر این سهم مهلک را خنثی وبدنه جامعه را از سردرگمی خارج سازد. شوربختانه کار از آنجا خراب است که خود دارو نیز مسموم شده وشاید نتواند براین زهر مهلک چاره گر باشد. امروز جبهه اصلاحات باید متعصبانه‌تر از گذشته به ارمان خود بها دهند وبدانند که قانون تغیر در هرزمان امکان دارد ومتغیر هرزمان وهرلحظه امکان تغیر دارد. البته این در مورد طیف اصولگرا نیز صدق می‌کند. چگونه است که آقایان قبل از ورود افراد علامه دهرند اما به محض ورود چند نفر تحت عنوان نماینده یک جریان نمی‌توانند خودی را از رقیب تمیز داده وجامعه را آگاه کنند. مگر نه اینکه معیارها نشان دهنده تفکر یک فرد یا گروهند؟ مگر سوابق افراد وکارنامه گذشته آنها قابل راست ازمایی ونگرش نیست؟ چرا هست! اما باید متاسفانه بگویم به علت ترس از شکست مکرر خانه از بن بست ویران است واین خانه دیگر نماینده تفکر جامعه هدف خود نیست. مهلک‌تر و ترسناک‌تر جایی است که ریزش مکرر اعضای این خانه هم نتوانسته زنگ خطری را در گوش بسته بزرگان احزاب به خصوص اصلاح طلبان به صدا در بیاورد. بزرگان وتصمیم گیرندگان اصلاح طلب باید بدانند ماها عهد اخوت با کسی نبسته‌ایم. ونخواهیم بست ومعیار انتخابمان تفکرمان است. همان چیزی که ما را به شما متصل ساخت. وشما را در جایگاه بزرگان و مدیران اصلاح طلب معرفی می‌کند ولی همان هم می‌تواند شما را از این گردونه حذف کند. و در گوشه‌ای تاریک از تاریخ پنهان سازد.
 پس مواظب باشید این بار در زیر ذربین همه اعضای جریان اصلاح طلب قرار گرفته‌اید. چه اعضای که شما می‌شناسید و از آنها حساب می‌برید و چه افراد گمنامی مثل حقیر کار بسیار ساده و روان است. ما حاضر نیستیم بهای پیروزی را با قربانی کردن افکارمان بپردازیم، ما حاضر نیستم کنار اصول گرایان معتدل بمانیم، ما از عتدال هم عبور خواهیم کرد زیرا اعتدال باعث استحاله اصلاحات خواهد شد، ما به وحدت حداقلی احترام خواهیم گذاشت، ما دنبال پیروزی به هر قیمتی نیستیم، ما می‌خواهیم بر قوم گرایی خط ابطال بکشیم، ما می‌خواهیم از کسانی که دنبال خرید وفروش رأی مردم هستند عبور کنیم، ما می‌خواهیم از کسانی که در مکتب اصول گرایان پروش یافته‌اند عبور کنیم، ما دست یاری به سوی بزرگان اصلاح طلب دراز می‌کنیم که به وحدت فکری فکر کنید نه به انتخاب بین بد وبدتر وبا اجماع بر روی گزینه واحد فکری سعی کنیم باهم برای آینده این تفکر لاغر ورنجور قدمی مثبت برداریم امیدوارم عزیزان این مرقومه برخواسته از دل را جدی بگیرند ودر حمایت از نامزد مطبوع فکری کوشا باشند.
-----------------------------------------------
زهرا اسماعیل زاده یاسوجی