تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۵
کد مطلب : ۴۱۱۹۷۶
عطّارِ دیارِ کهگیلویه؛ آ میر احمد تقوی
محمود پیروزه
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
" عطّارِ دیارِ کهگیلویه" آ میر احمد تقوی( رحمه الله علیه) اسوه زهد و تواضع چهره در نقابِ خاک کشید.
سعدی سُخن، در گلستان آورده اند : " هرکس در زندگانی، نانش نخورند،چون بمیرد، نامش نبرند"
خوانِ پر نعمتِ میر احمد ،کامِ تشنگانِ بسیاری را در وادی علم و معرفت سیراب نمود.گفته اند که، علم ؛ گنجی است که با بخشودن وسعت گیرد و خلل نپذیرد.به راستی چنین است که در تشییع این مردِ تمام و آن عارفِ والا مقام، جسم تشییع شد و زُهد تکریم، دلباختگان آن گونه احساسِ یتیمی کردند، که :
به هر شاخِ این باغ مُرغی سُراید
به لحنی دگر، داستانِ جدایی
به راستی، بزرگان با مرگ شناخته می شوند،البته برای غافلان! آنان که انگشت گزان،قیمتِ گنج گرانِ قربت ندانستند، و از معدنِ معرفت، کانی برنداشتند.
قیمتِ گوهر شود پیدا برِ گوهر شناس
قدرِ ما در پایِ میزان عمل پیدا شود
"انسان ؛ آنگونه می میرد،که زندگی میکند" سخن حکیمانه ایست. دور از انتظار نبود موتِ آرامِ سیدِ ساده زیستِ وادی معرفت،که با زُهد خود آلامِ دنیا چشید و گلیمِ خویش از آمالَش کشید.
حالِ درماندگان کسی دانَد
که به احوالِ خویش درمانَد
ابوالفضل بیهقی، آن یگانه ی عصر خویش، نیک گفته اند" مردم؛ به دلِ مردم است".شیونِ شیر زنانِ نجیب و مَینار پوشانِ ساده دل،با چاشنیِ دریغِ ریش سفیدانِ ایل،در آتشِ گرمایِ گرمسیر ،حکایتی عجیب دارد از محبتِ ریشه دارِ این مرشدِ پیر!
نکند هرگز اهلِ دانش و داد
دلِ مردم خراب و گنج خویش آباد
در روزگارِ ما، کمیاب اند،آنان که بر زخارفِ دنیایِ دون، پشتِ پا زده اند و از هر چه غیر خدا،دل کَنده اند..
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیایِ دنی ، بی اعتبار است
چه زیباست که در وادی حیرت، سرگشته باشی و جز خدا نبینی، برای رضای خدا دست از هر چه غیر اوست بشویی و جز عطر ذاتِ او نبویی، صبر پیشه سازی و چون آن مَرد، کوس انا الحق نزنی! جهانِ جَهان را ، هیچ پنداری و به کار خویش مشغول باشی.. این است پندارِ مردی که خدا را شناخت و دل بِدو باخت:
بگذر از خویش، اگر عاشق دلباخته ای
که میانِ تو و او، جز تو کسی حایل نیست!
فیضِ حضور حاضران و تحسّر غایبان در بدرقه ی ابدیِ "عطارِ دیارِ کهگیلویه" عبرتِ عظیمی است، برای آنانکه از مردم دور اند و بیرون از خویش، خدا را جستجو میکنند.امید آنکه، وفاداریِ این مردم قدرشناس،درسی باشد برای تجمّل پرستان و شیفتگانِ دنیا/
خرّم آنکس که درین محنت گاه
خاطری را سببِ تسکین است
روانش شاد.
محمود پیروزه /یاسوج/ ۲۶ مردادماه ۱۳۹۸
" عطّارِ دیارِ کهگیلویه" آ میر احمد تقوی( رحمه الله علیه) اسوه زهد و تواضع چهره در نقابِ خاک کشید.
سعدی سُخن، در گلستان آورده اند : " هرکس در زندگانی، نانش نخورند،چون بمیرد، نامش نبرند"
خوانِ پر نعمتِ میر احمد ،کامِ تشنگانِ بسیاری را در وادی علم و معرفت سیراب نمود.گفته اند که، علم ؛ گنجی است که با بخشودن وسعت گیرد و خلل نپذیرد.به راستی چنین است که در تشییع این مردِ تمام و آن عارفِ والا مقام، جسم تشییع شد و زُهد تکریم، دلباختگان آن گونه احساسِ یتیمی کردند، که :
به هر شاخِ این باغ مُرغی سُراید
به لحنی دگر، داستانِ جدایی
به راستی، بزرگان با مرگ شناخته می شوند،البته برای غافلان! آنان که انگشت گزان،قیمتِ گنج گرانِ قربت ندانستند، و از معدنِ معرفت، کانی برنداشتند.
قیمتِ گوهر شود پیدا برِ گوهر شناس
قدرِ ما در پایِ میزان عمل پیدا شود
"انسان ؛ آنگونه می میرد،که زندگی میکند" سخن حکیمانه ایست. دور از انتظار نبود موتِ آرامِ سیدِ ساده زیستِ وادی معرفت،که با زُهد خود آلامِ دنیا چشید و گلیمِ خویش از آمالَش کشید.
حالِ درماندگان کسی دانَد
که به احوالِ خویش درمانَد
ابوالفضل بیهقی، آن یگانه ی عصر خویش، نیک گفته اند" مردم؛ به دلِ مردم است".شیونِ شیر زنانِ نجیب و مَینار پوشانِ ساده دل،با چاشنیِ دریغِ ریش سفیدانِ ایل،در آتشِ گرمایِ گرمسیر ،حکایتی عجیب دارد از محبتِ ریشه دارِ این مرشدِ پیر!
نکند هرگز اهلِ دانش و داد
دلِ مردم خراب و گنج خویش آباد
در روزگارِ ما، کمیاب اند،آنان که بر زخارفِ دنیایِ دون، پشتِ پا زده اند و از هر چه غیر خدا،دل کَنده اند..
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیایِ دنی ، بی اعتبار است
چه زیباست که در وادی حیرت، سرگشته باشی و جز خدا نبینی، برای رضای خدا دست از هر چه غیر اوست بشویی و جز عطر ذاتِ او نبویی، صبر پیشه سازی و چون آن مَرد، کوس انا الحق نزنی! جهانِ جَهان را ، هیچ پنداری و به کار خویش مشغول باشی.. این است پندارِ مردی که خدا را شناخت و دل بِدو باخت:
بگذر از خویش، اگر عاشق دلباخته ای
که میانِ تو و او، جز تو کسی حایل نیست!
فیضِ حضور حاضران و تحسّر غایبان در بدرقه ی ابدیِ "عطارِ دیارِ کهگیلویه" عبرتِ عظیمی است، برای آنانکه از مردم دور اند و بیرون از خویش، خدا را جستجو میکنند.امید آنکه، وفاداریِ این مردم قدرشناس،درسی باشد برای تجمّل پرستان و شیفتگانِ دنیا/
خرّم آنکس که درین محنت گاه
خاطری را سببِ تسکین است
روانش شاد.
محمود پیروزه /یاسوج/ ۲۶ مردادماه ۱۳۹۸