تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۴
کد مطلب : ۴۱۲۴۳۶
یادداشتی کوتاه، به بهانه سالروز اولین خیزش رسمی مردم گچساران بر علیه استبداد؛
مبارزه مردم گچساران با استبداد
ایمان محمدپور فتح
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشتی از ایمان محمدپور فتح؛ ابتدا شاخصههای اصلی یک حکومت استبدادی را با هم مرور میکنیم؛
در حکومت استبدادی، قانون و ضابطه بی معناست و برخوردها گزینشی و سلیقهای است و قانون تفسیر به رأی خواهد شد، البته اگر قانونی باشد.
نوعاً در چنین جامعهای، قانون با تلفن و سفارش، رابطه، پیغام و … بی خاصیت و به حاشیه رانده میشود و در این نوع نظام سیاسی، عقلانیت و شایسته سالاری و جابجایی قدرت مفهومی نخواهد داشت و یک گروه بر مردم حکومت میکنند، حال میخواهد حکومت بر یک کشور باشد یا یک استان، یک حوزه انتخابیه، یک شهرستان، یک شهر و یا یک دهکده.
نتیجه چنین حکومتی، گروه کوچکی روز به روز فربهتر و به اکثریت جامعه ظلم میشود.
برگردیم به اصل ماجرا؛
سابقه تاریخی مردم گچساران در مبارزه با استبداد به قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر میگردد، اما اولین حرکت رسمی که خیلی از مردم گچساران حضور فعال داشتند بر ضد استبداد، بر میگردد به ۱۳ شهریور هزار و سیصد و پنجاه و هفت که سعی میکنیم کوتاه به آن بپردازیم.
شب هنگام ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در زمانی که صدها نفر در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی در سینما رکس آبادان بودند، سینما به آتش کشیده شد.
این فیلم به گونهای اشاره کوتاه و گذرایی داشت به روزهای فرار و مرگ یک مبارز مسلح علیه حکومت پهلوی و همین امر موجب برخی گمانهزنیها مبنی بر دخالت ساواک در این آتشسوزی گردید.
در این آتشسوزی، انقلابیون، ساواک را متهم کردند و امام خمینی واقعه سینما رکس را «شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب» خواند.
اظهارات امام خمینی در اندک زمانی مقبولیت عام یافت و باعث خشمگین کردن مردم و سرعت بخشیدن به انقلاب ۵۷ شد.
فردای ۲۸ مراداد ماه، دهها هزار نفر در مراسم تشییع جنازه کشته شدگان حادثه مذکور شرکت کردند و شعار مرگ بر شاه طنین انداز شد.
روزهای پس از حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان، مردم بسیاری از شهرهای بزرگ ایران جهت همدردی با خانواده کشته شدگان و مبارزه با استبداد، به خیابان آمدند و برای اولین بار تظاهرات میلیونی در تهران راه افتاد.
در پی وقوع این حادثه و فراگیر شدن تظاهراتها پس از واقعه مذکور، مردم شهر دوگنبدان که پیشتر و مخصوصاً در مرداد ۳۲ و آذر ۵۶ اثبات کرده بودند که در مقابل ظلم ظالم سکوت نخواهند کرد، همراه با مردم بسیاری از شهرهای ایران، در روز ۱۳ شهریور ۵۷ بعد از قرائت نماز عید فطر، به خیابان آمده و اولین تظاهرات خیابانی مردم دوگنبدان بر علیه حکومت مستبد پهلوی شکل گرفت و شعار مرگ بر شاه سر داده شد.
راهپیمایی عید فطر مردم دوگنبدان بسیار باشکوه بود، به طوری که روزنامه کیهان مورخ ۱۴ شهریور ماه ۵۷ هم به این راهپیمایی مثل خیلی از شهرهای کشور پرداخت.
البته مبارزه مردم گچساران با استبداد نه با این راهپیمایی شروع شده بود و نه با این راهپیمایی پایان پذیرفت و علیرغم این که بعد از راهپیمایی مذکور، ساواک و شورای تأمین شهرستان با حساسیت بیشتری فعالین را کنترل میکردند، اما مبارزین دست از فعالیت نکشیدند و دست به فعالیتهای دیگری مثل برگزاری نمایشگاه کتاب توسط دکتر محمدتقی شریعتی که آن زمان دانشجوی دانشگاه شیراز بود، محفلهای قرآنی در مساجد کارکنان نفت (شهیدان فعلی)، صاحب الزمان و بیت العباس، پخش کتابهای دکتر علی شریعتی توسط افراد مختلف مثل شهید نجف بلادیان در بازار که مغازه خیاطی داشتند و همچنین توسط چند نفر از دانش آموزان دانشسرای مقدماتی گچساران مثل سید اکبر علیزاده که بعدها در قامت معلم و فرماندار شهرستان گچساران به مردم خدمت کردند، پخش بیانیههای امام خمینی (ره) که توسط حاج بهرام تاجگردون و علی خواجوی به دست فعالین میرسید و همچنین شعارنویسی زدند و به آگاه سازی مردم گچساران ادامه دادند و مترصد بهانهای برای برگزاری تظاهرات مجدد بر علیه حکومت استبدادی پهلوی بودند.
این مختصر را گفتم که مستبدین بدانند که مردم گچساران و باشت سابقه طولانی در مبارزه با استبداد دارند.
در حکومت استبدادی، قانون و ضابطه بی معناست و برخوردها گزینشی و سلیقهای است و قانون تفسیر به رأی خواهد شد، البته اگر قانونی باشد.
نوعاً در چنین جامعهای، قانون با تلفن و سفارش، رابطه، پیغام و … بی خاصیت و به حاشیه رانده میشود و در این نوع نظام سیاسی، عقلانیت و شایسته سالاری و جابجایی قدرت مفهومی نخواهد داشت و یک گروه بر مردم حکومت میکنند، حال میخواهد حکومت بر یک کشور باشد یا یک استان، یک حوزه انتخابیه، یک شهرستان، یک شهر و یا یک دهکده.
نتیجه چنین حکومتی، گروه کوچکی روز به روز فربهتر و به اکثریت جامعه ظلم میشود.
برگردیم به اصل ماجرا؛
سابقه تاریخی مردم گچساران در مبارزه با استبداد به قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر میگردد، اما اولین حرکت رسمی که خیلی از مردم گچساران حضور فعال داشتند بر ضد استبداد، بر میگردد به ۱۳ شهریور هزار و سیصد و پنجاه و هفت که سعی میکنیم کوتاه به آن بپردازیم.
شب هنگام ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در زمانی که صدها نفر در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی در سینما رکس آبادان بودند، سینما به آتش کشیده شد.
این فیلم به گونهای اشاره کوتاه و گذرایی داشت به روزهای فرار و مرگ یک مبارز مسلح علیه حکومت پهلوی و همین امر موجب برخی گمانهزنیها مبنی بر دخالت ساواک در این آتشسوزی گردید.
در این آتشسوزی، انقلابیون، ساواک را متهم کردند و امام خمینی واقعه سینما رکس را «شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب» خواند.
اظهارات امام خمینی در اندک زمانی مقبولیت عام یافت و باعث خشمگین کردن مردم و سرعت بخشیدن به انقلاب ۵۷ شد.
فردای ۲۸ مراداد ماه، دهها هزار نفر در مراسم تشییع جنازه کشته شدگان حادثه مذکور شرکت کردند و شعار مرگ بر شاه طنین انداز شد.
روزهای پس از حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان، مردم بسیاری از شهرهای بزرگ ایران جهت همدردی با خانواده کشته شدگان و مبارزه با استبداد، به خیابان آمدند و برای اولین بار تظاهرات میلیونی در تهران راه افتاد.
در پی وقوع این حادثه و فراگیر شدن تظاهراتها پس از واقعه مذکور، مردم شهر دوگنبدان که پیشتر و مخصوصاً در مرداد ۳۲ و آذر ۵۶ اثبات کرده بودند که در مقابل ظلم ظالم سکوت نخواهند کرد، همراه با مردم بسیاری از شهرهای ایران، در روز ۱۳ شهریور ۵۷ بعد از قرائت نماز عید فطر، به خیابان آمده و اولین تظاهرات خیابانی مردم دوگنبدان بر علیه حکومت مستبد پهلوی شکل گرفت و شعار مرگ بر شاه سر داده شد.
راهپیمایی عید فطر مردم دوگنبدان بسیار باشکوه بود، به طوری که روزنامه کیهان مورخ ۱۴ شهریور ماه ۵۷ هم به این راهپیمایی مثل خیلی از شهرهای کشور پرداخت.
البته مبارزه مردم گچساران با استبداد نه با این راهپیمایی شروع شده بود و نه با این راهپیمایی پایان پذیرفت و علیرغم این که بعد از راهپیمایی مذکور، ساواک و شورای تأمین شهرستان با حساسیت بیشتری فعالین را کنترل میکردند، اما مبارزین دست از فعالیت نکشیدند و دست به فعالیتهای دیگری مثل برگزاری نمایشگاه کتاب توسط دکتر محمدتقی شریعتی که آن زمان دانشجوی دانشگاه شیراز بود، محفلهای قرآنی در مساجد کارکنان نفت (شهیدان فعلی)، صاحب الزمان و بیت العباس، پخش کتابهای دکتر علی شریعتی توسط افراد مختلف مثل شهید نجف بلادیان در بازار که مغازه خیاطی داشتند و همچنین توسط چند نفر از دانش آموزان دانشسرای مقدماتی گچساران مثل سید اکبر علیزاده که بعدها در قامت معلم و فرماندار شهرستان گچساران به مردم خدمت کردند، پخش بیانیههای امام خمینی (ره) که توسط حاج بهرام تاجگردون و علی خواجوی به دست فعالین میرسید و همچنین شعارنویسی زدند و به آگاه سازی مردم گچساران ادامه دادند و مترصد بهانهای برای برگزاری تظاهرات مجدد بر علیه حکومت استبدادی پهلوی بودند.
این مختصر را گفتم که مستبدین بدانند که مردم گچساران و باشت سابقه طولانی در مبارزه با استبداد دارند.
کدوم قانون حاج ایمان
فقط منفعت و زد و بند