تاریخ انتشار
سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۶
کد مطلب : ۴۱۵۸۴۴
یادداشت ارسالی؛
لطفاً با زر و زور تزویر مقابله نمایید، نه با ندای وحدت
امید مرتضایی
۴
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی؛ در چند روز اخیر بعد از معرفی یکی از کاندیدای جریان اصول گرایی شهرستانهای بویراحمد و دنا، دوسه جریان اعم از طیفی از اصول گرایان، اصلاح طلبان، اعتدال طلبان و یک جریان ثروت و قدرت هماهنگ و ناهماهنگ فقط یک رقیب در عرصه کارزار سیاسی اسفندماه میبینند و آن هم یک تشکیلات از پایین به بالا، جریانی که نام خود را ندای وحدت گذاشته و میتوان بغض فرو خفته مستضعفان، پابرهنگان تاریخ این استان، از قلم افتادگان دوران بویراحمد و دنا، ستم کشیدگان و آوارگان سالهای سال بین جناح چپ و راست، رمیدگان تطمیعها و تهدیدات، لشکریان سالهای سال دو جناح سیاسی که فقط وظیفهشان رأی دادن بود و ایجاد شکوه روز رأی گیری را نیز به آن اضافه کرد. این جماعت روز بعد از رأی گیریها باید بیل و کلنگ، چوب شبانی وبیلچه باغبانی و یا توشه کارگری خود را بر میداشتند و در بهبهان، گناوه، عسلویه و دهات و شهرهای خود مشغول کارشان میشدند، تا نورچشمیهای سردمداران جناحهای سیاسی چپ و راست وارد ادارات و نهادها و سازمانهای اداری استان میشدند. البته این قشر همیشه دم انتخابات عزیز میشدند، یکی میگفت یک هفته مانده به انتخابات یا خودشان را با پولی و شامی میخرم و دیگری میگفت به کدخدای ده کمکی میکنیم و رأیشان را میخریم، دیگری میگفت قول دوتا پست دم دستی بهشون میدهیم و راضی میشوند و دیگری هم میگفت به آنها می گوییم تکلیفشان آینه که رأی بدهند و اخیراً وسط زمستان کوچههایشان را آسفالت میریختند و قص علی هذا و هفته آخر بی نهایت عزیز بودند.
البته اینها معتقدین راستین نظام ولایی و انقلابی بودند و همان پاپتی های روزهای سخت نظام و لبیک گویان واقعی و کف میدونی رهبران انقلابندکه میتوان گفت بیشترین شهید و ایثارگر را از آن خود دارند.
این جماعت در انتخابات گذشته به هر دلیلی یک نماینده از جبهه انقلاب پیدا کردند و همه جناحها، اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدال طلب، آنها را به تمسخر گرفتند، می گفتند، دوهزار رأی، نه خودشون را بکشند ۵ هزار رأی و سه لبه قیچی اصول گرایی و اصلاح طلبی و اعتدال قدرت طلبی، هرکدام این جریان را زیر لبه خود قراردادند تا خردش کنند، گویا این اعلام حضور برای همه سخت آمده بود و دشمن مشترک همشون در کارزار دیدنی سال ۹۴ همین گروه به تعبیر خودشان قلیل بود، همه رسانه داشتند، همه بوقچی داشتند، همه موسسه و شرکت و سرمایه و پول و قدرت داشتند، اما این طرف کاندیدای جریان مردمی خودش اجاره نشین بود و با خودروی دیگران و یا تاکسی دربستی به تبلیغات میپرداخت. با شمارش صندوقها، اما یکباره همه تحلیلها به هم ریخت. اما کسی نبود تا بگوید شماها تا غروب تحلیلتان چیز دیگری بود و این جریان را عددی محسوب نمیکردید و کسی نبود تا بگوید بابا آرای صندوقها از جغرافیای مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد را تحلیل و بعد متهم نمایید، روشنفکر مردمی در روستای خودش و در منطقه خودش رأی کمتری از دیگران داشت و اما در روستای دیگر کاندیداها، روشنفکر رأی نداشت، در کاکان اول بود، این شد که روشنفکر پدیده انتخابات شد و همه جریانها را به چالشی جدی کشاند.
از اول تحلیل غلطی بر رأی روشنفکر سایه افکند و آن هم هنوز ادامه دارد و تحلیل آینه که رأی روشنفکر رأی طائفه ای است. آری روشنفکر فرزند خلف ایل سترگ تامرادی و برادر شهید قبادروشنفکر، روشنفکر و معلم بویراحمد سفلی و بویراحمد گرمسیر هست و به آن هم افتخار میکند.
اما روشنفکر سالهای سال در مراکز تربیت معلم، از دهدشت تا گچساران تا بویراحمد، علیا و سفلی، معلم تربیت کرد، روشنفکر در شهر دهدشت که ۱۰ درصد طایفه اش بودند، در شورای شهر رأی میآورد، آنجا علیا و سفلی و تامرادی که مطرح نبود، روشنفکر همواره بی غل و غش و بی ادعا بود و هست، روشنفکر بین مردم بود و همواره مخالف زر و زور و تزویر بود، به گفته یکی از دوستانم اولین معلمی که در دبیرستان شهید میثمی دهدشت سرکلاس از بچهها پرسید شهید میثمی چه کسی بود و هیچکس ندانست او بود، سرکلاس هایش از شهدا میگفت، ایشان اولین کسی بود که آنها را از دبیرستان میثمی دهدشت به کانون تربیتی شهر آوردتا سخنرانی آقای هدایت خواه را در دهه اول هفتاد گوش دهند روشنفکر بود. او هدایت خواه را استاد خودش میدانست و میداند گاها اورا مطهری استان ما لقب میداد، اگرچه همواره به سیاست ورزی استاد انتقاد داشت و همواره از حلقه اطراف استاد واهمه داشت و دارد.
برادری کل زندگی و رزومه سیاسی ایشان را ورق زده و گفته یک بار به آسپار رأی داده و یک بار به آقای زارع و یک بار هم به خودش. برادر دوازده دور رأی گیری مجلس داشتیم، آقای آسپار اصولگرا و ارزشی بود و از خادمان آموزش و پرورش استان و حق زیادی بر حوزه تعلیم و تربیت استان بعد از انقلاب دارد، او کسی را ندارد و گر نه اونا که سنگ بهمن بیگی را بر سینه میزنند، نقش آسپار بعد از انقلاب کمتر از بهمن بیگی نبود و تنها مدیرکلی است که شما یک برج از او در استان و کشور سراغ ندارید و البته که انتقاداتی به او بود. اگرچه آقای زارع هم در یک نگاه کلی انسان متدینی هست که حب قدرت اورا به دگردیسی رسانده است، اما ایشان به زارع رأی نداد و البته به دلیل همین خودزنیهای حلقهای، بله سکوت مطلق داشت و اما علیه نبود، حال شما جواب بدید، در ۹ دور دیگر انتخابات مجلس روشنفکر کجا بود، بنویسید، قیامتی هست. جواب بدهید در ۸ سال تمام دولت اصول گرایان در استان کدام پست را به روشنفکر دادید، مگر نه این بود که همه پستها را به ستاد لاریجانی در استان واگذار شد و حتی شخصی مثل حاج دهراب پور که هم بنیانگذار جریان مهرورزی بود از قلم انداخته شد. آیا ایشان گلایهای داشتند و..
روشنفکر ساختار گریز نیست و گرنه در فرم ثبت نامش به صراحت نمینوشت مستقل، سخنرانیهای او در مارگون و لوداب در قضیه ریاست جمهوری موجود هست، بله روشنفکر حلقه گریز است چه انتخابات مجلس باشد و چه ریاست جمهوری. چطور است که شماها مدیران کل اصول گرای دوگانه سوز را که هر روز سر یک سفره هستید نمیبینید، یک سال سکوت روشنفکر را میبینید.
اما برگردیم به تحلیل رأی روشنفکر که سبب خیر شده است، هرچند تحلیلی ناقص و غلط هست. به چه زبانی باید گفت رأی روشنفکر طائفه ای نبود، یه مقدار از عصبیت و عصبانیت دست بکشید، صندوقهای رأی دورگذشته را مطالعه و تحلیل نمایید، رأی روشنفکر از قلم افتادگان تاریخ بویراحمد و دنا از علیا تا سفلی و از گرمسیر تا سردسیر هست، چپ و راست نمیشناسد، طبیعی است که از قلم افتادگان هرجا بیشتر باشند، رأیشان به روشنفکر بیشتر
اما تحلیل غلط از رأی روشنفکر باعث شده تا جریان حاکم خونه به خونه به دنبال هم طائفه های روشنفکر باشد تا در ۶ ماه آخر آنها را که سالهای به حساب نمیآوردند به بهانه یک پست اداری وابسته نماید، شکری است با شکایت و ما به نوبه خود تشکر میکنیم هرچند این رفتار را نوعی توهین، اما جریان رقیب غیرحاکم هم کارزار خودش را در جغرافیای زندگی روشنفکر قرار داده و جریان رفیق دست همه را بسته و برادر روشنفکر یعنی کریم فرخیانی را به صحنه آوردو در یک شوی زودهنگام انتخاباتی اورا معرفی و تبلیغاتش را شروع کردند، هدف چه بود معلوم نیست، برای آقای فرخیانی همان قصه آب نطلبیده بود که این بار واقعاً مراد نبود
اما کریم فرخیانی هم از قشر پابرهنه و مستضعف هست و قدمش خیر بود، اینکه روشنفکر در کارزار سیاسی خودش توانسته نگاه متکبرانهی تعدادی از دوستان را که نگاهشان به منطقه کریم فرخیانی جور دیگری بود و در تمام انتخابات گذشته کمتر از منطقه چنگ لوداب به آن طرف تر رفتهاند تا این اندازه ارتقاء دهد، خدمت بزرگی به اون منطقه هست و البته جای سئوال هم هست که در دوازده دور انتخاباتی، همه نمایندگان و مسئولان چپ و راست برای منطقه انارک و دلی لوداب تا توتنده دلی نشین تا در سرحد و گرمسیر چه ره آوردی جز یک جاده خاکی دهه ۶۰ داشتند و دارند. چرا تا کنون توتنده دلی نشین با آن همه سابقه جغرافیایی وسیاسی و...توسط چپ و راستهای حاکم بر قدرت بخش نشده است. اما در هرصورت حرکت خوبی بود و جریان مستضعفین و ندای وحدت به فال نیک مینگرد و با هیچ کسی از جبهه انقلاب نه اصول گرایان حزبی رقابتی ندارد بلکه قرابت و رفاقت و نگاه وحدت گونه خواهد داشت اگر بگذارند و هرنوع قلم زنی برای فاصله انداختن بین جریان انقلابی و روشنفکر را خواسته یا ناخواسته در خدمت جریان زر و زور تزویر می دانیم و معتقدیم بین روشنفکر و جریان انقلابی مخرج ایدئولوژی و منطقهای بسیار ارزشمندتر از رقابتهای کاذب ساختگی است.
جریان وحدت، بیشتر ناظر به وحدت، از قلم افتادگان تاربخ معاصر بویراحمد و دنا و بخشی از کهگیلویه یا بویراحمد گرمسیر هست که نه اصول گرایی خودشیفته و انحصاری را برمی تابد و نه اصلاح طلبی تعریف نشده و برانداز را، چشم انداز ندای وحدت. مبانی اقتدار ملی براساس اندیشههای امامین انقلاب هست که دقیقاً از میان تودههای مردم سربرآورده و توفنده به پیش میرود. و همه ما در یک کلام فدائیان رهبریم.
و سلام علی من تبع الهدی
-------------------
امید مرتضایی
البته اینها معتقدین راستین نظام ولایی و انقلابی بودند و همان پاپتی های روزهای سخت نظام و لبیک گویان واقعی و کف میدونی رهبران انقلابندکه میتوان گفت بیشترین شهید و ایثارگر را از آن خود دارند.
این جماعت در انتخابات گذشته به هر دلیلی یک نماینده از جبهه انقلاب پیدا کردند و همه جناحها، اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدال طلب، آنها را به تمسخر گرفتند، می گفتند، دوهزار رأی، نه خودشون را بکشند ۵ هزار رأی و سه لبه قیچی اصول گرایی و اصلاح طلبی و اعتدال قدرت طلبی، هرکدام این جریان را زیر لبه خود قراردادند تا خردش کنند، گویا این اعلام حضور برای همه سخت آمده بود و دشمن مشترک همشون در کارزار دیدنی سال ۹۴ همین گروه به تعبیر خودشان قلیل بود، همه رسانه داشتند، همه بوقچی داشتند، همه موسسه و شرکت و سرمایه و پول و قدرت داشتند، اما این طرف کاندیدای جریان مردمی خودش اجاره نشین بود و با خودروی دیگران و یا تاکسی دربستی به تبلیغات میپرداخت. با شمارش صندوقها، اما یکباره همه تحلیلها به هم ریخت. اما کسی نبود تا بگوید شماها تا غروب تحلیلتان چیز دیگری بود و این جریان را عددی محسوب نمیکردید و کسی نبود تا بگوید بابا آرای صندوقها از جغرافیای مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد را تحلیل و بعد متهم نمایید، روشنفکر مردمی در روستای خودش و در منطقه خودش رأی کمتری از دیگران داشت و اما در روستای دیگر کاندیداها، روشنفکر رأی نداشت، در کاکان اول بود، این شد که روشنفکر پدیده انتخابات شد و همه جریانها را به چالشی جدی کشاند.
از اول تحلیل غلطی بر رأی روشنفکر سایه افکند و آن هم هنوز ادامه دارد و تحلیل آینه که رأی روشنفکر رأی طائفه ای است. آری روشنفکر فرزند خلف ایل سترگ تامرادی و برادر شهید قبادروشنفکر، روشنفکر و معلم بویراحمد سفلی و بویراحمد گرمسیر هست و به آن هم افتخار میکند.
اما روشنفکر سالهای سال در مراکز تربیت معلم، از دهدشت تا گچساران تا بویراحمد، علیا و سفلی، معلم تربیت کرد، روشنفکر در شهر دهدشت که ۱۰ درصد طایفه اش بودند، در شورای شهر رأی میآورد، آنجا علیا و سفلی و تامرادی که مطرح نبود، روشنفکر همواره بی غل و غش و بی ادعا بود و هست، روشنفکر بین مردم بود و همواره مخالف زر و زور و تزویر بود، به گفته یکی از دوستانم اولین معلمی که در دبیرستان شهید میثمی دهدشت سرکلاس از بچهها پرسید شهید میثمی چه کسی بود و هیچکس ندانست او بود، سرکلاس هایش از شهدا میگفت، ایشان اولین کسی بود که آنها را از دبیرستان میثمی دهدشت به کانون تربیتی شهر آوردتا سخنرانی آقای هدایت خواه را در دهه اول هفتاد گوش دهند روشنفکر بود. او هدایت خواه را استاد خودش میدانست و میداند گاها اورا مطهری استان ما لقب میداد، اگرچه همواره به سیاست ورزی استاد انتقاد داشت و همواره از حلقه اطراف استاد واهمه داشت و دارد.
برادری کل زندگی و رزومه سیاسی ایشان را ورق زده و گفته یک بار به آسپار رأی داده و یک بار به آقای زارع و یک بار هم به خودش. برادر دوازده دور رأی گیری مجلس داشتیم، آقای آسپار اصولگرا و ارزشی بود و از خادمان آموزش و پرورش استان و حق زیادی بر حوزه تعلیم و تربیت استان بعد از انقلاب دارد، او کسی را ندارد و گر نه اونا که سنگ بهمن بیگی را بر سینه میزنند، نقش آسپار بعد از انقلاب کمتر از بهمن بیگی نبود و تنها مدیرکلی است که شما یک برج از او در استان و کشور سراغ ندارید و البته که انتقاداتی به او بود. اگرچه آقای زارع هم در یک نگاه کلی انسان متدینی هست که حب قدرت اورا به دگردیسی رسانده است، اما ایشان به زارع رأی نداد و البته به دلیل همین خودزنیهای حلقهای، بله سکوت مطلق داشت و اما علیه نبود، حال شما جواب بدید، در ۹ دور دیگر انتخابات مجلس روشنفکر کجا بود، بنویسید، قیامتی هست. جواب بدهید در ۸ سال تمام دولت اصول گرایان در استان کدام پست را به روشنفکر دادید، مگر نه این بود که همه پستها را به ستاد لاریجانی در استان واگذار شد و حتی شخصی مثل حاج دهراب پور که هم بنیانگذار جریان مهرورزی بود از قلم انداخته شد. آیا ایشان گلایهای داشتند و..
روشنفکر ساختار گریز نیست و گرنه در فرم ثبت نامش به صراحت نمینوشت مستقل، سخنرانیهای او در مارگون و لوداب در قضیه ریاست جمهوری موجود هست، بله روشنفکر حلقه گریز است چه انتخابات مجلس باشد و چه ریاست جمهوری. چطور است که شماها مدیران کل اصول گرای دوگانه سوز را که هر روز سر یک سفره هستید نمیبینید، یک سال سکوت روشنفکر را میبینید.
اما برگردیم به تحلیل رأی روشنفکر که سبب خیر شده است، هرچند تحلیلی ناقص و غلط هست. به چه زبانی باید گفت رأی روشنفکر طائفه ای نبود، یه مقدار از عصبیت و عصبانیت دست بکشید، صندوقهای رأی دورگذشته را مطالعه و تحلیل نمایید، رأی روشنفکر از قلم افتادگان تاریخ بویراحمد و دنا از علیا تا سفلی و از گرمسیر تا سردسیر هست، چپ و راست نمیشناسد، طبیعی است که از قلم افتادگان هرجا بیشتر باشند، رأیشان به روشنفکر بیشتر
اما تحلیل غلط از رأی روشنفکر باعث شده تا جریان حاکم خونه به خونه به دنبال هم طائفه های روشنفکر باشد تا در ۶ ماه آخر آنها را که سالهای به حساب نمیآوردند به بهانه یک پست اداری وابسته نماید، شکری است با شکایت و ما به نوبه خود تشکر میکنیم هرچند این رفتار را نوعی توهین، اما جریان رقیب غیرحاکم هم کارزار خودش را در جغرافیای زندگی روشنفکر قرار داده و جریان رفیق دست همه را بسته و برادر روشنفکر یعنی کریم فرخیانی را به صحنه آوردو در یک شوی زودهنگام انتخاباتی اورا معرفی و تبلیغاتش را شروع کردند، هدف چه بود معلوم نیست، برای آقای فرخیانی همان قصه آب نطلبیده بود که این بار واقعاً مراد نبود
اما کریم فرخیانی هم از قشر پابرهنه و مستضعف هست و قدمش خیر بود، اینکه روشنفکر در کارزار سیاسی خودش توانسته نگاه متکبرانهی تعدادی از دوستان را که نگاهشان به منطقه کریم فرخیانی جور دیگری بود و در تمام انتخابات گذشته کمتر از منطقه چنگ لوداب به آن طرف تر رفتهاند تا این اندازه ارتقاء دهد، خدمت بزرگی به اون منطقه هست و البته جای سئوال هم هست که در دوازده دور انتخاباتی، همه نمایندگان و مسئولان چپ و راست برای منطقه انارک و دلی لوداب تا توتنده دلی نشین تا در سرحد و گرمسیر چه ره آوردی جز یک جاده خاکی دهه ۶۰ داشتند و دارند. چرا تا کنون توتنده دلی نشین با آن همه سابقه جغرافیایی وسیاسی و...توسط چپ و راستهای حاکم بر قدرت بخش نشده است. اما در هرصورت حرکت خوبی بود و جریان مستضعفین و ندای وحدت به فال نیک مینگرد و با هیچ کسی از جبهه انقلاب نه اصول گرایان حزبی رقابتی ندارد بلکه قرابت و رفاقت و نگاه وحدت گونه خواهد داشت اگر بگذارند و هرنوع قلم زنی برای فاصله انداختن بین جریان انقلابی و روشنفکر را خواسته یا ناخواسته در خدمت جریان زر و زور تزویر می دانیم و معتقدیم بین روشنفکر و جریان انقلابی مخرج ایدئولوژی و منطقهای بسیار ارزشمندتر از رقابتهای کاذب ساختگی است.
جریان وحدت، بیشتر ناظر به وحدت، از قلم افتادگان تاربخ معاصر بویراحمد و دنا و بخشی از کهگیلویه یا بویراحمد گرمسیر هست که نه اصول گرایی خودشیفته و انحصاری را برمی تابد و نه اصلاح طلبی تعریف نشده و برانداز را، چشم انداز ندای وحدت. مبانی اقتدار ملی براساس اندیشههای امامین انقلاب هست که دقیقاً از میان تودههای مردم سربرآورده و توفنده به پیش میرود. و همه ما در یک کلام فدائیان رهبریم.
و سلام علی من تبع الهدی
-------------------
امید مرتضایی