تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۷
کد مطلب : ۴۱۶۰۷۹
یادداشت ارسالی:
آقای تاجگردون آوار شدن دیوارهای بی عدالتی بر سر این شهر پیشکش، اخلاق را ذبح نکنید
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: ظاهراً برای رسیدن به پروژه دو اسفند، قرار است که با پاره نمودن همه مرزهای اخلاقی در این مسیر قدم بردارند.
هدفی که قصد دارند تا به هر قیمتی به آن برسند.
بهارستان و فتح صندلی که در همین اواخر دیگر در رأس امور هیچ دغدغه و منفعتی برای مردم نبود و به طنز، لیاخوفی برای به توپ بستن آن آرزو میکردند.
نماینده ما بعد از هشت سالی که فخر صندلی بهارستان و صندلی تیم اقتصادی مجلس را می فروخت، در حوزه انتخابیه، در این دوران تبلیغات به محتاجی رأی روی آورده است.
مانورهایی که او در این چند سال میداد آنچنان بزرگ و بزک شده، بوده است که اگر از بیرون به تماشای آن بنشینیم، به واقع با امیر کبیر قیاس میشود اما عدم تغییر در واقعیات چنان او را درمانده کرده است که برای گرفتن رأی نه با سینه سپر، بلکه با ویلچر به این دورهمی و آن همایش میرود.
روند کاری تاجگردون با معامله و بده بستان به سرانجام میرسد و او هیچگاه منافع اکثریت را در نظر ندارد چه در همکاری با دولت در تصویب طرحهایی که معیشت مردم را نشانه رفته است مانند گرانی نرخ بنزین و چه در معاملات پشت پردهای که با برخی وزرا و رأی به عدم استیضاح آنان میداد! تا در این دوره تبلیغات، که سبیلهایی را به نمایندگی از طوایف چرب نموده است و معامله نهایی را با آنها بسته است.
اما لشکر بیکارانی که علت العلل ضایع شدن حقشان نماینده بوده است، را از زاویه دیگری به بازی در نقش سیاهی لشکر همایشهایش انتخاب کرده است.
نماینده در زمان و مکانهای مختلف از میل نداشتن برای نمایندگی مجلس میگوید و چنان برخی اوقات با آب و تاب به این بی میلی میپردازد که تداعی آن جمله حضرت امیر که ردای خلافت همچون آب بینی گوسفندی بی اهمیت است، میگردد.
اما شواهد حکایت از پاره نمودن کلیه مرزهای بی اخلاقی توسط او برای جلوس کردن چهار ساله دیگری در بهارستان و مجلسی که سالها باید بگذرد تا به رأس امور منافع ملت برگردد، دارد.
تناقض هشت سال حضور تاجگردون در مجلس و تکیه بر صندلی کمیسیون برنامه و بودجه، تنها در دنیای حقیقی و مجازی آشکار میشود. او اگر زرق و برقی را که رسانهها و پروپاگاندایی که عملکردش را به تصویر میکشند، باور داشت و میدانست که در واقعیت همین است، دیگر در میدان تبلیغات برای جمع آوری آرا یقه نمیدرید و مرزهای اخلاق را جابه جا نمیکرد. حال که جز لشکر بیکارانی که اجباراً خود را به نابینایی زدهاند تا واقعیتها را نبینند و تصویر شهر را بزک شده به تماشا بنشینند، همه به تفاوتها و تناقض واقعیتهای هشت ساله گچساران با مانورهای فضای مجازی پی بردهاند.
در داشتن خلوص نیت برای خدمت به مردم و این سیل فراگیر ولی نعمتان انقلاب، اگر اندک شکی در برخی از مسئولین ما وجود داشت، فی الحال این چنین ترسی تاجگردون و تاجگردون ها را فرا نگرفته بود تا هدفشان تنها اشغال صندلیها باشد و هر وسیلهای..... را برای فتح آن ابزار کنند.
مصطفی جوزانی
هدفی که قصد دارند تا به هر قیمتی به آن برسند.
بهارستان و فتح صندلی که در همین اواخر دیگر در رأس امور هیچ دغدغه و منفعتی برای مردم نبود و به طنز، لیاخوفی برای به توپ بستن آن آرزو میکردند.
نماینده ما بعد از هشت سالی که فخر صندلی بهارستان و صندلی تیم اقتصادی مجلس را می فروخت، در حوزه انتخابیه، در این دوران تبلیغات به محتاجی رأی روی آورده است.
مانورهایی که او در این چند سال میداد آنچنان بزرگ و بزک شده، بوده است که اگر از بیرون به تماشای آن بنشینیم، به واقع با امیر کبیر قیاس میشود اما عدم تغییر در واقعیات چنان او را درمانده کرده است که برای گرفتن رأی نه با سینه سپر، بلکه با ویلچر به این دورهمی و آن همایش میرود.
روند کاری تاجگردون با معامله و بده بستان به سرانجام میرسد و او هیچگاه منافع اکثریت را در نظر ندارد چه در همکاری با دولت در تصویب طرحهایی که معیشت مردم را نشانه رفته است مانند گرانی نرخ بنزین و چه در معاملات پشت پردهای که با برخی وزرا و رأی به عدم استیضاح آنان میداد! تا در این دوره تبلیغات، که سبیلهایی را به نمایندگی از طوایف چرب نموده است و معامله نهایی را با آنها بسته است.
اما لشکر بیکارانی که علت العلل ضایع شدن حقشان نماینده بوده است، را از زاویه دیگری به بازی در نقش سیاهی لشکر همایشهایش انتخاب کرده است.
نماینده در زمان و مکانهای مختلف از میل نداشتن برای نمایندگی مجلس میگوید و چنان برخی اوقات با آب و تاب به این بی میلی میپردازد که تداعی آن جمله حضرت امیر که ردای خلافت همچون آب بینی گوسفندی بی اهمیت است، میگردد.
اما شواهد حکایت از پاره نمودن کلیه مرزهای بی اخلاقی توسط او برای جلوس کردن چهار ساله دیگری در بهارستان و مجلسی که سالها باید بگذرد تا به رأس امور منافع ملت برگردد، دارد.
تناقض هشت سال حضور تاجگردون در مجلس و تکیه بر صندلی کمیسیون برنامه و بودجه، تنها در دنیای حقیقی و مجازی آشکار میشود. او اگر زرق و برقی را که رسانهها و پروپاگاندایی که عملکردش را به تصویر میکشند، باور داشت و میدانست که در واقعیت همین است، دیگر در میدان تبلیغات برای جمع آوری آرا یقه نمیدرید و مرزهای اخلاق را جابه جا نمیکرد. حال که جز لشکر بیکارانی که اجباراً خود را به نابینایی زدهاند تا واقعیتها را نبینند و تصویر شهر را بزک شده به تماشا بنشینند، همه به تفاوتها و تناقض واقعیتهای هشت ساله گچساران با مانورهای فضای مجازی پی بردهاند.
در داشتن خلوص نیت برای خدمت به مردم و این سیل فراگیر ولی نعمتان انقلاب، اگر اندک شکی در برخی از مسئولین ما وجود داشت، فی الحال این چنین ترسی تاجگردون و تاجگردون ها را فرا نگرفته بود تا هدفشان تنها اشغال صندلیها باشد و هر وسیلهای..... را برای فتح آن ابزار کنند.
مصطفی جوزانی
تمام نامزدهای مشهور حوزه انتخابی گچساران و باشت علنا برخلاف قانون تبلیغات پیش از موعد مقرر دارند.
این افراد چگونه می خواهند از قانون حراست کنند؟؟کسی که خودش علنا خلاف قانون عمل می کند؟؟؟!
۲-خاک بر سر من که در منطقه ای زندگی می کنم که نامزدهای انتخاباتی اش(همه شان) هنوز دارن قبیله ای و طایفه ای فکر می کنند.
برگزاری نشست با فلان طایفه یعنی چی؟؟
همه ی ما شهروند یک شهریم.این طایفه و اون طایفه به چه معناست؟
این جدا کردن مردم و تفرقه افکنی یعنی چه؟
حتما فردا روزی هم اگر قبول نشدند می گویند تقلب شده و استدلالشان هم این است که در فلان طایفه و محله با من بیعت کردند و فرزندشان را تنها نمی گذارند.(همان استدلال میرحسین موسوی که گفت: خودم ترکم حتما ترکها بهم رأی دادند و زنم لرِ حتما همه لرها هم بهم رای دادن و دامادم هم فلان جاییه.. پس کل ایران به من رای دادند.و آن شد که کشور در آشوب و ناامنی بود و ایران آماج تحریم های بی سابقه شد.)
یکی نیست بگه برادر با برادر و فرزند با پدر و ... اختلاف نظر سیاسی دارند.
اینکه گفته میشه فلان طایفه با من اند و فلان تیره نیستند یعنی ایجاد شکاف و تفرقه در جامعه.
اگر صحبتی دارند با (همه ی) مردم قرار ملاقات بگذارند و منطق شان را بگویند.
پوریا.ر