تاریخ انتشار
شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۵
کد مطلب : ۴۱۶۹۷۴
یادداشت ارسالی؛
گفتار باقر، گفتارِ ما
امید ایزدی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛پندار باقر، این فرزند نیک سرشتِ قاش مستان، در صفحه ای دیگر، به دلنوازیِ قلم در آمد...
و اینک:
قلم به یادِ لسانش،
بر این صفحه، رقص سماع میرود
به یاد دارم، آن روزهایی که پول و قدرت دستِ عدهای خاص بود، باقر به بیست و شش بهار هم قد نمیداد، اما برخاست و فریاد برآورد: هیهات...!
و از آن روز بود که تمامیت خواهان، کمر بر خم کردنش سفت کردند!
اما غافل از آنکه کلامِ معجزه گر و نافذِ باقر، در مغز و استخوانِ زنان، مردان و جوانانِ شریفِ بویراحمد و دنا، از زیلایی و مارگون گرفته، تا سیسخت و تنگ سرخ و... رسوخ کرده و حکاکی شده بود...
کلامی که، برخی کوته فکرِ پر ادعا را،
در جمعِ چند ده هزار نفری، ماکیاولیسم هایِ منسوخ نامید...
کلامی که، در حضورِ رئیس جمهور قدرتمندِ آن روزها، مسئولانِ ماست مال را، در شورایِ دیوانی، سنگ روی یخ کرد...
کلامی که، بزک کاریِ برخی استاندارانِ وقت را، چنان سمباده کاری کرد، که یکی پس از دیگری فرار را بر قرار ترجیح دادند...
کلامی که، با همیاریِ برخی دیگر از نمایندگانِ شرافتمندِ این سرزمین؛ در مجالس پنجم و ششم، خواب گران را از چشمِ برخی صاحب منصبان ربوده بود...
کلامی که، بعضا گُلِ خبر رسانیِ خبرگزاری ها، از خاور تا باختر میشد...
کلامی که، به رغم علاقه وافر به خاتمی، و همسوییِ سیاسی با او، اما زبان در کام نبست و ندایِ بی ندایِ ملت را؛ بانگ برآورد...
کلامی که، در سالِ نود و شش در ستاد روحانی ضمن حمایت از روحانی، به انتقاد و هشدارِ پیشگیرانه به دولت مردان پرداخت و به آنان یادآوری کرد که:
مبادا این ملت را فراموش کنید...
در حالی که اکثریت سیاسیون آن روزها برای روحانی سر و دست می شکستن...
و به نوعی گله مند بودند که سید نباید ذره ای ساز مخالف بزند...!
و اکنون با روشن شدنِ ضعفِ دولت روحانی و عدم وفا به وعده هایش به مردم؛ خصوصا اصلاحطلبان، همگی نسبت به افراطِ خود در خصوصِ روحانی، و درایت و دور اندیشی باقر؛ دست به دهان شده اند...!
و در نهایت:
کلامی که، هزاران بار فریاد زد و گفت:
من فقط رو به درگاهِ یزدان سر تعظیم فرود می آورم و برایِ جلوس و هم آغوشی با قدرت، هرگز حاضر به مجیزگویی و تمنایِ هیچ صاحب منصبی نخواهم شد...
آری،
این بوده، گفتارِ باقر
و
این خواهد بود، گفتارِ ما
--------------------------
امید ایزدی
و اینک:
قلم به یادِ لسانش،
بر این صفحه، رقص سماع میرود
به یاد دارم، آن روزهایی که پول و قدرت دستِ عدهای خاص بود، باقر به بیست و شش بهار هم قد نمیداد، اما برخاست و فریاد برآورد: هیهات...!
و از آن روز بود که تمامیت خواهان، کمر بر خم کردنش سفت کردند!
اما غافل از آنکه کلامِ معجزه گر و نافذِ باقر، در مغز و استخوانِ زنان، مردان و جوانانِ شریفِ بویراحمد و دنا، از زیلایی و مارگون گرفته، تا سیسخت و تنگ سرخ و... رسوخ کرده و حکاکی شده بود...
کلامی که، برخی کوته فکرِ پر ادعا را،
در جمعِ چند ده هزار نفری، ماکیاولیسم هایِ منسوخ نامید...
کلامی که، در حضورِ رئیس جمهور قدرتمندِ آن روزها، مسئولانِ ماست مال را، در شورایِ دیوانی، سنگ روی یخ کرد...
کلامی که، بزک کاریِ برخی استاندارانِ وقت را، چنان سمباده کاری کرد، که یکی پس از دیگری فرار را بر قرار ترجیح دادند...
کلامی که، با همیاریِ برخی دیگر از نمایندگانِ شرافتمندِ این سرزمین؛ در مجالس پنجم و ششم، خواب گران را از چشمِ برخی صاحب منصبان ربوده بود...
کلامی که، بعضا گُلِ خبر رسانیِ خبرگزاری ها، از خاور تا باختر میشد...
کلامی که، به رغم علاقه وافر به خاتمی، و همسوییِ سیاسی با او، اما زبان در کام نبست و ندایِ بی ندایِ ملت را؛ بانگ برآورد...
کلامی که، در سالِ نود و شش در ستاد روحانی ضمن حمایت از روحانی، به انتقاد و هشدارِ پیشگیرانه به دولت مردان پرداخت و به آنان یادآوری کرد که:
مبادا این ملت را فراموش کنید...
در حالی که اکثریت سیاسیون آن روزها برای روحانی سر و دست می شکستن...
و به نوعی گله مند بودند که سید نباید ذره ای ساز مخالف بزند...!
و اکنون با روشن شدنِ ضعفِ دولت روحانی و عدم وفا به وعده هایش به مردم؛ خصوصا اصلاحطلبان، همگی نسبت به افراطِ خود در خصوصِ روحانی، و درایت و دور اندیشی باقر؛ دست به دهان شده اند...!
و در نهایت:
کلامی که، هزاران بار فریاد زد و گفت:
من فقط رو به درگاهِ یزدان سر تعظیم فرود می آورم و برایِ جلوس و هم آغوشی با قدرت، هرگز حاضر به مجیزگویی و تمنایِ هیچ صاحب منصبی نخواهم شد...
آری،
این بوده، گفتارِ باقر
و
این خواهد بود، گفتارِ ما
--------------------------
امید ایزدی