تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۲۶
کد مطلب : ۴۲۱۸۳۶
پاسخ سید سعادت حسینیبحرینی به برخی اظهارات اخیر در فضای مجازی و رسانهها؛
اینها دلسوز «تاجگردون» نیستند، بلکه آب در لونه آنان ریخته شده و به ورجه و ورجه افتادهاند
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه گچساران و باشت از نیمه دوم سال گذشته تا به امروز آبستن حوادثی بوده که کمترین اتفاقات زیان بار آن ذبح جمهوری اسلامی بود.
حقیقتاً اتفاقات نادری پیش آمد که موجب تضعیف اسلامیت و جمهوریت نظام شد.
آنچه گذشت آنچنان سخیف و مشمئز کننده بود که پرداختن به آن و بهم زدن آن فقط بوی بد و تهوع آور فاسد بودن آن را بیشتر نمایان میکند. درنتیجه در این مدت صلاح خویش و ملک و ملت و ایران را در این دیدیم که سکوت اختیار کنیم و از کنار آن بگذریم.
اما گاهی این آش آنقدر شور میشود که داد آنهایی را هم که ذائقه چشایی قوی ندارند در میآورد.
اگر بخواهیم به همه ابعاد آن بپردازیم مثنوی صدمن خواهد شد.
اما بنا ندارم وارد جزئیات آن شوم. فقط لازم میبینم که چند کلامی درمورد متملقین و چاپلوسانی که حیات و ممات خود را در گرو بودن و یا نبودن جناب آقای تاجگردون بر مسند قدرت میبینند چند کلامی بنویسم. و در پایان هر اتفاقی برای آینده جناب آقای تاجگردون پیش آید توصیهای به ایشان داشته باشم.
در جهان طرفی نمیبندد کسی با چاپلوسی
آدمی را خوار میسازد به دنیا چاپلوسی
علی (ع) در سخنی گرانمایه میفرمایند: شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستی ثروت و مستی قدرت و مستی علم و دانش و مستی تمجید و تملق و از مستی جوانی مصون نگاه دارد زیرا هر یک از این مستیهابادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را زائل میکند و آدمیرا خفیف و بیشخصیت مینماید.)
یکی از مهمترین خطراتی که میتواند هر جامعهای را به ورطه نابودی ارزشهاکشانده و آن را از مرتبه جوامع انسانی به مرتبه جامعه حیوانی برساند بیگمان رواج ضدارزشی به نام تملق و چاپلوسی است. در جامعهای که افراد ضعیفالنفس و حقیر احساس میکنند میتوانند از راه تعریف و تمجیدهای بیقاعده و عاری از حقیقت، خود را به صاحبان مقام و موقعیت نزدیک کرده و به اهداف خود برسند، آرامآرام راه تعالی و پیشرفتهای مادی و معنوی بسته شده و ارزشهای موجود در آن جامعه به ورطه نابودی میافتند.
با کندوکاو درباره پدیده تملق و علل بروز آن در جوامع، درمی یابیم که در آن جوامع، فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ میجویند. در جامعهای که راههای دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاهها و منصبهای اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید میآید، تملق است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواستههای که نه شایستگی میخواهد و نه زحمت و کوشش.
چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روشهای عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راههای گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت میکوشند خلأ ناشی از ضعفهای شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادتهای رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.
آنچه در وصف تملق و چاپلوسی بیان شد حال و روز اشخاص و افرادی است که بعضاً نام خبرنگار را یدک میکشند و تعریفی از اصول و اصلاح ندارند و همانطور که بیان شد حیات و ممات خود را در وجود یا عدم وجود آقای تاجگردون میبینند.
لذا مشاهده میکنیم که بعد از اتفاقات اعتبارنامه آقای تاجگردون این تیپ اشخاص که بعضاً نه از سر شایستگی بلکه از سر صدقه سری نماینده، بعضی از آنان تهران نشین شدهاند، گوی سبقت را از هم میربایند و از بیان هیچ تهمت و افترایی به دیگران باکی ندارند.
به جرأت میتوان گفت، اینها دلسوز غلامرضا نیستند بلکه احساس میکنند آب در لونه آنان ریخته شده است و به ورجه و ورجه افتادهاند.
اینها نه آنقدر وزن دارند که آدمی در مقام پاسخ برآید و نه جایگاهی در عرصه سیاست دارند که دیده شوند.
هر شخصیتی دارای نقاط ضعف و قوت است و قطعاً من که بیرون از گود و همراه رقیب آقای تاجگردون بودهام بهتر از متملقین و چاپلوسان میتوانم نقاط قوت و ضعف ایشان را برشمارم.
اما وجود لمپن هایی که نه دغدغه سیاست و جمهوری اسلامی را دارند بلکه دغدغه اندک جایگاه ناچیز خود را در کنار آقای تاجگردون دارند مانع میشود که حقایق آنطور که هست بیان گردد تا امروز به این نقطهای که ایستادهایم. نرسیم.
در چند ماه گذشته حرف و حدیثهایی درمورد جناب آقای تاجگردون از طرف همه اشخاص و احزاب بیان شد که باتوجه به اینکه شرایطی پیش نیامد که درمورد آن، انچنان که باید روشنگری نشد و ایشان با اعتماد به نفس پاک و طهارت خود را اظهر من الشمس دانسته و میدانند، لذا وقتی جناب آقای تاجگردون مبرا بودن خود را از آنچه می گویند بارها به شکل لسانی بیان داشته، خود باید پیشقراول این امر میمون و مبارک جهت تبرئه خود گردد و مانع از هزینه تراشی لمپن های نانی گردد.
در پایان از ته دل آرزو میکنم که آنچه در مورد آقای تاجگردون می گویند اندکی از آن هم حقیقت نداشته باشد و بتواند سربلند از این امتحان سخت بیرون آید.
اما به ایشان توصیه میکنم بجای بهادادن به اشخاصی که مدح و ثنا می گویند انسانهایی صاحب اندیشه و دلسوز را که عاری از تملق و چاپلوسی هستند برای رفاقت و مشورت برگزیند.
------------------------------------------------------------
سید سعادت حسینی بحرینی ده بزرگ
-----------------------------------------------------------
حقیقتاً اتفاقات نادری پیش آمد که موجب تضعیف اسلامیت و جمهوریت نظام شد.
آنچه گذشت آنچنان سخیف و مشمئز کننده بود که پرداختن به آن و بهم زدن آن فقط بوی بد و تهوع آور فاسد بودن آن را بیشتر نمایان میکند. درنتیجه در این مدت صلاح خویش و ملک و ملت و ایران را در این دیدیم که سکوت اختیار کنیم و از کنار آن بگذریم.
اما گاهی این آش آنقدر شور میشود که داد آنهایی را هم که ذائقه چشایی قوی ندارند در میآورد.
اگر بخواهیم به همه ابعاد آن بپردازیم مثنوی صدمن خواهد شد.
اما بنا ندارم وارد جزئیات آن شوم. فقط لازم میبینم که چند کلامی درمورد متملقین و چاپلوسانی که حیات و ممات خود را در گرو بودن و یا نبودن جناب آقای تاجگردون بر مسند قدرت میبینند چند کلامی بنویسم. و در پایان هر اتفاقی برای آینده جناب آقای تاجگردون پیش آید توصیهای به ایشان داشته باشم.
در جهان طرفی نمیبندد کسی با چاپلوسی
آدمی را خوار میسازد به دنیا چاپلوسی
علی (ع) در سخنی گرانمایه میفرمایند: شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستی ثروت و مستی قدرت و مستی علم و دانش و مستی تمجید و تملق و از مستی جوانی مصون نگاه دارد زیرا هر یک از این مستیهابادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را زائل میکند و آدمیرا خفیف و بیشخصیت مینماید.)
یکی از مهمترین خطراتی که میتواند هر جامعهای را به ورطه نابودی ارزشهاکشانده و آن را از مرتبه جوامع انسانی به مرتبه جامعه حیوانی برساند بیگمان رواج ضدارزشی به نام تملق و چاپلوسی است. در جامعهای که افراد ضعیفالنفس و حقیر احساس میکنند میتوانند از راه تعریف و تمجیدهای بیقاعده و عاری از حقیقت، خود را به صاحبان مقام و موقعیت نزدیک کرده و به اهداف خود برسند، آرامآرام راه تعالی و پیشرفتهای مادی و معنوی بسته شده و ارزشهای موجود در آن جامعه به ورطه نابودی میافتند.
با کندوکاو درباره پدیده تملق و علل بروز آن در جوامع، درمی یابیم که در آن جوامع، فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ میجویند. در جامعهای که راههای دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاهها و منصبهای اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید میآید، تملق است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواستههای که نه شایستگی میخواهد و نه زحمت و کوشش.
چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روشهای عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راههای گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت میکوشند خلأ ناشی از ضعفهای شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادتهای رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.
آنچه در وصف تملق و چاپلوسی بیان شد حال و روز اشخاص و افرادی است که بعضاً نام خبرنگار را یدک میکشند و تعریفی از اصول و اصلاح ندارند و همانطور که بیان شد حیات و ممات خود را در وجود یا عدم وجود آقای تاجگردون میبینند.
لذا مشاهده میکنیم که بعد از اتفاقات اعتبارنامه آقای تاجگردون این تیپ اشخاص که بعضاً نه از سر شایستگی بلکه از سر صدقه سری نماینده، بعضی از آنان تهران نشین شدهاند، گوی سبقت را از هم میربایند و از بیان هیچ تهمت و افترایی به دیگران باکی ندارند.
به جرأت میتوان گفت، اینها دلسوز غلامرضا نیستند بلکه احساس میکنند آب در لونه آنان ریخته شده است و به ورجه و ورجه افتادهاند.
اینها نه آنقدر وزن دارند که آدمی در مقام پاسخ برآید و نه جایگاهی در عرصه سیاست دارند که دیده شوند.
هر شخصیتی دارای نقاط ضعف و قوت است و قطعاً من که بیرون از گود و همراه رقیب آقای تاجگردون بودهام بهتر از متملقین و چاپلوسان میتوانم نقاط قوت و ضعف ایشان را برشمارم.
اما وجود لمپن هایی که نه دغدغه سیاست و جمهوری اسلامی را دارند بلکه دغدغه اندک جایگاه ناچیز خود را در کنار آقای تاجگردون دارند مانع میشود که حقایق آنطور که هست بیان گردد تا امروز به این نقطهای که ایستادهایم. نرسیم.
در چند ماه گذشته حرف و حدیثهایی درمورد جناب آقای تاجگردون از طرف همه اشخاص و احزاب بیان شد که باتوجه به اینکه شرایطی پیش نیامد که درمورد آن، انچنان که باید روشنگری نشد و ایشان با اعتماد به نفس پاک و طهارت خود را اظهر من الشمس دانسته و میدانند، لذا وقتی جناب آقای تاجگردون مبرا بودن خود را از آنچه می گویند بارها به شکل لسانی بیان داشته، خود باید پیشقراول این امر میمون و مبارک جهت تبرئه خود گردد و مانع از هزینه تراشی لمپن های نانی گردد.
در پایان از ته دل آرزو میکنم که آنچه در مورد آقای تاجگردون می گویند اندکی از آن هم حقیقت نداشته باشد و بتواند سربلند از این امتحان سخت بیرون آید.
اما به ایشان توصیه میکنم بجای بهادادن به اشخاصی که مدح و ثنا می گویند انسانهایی صاحب اندیشه و دلسوز را که عاری از تملق و چاپلوسی هستند برای رفاقت و مشورت برگزیند.
------------------------------------------------------------
سید سعادت حسینی بحرینی ده بزرگ
-----------------------------------------------------------