تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۴
کد مطلب : ۴۲۲۱۴۸
یادداشتی از وحید محمدیتبار؛
کرامت و حرمت انسان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشتی از وحید محمدیتبار؛
حقیقت انسان، نفس ملکوتی او است که در همه مراتب هستی از عالم ناسوت تا عالم جبروت حاضر است و تنها اوست که استعداد تعالی از ناسوت تا جبروت را دارد. عقل، مهمترین امتیاز انسان است که نفس او با بهره گیری از آن و اشتداد وجودی و ازدیاد علم و معرفت، به سیر در عوالم سه گانه هستی (طبیعت، مثال و عقل) میپردازد. بدین دلیل است که انسان جانشین خداوند تعالی بوده و با او سنخیت دارد.
در نظر برخی حکما، کسب معرفت توسط عقل، به تقشیر و تجرید معلومات و تعمیم محصول به دست آمده بر دیگر معلومات تفسیر شده است؛ اما حضرت امام (ره) همانند ملاصدرا، نظریه تعالی معرفتی را برگزیده است؛ یعنی ادراک، همان اشتداد وجودی و تعالی نفس انسان از محسوسات و طبیعت به سوی عالم عقل و ادراک معقولات است. از نظر ایشان، مدیر و کارگردان همه مراحل ادراک، نفس انسان است و هرچه مرتبه علمی آن قویتر باشد، بیشتر به ادراک حقایق نائل خواهد آمد و عقل آنگاه به بار مینشیند که پس از طی مراتب هستی با عقل فعال متّحد شده، در آن فانی گردد؛ به عبارت دیگر، عقل از دیدگاه معرفت شناختی دو شأن ابزار معرفت و منبع معرفت دارد؛ اما حضرت امام (ره) عقلِ ابزار معرفت را آنگاه ارزشمند دانسته که با عقل منبع معرفت متصل و متّحد گردد.
میان عدالت و کرامت انسانی، پیوندی متقابل حاکم است. عدالت بدون حفظ کرامت انسانی، ناممکن به نظر میرسد و بدون حفظ روحیه بزرگانهی آدمی نمیتوان جامعهای را به عدالت اجتماعی رساند. در جامعه مطلوب، همه امور بر اساس حفظ کرامت افراد بنا میشود و با عدالت میتوان به آن نمونه مطلوب رسید. امام خمینی (ره) نیز تأکید داشت که همه برادر و برابرند و معیار برتری، تنها کرامت است. انقلاب اسلامی، گامی بلند در جهت حفظ و تحقق کرامت انسانی در جامعهی ایران برداشت؛ چنانکه حضرت امام خمینی (ره) هم بر مقام شامخ انسان و هم به منظور حفظ آن بر تشکیل حکومت اسلامی و اجرای عدالت اجتماعی تأکید میورزید. ایشان بر این باور بود که حکمت آفریدگار به زندگی عادلانه تعلق گرفته است و آنگاه که نظام عدل بر پا شود، همگی در برابر قانون مساوی میباشند؛ زیرا که همه به یکسان از نعمت کرامت برخوردارند.
آنچه انسانها را از هم در مراتب بالاتر و یا پایینتر قرار میدهد؛ تقوا و عزت نفس و حرمت نهادن به زیر دستان است. در دین مبین اسلام ملاک و معیار تقوا است. "تقوا" تنها به زهد و انجام فرایض نیست بلکه مکمل این واجبات، تذهیب نفس سرکش و رعایت حق الناس و حرمت نهادن به رعایا و کارکنان و مردم از جمله دیگر شاخصهای سنجش تقواست.
"ذات پاک" و "تقوای نفس"، تنها در انجام فرایض دینی، تعبیر نمیشود بلکه دخالت ندادن حب و بغض شخصی جناحی و سیاسی در رفتار مسئول نسبت به همکاران و مردم و پرهیز از دروغ گویی و رعایت اصل صداقت و سلامت نفس نیز مکمل این رویه خواهد بود.
کارگزارن نظام اسلامی و دولت باید با توسل به آداب و سلوک رفتاری و کرداری اوصیا و انبیای الهی و امام راحل و ولی فقیه زمانه، رفتار خود را جوری تنظیم کنند، که جزء راستگویی، صداقت و حفظ کرامت انسانها از آن تلقی نگردد.
تحقیر زیر دستان و زبان قلدرمابانه و نگاه عاقل اندر سفیه، و .... در آموزههای اسلامی و قرآنی جایگاهی ندارد و منجر به تحقیر و شکستن حرمت انسانها میشود.
ما مدیران، در برابر خون شهدا گرانقدر، مسئول هستیم و وظیفه داریم که رفتار خود را فارغ از نگاههای سیاسی و اجتماعی صرفاً در جهت خدمت به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی تنظیم کنیم.
شایسته بودن و شایسته ماندن، در یک مسئولیت از منش و رفتار خود مدیر نشات میگیرد نه از قدرتهای بیرون سازمانی و یا نمایندگان و یا دیگران، و نه از سخنرانیها و داد زدنها و...
تقوا، اصالت و منش مدیر یک چیز ذاتی است و رنگ و لعاب و چند صباحی قدرت داشتن، هرگز حجاب آن نمیگردد.
حقیقت انسان، نفس ملکوتی او است که در همه مراتب هستی از عالم ناسوت تا عالم جبروت حاضر است و تنها اوست که استعداد تعالی از ناسوت تا جبروت را دارد. عقل، مهمترین امتیاز انسان است که نفس او با بهره گیری از آن و اشتداد وجودی و ازدیاد علم و معرفت، به سیر در عوالم سه گانه هستی (طبیعت، مثال و عقل) میپردازد. بدین دلیل است که انسان جانشین خداوند تعالی بوده و با او سنخیت دارد.
در نظر برخی حکما، کسب معرفت توسط عقل، به تقشیر و تجرید معلومات و تعمیم محصول به دست آمده بر دیگر معلومات تفسیر شده است؛ اما حضرت امام (ره) همانند ملاصدرا، نظریه تعالی معرفتی را برگزیده است؛ یعنی ادراک، همان اشتداد وجودی و تعالی نفس انسان از محسوسات و طبیعت به سوی عالم عقل و ادراک معقولات است. از نظر ایشان، مدیر و کارگردان همه مراحل ادراک، نفس انسان است و هرچه مرتبه علمی آن قویتر باشد، بیشتر به ادراک حقایق نائل خواهد آمد و عقل آنگاه به بار مینشیند که پس از طی مراتب هستی با عقل فعال متّحد شده، در آن فانی گردد؛ به عبارت دیگر، عقل از دیدگاه معرفت شناختی دو شأن ابزار معرفت و منبع معرفت دارد؛ اما حضرت امام (ره) عقلِ ابزار معرفت را آنگاه ارزشمند دانسته که با عقل منبع معرفت متصل و متّحد گردد.
میان عدالت و کرامت انسانی، پیوندی متقابل حاکم است. عدالت بدون حفظ کرامت انسانی، ناممکن به نظر میرسد و بدون حفظ روحیه بزرگانهی آدمی نمیتوان جامعهای را به عدالت اجتماعی رساند. در جامعه مطلوب، همه امور بر اساس حفظ کرامت افراد بنا میشود و با عدالت میتوان به آن نمونه مطلوب رسید. امام خمینی (ره) نیز تأکید داشت که همه برادر و برابرند و معیار برتری، تنها کرامت است. انقلاب اسلامی، گامی بلند در جهت حفظ و تحقق کرامت انسانی در جامعهی ایران برداشت؛ چنانکه حضرت امام خمینی (ره) هم بر مقام شامخ انسان و هم به منظور حفظ آن بر تشکیل حکومت اسلامی و اجرای عدالت اجتماعی تأکید میورزید. ایشان بر این باور بود که حکمت آفریدگار به زندگی عادلانه تعلق گرفته است و آنگاه که نظام عدل بر پا شود، همگی در برابر قانون مساوی میباشند؛ زیرا که همه به یکسان از نعمت کرامت برخوردارند.
آنچه انسانها را از هم در مراتب بالاتر و یا پایینتر قرار میدهد؛ تقوا و عزت نفس و حرمت نهادن به زیر دستان است. در دین مبین اسلام ملاک و معیار تقوا است. "تقوا" تنها به زهد و انجام فرایض نیست بلکه مکمل این واجبات، تذهیب نفس سرکش و رعایت حق الناس و حرمت نهادن به رعایا و کارکنان و مردم از جمله دیگر شاخصهای سنجش تقواست.
"ذات پاک" و "تقوای نفس"، تنها در انجام فرایض دینی، تعبیر نمیشود بلکه دخالت ندادن حب و بغض شخصی جناحی و سیاسی در رفتار مسئول نسبت به همکاران و مردم و پرهیز از دروغ گویی و رعایت اصل صداقت و سلامت نفس نیز مکمل این رویه خواهد بود.
کارگزارن نظام اسلامی و دولت باید با توسل به آداب و سلوک رفتاری و کرداری اوصیا و انبیای الهی و امام راحل و ولی فقیه زمانه، رفتار خود را جوری تنظیم کنند، که جزء راستگویی، صداقت و حفظ کرامت انسانها از آن تلقی نگردد.
تحقیر زیر دستان و زبان قلدرمابانه و نگاه عاقل اندر سفیه، و .... در آموزههای اسلامی و قرآنی جایگاهی ندارد و منجر به تحقیر و شکستن حرمت انسانها میشود.
ما مدیران، در برابر خون شهدا گرانقدر، مسئول هستیم و وظیفه داریم که رفتار خود را فارغ از نگاههای سیاسی و اجتماعی صرفاً در جهت خدمت به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی تنظیم کنیم.
شایسته بودن و شایسته ماندن، در یک مسئولیت از منش و رفتار خود مدیر نشات میگیرد نه از قدرتهای بیرون سازمانی و یا نمایندگان و یا دیگران، و نه از سخنرانیها و داد زدنها و...
تقوا، اصالت و منش مدیر یک چیز ذاتی است و رنگ و لعاب و چند صباحی قدرت داشتن، هرگز حجاب آن نمیگردد.
طرفدارت نبودم ولی لذت بردم از مقاله ای ک نوشتید