تاریخ انتشار
پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۶
کد مطلب : ۴۲۲۵۱۶
یادداشت ارسالی:
در سوگ جنگلهای لوداب
جواد رحیمیان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛لوداب؛
استودان تاریخ بویراحمد؛
یادگاران سرداران و شهیدان شجاع و مدافع وطن؛
روزهای زیادی، آتش را تحمل کرد، بوتهها و درختهایش سوخت، از گور اسپید و دره بید، تا زی زی و دره سرد، گَلال و زِر تی تا تنگ یار دره سرد و نیر و گردنگَه، یادگار تاریخ حماسی بویراحمد، همه ندای یاری طلبی، سر دادند.
در نبود امکانات و اینترنت، در فضای تاریک سوخته اما روشن از نور اخگر آتش بلوطهای عزادار، مدیریت آتش، بعد از سه روز و قتل عام هزاران دار کهنسال، از هلی برن و هوابرد و آبپاشی نمایشی، گذشته است.
بلوطهای گوراسپید، به این نمایش نیازی ندارند و به این نمایش، عادت دارند، چون بازیگر این نمایش کوتاه و داغ، پیش از شروع نمایش، مرگ را تجربه کرده است.
آنچه میبینیم، بازسازی ناقص صحنه است.
همه مقصریم، اعتبارات را بجای آنکه به حفاظت و رویش درخت و نهال، اختصاص دهیم، به راهسازی و کشتار و خاکسپاری بلوط و جنگل، به آسفالت کوچههای بن بست، به صرف میوه و شیرینی جلسات طولانی بن بست آفرین، به تشویق و تحریک تصویری و مجازی مردم طبیعت دوست در برداشت بی رویه گیاهان و تولید سطحی گندم و جو، اختصاص میدهیم.
جان درخت بی ارزش است، چون بلوط را هیمه میدانیم برای گرم کردن اجاق چای آتشی، گرچه در همایش و نمایش به وجود جنگل و بلوط، افتخار میکنیم اما پشت در سالن، بلوط را فدای پهنای باند فیبر نوری خیالی و اتوبانها میکنیم.
آری؛
هیمه، مغز من و توست که جز مصرف روزانه و تن پروری، مرزی نمیشناسد،
انتظار داریم با این بی عدالتی در توزیع و تقسیم اعتبار و امکانات، بارانی از آسمان ببارد و آتش را در جنگلهای بلوط، گلستان نماید،
#دستهایخالیجنگلبان
دیگر طاقت تکان دادن سرشاخه بلوط را ندارد، برای خاموشی آتش، کمی دیر شده است،
اما، هنوز شاخه جَرگه و گَوَن و بلوط، مهارت تو را نشان میدهد، جنگلبان تنها..
در عزای البرز زاگرس، شمع روشن نکنیم، به بلوطهای برجامانده گناوه و خاییز و زی زی بیاندیشیم، این راه ادامه دارد، تابستان داغ، تازه از راه رسیده است، از تاریخ ۱۳ هزار ساله زاگرس، جز بویراحمد و از بویراحمد جز بلوط نمانده است...
هر انسان، بله هر انسان، هم اگر بیندیشد عزادار و سیاه پوش بلوطها و بنهها خواهد ماند تا قرنها و سدههای دیگر...
چرا فقط در هنگامه بحران، هلیکوپتر و مدیر و سرباز و سردار میآید، اگر ادعای سرباز وطن داریم، باید برای پیشگیری از بحران بیاندیشیم و آمادگی داشته باشیم و باشیم، همه جای ایران سرای من است...
تلخیها و مرارتهای سوختن درختان وطن، با رویش دوباره نهالهای نورسته، کاسته میشود، حرمت بلوط را نشکنیم به حریم جنگلها احترام بگذاریم، سالها با ما و همراه و یار و نان و پناه ما بودند،
اکنون، هنگام یاری کردن جنگل و جبران مافات است
اگر گوش شنوایی باشد:
تکرار سخن را نپسندیم
با درد دگران، هیچ، نخندیم
بربام گل اسپید، بجنگیم
بر شعله، رَهِ پیش، ببندیم
رفتیم همه، قله اسپید
بر زخم تنم، مرهمی از
سقّز و شیرابه، ببندیم
----------------------------------------------------
جواد رحیمیان
رئیس منابع طبیعی شهرستان بویراحمد
استودان تاریخ بویراحمد؛
یادگاران سرداران و شهیدان شجاع و مدافع وطن؛
روزهای زیادی، آتش را تحمل کرد، بوتهها و درختهایش سوخت، از گور اسپید و دره بید، تا زی زی و دره سرد، گَلال و زِر تی تا تنگ یار دره سرد و نیر و گردنگَه، یادگار تاریخ حماسی بویراحمد، همه ندای یاری طلبی، سر دادند.
در نبود امکانات و اینترنت، در فضای تاریک سوخته اما روشن از نور اخگر آتش بلوطهای عزادار، مدیریت آتش، بعد از سه روز و قتل عام هزاران دار کهنسال، از هلی برن و هوابرد و آبپاشی نمایشی، گذشته است.
بلوطهای گوراسپید، به این نمایش نیازی ندارند و به این نمایش، عادت دارند، چون بازیگر این نمایش کوتاه و داغ، پیش از شروع نمایش، مرگ را تجربه کرده است.
آنچه میبینیم، بازسازی ناقص صحنه است.
همه مقصریم، اعتبارات را بجای آنکه به حفاظت و رویش درخت و نهال، اختصاص دهیم، به راهسازی و کشتار و خاکسپاری بلوط و جنگل، به آسفالت کوچههای بن بست، به صرف میوه و شیرینی جلسات طولانی بن بست آفرین، به تشویق و تحریک تصویری و مجازی مردم طبیعت دوست در برداشت بی رویه گیاهان و تولید سطحی گندم و جو، اختصاص میدهیم.
جان درخت بی ارزش است، چون بلوط را هیمه میدانیم برای گرم کردن اجاق چای آتشی، گرچه در همایش و نمایش به وجود جنگل و بلوط، افتخار میکنیم اما پشت در سالن، بلوط را فدای پهنای باند فیبر نوری خیالی و اتوبانها میکنیم.
آری؛
هیمه، مغز من و توست که جز مصرف روزانه و تن پروری، مرزی نمیشناسد،
انتظار داریم با این بی عدالتی در توزیع و تقسیم اعتبار و امکانات، بارانی از آسمان ببارد و آتش را در جنگلهای بلوط، گلستان نماید،
#دستهایخالیجنگلبان
دیگر طاقت تکان دادن سرشاخه بلوط را ندارد، برای خاموشی آتش، کمی دیر شده است،
اما، هنوز شاخه جَرگه و گَوَن و بلوط، مهارت تو را نشان میدهد، جنگلبان تنها..
در عزای البرز زاگرس، شمع روشن نکنیم، به بلوطهای برجامانده گناوه و خاییز و زی زی بیاندیشیم، این راه ادامه دارد، تابستان داغ، تازه از راه رسیده است، از تاریخ ۱۳ هزار ساله زاگرس، جز بویراحمد و از بویراحمد جز بلوط نمانده است...
هر انسان، بله هر انسان، هم اگر بیندیشد عزادار و سیاه پوش بلوطها و بنهها خواهد ماند تا قرنها و سدههای دیگر...
چرا فقط در هنگامه بحران، هلیکوپتر و مدیر و سرباز و سردار میآید، اگر ادعای سرباز وطن داریم، باید برای پیشگیری از بحران بیاندیشیم و آمادگی داشته باشیم و باشیم، همه جای ایران سرای من است...
تلخیها و مرارتهای سوختن درختان وطن، با رویش دوباره نهالهای نورسته، کاسته میشود، حرمت بلوط را نشکنیم به حریم جنگلها احترام بگذاریم، سالها با ما و همراه و یار و نان و پناه ما بودند،
اکنون، هنگام یاری کردن جنگل و جبران مافات است
اگر گوش شنوایی باشد:
تکرار سخن را نپسندیم
با درد دگران، هیچ، نخندیم
بربام گل اسپید، بجنگیم
بر شعله، رَهِ پیش، ببندیم
رفتیم همه، قله اسپید
بر زخم تنم، مرهمی از
سقّز و شیرابه، ببندیم
----------------------------------------------------
جواد رحیمیان
رئیس منابع طبیعی شهرستان بویراحمد
به عمل کار برآید به سخدانی نیست.