تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۹
کد مطلب : ۴۳۳۱۷۱
مطلب ارسالی؛
در رثای استاد شفیعی (به قلم؛ سید حسین بهنامیان)
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید حسین بهنامیان معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر استان البرز در وصف سید فتاح شفیعی از معلمان به نام کهگیلویه و بویراحمد مطلبی نوشت که در ادامه میآید.
به گزارش کبنا، در این مطلب آمده است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز دیگری رخ در نقاب خاک کشید، و از هیچکس در تغییر این مشیت الهی کاری ساخته نبود.
"إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ"(1)
"هنگامی که اجل آنها فرارسد نه ساعتی تأخیر میکنند و نه پیشی میگیرند."
مرگ دیر و زود ندارد.
سخن از عزیز سفر کردهای است که با کمند ایمان و عمل صالح، دل هر آن کس که با او حشر و نشری داشت را ربوده بود. و این از سنن الهی است که قرآن در باره آن میفرماید:
"إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا"(2)
"مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار میدهد."
رضای حق بطلب تا خدای آدمیان
مکان عشق تو سازد قلوب آدمیان
تلخی خبر درگذشت استاد مرحوم میرفتاح شفیعی سوق، از ذائقه و یاد دوستان او هرگز زدوده نخواهد شد. با شنیدن این خبر غمبار شعر رودکی که در رثای شهید بلخی سروده است به خاطرم آمد که:
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
مرحوم شفیعی (ره) خردمندی مؤمن بود. او برخوردار از ایمان اسلامی بود که در وجودش ریشه دوانده و به ثمر نشسته بود. ثمره ایمان تقوی است؛ و در گفتار و کردار او ویژگیهای یک انسان متقی متجلی بود. تواضع مثال زدنی و حیای زائدالوصف ایشان از آبشخور تقوای متکی برایمان وی بهره میگرفت. او در بین خوبان، گوی سبقت را در بسیاری از جهات از دیگران پیشتر برده بود. او برای جامعه متعهد فرهنگی زینت بود. آنگونه زینتی که امام صادق علیه السلام از شیعیان خود انتظار دارد، آنجا که میفرماید:
"کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا..."(3)
"زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما"
از ویژگیهای یک انسان متقی، کسب آمادگی برای سفر آخرت است. مرحوم شفیعی (ره) هم خود اینگونه بود و هم دیدار، سخنان و رفتارش انسان را به این مهم توجه میداد. یکی از همین دست انسانهای دغدغه مند نسبت به سفر آخرت میگفت من دائماً با خود میخوانم که:
بار سفر چه بستهای مرگ خبر نمیکند !
هرکه نبسته بار خود در این سفر چه میکند؟
تقوی توشه این دنیا و آخرت است. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از صفین و در حین نزدیک شدن به گورستان کوفه سخنان حکیمانهای خطاب به مردگان درباره مرگ و زندگی فرمودند که ناظر به اتفاقاتی است که پس از مرگ انسانها در مورد امور دنیایی آنها رخ میدهد. سپس ادامه دادند:
"هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکم؟ ـ ثُمَّ التَفَتَ إلی أصحابِهِ ـ فقال: أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکلامِ لأَخبَرُوکم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی".
"این خبری است که ما داریم؛ حال شما چه خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: بدانید که اینان (مردگان) اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر میدادند که: بهترین ره توشه، تقوا است". (4)
استاد شفیعی (ره)، اندیشمندی تلاشگر در این دنیا بود، اما هوشمندانه و عاقبت اندیشانه از برگرفتن توشه آخرت از رهگذر دنیا، هرگز غافل نبود.
یقین دارم که مرگ استاد برجستهی ادبیات و علوم انسانی استاد شفیعی سوق، در نظر تمام یا بسیاری از کسانی که آن شریف را به گونهای میشناختند، مرگی فاجعهبار و فقدانی بیجبران است. سخن گفتن درباب زندگی آن بزرگ دشوار است و سخن گفتن از مرگش دشوارتر. مویه بر مردی که همواره راستقامت ایستاده است، آسان نیست نوعیت، شخصیت و تشخص استاد شفیعی سوق به گونهای نبود که بتوان با رثایی از آن نوع که مرسوم است، حق بر زمین ماندهی او را ادا کرد. بیآنکه سودایی از اغراق در سر باشد، او را چهرهای مییابیم که به واقع خاص و بیجانشین است. اندیشه در آن بخش از زندگی آن شریف که راهی برای پنهان کردن آن وجود نداشت، تمثال مردی بیهمال را در برابر چشم میگسترد که برای بیان عظمتهایش، قلم بیمکاناتی عظیم نیست. بیتردید استاد شفیعی سوق از شیفتگان راستین ایران و از شاخصترین باوردارندگان خرد، انسانیت حقیقی و عقلانیت بود، اما ویژگی او ـ بیآنکه این ویژگی را از غیر او نفی کنیم ـ این بود که با خلوصی ممتاز، در راه حقیقتهای عقلانی، عمری استواری و صلابت از خود نشان داد. درست است که حوزه مطالعاتی او ادبیات فارسی بود، اما به گواه شاگردانی که از خود به یادگار گذاشته است، همواره به حوزههایی فراتر نیز میاندیشید: تاریخ، هنر، عرفان، شعر، و راهگشایی از ابهامهای ایران در میان عسایر غیور، اما چیزی که در این میان بر هیچ انسان حقیقت دوستی نمیتواند امری عادی و کمارزش محسوب شود، این است که استاد شفیعی سوق، محل التقای علم و اخلاق بود و جمعگاه دانایی و اعتدال. فضیلت مردی که دیگر در میان ما نیست این نیست که اهل فضل است و دانشور. فضیلت او در ویژگی منحصربفرد او، در عمل جدی و رشکبرانگیز بر لوازم اخلاقی معیار است و با تمام وجود، در خدمت پاس داشتن آموزههایی همچون استقامت عالمانه و شرافت مدام. چه جای شگفت که هیچیک از فرازها و فرودهای زندگی او را از مشی اعتدالآمیز اخلاقی خویش به دور نمیکرد و چنین بود که هرگز از چارچوبی که مردانگی نخستین هویت آن بود، گام بیرون ننهاد و همین او را بس. شاید با نظر به بزرگمنشی حیرتانگیز او، چندان بیراه نباشد اگر گفته شود: استاد شفیعی سوق با زندگی مقرون به معنای خویش، همواره، با سکوت و سخنهایی سنجیده و حکمتآمیز و رفتارهایی که اخلاقی بودن آنها کوچکترین جای تردید نداشت، امضایی بود، زیرِانسانیت و درخششی در متن احتیاج به روشنایی و آرامش؛ مردی که به رنگ خویش زیست و به رنگ خویش تن به سفر ابدی سپرد.
----------------------------------------------
سید حسین بهنامیان
۲۷ فرودین ۱۴۰۰
معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر استان البرز
به گزارش کبنا، در این مطلب آمده است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز دیگری رخ در نقاب خاک کشید، و از هیچکس در تغییر این مشیت الهی کاری ساخته نبود.
"إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ"(1)
"هنگامی که اجل آنها فرارسد نه ساعتی تأخیر میکنند و نه پیشی میگیرند."
مرگ دیر و زود ندارد.
سخن از عزیز سفر کردهای است که با کمند ایمان و عمل صالح، دل هر آن کس که با او حشر و نشری داشت را ربوده بود. و این از سنن الهی است که قرآن در باره آن میفرماید:
"إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا"(2)
"مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار میدهد."
رضای حق بطلب تا خدای آدمیان
مکان عشق تو سازد قلوب آدمیان
تلخی خبر درگذشت استاد مرحوم میرفتاح شفیعی سوق، از ذائقه و یاد دوستان او هرگز زدوده نخواهد شد. با شنیدن این خبر غمبار شعر رودکی که در رثای شهید بلخی سروده است به خاطرم آمد که:
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
مرحوم شفیعی (ره) خردمندی مؤمن بود. او برخوردار از ایمان اسلامی بود که در وجودش ریشه دوانده و به ثمر نشسته بود. ثمره ایمان تقوی است؛ و در گفتار و کردار او ویژگیهای یک انسان متقی متجلی بود. تواضع مثال زدنی و حیای زائدالوصف ایشان از آبشخور تقوای متکی برایمان وی بهره میگرفت. او در بین خوبان، گوی سبقت را در بسیاری از جهات از دیگران پیشتر برده بود. او برای جامعه متعهد فرهنگی زینت بود. آنگونه زینتی که امام صادق علیه السلام از شیعیان خود انتظار دارد، آنجا که میفرماید:
"کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا..."(3)
"زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما"
از ویژگیهای یک انسان متقی، کسب آمادگی برای سفر آخرت است. مرحوم شفیعی (ره) هم خود اینگونه بود و هم دیدار، سخنان و رفتارش انسان را به این مهم توجه میداد. یکی از همین دست انسانهای دغدغه مند نسبت به سفر آخرت میگفت من دائماً با خود میخوانم که:
بار سفر چه بستهای مرگ خبر نمیکند !
هرکه نبسته بار خود در این سفر چه میکند؟
تقوی توشه این دنیا و آخرت است. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از صفین و در حین نزدیک شدن به گورستان کوفه سخنان حکیمانهای خطاب به مردگان درباره مرگ و زندگی فرمودند که ناظر به اتفاقاتی است که پس از مرگ انسانها در مورد امور دنیایی آنها رخ میدهد. سپس ادامه دادند:
"هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکم؟ ـ ثُمَّ التَفَتَ إلی أصحابِهِ ـ فقال: أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکلامِ لأَخبَرُوکم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی".
"این خبری است که ما داریم؛ حال شما چه خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: بدانید که اینان (مردگان) اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر میدادند که: بهترین ره توشه، تقوا است". (4)
استاد شفیعی (ره)، اندیشمندی تلاشگر در این دنیا بود، اما هوشمندانه و عاقبت اندیشانه از برگرفتن توشه آخرت از رهگذر دنیا، هرگز غافل نبود.
یقین دارم که مرگ استاد برجستهی ادبیات و علوم انسانی استاد شفیعی سوق، در نظر تمام یا بسیاری از کسانی که آن شریف را به گونهای میشناختند، مرگی فاجعهبار و فقدانی بیجبران است. سخن گفتن درباب زندگی آن بزرگ دشوار است و سخن گفتن از مرگش دشوارتر. مویه بر مردی که همواره راستقامت ایستاده است، آسان نیست نوعیت، شخصیت و تشخص استاد شفیعی سوق به گونهای نبود که بتوان با رثایی از آن نوع که مرسوم است، حق بر زمین ماندهی او را ادا کرد. بیآنکه سودایی از اغراق در سر باشد، او را چهرهای مییابیم که به واقع خاص و بیجانشین است. اندیشه در آن بخش از زندگی آن شریف که راهی برای پنهان کردن آن وجود نداشت، تمثال مردی بیهمال را در برابر چشم میگسترد که برای بیان عظمتهایش، قلم بیمکاناتی عظیم نیست. بیتردید استاد شفیعی سوق از شیفتگان راستین ایران و از شاخصترین باوردارندگان خرد، انسانیت حقیقی و عقلانیت بود، اما ویژگی او ـ بیآنکه این ویژگی را از غیر او نفی کنیم ـ این بود که با خلوصی ممتاز، در راه حقیقتهای عقلانی، عمری استواری و صلابت از خود نشان داد. درست است که حوزه مطالعاتی او ادبیات فارسی بود، اما به گواه شاگردانی که از خود به یادگار گذاشته است، همواره به حوزههایی فراتر نیز میاندیشید: تاریخ، هنر، عرفان، شعر، و راهگشایی از ابهامهای ایران در میان عسایر غیور، اما چیزی که در این میان بر هیچ انسان حقیقت دوستی نمیتواند امری عادی و کمارزش محسوب شود، این است که استاد شفیعی سوق، محل التقای علم و اخلاق بود و جمعگاه دانایی و اعتدال. فضیلت مردی که دیگر در میان ما نیست این نیست که اهل فضل است و دانشور. فضیلت او در ویژگی منحصربفرد او، در عمل جدی و رشکبرانگیز بر لوازم اخلاقی معیار است و با تمام وجود، در خدمت پاس داشتن آموزههایی همچون استقامت عالمانه و شرافت مدام. چه جای شگفت که هیچیک از فرازها و فرودهای زندگی او را از مشی اعتدالآمیز اخلاقی خویش به دور نمیکرد و چنین بود که هرگز از چارچوبی که مردانگی نخستین هویت آن بود، گام بیرون ننهاد و همین او را بس. شاید با نظر به بزرگمنشی حیرتانگیز او، چندان بیراه نباشد اگر گفته شود: استاد شفیعی سوق با زندگی مقرون به معنای خویش، همواره، با سکوت و سخنهایی سنجیده و حکمتآمیز و رفتارهایی که اخلاقی بودن آنها کوچکترین جای تردید نداشت، امضایی بود، زیرِانسانیت و درخششی در متن احتیاج به روشنایی و آرامش؛ مردی که به رنگ خویش زیست و به رنگ خویش تن به سفر ابدی سپرد.
----------------------------------------------
سید حسین بهنامیان
۲۷ فرودین ۱۴۰۰
معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر استان البرز