تاریخ انتشار
يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۱
کد مطلب : ۴۳۳۴۳۴
متن ارسالی؛
شهر یعنی ما،در کالبدی بزرگتر
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی؛شهر،با پیشینه ای به قدمت بیش از هفت هزار سال!واژه ای که علوم مختلف تعاریف متعددی برایش ذکر کرده اند؛ از واژه شناسی و کالبد شکافی لغوی گرفته تا بسط معنایی جامعه شناسانه، طراحی شهری، اقتصادی و...
واژه ای مجموع از پتانسیل ها و حواس مختلف. گاهی پرستیژ می دهد و گاهی انزجار؛ گاهی رفاه ایجاد می کند و گاهی حصار.
شهر، به صورت کاملا بالقوه مجموعه ای است از تمامی این اوصاف؛ اما چیزی که بیش از همه ی این ها، مهم جلوه می کند و ذهن را به کَند و کاو وا می دارد، این است که مگر شهر چیست که هفت هزار سال ذهن انسان را به خود معطوف کرده و علوم مختلفی را وادار به اظهار نظر درباره خود کرده است؟
بگذارید اینطور بگویم؛چگونه کالبد ما رشد می کند؟ دستخوش تغییرات می شود؟ قوت می گیرد؟ رو به انحطاط می نهد؟ زیبا می شود؟ بدقواره می شود؟ بیمار می شود؟ و...شهر دقیقا همین است!شهر انسانی است در قواره ای بزرگ تر با تمامی نیازمندی هایش.
موجود زنده ایست که با ما نفس می کشد. گاهی حالش خوب است و گاهی بد. گاهی ورزش می کند و مایه می گیرد و گاهی لاغر و رنجور می شود و آسیب پذیر.
اما شهر تمامی این رفتارهای انسان گونه را به سبک خودش انجام می دهد؟
نفس شهر، درختانش هستند و سرزندگی و سبزی درختان و گل ها و گیاهان آن، سبزی رنگ لباسش.
شادابی رنگ و رخسارش از خنده های فراغت و سرگرمی مردمانش شکل می گیرد و رشد و نمو آن از رونق و پویایی درونش.
شهر گاهی رژیم می گیرد!وقتی دیگر جایی برای رشد ندارد و به بن بست میرسد.
شهر حتی به سرطان مبتلا می شود! وقتی یک قسمت از آن، بیش از بقیه و بیش از حد و نامتعارف رشد می کند و وصله ناجور می شود! و ...
واقعا شهر چیست؟شاید همه می خواهند بگویند که شهر یعنی همه چیز اهالیِ آن؟
یا بهتر است بگویم،شهر یعنی ما، منتهی در کالبدی بزرگتر!
باید بگویم درست است؛شهر همه چیز ماست؛شهر یعنی «ما در کالبدی بزرگ تر».
از دیدگاه مکتب شیکاگو، شهر ترکیبی از عناصر مادی(مدنیت) و غیر مادی ( اخلاقی) است و همچنین از منظر همین مکتب، شهر همانند یک اندام زنده ی اجتماعی، محلِ اسکان طبیعی انسان متمدن است.
همانطور که پیش از این عنوان شد، شهر دارای تعاریف متعددی از دیدگاه علوم مختلف می باشد اما از یک نگاه کلی و بر اساس ماده ۴ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری ایران، شهر، محلی(مکانی) است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی مشخص واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگی های خاص خود است، به طوری که اکثریت ساکنین دائمی آن در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، خدمات و فعالیت های اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی برخوردارند.
این یادداشت، تعریفی کلی و مبنایی برای آشنایی با شهر و تعاریف آن بود تا بتوانیم در مجال های بعدی به عناصر ساختاری، فرهنگی، اجتماعی ، هنری و ... شهر، جزئی تر و کاربردی تر بپردازیم و با واکاوی مسئله ها و دغدغه ها، در پی یافتن راه حل ها و به کارگیری راهکارهای افزایش سطح بهره مندی متقابل شهر و شهروندان باشیم.
---------------------------------------------------
مهندس ایمان داورپناه-کارشناس سازمان نظام مهندسی
واژه ای مجموع از پتانسیل ها و حواس مختلف. گاهی پرستیژ می دهد و گاهی انزجار؛ گاهی رفاه ایجاد می کند و گاهی حصار.
شهر، به صورت کاملا بالقوه مجموعه ای است از تمامی این اوصاف؛ اما چیزی که بیش از همه ی این ها، مهم جلوه می کند و ذهن را به کَند و کاو وا می دارد، این است که مگر شهر چیست که هفت هزار سال ذهن انسان را به خود معطوف کرده و علوم مختلفی را وادار به اظهار نظر درباره خود کرده است؟
بگذارید اینطور بگویم؛چگونه کالبد ما رشد می کند؟ دستخوش تغییرات می شود؟ قوت می گیرد؟ رو به انحطاط می نهد؟ زیبا می شود؟ بدقواره می شود؟ بیمار می شود؟ و...شهر دقیقا همین است!شهر انسانی است در قواره ای بزرگ تر با تمامی نیازمندی هایش.
موجود زنده ایست که با ما نفس می کشد. گاهی حالش خوب است و گاهی بد. گاهی ورزش می کند و مایه می گیرد و گاهی لاغر و رنجور می شود و آسیب پذیر.
اما شهر تمامی این رفتارهای انسان گونه را به سبک خودش انجام می دهد؟
نفس شهر، درختانش هستند و سرزندگی و سبزی درختان و گل ها و گیاهان آن، سبزی رنگ لباسش.
شادابی رنگ و رخسارش از خنده های فراغت و سرگرمی مردمانش شکل می گیرد و رشد و نمو آن از رونق و پویایی درونش.
شهر گاهی رژیم می گیرد!وقتی دیگر جایی برای رشد ندارد و به بن بست میرسد.
شهر حتی به سرطان مبتلا می شود! وقتی یک قسمت از آن، بیش از بقیه و بیش از حد و نامتعارف رشد می کند و وصله ناجور می شود! و ...
واقعا شهر چیست؟شاید همه می خواهند بگویند که شهر یعنی همه چیز اهالیِ آن؟
یا بهتر است بگویم،شهر یعنی ما، منتهی در کالبدی بزرگتر!
باید بگویم درست است؛شهر همه چیز ماست؛شهر یعنی «ما در کالبدی بزرگ تر».
از دیدگاه مکتب شیکاگو، شهر ترکیبی از عناصر مادی(مدنیت) و غیر مادی ( اخلاقی) است و همچنین از منظر همین مکتب، شهر همانند یک اندام زنده ی اجتماعی، محلِ اسکان طبیعی انسان متمدن است.
همانطور که پیش از این عنوان شد، شهر دارای تعاریف متعددی از دیدگاه علوم مختلف می باشد اما از یک نگاه کلی و بر اساس ماده ۴ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری ایران، شهر، محلی(مکانی) است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی مشخص واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگی های خاص خود است، به طوری که اکثریت ساکنین دائمی آن در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، خدمات و فعالیت های اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی برخوردارند.
این یادداشت، تعریفی کلی و مبنایی برای آشنایی با شهر و تعاریف آن بود تا بتوانیم در مجال های بعدی به عناصر ساختاری، فرهنگی، اجتماعی ، هنری و ... شهر، جزئی تر و کاربردی تر بپردازیم و با واکاوی مسئله ها و دغدغه ها، در پی یافتن راه حل ها و به کارگیری راهکارهای افزایش سطح بهره مندی متقابل شهر و شهروندان باشیم.
---------------------------------------------------
مهندس ایمان داورپناه-کارشناس سازمان نظام مهندسی