تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۳
کد مطلب : ۴۳۸۱۰۱
یادداشت ارسالی؛
به بهانه مظلومیت روشنفکر؛ شما فحشتان را بدهید
۶
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ مهوش طالبیان پور - داستانی هست با یک مضمون اما به شکلهای مختلف؛ ما از یک شکل خاصش کمک میگیریم برای انتقال راحتتر آنچه که باید:
گویند فردی با یک چماق وارد داروخانهای شد، از متصدی داروخانه پرسید: آقا نفت دارید؟» پاسخ متصدی داروخانه منفی بود. مشتری با چوب روی ویترین کوبید و آن را شکست و گفت: مردهشور داروخانهای را ببرد که در آن نفت نمیفروشند.
روز دوم وارد همان داروخانه شد از همان آقا پرسید، نفت دارید؟ و باز هم پاسخ منفی شنید. مشتری دوباره با چماقش بخشی از ویترین را شکست و گفت: مردهشور داروخانهای را ببرد که نفت ندارد.
روز سوم، صاحب داروخانه برای جلوگیری از خسارت بیشتر، مقداری نفت تهیه کرد و در ویترین گذاشت. مشتری وارد شد و گفت: آقا نفت دارید؟ متصدی گفت: بله. او چماقش را محکمتر از دو روز گذشته بر ویترین زد و گفت: این داروخانه است یا نفتفروشی؟ مردهشور داروخانهای را ببرد که نفت دارد!
روز چهارم باز هم مشتری وارد داروخانه شد. تا خواست بپرسد که «نفت دارید؟» متصدی داروخانه گفت: نفت را بهانه نکن. زود باش شیشه را بشکن و برو تا به کارمان برسیم.
حالا حکایت مهدی روشنفکر و حملات همه جانبه عدهای اندک اما پر سر و صدا است که بی راه نیست اگر آنها را شعبان بیمخهای میدان سیاست استان بنامیم.
چه مهدی روشنفکر در میان مردم حضور یابد تا درد و دلشان را بشنود، چه اندک زمانی و در زمان تشدید کرونا جهت رعایت پروتکلهای بهداشتی از مردم فاصله فیزیکی بگیرد و ارتباطش را مجازی کند. چه چهرهای کشوری به استان دعوت کند چه نکند، چه دیداری با مدیران ملی داشته باشد چه نداشته باشد، چه در مجلس سخنرانی کند چه نکند، چه در موضوعی اظهار نظر کند چه نکند و چه و چه و چه، عدهای قلیل در هر صورت شمشیرشان را برای مهدی روشنفکر از رو بستهاند.
نماینده بویراحمد، دنا و مارگون شفاف و واضح در سخنرانی عمومی بیان میدارد با فلان طرح مخالف است این عده قلیلِ پر سر و صدا میگویند نهههه تو موافقی.
اگر جناب نماینده آل کند آنها میگویند نه تو بل کردی اگر بل کند میگویند آل کردی.
شما ببینید میزان وقاحت و بی مخ بودن سیاسی و رسانهای این عده قلیلِ پر سر و صدا را. شما ببینید میزان مظلومیت نماینده مرکز استان را؛
نماینده مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد در روز روشن در مجلس حضور داشته است، تصاویر تلویزیونی نه یک بار که چند بار حضورش را به تصویر کشیدهاند، اما همین عده قلیلِ پر سر و صدا میگویند که نههه، نماینده امروز در مجلس حضور نداشته است.
حالا این یک موضوع روشنتر از خورشید است که اینچنین در صدد انکارش بر میآیند خدا بخیر کند مسائل دیگر را.
ما تعارف نداریم اهل با لکنت سخن گفتن هم نیستیم؛ بخاطر پارهای مسائل دلخوریمان از مهدی روشنفکر رو هم داریم در واقع در پارهای مسائل انتظار به طریق دیگری عمل کردن را داشتیم و داریم؛ اما دیگر بی انصاف بودهایم اگر نخواهیم این میزان مظلومیت را فریاد بزنیم. آسیاب به نوبت اگر امروز در مقابل این عده قلیلِ پر سر و صدا قلممان و قدمان علم نشود فردا روزی پتکشان بر سر خود ما و جامعهمان و استانمان فرود خواهد آمد.
باور کنید همین فردا (این نوشته شنبه شب ۳۰ مرداد نوشته شده) اگر روشنفکر در موافقت با وزیری صحبت کند یه چیزش میگویند، اگر در مخالفت با وزیری صحبت کند یه چیز دیگرش میگویند و اگر هم کلاً سخن نگوید به شکل دیگری فحششان را میدهند.
مخاطبین گرامی و فعالان عزیز رسانهای توجه نمایند ما به هیچ وجه مرادمان نقد کردن نیست؛ نقد کردن یه بحث است و اینکه به دروغ موضوعی را خودمان بسازیم، و وقیحانه بال و پرش دهیم و به بهانهاش کسی را یا طرفدارانش را فحش بدهیم موضوع دیگری است.
به قول نوشتهای که با همین مضمون و در مورد یک چهره کشوری نوشته شده بود؛ کسی که بنایش بر فحش است بجای نقد و گفتگو، خودش موضوع دروغین میسازد و به بهانه اون موضوع جعلی فحشش را میدهد.
بنابراین آقایان محترم شما فحشتان را بدهید، شما چماقتان را بر ویترین داروخانه بزنید و بشکنید، بعد بروید پی کارتان، مهدی روشنفکر مسیر خودش و راه خودش را میرود. مسیری که مسیر درستی است و اگر خدا بخواهد با حذف و صاف کردن برخی پَخیها میزانتر و درستتر هم میشود.
یا حق
گویند فردی با یک چماق وارد داروخانهای شد، از متصدی داروخانه پرسید: آقا نفت دارید؟» پاسخ متصدی داروخانه منفی بود. مشتری با چوب روی ویترین کوبید و آن را شکست و گفت: مردهشور داروخانهای را ببرد که در آن نفت نمیفروشند.
روز دوم وارد همان داروخانه شد از همان آقا پرسید، نفت دارید؟ و باز هم پاسخ منفی شنید. مشتری دوباره با چماقش بخشی از ویترین را شکست و گفت: مردهشور داروخانهای را ببرد که نفت ندارد.
روز سوم، صاحب داروخانه برای جلوگیری از خسارت بیشتر، مقداری نفت تهیه کرد و در ویترین گذاشت. مشتری وارد شد و گفت: آقا نفت دارید؟ متصدی گفت: بله. او چماقش را محکمتر از دو روز گذشته بر ویترین زد و گفت: این داروخانه است یا نفتفروشی؟ مردهشور داروخانهای را ببرد که نفت دارد!
روز چهارم باز هم مشتری وارد داروخانه شد. تا خواست بپرسد که «نفت دارید؟» متصدی داروخانه گفت: نفت را بهانه نکن. زود باش شیشه را بشکن و برو تا به کارمان برسیم.
حالا حکایت مهدی روشنفکر و حملات همه جانبه عدهای اندک اما پر سر و صدا است که بی راه نیست اگر آنها را شعبان بیمخهای میدان سیاست استان بنامیم.
چه مهدی روشنفکر در میان مردم حضور یابد تا درد و دلشان را بشنود، چه اندک زمانی و در زمان تشدید کرونا جهت رعایت پروتکلهای بهداشتی از مردم فاصله فیزیکی بگیرد و ارتباطش را مجازی کند. چه چهرهای کشوری به استان دعوت کند چه نکند، چه دیداری با مدیران ملی داشته باشد چه نداشته باشد، چه در مجلس سخنرانی کند چه نکند، چه در موضوعی اظهار نظر کند چه نکند و چه و چه و چه، عدهای قلیل در هر صورت شمشیرشان را برای مهدی روشنفکر از رو بستهاند.
نماینده بویراحمد، دنا و مارگون شفاف و واضح در سخنرانی عمومی بیان میدارد با فلان طرح مخالف است این عده قلیلِ پر سر و صدا میگویند نهههه تو موافقی.
اگر جناب نماینده آل کند آنها میگویند نه تو بل کردی اگر بل کند میگویند آل کردی.
شما ببینید میزان وقاحت و بی مخ بودن سیاسی و رسانهای این عده قلیلِ پر سر و صدا را. شما ببینید میزان مظلومیت نماینده مرکز استان را؛
نماینده مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد در روز روشن در مجلس حضور داشته است، تصاویر تلویزیونی نه یک بار که چند بار حضورش را به تصویر کشیدهاند، اما همین عده قلیلِ پر سر و صدا میگویند که نههه، نماینده امروز در مجلس حضور نداشته است.
حالا این یک موضوع روشنتر از خورشید است که اینچنین در صدد انکارش بر میآیند خدا بخیر کند مسائل دیگر را.
ما تعارف نداریم اهل با لکنت سخن گفتن هم نیستیم؛ بخاطر پارهای مسائل دلخوریمان از مهدی روشنفکر رو هم داریم در واقع در پارهای مسائل انتظار به طریق دیگری عمل کردن را داشتیم و داریم؛ اما دیگر بی انصاف بودهایم اگر نخواهیم این میزان مظلومیت را فریاد بزنیم. آسیاب به نوبت اگر امروز در مقابل این عده قلیلِ پر سر و صدا قلممان و قدمان علم نشود فردا روزی پتکشان بر سر خود ما و جامعهمان و استانمان فرود خواهد آمد.
باور کنید همین فردا (این نوشته شنبه شب ۳۰ مرداد نوشته شده) اگر روشنفکر در موافقت با وزیری صحبت کند یه چیزش میگویند، اگر در مخالفت با وزیری صحبت کند یه چیز دیگرش میگویند و اگر هم کلاً سخن نگوید به شکل دیگری فحششان را میدهند.
مخاطبین گرامی و فعالان عزیز رسانهای توجه نمایند ما به هیچ وجه مرادمان نقد کردن نیست؛ نقد کردن یه بحث است و اینکه به دروغ موضوعی را خودمان بسازیم، و وقیحانه بال و پرش دهیم و به بهانهاش کسی را یا طرفدارانش را فحش بدهیم موضوع دیگری است.
به قول نوشتهای که با همین مضمون و در مورد یک چهره کشوری نوشته شده بود؛ کسی که بنایش بر فحش است بجای نقد و گفتگو، خودش موضوع دروغین میسازد و به بهانه اون موضوع جعلی فحشش را میدهد.
بنابراین آقایان محترم شما فحشتان را بدهید، شما چماقتان را بر ویترین داروخانه بزنید و بشکنید، بعد بروید پی کارتان، مهدی روشنفکر مسیر خودش و راه خودش را میرود. مسیری که مسیر درستی است و اگر خدا بخواهد با حذف و صاف کردن برخی پَخیها میزانتر و درستتر هم میشود.
یا حق