تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۵۸
کد مطلب : ۴۴۳۵۷۳
با ارسال یادداشتی مطرح شد؛
راهکارهایی برای مقابله با نزاع و درگیری در شهر یاسوج
سید مجتبی میرباقری
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
سید مجتبی میرباقری در یادداشتی نوشت: پديده نزاع هاي دسته جمعي از آن دسته آسيب هاي اجتماعي است که نظم حاکم بر جامعه را مختل مي کند و همواره مواجهه با آن مورد توجه متوليان نظم و امنيت اجتماعي بوده است. نزاع ودرگیری یکی از نمونه های قابل ذکر نقض نظم و انضباط اجتماعی و به عنوان یک ناهنجاری است که بر اثر کارکرد نامناسب نهادهای اجتماعی نظیر؛ خانواده، آموزش، رسانه و… به وجود میآید، و درنهایت؛ به آسیبپذیری افراد منجرشده و بسترهای انحرافیظ را فراهم میسازد. از این رو؛ درجایی که نزاع و درگیری رواج دارد میتوان گفت یک مسئله اجتماعی وجود دارد، مسئلهای که باعث افتراق اجتماعی و به دنبال آن ضعف اعتماد و مشارکت در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میشود. بررسی ها حاکیاز این است که وقوع این پدیده شدت رو به سوی خشونت است، برای بروز جرم باید بسترهایی وجود داشته باشد؛ بسترهای خیزش و ایجاد. این بسترها عبارتند از: فقر فرهنگی که در ارتکاب جرائم، مؤثرتر از فقر مادی و اقتصادی است، از نگاه رفتارشناسی فقر فرهنگی عبارت است از فقر تربیت خانوادگی و تربیت اجتماعی.
با بررسی علل فرهنگی و اجتماعی نزاع و درگیری، به خوبی میدانیم که اساساً آسیبهای اجتماعی ناشی از روابط ناسالم انسانی است که بنیانهای جامعه را به طور جدی تهدید میکند و مانع تحقق نیازمندیها و تقاضاهای افراد کثیری میشود.
به نظر میرسد آسیب اجتماعی وقتی به وجود می آید که نهادهای تنظیمکننده روابط بین افراد با شکست روبهرو شده و دچار تزلزل شوند که نتیجه آن شکلگیری شکافهای عمیق بین افراد است؛ در چنین وضعیتی قوانین تنظیمکننده رابط انسانها مورد بیاحترامی قرار میگیرد و متزلزل میشوند، چرا که قانونمندی و پذیرش قانون ریشه در ساختارهای جامعه دارد و در رابطه با فرهنگ عمومی جامعه قابل بررسی است.
نزاع و پرخاشگری امنیت انسان ها را نیز از جنبه های گوناگون تهدید میکند، که به نظر می رسد این امر باید مورد آسیب شناسی جدی و کنکاش دقیق قرار گیرد.
واقعیت این است که با وجود توسعه زندگی شهری افزایش و تراکم جمعیت ، وجود محرک های عصبی و بعضا متضاد افزایش کشمکش ها و فشارهای روانی ضرورت تعامل و مواجهه با افراد گوناگون و حتی نا شناس ،وجود مشکلات و دشواری های تحصیلی و شغلی ،معیشتی ،ضعف قوای جسمی و… همه و همه از جمله مواردی هستند که خواسته یا نا خواسته در زندگی فردی و اجتماعی افراد وجود دارد و می تواند عامل منشا بروز رفتارهای پرخاشگرانه که منجر به نزاع درگیری شود اما آنچه قابل تامل و توجه است برای مقابله با عوارض به دو نکته باید توجه نمود.
الف:پیشگیری از شکل گرفتن بسترهایی که رفتار پرخاشگرانه را به وجود می آورند.
ب:مدیریت رفتار پرخاشگرانه توسط افراد
آثار و تبعات نزاع و درگیری به ویژه به شکل ضرب و شتم تنها به ایجاد اختلال در ارتباطات درون فردی محدود نمی شود و با شدت بیشتری روابط بین فردی را در سطح خانواده و جامعه تحت تاثیر قرار می دهد. این وضعیت در یک سیکل مخرب و پیش رونده بنیانهای ارتباطات تعالی فرد را با اطرافیان دچار تزلزل و چالش جدی می کند.
در پیشگیری از هر جرمی از جمله این جرم ،استفاده از توان یک سازمان به تنهای نمی تواند کافی و مطلوب باشد. برای کاستن شدت وفراوانی هر معضل اجتماعی ،باید فرد جامعه احساس تکلیف و مسولیت نماید و دست به کار شود باید اخلاق نیکو، برخورد احترام آمیز و سعه صدر گسترش یابد ،باید مردم با عمق وجود احساس کنند که با عفو و مدارا می توان از خیلی از درگیری ها و نزاع ها ،جلو گیری کردو باآموزش مهارت های زندگی و یاد گیری مسائلی مانند خونسردی ،متانت ،تامل ،تفکر و افزایش آستانه تحمل افراد می توان نرخ نزاع و درگیری را در سطح جامعه کاهش داد.شاید همه مردم قدرت شناخت کافی از مشکل یا معضل را نداشته باشند و یا نتوانند از راه کار های مناسب و سنجیده استفاده کنند اما گروه های مرجعی چون روحانیت ، مربیان قرآن مدیران مدارس و هر گروهی که ارتباط مستقیم با آحاد جامعه دارد ،این توانایی را دارند و میتوانند در شناساندن علل بروز معضل و راه های پیشگیری را به مردم نشان دهند و در پیشگیری از جرائم بخصوص ضرب و جرح موثر واقع شوند. .
امید است که مسئولین با توجه کامل به این موضوع اقدامات لازم را جهت اجرای فرهنگ صحیح در استان اتخاذ نمایند.
با بررسی علل فرهنگی و اجتماعی نزاع و درگیری، به خوبی میدانیم که اساساً آسیبهای اجتماعی ناشی از روابط ناسالم انسانی است که بنیانهای جامعه را به طور جدی تهدید میکند و مانع تحقق نیازمندیها و تقاضاهای افراد کثیری میشود.
به نظر میرسد آسیب اجتماعی وقتی به وجود می آید که نهادهای تنظیمکننده روابط بین افراد با شکست روبهرو شده و دچار تزلزل شوند که نتیجه آن شکلگیری شکافهای عمیق بین افراد است؛ در چنین وضعیتی قوانین تنظیمکننده رابط انسانها مورد بیاحترامی قرار میگیرد و متزلزل میشوند، چرا که قانونمندی و پذیرش قانون ریشه در ساختارهای جامعه دارد و در رابطه با فرهنگ عمومی جامعه قابل بررسی است.
نزاع و پرخاشگری امنیت انسان ها را نیز از جنبه های گوناگون تهدید میکند، که به نظر می رسد این امر باید مورد آسیب شناسی جدی و کنکاش دقیق قرار گیرد.
واقعیت این است که با وجود توسعه زندگی شهری افزایش و تراکم جمعیت ، وجود محرک های عصبی و بعضا متضاد افزایش کشمکش ها و فشارهای روانی ضرورت تعامل و مواجهه با افراد گوناگون و حتی نا شناس ،وجود مشکلات و دشواری های تحصیلی و شغلی ،معیشتی ،ضعف قوای جسمی و… همه و همه از جمله مواردی هستند که خواسته یا نا خواسته در زندگی فردی و اجتماعی افراد وجود دارد و می تواند عامل منشا بروز رفتارهای پرخاشگرانه که منجر به نزاع درگیری شود اما آنچه قابل تامل و توجه است برای مقابله با عوارض به دو نکته باید توجه نمود.
الف:پیشگیری از شکل گرفتن بسترهایی که رفتار پرخاشگرانه را به وجود می آورند.
ب:مدیریت رفتار پرخاشگرانه توسط افراد
آثار و تبعات نزاع و درگیری به ویژه به شکل ضرب و شتم تنها به ایجاد اختلال در ارتباطات درون فردی محدود نمی شود و با شدت بیشتری روابط بین فردی را در سطح خانواده و جامعه تحت تاثیر قرار می دهد. این وضعیت در یک سیکل مخرب و پیش رونده بنیانهای ارتباطات تعالی فرد را با اطرافیان دچار تزلزل و چالش جدی می کند.
در پیشگیری از هر جرمی از جمله این جرم ،استفاده از توان یک سازمان به تنهای نمی تواند کافی و مطلوب باشد. برای کاستن شدت وفراوانی هر معضل اجتماعی ،باید فرد جامعه احساس تکلیف و مسولیت نماید و دست به کار شود باید اخلاق نیکو، برخورد احترام آمیز و سعه صدر گسترش یابد ،باید مردم با عمق وجود احساس کنند که با عفو و مدارا می توان از خیلی از درگیری ها و نزاع ها ،جلو گیری کردو باآموزش مهارت های زندگی و یاد گیری مسائلی مانند خونسردی ،متانت ،تامل ،تفکر و افزایش آستانه تحمل افراد می توان نرخ نزاع و درگیری را در سطح جامعه کاهش داد.شاید همه مردم قدرت شناخت کافی از مشکل یا معضل را نداشته باشند و یا نتوانند از راه کار های مناسب و سنجیده استفاده کنند اما گروه های مرجعی چون روحانیت ، مربیان قرآن مدیران مدارس و هر گروهی که ارتباط مستقیم با آحاد جامعه دارد ،این توانایی را دارند و میتوانند در شناساندن علل بروز معضل و راه های پیشگیری را به مردم نشان دهند و در پیشگیری از جرائم بخصوص ضرب و جرح موثر واقع شوند. .
امید است که مسئولین با توجه کامل به این موضوع اقدامات لازم را جهت اجرای فرهنگ صحیح در استان اتخاذ نمایند.