تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۱۷
کد مطلب : ۴۴۳۷۱۲
یادداشت ارسالی؛
کجروی اجتماعی چرا؟!
رحیم جهانبازی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ رحیم جهانبازی- فعال اجتماعی: انسان به طور طبیعی و غریزی برای حفظ و بقای زندگی فردی و فعالیتهای اجتماعی، نیازمندیها و تمایلاتی دارد؛ که از ضروریات حیاتی هر انسانی است. درصورتی که این خواستهها و تمایلات از مسیر عقلانی و صحیح پیگیری و فراهم نشود و مورد بی توجهی واقع شود. این امکان وجود دارد، تا از روشهای نامشروع و غیره متعارف و از مسیری غیرمعمول برای کسب آنها اقدامکند. که تخطی از اصول و قوانین موجود جامعه محسوب، و از آن به کج رفتاری و یا کجروی اجتماعی تعبیر میشود. کانون خانواده به عنوان یکی از ارکان مهم و تاُثیرگذار جامعه؛ مقدم برهمه امور است. چرا که ساختار رفتار فردی، ابتدا درخانواده پایه گذاری میشود. اگر این وظیفه مهم به خوبی و تحت مراقبتهای اصولی و اخلاقی و در چارچوب تعالیم دینی و علوم انسانی مورد توجه واقع نشود، زمینه گرایش به رفتارهای غیر اخلاقی فراهم، و فرد نمیتواند در برخورد با آسیب های اجتماعی مقاومت کرده و احتمال لغزش و انحراف اجتنابناپذیر خواهد بود. دغدغههای اقتصادی و کشمکشهای خانوادگی در تشدید آسیبهای اجتماعی بسیار حائز اهمیت و اثرگذار است. هر اندازه محیط خانوادهها در امنیت و آرامش روحی و روانی بهتری باشند، افراد از سلامتی روحی و روانی بیشتری برخوردار خواهند بود. یکی از عوامل تاُثیرگذار بر رفتار افراد، برخورد با گروه همسالان در جامعه است که به شیوههای مختلف انجام میگیرد، و عامل شکل گیری بسیاری از رفتارهای فردی در جامعه میباشد. بستر خانواده هر اندازه در آرامش و امنیت باشد، اگر محیط پیرامون ناسالم باشد خطر گرایش به سوء رفتارها وجود دارد. اگر این موضوع به درستی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد و افراد به حال خود رها شوند؛ در اولین مواجهه فرد با این گروههای پرخطر و منحرف، زمینه گرایش به رفتارهای انحرافی و هنجار شکن وجود دارد. از این رو پیروی از این رفتارهای غالب، قشری پسند، کم کم به رویهی رایج تبدیل شده که زدودن آن از جامعه به آسانی امکان پذیر نیست. امروزه به علت سیر شتابان فناوریهای نوین در دنیا و انتقال سریع اطلاعات و زرق و برقزندگی پرطمطراق در جوامع گوناگون و جاذبه و گرایش جوانان به این سطح از زندگی به چالشی بزرگ برای خانواده ها تبدیل شده است. اگر این خواستهها به صورت منطقی و متناسب با سطح زندگی و فرهنگ جامعه مورد توجه قرار نگیرد، ممکن است به تهدید هنجارهای فرهنگی منجر و خطر آفرین باشد. وقتی به علل گوناگون در انسان احساس نیاز شدید نسبت به چیزی به وجود آید که امکان تأمین و رفع آن نیاز نباشد، و راههای مشروع برای تحصیل آن فراهم نشود، این خطر متصور است که به شیوههای نامتعارف برای دستیابی به آن نیاز اقدام شود. نابرابریهای اجتماعی، بیکاری، فقر، تبعیض و بی عدالتی از مهمترین انگیزههای انحرافات اجتماعی محسوب میشوند. در این باره بیکاری به عنوان یکی از مهمترین و بلکه شاخصترین عامل و منشاُ بسیاری از معضلات و آسیبها است. اگر شرایط اشتعال مناسب برای همه افراد جامعه فراهم شود، علاوه بر کسب درآمد و رفع نیازها، افراد فرصت فراغت و اندیشیدن به کارهای بیهوده و آسیبزا را پیدا نمیکنند. بنابراین مشکلات به خودی خود کاهش مییابد. روزانه به آمار جوانان تحصیل کردهی جویای کار افزوده میشود. مراکز علمی و دانشگاهی غیرکاربردی بی ضابطه و سوداگر روبه گسترش وابسته به قدرت و آتش بیار این معرکه، هرساله به افزایش آمار این جمعیت تحصیل کرده فاقد مهارت میافزاید. افرادی که عمر و سرمایهی خود را سالها مصروف تحصیل میکنند تا چراغی باشند برای روشنایی دل خانوادههای چشم انتظار که با هزاران امید و آرزو به آینده فرزندان خود میاندیشند.
" اما آیا این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد؟! "
از آنجایی که بستر و زمینه اشتغال این سرمایه اقتصادی پر انرژی و باهیجان جامعه فراهم نمیشود؛ این افراد فاقد سرمایه مالی، چون قادر به راه اندازی کسب و کاری برای گذران زندگی خود نمیباشند، سرخورده و بی انگیزه کنج عزلت گزیده و یا راه خود را کج میکنند، عنان از دست میدهند و خود را به دست تقدیر نانوشتهای میسپارند که آینده آن مبهم و غیرقابل پیش بینی است. آیندهای که بستر آن از قبل توسط سوداگران منحط، به شیوههای گوناگون فراهم شده و آماده پذیرایی از این جویندگان خسته و جا مانده از قطار زندگی است. و این گونه است که بازار ولگردی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم، اربده کشی و زور گیری، نزاعهای خیابانی و ناامنی در جامعه تسری پیدا میکند و آرامش روحی و روانی جامعه به مخاطره افتاده و بدبینی و ناخشنودی عمومی را به دنبال خواهد داشت. استمرار این رویه نامیمون، باعث اخلال در زندگی روزمره و تضعیف فرهنگ عمومی و بی نظمی اجتماعی شده و تصویر ناخوشایندی در اذهان شهروندان، مسافران و گردشگران به نمایش خواهد گذاشت. یکی دیگر از عوامل آسیبزایی اجتماعی که در تشدید این بحرانها کارساز و نقش آفرینی میکند، پدیده شوم حاشیهنشینی است. این پدیده نامبارک درحال گسترش که در سایه بی توجهی دولت مردان در ادوار مختلف حاصل شده، در ایجاد آسیبهای اجتماعی بسیار اثر گذار و در تکثیر کجرویها و معضلات سهم به سزایی دارد. بی توجهی سیاستگذاران در رفع موانع و مشکلات روستاها باعث گردید تا این قشر مولد و زحمت کش، خانه و کاشانه خود را رها کرده و به زندگی پر آسیب حاشیهنشینی گرایش پیدا کنند. وقتی هیچ برنامهای برای آبادانی و توسعه روستاها وجود ندارد و روستازاده خود را محروم از بسیاری امکانات شهری و از همه مهمتر، اشتغال میبیند، معلوم است که مهاجرت به شهر و انتخاب زندگی پر حاشیه شهری دردی میشود بی درمان. ناهمگونی فرهنگی این قشر مهاجر ناخوانده با جامعه شهرنشین، باعث ایجاد تقابل و تضادهای فرهنگی و ناسازگاری اجتماعی شده و تعارضات و واکنشهای ناخوشایندی را موجب خواهد شد. مادامی که هیچ برنامه و سازوکاری از سوی متولیان امور جامعه برای پیشگیری و درمان این دردهای مخرب ویرانگر وجود نداشته باشد، این ماجرا و نقیصه همچنان در جریان است.
" اما آیا این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد؟! "
از آنجایی که بستر و زمینه اشتغال این سرمایه اقتصادی پر انرژی و باهیجان جامعه فراهم نمیشود؛ این افراد فاقد سرمایه مالی، چون قادر به راه اندازی کسب و کاری برای گذران زندگی خود نمیباشند، سرخورده و بی انگیزه کنج عزلت گزیده و یا راه خود را کج میکنند، عنان از دست میدهند و خود را به دست تقدیر نانوشتهای میسپارند که آینده آن مبهم و غیرقابل پیش بینی است. آیندهای که بستر آن از قبل توسط سوداگران منحط، به شیوههای گوناگون فراهم شده و آماده پذیرایی از این جویندگان خسته و جا مانده از قطار زندگی است. و این گونه است که بازار ولگردی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم، اربده کشی و زور گیری، نزاعهای خیابانی و ناامنی در جامعه تسری پیدا میکند و آرامش روحی و روانی جامعه به مخاطره افتاده و بدبینی و ناخشنودی عمومی را به دنبال خواهد داشت. استمرار این رویه نامیمون، باعث اخلال در زندگی روزمره و تضعیف فرهنگ عمومی و بی نظمی اجتماعی شده و تصویر ناخوشایندی در اذهان شهروندان، مسافران و گردشگران به نمایش خواهد گذاشت. یکی دیگر از عوامل آسیبزایی اجتماعی که در تشدید این بحرانها کارساز و نقش آفرینی میکند، پدیده شوم حاشیهنشینی است. این پدیده نامبارک درحال گسترش که در سایه بی توجهی دولت مردان در ادوار مختلف حاصل شده، در ایجاد آسیبهای اجتماعی بسیار اثر گذار و در تکثیر کجرویها و معضلات سهم به سزایی دارد. بی توجهی سیاستگذاران در رفع موانع و مشکلات روستاها باعث گردید تا این قشر مولد و زحمت کش، خانه و کاشانه خود را رها کرده و به زندگی پر آسیب حاشیهنشینی گرایش پیدا کنند. وقتی هیچ برنامهای برای آبادانی و توسعه روستاها وجود ندارد و روستازاده خود را محروم از بسیاری امکانات شهری و از همه مهمتر، اشتغال میبیند، معلوم است که مهاجرت به شهر و انتخاب زندگی پر حاشیه شهری دردی میشود بی درمان. ناهمگونی فرهنگی این قشر مهاجر ناخوانده با جامعه شهرنشین، باعث ایجاد تقابل و تضادهای فرهنگی و ناسازگاری اجتماعی شده و تعارضات و واکنشهای ناخوشایندی را موجب خواهد شد. مادامی که هیچ برنامه و سازوکاری از سوی متولیان امور جامعه برای پیشگیری و درمان این دردهای مخرب ویرانگر وجود نداشته باشد، این ماجرا و نقیصه همچنان در جریان است.