تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : ۴۷۰۴۴۴
یادداشت؛
آقای بزرگواری؛ تشت قومگرایی از پشتبام سیاست افتاده است
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت - احسان محمدی - سخن خویش را با این داستان و یا روایت آغاز میکنم:
در منابعی چون الصحیح من سیرةالنبی الاعظم» و همچنین در «معجم البلدان» یاقوت حموی روایت مهمی ارائه شده است. بر مبنای این روایت شخصی به نام عبدالرحمن بن ابی لیلی گفته است: من با ابوموسی اشعاری از دومةالجندل(مکانی است که در زمان پیغمبر جنگی در آن رخ داده است که خود روایتی شبیه دارد) عبور میکردیم. ابوموسی به من گفت: زمانی که با پیامبر (ص) به دومه الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمود: «در این مکان دو تن از بنی اسراییل حکم به جور کردند و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم میکنند. »
راوی میگوید: ابوموسی و عمروعاص برای حکمیت در صفین به دومةالجندل رفتند و میانامیرالمؤمنین (ع) و معاویه بن ابیسفیان حکم کردند. پس از ماجرای حکمین ابوموسی را ملاقات کردم و به او گفتم: مگر تو نبودی که از پیامبر (ص) چنین حدیثی را نقل کردی؟ ابوموسی پاسخ داد: وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ. (خداوند یاریگر است. )
هر زمانهای انسانهایی دارد که اگر چه همزادشان در حیات تعریف میشود، اما در تاریخ، همزادشان چه بسیار است و غور در تاریخ به شناخت بهتر وقایع و انسانهای هم عصر خود مینماید.
هر گاه عمل و کلام یکی باشد، تقوی و صداقت جاری و ساری میگردد و پرهیزگاری از حب دنیا نمایان.
مردمانی که شعار انسان دوستی و پرهیزگاریشان گوش ملت را کر نموده، به عمل خویش تامل کنند تا به حافظه تاریخی مردمان و اقوام توهین ننموده و صدای زجرآور دورویی را به اسم تقوی خوراک جامعه ننمایند. گذری بر گذشته و رفتار شخصی خواهیم زد کهاندیشه و بیان خود را مبرا از نکوهش دانسته و به وقتش از قومیت و تحریک ایل پروری برای خویش قبایی ساخته و در وقت عمل قبای خویش را برای حذف همسایگان و همکیشان و حتی همفکران حراج میکند.
در دوره حضور سید گرانقدر علی محمد بزرگواری بر کرسی مجلس شورای اسلامی، شاید شعار دوستی و برادری به گوش میرسید، اما با تحلیل آن مقطع تاریخی شواهد و مستندات حاکی از آن است که این دوستی و برادری تنها از آن نماینده کهگیلویه بزرگ و استاندار هم تبارش بوده و دیگر هم شهرستانیها صرفاً در کلام برادر دینی هستند و بس و در تقسیم پُستها و مدیریتها بیبهره. در این حساسیتهای ایجاد شده اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فتیله قومیت را کشیدن برای تازیدن بر گرده خلق کاری است که جز از کمتقوایان، از دگر انسانها سر نمیزند. جایی که مردم از بافت عشیرهای خارج شده و ایدئولوژی و گروه فکری پررنگتر میشود، حنا ساختن برای تحریک و بازگشت به قومیت چیزی جز تخریب مؤلفههای اجتماعی نیست. برای رفتن به بهارستان طبل بر سینه انداختن و قومیت را بر گوش خلق هل دادن، بیانصافی است که آمار تعداد مدیرانکل در دوره نمایندگی آقای بزرگواری و استاندار هم تبارش آشکار میسازند و این نادیده گرفتن حق مردم کهگیلویه بزرگ را هویدا میسازد. مدیران استانی در دوره نامبرده از کدام قوم بودهاند و دیگر اقوام چه جایگاهی در فکر واندیشهتان داشتهاند.
اگر صندوقهای رایتان در حوزههای مختلف انتخابی کهگیلویه بزرگ را واشکافی نمایند متوجه میشوید که برای رفتن مبارکتان به بهارستان همه اقوام اعتماد کردند و حالا که حنایتان رنگی ندارد و صداقتتان به مثابه کالای چینی شده یا بر طبل قومیت میکوبید و یا در صحنه حذف رقبا از شهرستان تا تهران به قول خودتان جانانه میایستید. برای جوانانی که شناخت درستی از محیط سیاسی و فرهنگی اطرافشان دارند، قید و بند قومیت برداشته شده و تنها به آینده خود و کهگیلویه بزرگ میاندیشند تا این که بر مدار حرف بیعمل بچرخند. از راه تفکر و جهان بینی و واقعیت جهان شمول در عصر دهکده جهانی وارد شوید صد البته نتیجه بهتری خواهید گرفت، تا آمار حمایتتان از اقوام خویش را در گذشته یادآوری نمایید و خود را با دیگرانی که برایشان قوم و خویش همه مردمان حوزه انتخابی کهگیلویه بزرگ هستند، مقایسه کنید.صد البته که ﴿قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡیَا قَلِیلٞ وَٱلۡأٓخِرَهُ خَیۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾[النساء: ۷۷]
«بگو: متاع دنیا ناچیز است و آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است».
سخنی است نافذ و بیداری مردم همچنان ادامهدار است و آب در این جوی گلآلود نیست که ماهی ذهن قوماندیش خویش را در ظرف شعور جامعه بریزید و تاریخ گذشته خود و استاندار هم تبارتان را در انتصاب همتباران با تحریک ملت پاک نمایید. برگردید به صداقت و عدالتی که مرتب از آن دم میزنید و با بحث قومیت فرافکنی نکرده و به جای حذف رقیبان و یکه تاز شدن در صحنه، ذهن، حرف و عمل خود را برای رقابت و از نگاه رفتاری خودتان "مبارزه" آماده کنید تا بدانید اقوام مختلف به چه کسی اعتماد میکنند و آن که در بین مردم حرمت بیشتری دارد کیست؟
در منابعی چون الصحیح من سیرةالنبی الاعظم» و همچنین در «معجم البلدان» یاقوت حموی روایت مهمی ارائه شده است. بر مبنای این روایت شخصی به نام عبدالرحمن بن ابی لیلی گفته است: من با ابوموسی اشعاری از دومةالجندل(مکانی است که در زمان پیغمبر جنگی در آن رخ داده است که خود روایتی شبیه دارد) عبور میکردیم. ابوموسی به من گفت: زمانی که با پیامبر (ص) به دومه الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمود: «در این مکان دو تن از بنی اسراییل حکم به جور کردند و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم میکنند. »
راوی میگوید: ابوموسی و عمروعاص برای حکمیت در صفین به دومةالجندل رفتند و میانامیرالمؤمنین (ع) و معاویه بن ابیسفیان حکم کردند. پس از ماجرای حکمین ابوموسی را ملاقات کردم و به او گفتم: مگر تو نبودی که از پیامبر (ص) چنین حدیثی را نقل کردی؟ ابوموسی پاسخ داد: وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ. (خداوند یاریگر است. )
هر زمانهای انسانهایی دارد که اگر چه همزادشان در حیات تعریف میشود، اما در تاریخ، همزادشان چه بسیار است و غور در تاریخ به شناخت بهتر وقایع و انسانهای هم عصر خود مینماید.
هر گاه عمل و کلام یکی باشد، تقوی و صداقت جاری و ساری میگردد و پرهیزگاری از حب دنیا نمایان.
مردمانی که شعار انسان دوستی و پرهیزگاریشان گوش ملت را کر نموده، به عمل خویش تامل کنند تا به حافظه تاریخی مردمان و اقوام توهین ننموده و صدای زجرآور دورویی را به اسم تقوی خوراک جامعه ننمایند. گذری بر گذشته و رفتار شخصی خواهیم زد کهاندیشه و بیان خود را مبرا از نکوهش دانسته و به وقتش از قومیت و تحریک ایل پروری برای خویش قبایی ساخته و در وقت عمل قبای خویش را برای حذف همسایگان و همکیشان و حتی همفکران حراج میکند.
در دوره حضور سید گرانقدر علی محمد بزرگواری بر کرسی مجلس شورای اسلامی، شاید شعار دوستی و برادری به گوش میرسید، اما با تحلیل آن مقطع تاریخی شواهد و مستندات حاکی از آن است که این دوستی و برادری تنها از آن نماینده کهگیلویه بزرگ و استاندار هم تبارش بوده و دیگر هم شهرستانیها صرفاً در کلام برادر دینی هستند و بس و در تقسیم پُستها و مدیریتها بیبهره. در این حساسیتهای ایجاد شده اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فتیله قومیت را کشیدن برای تازیدن بر گرده خلق کاری است که جز از کمتقوایان، از دگر انسانها سر نمیزند. جایی که مردم از بافت عشیرهای خارج شده و ایدئولوژی و گروه فکری پررنگتر میشود، حنا ساختن برای تحریک و بازگشت به قومیت چیزی جز تخریب مؤلفههای اجتماعی نیست. برای رفتن به بهارستان طبل بر سینه انداختن و قومیت را بر گوش خلق هل دادن، بیانصافی است که آمار تعداد مدیرانکل در دوره نمایندگی آقای بزرگواری و استاندار هم تبارش آشکار میسازند و این نادیده گرفتن حق مردم کهگیلویه بزرگ را هویدا میسازد. مدیران استانی در دوره نامبرده از کدام قوم بودهاند و دیگر اقوام چه جایگاهی در فکر واندیشهتان داشتهاند.
اگر صندوقهای رایتان در حوزههای مختلف انتخابی کهگیلویه بزرگ را واشکافی نمایند متوجه میشوید که برای رفتن مبارکتان به بهارستان همه اقوام اعتماد کردند و حالا که حنایتان رنگی ندارد و صداقتتان به مثابه کالای چینی شده یا بر طبل قومیت میکوبید و یا در صحنه حذف رقبا از شهرستان تا تهران به قول خودتان جانانه میایستید. برای جوانانی که شناخت درستی از محیط سیاسی و فرهنگی اطرافشان دارند، قید و بند قومیت برداشته شده و تنها به آینده خود و کهگیلویه بزرگ میاندیشند تا این که بر مدار حرف بیعمل بچرخند. از راه تفکر و جهان بینی و واقعیت جهان شمول در عصر دهکده جهانی وارد شوید صد البته نتیجه بهتری خواهید گرفت، تا آمار حمایتتان از اقوام خویش را در گذشته یادآوری نمایید و خود را با دیگرانی که برایشان قوم و خویش همه مردمان حوزه انتخابی کهگیلویه بزرگ هستند، مقایسه کنید.صد البته که ﴿قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡیَا قَلِیلٞ وَٱلۡأٓخِرَهُ خَیۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾[النساء: ۷۷]
«بگو: متاع دنیا ناچیز است و آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است».
سخنی است نافذ و بیداری مردم همچنان ادامهدار است و آب در این جوی گلآلود نیست که ماهی ذهن قوماندیش خویش را در ظرف شعور جامعه بریزید و تاریخ گذشته خود و استاندار هم تبارتان را در انتصاب همتباران با تحریک ملت پاک نمایید. برگردید به صداقت و عدالتی که مرتب از آن دم میزنید و با بحث قومیت فرافکنی نکرده و به جای حذف رقیبان و یکه تاز شدن در صحنه، ذهن، حرف و عمل خود را برای رقابت و از نگاه رفتاری خودتان "مبارزه" آماده کنید تا بدانید اقوام مختلف به چه کسی اعتماد میکنند و آن که در بین مردم حرمت بیشتری دارد کیست؟