تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۲
کد مطلب : ۴۱۲۰۵۰
یادداشت سیاسی / غلامعباس امیدوار؛
پورنوگرافی احمدی ایلامی و مصائب کهگیلویه و بویراحمد/ دوره ماه عسل احمدی و نمایندگان استان
غلامعباس امیدوار
۱۴
کبنا ؛یادداشت سیاسی - غلامعباس امیدوار ؛ گابریل گارسیا مارکز در کتاب «خاطرات روسپیان سودا زده من»، (که در ایران اجازه نشر نیافت)، داستان کهن سال مجردی را نقل میکند که ضمن مشتری فاحشه خانه، پای بند حداقل اصولی بوده و در گزینش هم خوابه خود چارچوبه ای را رعایت میکرد که به تعبیر وی «به سادگی دولتیها و معشوقههای یک شبهشان نیست» و سرانجام در پیرانه سری به عشق دختری نورسیده گرفتار میشود. ماکز بر این باور است که یک پیرمرد همان قدر میتواند عشق بورزد که یک جوان میتواند و آن را سرشت آدمی میداند.
این روزها قصه فیلمهای احمدی آدمی را به یاد رمان گارسیا مارکز میکشاند که خوانش نکاتی چند در این خصوص قابل تأمل است؛
---------------------------------------
غلامعباس امیدوار
این روزها قصه فیلمهای احمدی آدمی را به یاد رمان گارسیا مارکز میکشاند که خوانش نکاتی چند در این خصوص قابل تأمل است؛
- 1- این غریزه در طول تاریخ بشر چه بسیار مردان نیکی را که به رسوایی نکشاند و هر آن ممکن است که همه به حقه این غریزه، فریفته شوند و در دام بی آبرویی دنیا و آخرت بفتند. نباید از این واقعه خوشحال شد و هلهله کرد که هر آن ممکن است، هر مردی در چنین دامی گرفتار شود و به تشویش و تحریک غریزه درونی و به نیرنگ زنی به متعه آن قیام کند و از وی فیلمی گرفته شود و در این دنیای بی حد و مرز مجازی انتشار یابد که وای از یوم تبلی السرائر!
2- انتشار و بازنشر فیلم از خصوصیترین حریم آدمیان، غیرانسانی و غیر اسلامیترین کاری است که انجام میشود. هویدا کردن درونیترین حریمها، خلاف ذات ستارالعیوبی خداوند است و جار زدن و انتشار آن توسط دیگران، نشان از آن دارد که اگر ما آدمیان همچون خداوند از اسرار همدیگر آگاه بودیم چه پرده دریها که نمیکردیم و چه آبروها که بر باد نمیدادیم. اگر آدمی جای خدا بود چه میکرد!؟
3- هماوردیها باید از جنس یکدیگر باشد و اگر با کسی جنگ سیاسی هست، نباید با چنین حربههایی رقیب را از صحنه به در کرد. نباید این اتفاقات بهانه تسویه حسابهای سیاسی شود، از آن بهره برده و کلیت یک جریان سیاسی را متهم کرد. حتی آن رسانهای که ادعای دموکراسی و آگاهی مردم را دارد و از آن طرف آبها از منابع برخی از کشورهای با ماهیت تروریستی ارتزاق میکند، حداقلهای اخلاق انسانی را رعایت نمیکند و ادعای مدل جایگزینی (آلترناتیو) حکومت را دارد. انتشار فیلم از حریم خصوصی آدمیان در همان مدلهای دموکراسی چه مجازاتهای سنگینی که ندارد. بی اخلاقترین انسانها، گردانندگان این رسانهها هستند که هیچ حد و مرزی را برای مبارزه خود تعریف نمیکنند و گویی نمیدانند رسالت انسان و رسانه چیست. مبارزه سیاسی را باید با تحلیل و نقد سیاسی پاسخ داد نه با سرک کشیدن به حریمهای کاملاً خصوصی افراد؛ چه بد فرجام خواهد شد، اگر روزی مدیریت یک جامعه به دست چنین انسانهایی بیفتد!
4- اینکه یک شخص که اتفاقاً استاندار یک استان است به تجدید فراش بپردازد (به فرض قریب به صحت)، منعی ندارد و چندان محل اشکال شهروندان نیست، بلکه آنچه را باید مزمت کرد و پاسخ خواست، آن است که ایشان از کجا وقت کافی داشت که از یک طرف استاندار یک استان دور افتاده باشد، از طرفی خانواده در تهران و پرداختن به امور آنها و از سویی دیگر، زنی دگر اختیار کند و به ماه عسل برود. از همان اوایل حضور وی در استان، رسانهها اطلاع رسانی کردند که استاندار به ندرت در استان حضور دارد و غالباً در تهران به سر میبرد، ولی وکلای مردم در مجلس که میبایست هم در مقام دفاع از حقوق مردم استان و هم در مقام ناظر، به این امر میپرداختند و تذکرات لازم را میدادند نسبت به آن بی تفاوت بودند. دکتر احمدی، دوست، همراه و هم دوره نمایندگان بویراحمد و گچساران در مجلس قبل بود و عملاً دستپخت این دو برای استانداری کهگیلویه و بویراحمد بود و ایشان هماره مطیع این دو بود و هیچ خردهای بر وی نگرفتند و عملاً دوره احمدی، ماه عسل این نمایندگان و مدیران منتسب به آنها نیز بود. در این مدت صرفاً نماینده کهگیلویه گاهی به این امر معترض بود و از اینکه استاندار در استان حضور ندارد، در محافل عمومی و خصوصی گلایه میکرد و همو تعبیر «استاندار بُغچه به دوش» را برای وی به کار برد. یقیناً اگر نمایندگان وی را مورد بازخواست قرار میدادند و احمدی وجدان و تعهد کاری داشت، در استان حضور بیشتری میداشت و به امورات استان میرسید، دیگر فرصت حاشیه سازی و تجدید فراش نمییافت. ایشان میبایست در خصوص چپاول وقت متعلق به مردم و کم کاری برای استان و نابسامانتر شدن اوضاع اداری استان نسبت به قبل، پاسخگوی جامعه باشد.
5- یقیناً اگر خانواده احمدی در استان بود، ایشان غالباً در استان مستقر میشد و درگیر امورات مردم و استان میشد و وقتی برای چنین کارهایی باقی نمیماند. اما ایشان به تجرد روی آورد و به آفات و مصائب زیست مجردی گرفتار شد. پیشتر در یادداشتی تحت عنوان «همه چیز درباره گروه مجردها»
- 6- اینکه در دورهای که فشار اقتصادی بر مردم مضاعف شده و زندگی را سخت کرده، به گونهای که بسیاری از جوانان از ازدواج و مصائب مالی آن واهمه دارند، کم کاری استاندار در عرصه خدمت به مردم و پرکاری در عرصههای دیگر محل تأمل است. برای مردم سؤال است که حقوق مدیران چقدر است که میتوانند اینگونه زندگی متفاوتی از جامعه داشته باشند. هزینه اختیار زن دوم و اجاره خانه در منطقه برخوردار شهر تهران و احتمالاً هدایای گران قیمت جهت اقناع زن جوان و ... از کجا آمده است و اساساً حقوق و مزایای یک استاندار چقدر است. همواره برای مردم جای ابهام است که چگونه برخی از مدیران مملکت این همه دارایی دارند، در حالیکه همواره کارمند و یا غالباً مدیر دولتی بودهاند و در پیشینه آنها خانواده سرمایه دار و ارثیه چندانی نبوده و تنها از صدقه تصدی مسئولیتهای اداری و سیاسی به نوایی رسیدهاند.
7- این مدت کلیپهای موجود از دکتر احمدی در فضاهای رسانهای همواره با عنوان «استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد» انتشار مییابد، در حالیکه دکتر احمدی پیش از تصدی استانداری کهگیلویه و بویراحمد، «ایلامی» بوده و نمایندهای از این استان در پارلمان و از طرفی دیگر عضو هیات علمی دانشگاه پرحاشیه تربیت مدرس است. (قابل ذکر است که حاشیههای موجود در دانشگاههای کشور غالباً ناشی از حرکتها و ... دانشجویان است و دانشگاه تربیت مدرس تقریباً تنها دانشگاهی است که منشأ حاشیهها و حوادث اخبارساز آن، دانشجویان نبوده، بلکه اساتید این دانشگاه هستند.) انتشار این فیلمها تحت عنوان استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد، به شدت برای حیثیت استان آسیب زا بوده و موجب خشم مردم گردیده است که یک مدیر غیربومی چگونه موجب لطمه بر حیثیت و آبروی آنها شده است؛ چراکه انتشار با این عنوان، موجب شده که مردم کشور احساس کنند دکتر احمدی از عشایر کهگیلویه و بویراحمد است. لذا باید بر ایلامی بود و استادی دکتر احمدی در دانشگاه تربیت مدرس تاکید شود.
8- از آنجایی که غالب مدیران غیربومی که در استان کهگیلویه و بویراحمد به لطفی و کرامتی دارای مسئولیت شدهاند، ظرفیت رشد و تصدی جایگاهی بالاتر را ندارند و همواره بالاترین افتخار مدیریتی آنها تصدی یک مسئولیت در این استان بوده و تا پایان عمر اگر مرتکب خطایی عمدی و یا سهوی شوند، با پسوند «استان کهگیلویه و بویراحمد» خوانده خواهند شد. از این رو همواره استان محروم کهگیلویه و بویراحمد متوجه این آسیب احتمالی خواهد بود.
---------------------------------------
غلامعباس امیدوار