تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۰
کد مطلب : ۴۱۵۶۴۷
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد (قسمت بیست و چهارم)؛
دیوار کوتاه نمایندگان فعلی استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس
۳
کبنا ؛«مجلس دهم ضعیف است» یکی از پر بسامدترین گزارههای سیاسی در طول چهار سال اخیر بوده است و به حدی تکرار و بر آن تاکید شده است که در نهایت خود نمایندگان مجلس دهم نیز با آن همراه و آن را تکرار میکنند. بررسی اینکه آیا مجلس دهم ضعیف بوده است یا خیر؟ آیا مجلس در رأس امور است و یا نیست؟ اگر مجلس ضعیف بوده است علت آن کدام است؟ و سوالاتی از این دست هر کدام نیاز به یک تحلیل و بررسی مفصل دارد. البته کسانی هم هستند که بر خلاف این دیدگاه معتقدند که مجلس ضعیف دهم برآیند شرایط خاص سیاسی و اقتصادی کشور است و اینکه مجلس این گونه سیبل حملات قرار گرفته است و سایر نهادها از این انتقادات مصون هستند به انتخابی بودن مجلس و در کمین بودن مدعیان آن بر میگردد و گرنه اساساً برای بررسی ضعف و ایرادات مجلس باید یک حداقل مقایسهای میان این مجلس و مجالس قبلی و یا مجلس وسایر نهادها صورت گیرد تا صحت و سقم این ادعا بیشتر روشن شود.
سه نماینده حوزههای انتخابیه در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز نه تنها از این انتقادات و حملات در امان نبودهاند که شدیدترین انتقادات و اعتراضات نیز متوجه این سه است و شبانه روز رسانهها، سایر نامزدهای انتخابات، اطرافیان رقبا و ... به بهانههای مختلف نوک تیز انتقادات خود را بر این سه متمرکز کردهاند. این مطلب در پی راستی آزمایی ادعای مخالفان و یا حتی دفاع از نمایندگان فعلی مجلس نیست بلکه آن چه واضح و روشن است آن است که حضور در منصب و جایگاهی با ایراد و اشکال و در ادامه انتقاد و اعتراض همراه است. در نقطه مقابل در ادبیات عامه مرسوم است «املا نانوشته غلط ندارد» و این حکایت مدعیانی است که هیچ کارنامه و سابقهای ندارند و یا کسانی هستند که ادعای نمایندگی دارند و در پی آن هستند. این دو گروه به همراه برخی دیگر از منتقدین به راحتی به نمایندگان حمله میکنند و به گونهای سخن می گویند که اگر خودشان انتخاب شوند هیچ کدام از مشکلات امروز وجود نداشت. غلط بودن این ادعا سالهاست برای همگان روشن شده است و غلظت این اشتباه گویی ها به حدی است که به قول یکی از مسئولین بر آورده کردن وعدهها و ادعاهای برخی نامزدها حتی در توان رئیس جمهور نیست. بویژه آن که کشور در اوج یک دوران سخت اقتصادی و سیاسی قرار دارد و اتفاقات مربوط به گرانی بنزین بخش اندکی از خروجی این شرایط دشوار است.
با این وجود این شرایط دشوار هم نباید مانع از چشم پوشی بر برخی اشکالات و ایرادات مجلس دهم و نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی شود. برخی از این نمایندگان کار خود را با وعدههای بزرگ شروع کردند و در ادامه موفق به انجام هیچ کدام از این وعدهها نشدند. برخی دیگر انتظارات زیادی از آنها وجود داشت ولی حضور و اثرگذاریشان در برخی اتفاقات کم اثر بود و برخی دیگر هم میتوانستد در برخی اتفاقات حضور بهتری داشته باشند که بنا به دلایل مختلف چنین حضوری عملی نشد.
عدل هاشمی پور در دوران تبلیغات انتخابات مجلس دهم در یک رقابت سخت و نفس گیر با محمد موحد توانست طلسم شکست ناپذیری موحد را شکست دهد و وارد مجلس شود ولی هاشمی پور از همان ابتدا با دو مشکل بزرگ دست به گریبان بود اول اینکه وی کسی را شکست داده بود که قدرتمند و دارای عقبه و پایگاه اجتماعی قوی بود و خود موحد نیز از فردای روز انتخابات نه تنها صحنه را خالی نکرد بلکه در شهرستان حضور کامل داشت و این مسئله حساسیت کار را بالا میبرد. از طرف دیگر موحد به مانند گذشته هنوز هم توان انجام برخی کارها و پیگیریها را داشت و محل مراجعه بود. از سوی دیگر هاشمی پور قبل از نمایندگی یک دوره خوب کاری را در قرارگاه خاتم الانبیاء پشت سر گذاشته بود که نه تنها وی در دوران نمایندگی به دوران طلایی قرارگاه نزدیک نشد که مردم با همان معیار قرارگاه هاشمی پور را میسنجیدند و به عملکرد وی نگاه میکردند. حضور یک دولت ناهمسو با هاشمی پور اما مشکل بزرگتر بود. وی اوایل تعامل خوبی با موسی خادمی استاندار وقت استان داشت. حتی برخی مخالفان هاشمی پور بر این ادعا هستند که هاشمی پور مورد حمایت تیم مدیریتی خادمی قرار داشت. اما جابجایی خادمی و آمدن احمدی پایان تلخی بر این تعامل بود و بخش زیادی از دوران احمدی با انتقاد و اختلاف میان هاشمی پور و احمدی صرف شد. همین اختلافات هاشمی پور را کاملاً به سمت مخالفان رادیکال دولت سوق داد و هاشمی پور هم در صحنه آتش زدن نمادین برجام در مجلس حضور داشت و هم بعد جز نمایندگانی بود که نامه سؤال از رئیس جمهور را امضاء کرده بودند. در کنار این مشکلات بعضاً تحمیلی و پیش آمده برای هاشمی پور نباید بر یک ایراد شخصی وی چشم پوشی کرد و آنهم ادبیات سیاسی ضعیف هاشمی پور و برخی سخنان وصحبت های وی است که هنوز هم سبب تولید حاشیه برای وی میشوند. هاشمی پور میراث دار یک شهرستان «زهوار در رفته» بود وی نه تنها به بهبود این شرایط کمک نکرد که امروزه بخوبی متوجه شده است که کاری برای کهگیلویه نمیشود کرد و هم خود و هم موحد میدانند رقابتشان تنها و تنها یک رقابت حیثیتی و برای قدرت است و گرنه عملاً کهگیلویه چه با این دو و چه با هر کس دیگری بختی برای برخاستن ندارد. برخی از منتقدین هم بدون توجه به واقعیتها و ظرفیتها هر مشکلی را سریعاً متوجه هاشمی پور میکنند ولی هاشمی پور تنها کاری که در طول این مدت انجام داد دویدن بود که به نظر میرسد بخش زیادی از این دویدنها بی حاصل بوده است.
شرایط گچساران و انتقادات به نماینده فعلی آن مدتهاست شروع شده است. در دوره قبلی از آنجا که تا حدودی حضور مجدد تاجگردون در صحنه قطعی بود کمتر کسی هم حاضر شد نامزد شود و هم بالتبع انتقادی به تاجگردون وارد کند. ولی در این دوره همگان با ادبیاتهای مختلف مدتهاست به تاجگردون حمله میکنند. این همه در حالی است که تاجگردون را باید اولین کسی در استان دانست که توانست بر صندلی یکی از مهمترین مناصب سیاسی و اقتصادی در کشور جلوس کند و در مجلس دارای نقش باشد. منتقدین اما می گویند از این صندلی هیچ خیری به گچساران و استان نرسید و اگر هم چیزی بوده است عاید نزدیکان تاجگردون شده است. در سوی دیگر اما تاجگردون می گویند باید گچساران بعد از اکتشاف نفت را به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره قبل از تاجگردون و دوره تاجگردون. در دوره تاجگردون گچساران هم از لحاظ اقتصادی و عمرانی تغییر کرد و هم اینکه نیروی انسانی گچساران رشد و پیشرفت زیادی در سطح استان و کشور داشته است. آنها می گویند محال است کسی بعد از تاجگردون بتواند اندکی از این پیشرفت و عزت را برای گچساران بدست بیاورد.
در بویراحمد اما شرایط کاملاً با دو حوزه دیگر متفاوت است و نه در این دوره که در دوره قبل نیز شاهد شدیدترین انتقادات و فشارها بر غلام محمد زارعی بودهایم. مخالفان وی زمانی زارعی را به تغییر موضع از اصولگرایی به اصلاح طلبی کردند ولی نزدیکان زارع این حرکت وی یعنی نزدیکی به حسن روحانی را یک استراتژی معقول برای کمک به توسعه شهرستانهای بویراحمد و دنا تعبیر کردند. همین استراتژی اما به داد زارع رسید و استاندار اول دولت روحانی در استان کهگیلویه و بویراحمد و بسیاری از اعضای دولت حسن روحانی زارع را به گرمی تحویل میگرفتند و وی بخوبی توانست از قبل این تعامل از نیروهای حامی خود حمایت داشته باشد.
انتخابات مجلس دهم محمل یکی از شدیدترین رقابتهای تاریخی انتخابات بویراحمد بود و کل رقبا از اصلاح طلبان، اصولگرایان و مستقلین حمله به زارع را در دستور کار خود قرار داده بودند. از دل همین حملات مشترک وشدید شاهد ظهور یک کلید واژه به نام «عزت» بویراحمد بودیم. واضعین و تکرار کنندگان «عزت» بویراحمد بر این عقیده بودند که ضعف نمایندگی زارع سبب ضربه زدن به حیثیت و عزت بویراحمد شده است. اما زارع و تیمش مطلقاً چنین اتهامی را قبول نداشتند آنها اتفاقاً ادعا داشتند که عزت بویراحمد در دوره زارع اگر به نسبت دوره قبلی بیشتر نشده باشد کمتر نشده است. با این وجود زارع در آن رقابت سخت و در یک شرایط سخت و خاص تاریخی توانست از زیر ریزترین وشدیدترین نظارتها و کنترلها به عنوان پیروز انتخابات معرفی شود. این پیروزی نشان داد که مخالفان هم کمی نامنصفانه در مورد زارع قضاوت کردهاند و وی دارای پایگاه اجتماعی خوبی بوده است. زارع در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم رسماً به ستاد حسن روحانی پیوست. اما دولت دوم حسن روحانی دولت نسبتاً موفق اولش نبود و دود این ناموفقی و شکستهای بعدی نیز به چشم زارع آمد و او در طی این مدت شرایط سختی را داشته است.
اینک نیز در آستانه انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی هم مثلث دور قبل به سراغ زارع آمدهاند و عامل مصائب و همه گرفتاریهای بویراحمد را زارع میدانند اما واقعیت آن است که این مثلث هیچ برنامه و دورنمایی که نشان دهد با حضور خودشان چه اتفاق مثبتی برای بویراحمد و دنا خواهد افتاد ندارند.
بی شک هم بر زارع و هم بر تاجگردون و هاشمی پور اشکالات زیادی میتوان وارد کرد و مترتب است ولی واقعیت آن است که نگاهی به صحنه سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد نشان میدهد چه با این سه و چه با دیگرانی که در صحنه هستند نباید منتظر اتفاق خاصی در صحنه سیاسی و اقتصادی استان بود و شاید تنها حسنی که برای برخیها این میدان دارد احساس غرور از پیروزی در جنگهای حیثیتی و منطقهای است و گرنه بسیاری بر این عقیدهاند که وقتی تاجگردون با آن منصب بالا و اشراف بر بودجه کشور نتواسنت به ادعای خود مخالفان کاری برای گچساران انجام دهد دیگران که مطلقاً چنین توانی را نخواهند داشت و یا در همین بویراحمد و دنا نیز وضعیت تفاوت چندانی ندارد و رقبا هم اکثراً چهرههای امتحان پس دادهای است که در بهترین حالت ادامه همین روزمرگی به ادعای خودشان خواهند بود. در کهگیلویه نیز هر آنچه پیش خواهد آمد تکرار خواهد بود یا تکرار عدل هاشمی پور و یا تکرار موحد که هر خروجی هر دو تجربه جلوی چشم هزاران کهگیلویهای مهاجرت کنندهای است که از این شهر رفته اند.
دیوار کوتاه مجلس دهم و نمایندگان استان دیوار ضعیف و بسیار کوتاهی است که این روزها همه به آن حمله میکنند و به آن «تیپا» میزنند. حمله کنندگان همزمان خود را مدرس میخوانند و برخی هم دنبال لیاخوف هستند تا مجلس دهم را به توپ ببندد و طرحی نو برای مجلس یازدهم ریزند. شاید مشخص نباشد سه نفر این دوره چه نامهایی باشند ولی کلیت اینکه چه خواهد شد بسیار مشخص است و این دیوار چهار سال دیگر با هر کسان دیگری نیز خرابهای شبیه همین امروز از نگاه منتقدان خواهد بود.
سه نماینده حوزههای انتخابیه در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز نه تنها از این انتقادات و حملات در امان نبودهاند که شدیدترین انتقادات و اعتراضات نیز متوجه این سه است و شبانه روز رسانهها، سایر نامزدهای انتخابات، اطرافیان رقبا و ... به بهانههای مختلف نوک تیز انتقادات خود را بر این سه متمرکز کردهاند. این مطلب در پی راستی آزمایی ادعای مخالفان و یا حتی دفاع از نمایندگان فعلی مجلس نیست بلکه آن چه واضح و روشن است آن است که حضور در منصب و جایگاهی با ایراد و اشکال و در ادامه انتقاد و اعتراض همراه است. در نقطه مقابل در ادبیات عامه مرسوم است «املا نانوشته غلط ندارد» و این حکایت مدعیانی است که هیچ کارنامه و سابقهای ندارند و یا کسانی هستند که ادعای نمایندگی دارند و در پی آن هستند. این دو گروه به همراه برخی دیگر از منتقدین به راحتی به نمایندگان حمله میکنند و به گونهای سخن می گویند که اگر خودشان انتخاب شوند هیچ کدام از مشکلات امروز وجود نداشت. غلط بودن این ادعا سالهاست برای همگان روشن شده است و غلظت این اشتباه گویی ها به حدی است که به قول یکی از مسئولین بر آورده کردن وعدهها و ادعاهای برخی نامزدها حتی در توان رئیس جمهور نیست. بویژه آن که کشور در اوج یک دوران سخت اقتصادی و سیاسی قرار دارد و اتفاقات مربوط به گرانی بنزین بخش اندکی از خروجی این شرایط دشوار است.
با این وجود این شرایط دشوار هم نباید مانع از چشم پوشی بر برخی اشکالات و ایرادات مجلس دهم و نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی شود. برخی از این نمایندگان کار خود را با وعدههای بزرگ شروع کردند و در ادامه موفق به انجام هیچ کدام از این وعدهها نشدند. برخی دیگر انتظارات زیادی از آنها وجود داشت ولی حضور و اثرگذاریشان در برخی اتفاقات کم اثر بود و برخی دیگر هم میتوانستد در برخی اتفاقات حضور بهتری داشته باشند که بنا به دلایل مختلف چنین حضوری عملی نشد.
عدل هاشمی پور در دوران تبلیغات انتخابات مجلس دهم در یک رقابت سخت و نفس گیر با محمد موحد توانست طلسم شکست ناپذیری موحد را شکست دهد و وارد مجلس شود ولی هاشمی پور از همان ابتدا با دو مشکل بزرگ دست به گریبان بود اول اینکه وی کسی را شکست داده بود که قدرتمند و دارای عقبه و پایگاه اجتماعی قوی بود و خود موحد نیز از فردای روز انتخابات نه تنها صحنه را خالی نکرد بلکه در شهرستان حضور کامل داشت و این مسئله حساسیت کار را بالا میبرد. از طرف دیگر موحد به مانند گذشته هنوز هم توان انجام برخی کارها و پیگیریها را داشت و محل مراجعه بود. از سوی دیگر هاشمی پور قبل از نمایندگی یک دوره خوب کاری را در قرارگاه خاتم الانبیاء پشت سر گذاشته بود که نه تنها وی در دوران نمایندگی به دوران طلایی قرارگاه نزدیک نشد که مردم با همان معیار قرارگاه هاشمی پور را میسنجیدند و به عملکرد وی نگاه میکردند. حضور یک دولت ناهمسو با هاشمی پور اما مشکل بزرگتر بود. وی اوایل تعامل خوبی با موسی خادمی استاندار وقت استان داشت. حتی برخی مخالفان هاشمی پور بر این ادعا هستند که هاشمی پور مورد حمایت تیم مدیریتی خادمی قرار داشت. اما جابجایی خادمی و آمدن احمدی پایان تلخی بر این تعامل بود و بخش زیادی از دوران احمدی با انتقاد و اختلاف میان هاشمی پور و احمدی صرف شد. همین اختلافات هاشمی پور را کاملاً به سمت مخالفان رادیکال دولت سوق داد و هاشمی پور هم در صحنه آتش زدن نمادین برجام در مجلس حضور داشت و هم بعد جز نمایندگانی بود که نامه سؤال از رئیس جمهور را امضاء کرده بودند. در کنار این مشکلات بعضاً تحمیلی و پیش آمده برای هاشمی پور نباید بر یک ایراد شخصی وی چشم پوشی کرد و آنهم ادبیات سیاسی ضعیف هاشمی پور و برخی سخنان وصحبت های وی است که هنوز هم سبب تولید حاشیه برای وی میشوند. هاشمی پور میراث دار یک شهرستان «زهوار در رفته» بود وی نه تنها به بهبود این شرایط کمک نکرد که امروزه بخوبی متوجه شده است که کاری برای کهگیلویه نمیشود کرد و هم خود و هم موحد میدانند رقابتشان تنها و تنها یک رقابت حیثیتی و برای قدرت است و گرنه عملاً کهگیلویه چه با این دو و چه با هر کس دیگری بختی برای برخاستن ندارد. برخی از منتقدین هم بدون توجه به واقعیتها و ظرفیتها هر مشکلی را سریعاً متوجه هاشمی پور میکنند ولی هاشمی پور تنها کاری که در طول این مدت انجام داد دویدن بود که به نظر میرسد بخش زیادی از این دویدنها بی حاصل بوده است.
شرایط گچساران و انتقادات به نماینده فعلی آن مدتهاست شروع شده است. در دوره قبلی از آنجا که تا حدودی حضور مجدد تاجگردون در صحنه قطعی بود کمتر کسی هم حاضر شد نامزد شود و هم بالتبع انتقادی به تاجگردون وارد کند. ولی در این دوره همگان با ادبیاتهای مختلف مدتهاست به تاجگردون حمله میکنند. این همه در حالی است که تاجگردون را باید اولین کسی در استان دانست که توانست بر صندلی یکی از مهمترین مناصب سیاسی و اقتصادی در کشور جلوس کند و در مجلس دارای نقش باشد. منتقدین اما می گویند از این صندلی هیچ خیری به گچساران و استان نرسید و اگر هم چیزی بوده است عاید نزدیکان تاجگردون شده است. در سوی دیگر اما تاجگردون می گویند باید گچساران بعد از اکتشاف نفت را به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره قبل از تاجگردون و دوره تاجگردون. در دوره تاجگردون گچساران هم از لحاظ اقتصادی و عمرانی تغییر کرد و هم اینکه نیروی انسانی گچساران رشد و پیشرفت زیادی در سطح استان و کشور داشته است. آنها می گویند محال است کسی بعد از تاجگردون بتواند اندکی از این پیشرفت و عزت را برای گچساران بدست بیاورد.
در بویراحمد اما شرایط کاملاً با دو حوزه دیگر متفاوت است و نه در این دوره که در دوره قبل نیز شاهد شدیدترین انتقادات و فشارها بر غلام محمد زارعی بودهایم. مخالفان وی زمانی زارعی را به تغییر موضع از اصولگرایی به اصلاح طلبی کردند ولی نزدیکان زارع این حرکت وی یعنی نزدیکی به حسن روحانی را یک استراتژی معقول برای کمک به توسعه شهرستانهای بویراحمد و دنا تعبیر کردند. همین استراتژی اما به داد زارع رسید و استاندار اول دولت روحانی در استان کهگیلویه و بویراحمد و بسیاری از اعضای دولت حسن روحانی زارع را به گرمی تحویل میگرفتند و وی بخوبی توانست از قبل این تعامل از نیروهای حامی خود حمایت داشته باشد.
انتخابات مجلس دهم محمل یکی از شدیدترین رقابتهای تاریخی انتخابات بویراحمد بود و کل رقبا از اصلاح طلبان، اصولگرایان و مستقلین حمله به زارع را در دستور کار خود قرار داده بودند. از دل همین حملات مشترک وشدید شاهد ظهور یک کلید واژه به نام «عزت» بویراحمد بودیم. واضعین و تکرار کنندگان «عزت» بویراحمد بر این عقیده بودند که ضعف نمایندگی زارع سبب ضربه زدن به حیثیت و عزت بویراحمد شده است. اما زارع و تیمش مطلقاً چنین اتهامی را قبول نداشتند آنها اتفاقاً ادعا داشتند که عزت بویراحمد در دوره زارع اگر به نسبت دوره قبلی بیشتر نشده باشد کمتر نشده است. با این وجود زارع در آن رقابت سخت و در یک شرایط سخت و خاص تاریخی توانست از زیر ریزترین وشدیدترین نظارتها و کنترلها به عنوان پیروز انتخابات معرفی شود. این پیروزی نشان داد که مخالفان هم کمی نامنصفانه در مورد زارع قضاوت کردهاند و وی دارای پایگاه اجتماعی خوبی بوده است. زارع در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم رسماً به ستاد حسن روحانی پیوست. اما دولت دوم حسن روحانی دولت نسبتاً موفق اولش نبود و دود این ناموفقی و شکستهای بعدی نیز به چشم زارع آمد و او در طی این مدت شرایط سختی را داشته است.
اینک نیز در آستانه انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی هم مثلث دور قبل به سراغ زارع آمدهاند و عامل مصائب و همه گرفتاریهای بویراحمد را زارع میدانند اما واقعیت آن است که این مثلث هیچ برنامه و دورنمایی که نشان دهد با حضور خودشان چه اتفاق مثبتی برای بویراحمد و دنا خواهد افتاد ندارند.
بی شک هم بر زارع و هم بر تاجگردون و هاشمی پور اشکالات زیادی میتوان وارد کرد و مترتب است ولی واقعیت آن است که نگاهی به صحنه سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد نشان میدهد چه با این سه و چه با دیگرانی که در صحنه هستند نباید منتظر اتفاق خاصی در صحنه سیاسی و اقتصادی استان بود و شاید تنها حسنی که برای برخیها این میدان دارد احساس غرور از پیروزی در جنگهای حیثیتی و منطقهای است و گرنه بسیاری بر این عقیدهاند که وقتی تاجگردون با آن منصب بالا و اشراف بر بودجه کشور نتواسنت به ادعای خود مخالفان کاری برای گچساران انجام دهد دیگران که مطلقاً چنین توانی را نخواهند داشت و یا در همین بویراحمد و دنا نیز وضعیت تفاوت چندانی ندارد و رقبا هم اکثراً چهرههای امتحان پس دادهای است که در بهترین حالت ادامه همین روزمرگی به ادعای خودشان خواهند بود. در کهگیلویه نیز هر آنچه پیش خواهد آمد تکرار خواهد بود یا تکرار عدل هاشمی پور و یا تکرار موحد که هر خروجی هر دو تجربه جلوی چشم هزاران کهگیلویهای مهاجرت کنندهای است که از این شهر رفته اند.
دیوار کوتاه مجلس دهم و نمایندگان استان دیوار ضعیف و بسیار کوتاهی است که این روزها همه به آن حمله میکنند و به آن «تیپا» میزنند. حمله کنندگان همزمان خود را مدرس میخوانند و برخی هم دنبال لیاخوف هستند تا مجلس دهم را به توپ ببندد و طرحی نو برای مجلس یازدهم ریزند. شاید مشخص نباشد سه نفر این دوره چه نامهایی باشند ولی کلیت اینکه چه خواهد شد بسیار مشخص است و این دیوار چهار سال دیگر با هر کسان دیگری نیز خرابهای شبیه همین امروز از نگاه منتقدان خواهد بود.