تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۶
کد مطلب : ۴۲۱۰۱۵
رئیس آینده بهارستان چگونه و با چه شیوه و راهکاری مجلس را اداره خواهد کرد؟
راه و رسم ریاست
۰
کبنا ؛اختلاف نظر درباره شیوه ادارات جلسات شورایی همواره وجود داشته است؛ چه شورای شهر باشد و چه مجلس شورای اسلامی. برخی رئیس جلسه را یک ناظم مقتدر میبینند و برخی نیز به نشان دادن اقتدار انتقاد دارند و معتقدند رئیس این مجالس صرفا باید در حد یک دبیر جلسه عمل کند. روز گذشته و در جلسه علنی شورای شهر تهران، سه عضو این شورا در اعتراض به نحوه اداره جلسات توسط محسن هاشمی، رئیس شورای شهر صحن علنی شورا را ترک کردند. آنها شیوه اداره جلسه را «سنتی» خواندند و نسبت به طرح نشدن پیشنهاداتشان در جلسه انتقاد کردند. در شرایطی که این روزها بحث انتخاب رئیس مجلس یازدهم داغ است، این سوال مطرح شود که روش اداره مناسب جلسات شورایی چگونه است و رئیس خوب برای این مجالس چه ویژگیهایی دارد؟
سالهاست که تلاش شده تا شاید شیوه مدیریت مدرن برای چنین نهادهایی اجرایی شود و جلوی بسیاری از مشکلات و لابیگریها و سیاسیکاریها گرفته شود. اما تا به حال این اتفاق رخ نداده است. هدایت مدیریت نهادهای شورایی سالهاست مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تا به حال در رابطه با چگونگی مدیریت آنها به اتفاقنظر نرسیدهاند. برخی معتقدند شیوه سنتی و فعلی در مجالس شورایی کشور ما باعث شده که لابیگریها و سیاسیکاریها در این مجالس نفوذ پیدا کند. یکی از نهادهایی که به صورت شورایی اداره میشود مجلس نمایندگان شورای اسلامی است. که اتفاقا مدیریت آن و جایگاه رئیس آن سالهاست به یکی از جنجالیترین مباحث در هر دوره از آغاز کار آن تبدیل شده است.
رئیس مجلس توسط نمایندگان برای یک دوره یکساله انتخاب میشود. رئیس بهارستان درواقع رئیس داخلی و گرداننده مجلس است و شانی همسو با دیگر نمایندگان راهیافته به مجلس دارد اما سالهاست که رئیس مجلس در جایگاه رئیس قوه قرار گرفته و قدرت بیشتری پیدا کرده است، به همین دلیل ما شاهد هستیم که در این دوره قبل از آغاز به کار مجلس یازدهم نامزدهای این پست از دوماه قبل لابیها و گعدههای خود را برای رسیدن به ریاست مجلس شروع کردهاند. کشمکشهای کاندیدهای ریاست بهارستان حتی باعث دعواهای درونجناحی در بین اصولگرایان شده و مدتهاست جناحها و طیفهای این جریان سیاسی درگیر دعواهای درونی بر سر ریاست آینده و ترکیب هیئت رئیسه مجلس هستند. درواقع شان ریاست مجلس به حدی بالا رفته است که برخی از آن برای رسیدن به ریاستجمهوری استفاده میکنند.
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که در مجلس نخست به عنوان اولین رئیس مجلس نظام جمهوری اسلامی بر این جایگاه تکیه زد، به خاطر حضورش در فرایندهای تصمیمساز رسمی و غیررسمی، فراتر از یک شخصیت حقوقی قرار گرفت. همچنین رابطه نزدیک آیتالله هاشمی با شخصیتهای درجه پرنفوذ کشور از جمله جانشینی فرماندهی کل قوا، برای او قدرت مانور بیشتری از یک رئیس مجلس در عرصه قدرت سیاسی و اجرایی فراهم میکرد. درواقع شان حقیقی این چهره پرنفوذ، جایگاه رئیس مجلس را فراتر از نقش اصلی آن برد. اما این نقش تاثیرگذار در جایگاه رئیس مجلس در هیچیک از روسای مجلس بعدی مشاهده نشد؛ حتی مهدی کروبی (رئیس مجلس سوم) و ناطق نوری (رئیس مجلس چهارم) نیز وجاهت شخصیت حقیقیشان بر شان حقوقی آنها در مسند ریاست بر مجلس اولی بود؛ اما اثرگذاری آنها در معادلات سیاسی در دوره ریاستشان بر مجلس، کمتر از دو چهره قبلی بوده است. حداد عادل که در مجلس اصولگرای هفتم ریاست مجلس را بر عهده گرفت، با توجه به اینکه یک دوره کامل ریاست مجلس را بر عهده داشت اما نفوذش کمتر روسای قبلی بود و به واسطه اینکه مجلس کاملا یکدست بود دوره خیلی آرامی را پشت سر گذاشت. اما بعد از مرحوم آیتالله هاشمی، تنها فردی که توانست تاحدودی دوباره جایگاه ریاست مجلس را بواسطه نفوذش فراتر ببرد علی لاریجانی بود. لاریجانی در مجلس هشتم بدون آنکه سابقه نمایندگی مجلس را داشته باشد، با ۲۳۹ هزار و ۴۳۶ رای به عنوان نماینده مردم قم راهی مجلس هشتم شد و با وجود اینکه حدادعادل در آن دوره با ۸۴۴ هزار و ۲۳۰ رای به عنوان نفر اول تهران و رئیس مجلس هفتم در آن مجلس حضور داشت، این لاریجانی بود که توانست به ریاست مجلس هشتم برسد. لاریجانی سابقه ریاست بر یک وزارتخانه و یک رسانه ملی و شورای عالی امنیت ملی را در چنته داشت. همین گذشته بود که باعث شد لاریجانی سه دوره رئیس مجلس بماند و حتی در مجلس دهم نیمهاصلاحطلب، محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید را پشت سر بگذارد. علی لاریجانی با نفوذی که داشت توانست ۱۲ سال بر این جایگاه تکیه بزند و یک ساختار کامل برای آن به وجود آورد به گونهای که بسیاری از منتقدان او میگویند جایگاه ریاست مجلس فقط در حد گرداننده مجلس است اما لاریجانی آن را در حد سران قوا بالا برد.
گدقیقا از همین دوره علی لاریجانی بود که نفوذ این جایگاه خیلی جدی گرفته شد تا حدی که حالا محمدباقر قالیباف از آن به عنوان پلهای برای رسیدن به پاستور میخواهد استفاده کند. اما قطعا شیوه مدیریت در این دوره از مجلس شورای اسلامی با لاریجانی متفاوت خواهد بود. حالا این جایگاه میخواهد در اختیار پایداریها قرار بگیرد چه نواصولگرایی قالیباف. با توجه به اینکه مجلس یکدست است اما اختلافات درونی زیادی وجود دارد، بنابراین نوع و شیوه مدیریت در این مجلس باید چگونه باشد و چه نقاط ضعفی وجود دارد که باید اصلاح شود؟ ابراهیم نکو، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در گفتوگو با «ابتکار» دراینباره پاسخ میدهد.
مدیریت در مجلس یکدست با اختلافات درونی بسیار سخت خواهد بود
ابراهیم نکو، در رابطه با شیو مدیریتی علی لاریجانی میگوید: ایرادات زیادی در نوع مدیریت آقای لاریجانی وجود داشت درواقع آقای لاریجانی دارای یک شیوع مدیریت خاص بود که در مواقع لازم توانست با استفاده از آن از عهده برخی مشکلات مجلس برآید و از ایجاد تنشهای زیادی در مجلس جلوگیری کند. در مجلس دهم ما شاهد تعدد جناحهای مختلف بودیم که علی لاریجانی توانست با مدیریت خود از نظرات آنها در استفاده کرده و اجازه بدهد همه جناحها اظهارنظر کنند.
این نماینده سابق مجلس با اشاره به نقاط ضعف مجلس طی سالهای اخیر، خاطرنشان میکند: مجلس نمایندگان سالهاست که از یک آفت رنج میبرد که باید تلاش شود در این دوره لااقل این ضعفها و آفتها به حداقل برسد. یکی از این نقاظ ضعف نبود نظم کافی هم در صحن علنی مجلس و نیز در کمسیسونها است. برای مثال در صحن علنی ما بیشترین بینظمی را به خصوص در هنگام حضور هیات دولت، را شاهد بودهایم، که چهرهای زشت از مجلس را در رسانهها به نمایش میگذارد. بنابراین در وهله اول باید قواعدی به تصویب برسد که نمایندگان نظم ظاهری مجلس را رعایت کنند. یا تجمع نمایندگان در جایگاه هیئت رئیسه بازتاب خیلی منفی دارد.
این فعال سیاسی با بیان اینکه در مجلس آتی نسبت به دورههای قبلی دارای تفاوتهایی است، میافزاید: ما در مجلس یازدهم شاهد یکپارچگی جناحی هستیم. اما باید توجه داشت که یکدست بودن مجلس امتیاز نیست و این میتواند عوارضی مخصوصا در بعد سیاسی در پی داشته باشد که برای جناحهای بیرون مجلس نیز چندان مناسب نیست. همچنین برای دولتی که روی کار خواهد آمد حالا آن دولت چه موافق این جریان باشد که مخالف دارای نکات منفی است. نکات منفی از این بابت که در چنین مجلس یکدستی جلوی تنوع اندیشهها و اظهارنظرهای مختلف گرفته میشود و کمتر شاهد اظهارات مخالف هستیم که در تصمیمگیریها کمک خواهند کرد.
او میافزاید: باید توجه داشت که دعواهای درونی و بینجناحی بسیار خطرناکتر از دعواهای بین حزبی است. در دعواهای حزبی دیدگاهها مقابل هم قرار میگیرند اما در مجلس آتی ما شاهد دعواهای درونجناحی خواهیم بود که میتواند به انشقاق در درون مجلس و اختلاف بین نمایندگان منتهی شود. افرادی که در حال حاضر به عنوان نامزد ریاست آینده مجلس مطرح شدهاند هرکدام یک شیوه مدیریت خاص و منحصر به خودشان را خواهند داشت که ما نمیتوانیم یک شیوه را برای همه آنها تعریف کنیم. اما خطری که از حانب برخی این این افراد متوجه مجلس میشود این است که جایگاه مجلس را به شدت تنزل خواهند داد.
ابراهیم نکو تاکید میکند: مدیریت در مجلس آتی باید حول دو نقطه متمرکز شود یکی بحث قانونگذاری است که رئیس مجلس به عنوان رئیس قوه مقننه نباید طبق روال قبلی عمل کند. قواعد، طرح و لوایح که چندان اهمیتی ندارند از دستور کار خارج شوند و وقت مجلس با این لوایح گرفته نشود یا وقت زیادی به آنها تخصیص داده نشود. در قانونگذاری مانند گذشته عمل نشود که طرحها و لوایح بعد از تصویب معطل میمانند یا دارای اشکالات زیادی هستند. بنابراین مدیرت مجلس باید به گونهای باشد که از طرح قوانین زائد در صحن و تصویب آنها جلوگیری کند. مورد مهم دیگر که متاسفانه با توجه به اینکه جزو وظایف نمایندگان است اما مغفول واقع شده بحث تحقیق و تفحص است که کمتر به آن بها داده میشود. ریاست آینده مجلس باید برای رفع این مشکل راهکاری ارائه کند که به عقیده من میتواند صحن علنی مجلس را از سه جلسه به دو جلسه تقلیل دهد و بیشتر در کمیسیونهای تخصصی مسائل مطرح شود. بها دادن به نهادهای تخصصی میتواند به شفافسازی منتهی شود که مدریت آتی مجلس با سازوکاری جدید میتواند به عنصر تحقیق و تفحص بها بدهد.
نکو کوچکسازی دولت را نیز از مباحثی میداند که مدیرت مجلس آینده میتواند در آن نقش بسزایی داشته باشد. او میگوید: به واسطه تحریمها در طی این سالها اختلاسها و رانتخواریهای زیادی در بدنه دولت شکل گرفت که ما با کوچکسازی آن میتوانیم جلوی آن را تا حدود زیادی بگیریم. لذا ضرورت دارد که مجلس نسبت به تصویب قوانینی که به کوچکسازی دولت منتهی شود حرکت کند و برنامه داشته باشد. بنابراین برای دستیابی به این مهم رئیس مجلس میتواند با کمک کمیسیونهای تخصصی و طرح آن در صحن کمک بزرگی برای کوچکسازی دولت کند.
این نماینده سابق مجلس درباره مدیریت به شیوه مدرن و سنتی و تعریف او از این شیوهها میگوید: شیوه مدیریت در مجلس شورای اسلامی سالهاست که به صورت سنتی اجرا میشود، به این صورت که رئیس پارلمان در ابتدای جلسه حاضر میشود و به افرادی که میخواهند نطقی داشته باشند وقت میدهد و میگوید چه کسی صحبت کند. در حالی که اگر امروز مجلس نمایندگان ما میخواهد نقش تاثیرگذاری داشته باشد نیازمند یک نظم جدید و شیوه مدیریت نوین است. یعنی استفاده از روش کشورهای موفق دنیا در مدیریت مجلس. سبک فعلی مجلس اصلا کارآمد نیست چرا که نهادی که وظیفه قانونگذاری دارد قوانینش گاهی معیوب و دارای اشکالات زیادی است. مجلس در تحقیق و تفحص دچار نقصانهای زیادی شده است و وظیفه این نهاد که همان نظارت بر حسن اجرای قانون در قالب تحقیق و تفحص است به فراموشی سپرده شده است. لذا برای رفع این ایرادات باید شیوه مدیریت تغییر کند. چرا که اگر بخواهد به سبک سنتی عمل کند سیاسیکاری در آن زیاد خواهد بود. منافع گروهی و جناحی حاکم شده و درنهایت منافع اشخاص بیشتر مدنظر خواهد بود. اما زمانی که شیوه مدریت نوین باشد هر کسی جرئت ندارد که نامزد پست ریاست مجلس شود یا این توانایی را در خود نمیبیند که در هیئت رئیسه یک کمیسیون عضو باشد. اینجا دیگر متخصصین در راس امور مجلس قرار میگیرند. بنابراین لاجرم مدیریت در مجلس آتی باید به سمت مدیریت نوین و مدرن حرکت کند تا مجلس را متحول کند و در راس امور قرار بگیرد. چرا که وقتی مجلس نتواند در جایگاه خودش قرار بگیرد دیگران وظایف او را انجام میدهند.
سالهاست که تلاش شده تا شاید شیوه مدیریت مدرن برای چنین نهادهایی اجرایی شود و جلوی بسیاری از مشکلات و لابیگریها و سیاسیکاریها گرفته شود. اما تا به حال این اتفاق رخ نداده است. هدایت مدیریت نهادهای شورایی سالهاست مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تا به حال در رابطه با چگونگی مدیریت آنها به اتفاقنظر نرسیدهاند. برخی معتقدند شیوه سنتی و فعلی در مجالس شورایی کشور ما باعث شده که لابیگریها و سیاسیکاریها در این مجالس نفوذ پیدا کند. یکی از نهادهایی که به صورت شورایی اداره میشود مجلس نمایندگان شورای اسلامی است. که اتفاقا مدیریت آن و جایگاه رئیس آن سالهاست به یکی از جنجالیترین مباحث در هر دوره از آغاز کار آن تبدیل شده است.
رئیس مجلس توسط نمایندگان برای یک دوره یکساله انتخاب میشود. رئیس بهارستان درواقع رئیس داخلی و گرداننده مجلس است و شانی همسو با دیگر نمایندگان راهیافته به مجلس دارد اما سالهاست که رئیس مجلس در جایگاه رئیس قوه قرار گرفته و قدرت بیشتری پیدا کرده است، به همین دلیل ما شاهد هستیم که در این دوره قبل از آغاز به کار مجلس یازدهم نامزدهای این پست از دوماه قبل لابیها و گعدههای خود را برای رسیدن به ریاست مجلس شروع کردهاند. کشمکشهای کاندیدهای ریاست بهارستان حتی باعث دعواهای درونجناحی در بین اصولگرایان شده و مدتهاست جناحها و طیفهای این جریان سیاسی درگیر دعواهای درونی بر سر ریاست آینده و ترکیب هیئت رئیسه مجلس هستند. درواقع شان ریاست مجلس به حدی بالا رفته است که برخی از آن برای رسیدن به ریاستجمهوری استفاده میکنند.
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که در مجلس نخست به عنوان اولین رئیس مجلس نظام جمهوری اسلامی بر این جایگاه تکیه زد، به خاطر حضورش در فرایندهای تصمیمساز رسمی و غیررسمی، فراتر از یک شخصیت حقوقی قرار گرفت. همچنین رابطه نزدیک آیتالله هاشمی با شخصیتهای درجه پرنفوذ کشور از جمله جانشینی فرماندهی کل قوا، برای او قدرت مانور بیشتری از یک رئیس مجلس در عرصه قدرت سیاسی و اجرایی فراهم میکرد. درواقع شان حقیقی این چهره پرنفوذ، جایگاه رئیس مجلس را فراتر از نقش اصلی آن برد. اما این نقش تاثیرگذار در جایگاه رئیس مجلس در هیچیک از روسای مجلس بعدی مشاهده نشد؛ حتی مهدی کروبی (رئیس مجلس سوم) و ناطق نوری (رئیس مجلس چهارم) نیز وجاهت شخصیت حقیقیشان بر شان حقوقی آنها در مسند ریاست بر مجلس اولی بود؛ اما اثرگذاری آنها در معادلات سیاسی در دوره ریاستشان بر مجلس، کمتر از دو چهره قبلی بوده است. حداد عادل که در مجلس اصولگرای هفتم ریاست مجلس را بر عهده گرفت، با توجه به اینکه یک دوره کامل ریاست مجلس را بر عهده داشت اما نفوذش کمتر روسای قبلی بود و به واسطه اینکه مجلس کاملا یکدست بود دوره خیلی آرامی را پشت سر گذاشت. اما بعد از مرحوم آیتالله هاشمی، تنها فردی که توانست تاحدودی دوباره جایگاه ریاست مجلس را بواسطه نفوذش فراتر ببرد علی لاریجانی بود. لاریجانی در مجلس هشتم بدون آنکه سابقه نمایندگی مجلس را داشته باشد، با ۲۳۹ هزار و ۴۳۶ رای به عنوان نماینده مردم قم راهی مجلس هشتم شد و با وجود اینکه حدادعادل در آن دوره با ۸۴۴ هزار و ۲۳۰ رای به عنوان نفر اول تهران و رئیس مجلس هفتم در آن مجلس حضور داشت، این لاریجانی بود که توانست به ریاست مجلس هشتم برسد. لاریجانی سابقه ریاست بر یک وزارتخانه و یک رسانه ملی و شورای عالی امنیت ملی را در چنته داشت. همین گذشته بود که باعث شد لاریجانی سه دوره رئیس مجلس بماند و حتی در مجلس دهم نیمهاصلاحطلب، محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید را پشت سر بگذارد. علی لاریجانی با نفوذی که داشت توانست ۱۲ سال بر این جایگاه تکیه بزند و یک ساختار کامل برای آن به وجود آورد به گونهای که بسیاری از منتقدان او میگویند جایگاه ریاست مجلس فقط در حد گرداننده مجلس است اما لاریجانی آن را در حد سران قوا بالا برد.
گدقیقا از همین دوره علی لاریجانی بود که نفوذ این جایگاه خیلی جدی گرفته شد تا حدی که حالا محمدباقر قالیباف از آن به عنوان پلهای برای رسیدن به پاستور میخواهد استفاده کند. اما قطعا شیوه مدیریت در این دوره از مجلس شورای اسلامی با لاریجانی متفاوت خواهد بود. حالا این جایگاه میخواهد در اختیار پایداریها قرار بگیرد چه نواصولگرایی قالیباف. با توجه به اینکه مجلس یکدست است اما اختلافات درونی زیادی وجود دارد، بنابراین نوع و شیوه مدیریت در این مجلس باید چگونه باشد و چه نقاط ضعفی وجود دارد که باید اصلاح شود؟ ابراهیم نکو، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در گفتوگو با «ابتکار» دراینباره پاسخ میدهد.
مدیریت در مجلس یکدست با اختلافات درونی بسیار سخت خواهد بود
ابراهیم نکو، در رابطه با شیو مدیریتی علی لاریجانی میگوید: ایرادات زیادی در نوع مدیریت آقای لاریجانی وجود داشت درواقع آقای لاریجانی دارای یک شیوع مدیریت خاص بود که در مواقع لازم توانست با استفاده از آن از عهده برخی مشکلات مجلس برآید و از ایجاد تنشهای زیادی در مجلس جلوگیری کند. در مجلس دهم ما شاهد تعدد جناحهای مختلف بودیم که علی لاریجانی توانست با مدیریت خود از نظرات آنها در استفاده کرده و اجازه بدهد همه جناحها اظهارنظر کنند.
این نماینده سابق مجلس با اشاره به نقاط ضعف مجلس طی سالهای اخیر، خاطرنشان میکند: مجلس نمایندگان سالهاست که از یک آفت رنج میبرد که باید تلاش شود در این دوره لااقل این ضعفها و آفتها به حداقل برسد. یکی از این نقاظ ضعف نبود نظم کافی هم در صحن علنی مجلس و نیز در کمسیسونها است. برای مثال در صحن علنی ما بیشترین بینظمی را به خصوص در هنگام حضور هیات دولت، را شاهد بودهایم، که چهرهای زشت از مجلس را در رسانهها به نمایش میگذارد. بنابراین در وهله اول باید قواعدی به تصویب برسد که نمایندگان نظم ظاهری مجلس را رعایت کنند. یا تجمع نمایندگان در جایگاه هیئت رئیسه بازتاب خیلی منفی دارد.
این فعال سیاسی با بیان اینکه در مجلس آتی نسبت به دورههای قبلی دارای تفاوتهایی است، میافزاید: ما در مجلس یازدهم شاهد یکپارچگی جناحی هستیم. اما باید توجه داشت که یکدست بودن مجلس امتیاز نیست و این میتواند عوارضی مخصوصا در بعد سیاسی در پی داشته باشد که برای جناحهای بیرون مجلس نیز چندان مناسب نیست. همچنین برای دولتی که روی کار خواهد آمد حالا آن دولت چه موافق این جریان باشد که مخالف دارای نکات منفی است. نکات منفی از این بابت که در چنین مجلس یکدستی جلوی تنوع اندیشهها و اظهارنظرهای مختلف گرفته میشود و کمتر شاهد اظهارات مخالف هستیم که در تصمیمگیریها کمک خواهند کرد.
او میافزاید: باید توجه داشت که دعواهای درونی و بینجناحی بسیار خطرناکتر از دعواهای بین حزبی است. در دعواهای حزبی دیدگاهها مقابل هم قرار میگیرند اما در مجلس آتی ما شاهد دعواهای درونجناحی خواهیم بود که میتواند به انشقاق در درون مجلس و اختلاف بین نمایندگان منتهی شود. افرادی که در حال حاضر به عنوان نامزد ریاست آینده مجلس مطرح شدهاند هرکدام یک شیوه مدیریت خاص و منحصر به خودشان را خواهند داشت که ما نمیتوانیم یک شیوه را برای همه آنها تعریف کنیم. اما خطری که از حانب برخی این این افراد متوجه مجلس میشود این است که جایگاه مجلس را به شدت تنزل خواهند داد.
ابراهیم نکو تاکید میکند: مدیریت در مجلس آتی باید حول دو نقطه متمرکز شود یکی بحث قانونگذاری است که رئیس مجلس به عنوان رئیس قوه مقننه نباید طبق روال قبلی عمل کند. قواعد، طرح و لوایح که چندان اهمیتی ندارند از دستور کار خارج شوند و وقت مجلس با این لوایح گرفته نشود یا وقت زیادی به آنها تخصیص داده نشود. در قانونگذاری مانند گذشته عمل نشود که طرحها و لوایح بعد از تصویب معطل میمانند یا دارای اشکالات زیادی هستند. بنابراین مدیرت مجلس باید به گونهای باشد که از طرح قوانین زائد در صحن و تصویب آنها جلوگیری کند. مورد مهم دیگر که متاسفانه با توجه به اینکه جزو وظایف نمایندگان است اما مغفول واقع شده بحث تحقیق و تفحص است که کمتر به آن بها داده میشود. ریاست آینده مجلس باید برای رفع این مشکل راهکاری ارائه کند که به عقیده من میتواند صحن علنی مجلس را از سه جلسه به دو جلسه تقلیل دهد و بیشتر در کمیسیونهای تخصصی مسائل مطرح شود. بها دادن به نهادهای تخصصی میتواند به شفافسازی منتهی شود که مدریت آتی مجلس با سازوکاری جدید میتواند به عنصر تحقیق و تفحص بها بدهد.
نکو کوچکسازی دولت را نیز از مباحثی میداند که مدیرت مجلس آینده میتواند در آن نقش بسزایی داشته باشد. او میگوید: به واسطه تحریمها در طی این سالها اختلاسها و رانتخواریهای زیادی در بدنه دولت شکل گرفت که ما با کوچکسازی آن میتوانیم جلوی آن را تا حدود زیادی بگیریم. لذا ضرورت دارد که مجلس نسبت به تصویب قوانینی که به کوچکسازی دولت منتهی شود حرکت کند و برنامه داشته باشد. بنابراین برای دستیابی به این مهم رئیس مجلس میتواند با کمک کمیسیونهای تخصصی و طرح آن در صحن کمک بزرگی برای کوچکسازی دولت کند.
این نماینده سابق مجلس درباره مدیریت به شیوه مدرن و سنتی و تعریف او از این شیوهها میگوید: شیوه مدیریت در مجلس شورای اسلامی سالهاست که به صورت سنتی اجرا میشود، به این صورت که رئیس پارلمان در ابتدای جلسه حاضر میشود و به افرادی که میخواهند نطقی داشته باشند وقت میدهد و میگوید چه کسی صحبت کند. در حالی که اگر امروز مجلس نمایندگان ما میخواهد نقش تاثیرگذاری داشته باشد نیازمند یک نظم جدید و شیوه مدیریت نوین است. یعنی استفاده از روش کشورهای موفق دنیا در مدیریت مجلس. سبک فعلی مجلس اصلا کارآمد نیست چرا که نهادی که وظیفه قانونگذاری دارد قوانینش گاهی معیوب و دارای اشکالات زیادی است. مجلس در تحقیق و تفحص دچار نقصانهای زیادی شده است و وظیفه این نهاد که همان نظارت بر حسن اجرای قانون در قالب تحقیق و تفحص است به فراموشی سپرده شده است. لذا برای رفع این ایرادات باید شیوه مدیریت تغییر کند. چرا که اگر بخواهد به سبک سنتی عمل کند سیاسیکاری در آن زیاد خواهد بود. منافع گروهی و جناحی حاکم شده و درنهایت منافع اشخاص بیشتر مدنظر خواهد بود. اما زمانی که شیوه مدریت نوین باشد هر کسی جرئت ندارد که نامزد پست ریاست مجلس شود یا این توانایی را در خود نمیبیند که در هیئت رئیسه یک کمیسیون عضو باشد. اینجا دیگر متخصصین در راس امور مجلس قرار میگیرند. بنابراین لاجرم مدیریت در مجلس آتی باید به سمت مدیریت نوین و مدرن حرکت کند تا مجلس را متحول کند و در راس امور قرار بگیرد. چرا که وقتی مجلس نتواند در جایگاه خودش قرار بگیرد دیگران وظایف او را انجام میدهند.