تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۳
کد مطلب : ۴۲۲۰۴۶
کبنا بررسی کرد
جدال حسینی بحرینیها و تاجگردون ها
۶
کبنا ؛
جوابیه سید قدرت حسینی به نامهی یکی از جوانان شهر گچساران راجع به موضوع اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون ، سکوت سید قدرت حسینی راجع به این موضوع مهم- که پیش از آن بخش زیادی از انگشت اشاره به عاملین فشار و پرونده سازی در این موضوع متوجه سید قدرت بود- را شکست.
این جدال اول حسینی بحرینی ده بزرگی و غلامرضا تاجگردون نیست و یقیناً جدال پایانی آنها نیز نخواهد بود. مشخص کردن اولین جدال این دو در عرصه سیاسی حساس گچساران و باشت کار سختی است. هر چند تاریخ اولین جدال رسمی و میدانی آنها به انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی در سال 1386 بر میگردد که در آن انتخابات حسینیها انتخابات را بردند.
این دو خانواده، دو خانواده بزرگ و ریشه دار در تاریخ صد سال اخیر باشت و گچساران میباشند. قبل از انقلاب پدران هر دو خانواده در مناسبات اجتماعی و ملوک الطوایفی آن زمان فعال و دارای جایگاه بودند. هر چند خانواده تاجگردون به جهت حضور نزدیک در پایگاه قدرت نزدیکی بیشتری به هسته مرکزی قدرت داشتند و آن گونه که غلام رضا تاجگردون در یک اظهار نظر پر حاشیه و پر انتقاد نیز گفته بود پدرش «مباشر خان» بود. حوادث مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی یک میدان جدید در جلوی روی این دو خانواده گذاشت. تحصیلات بالاتر آنها به نسبت سایرین آنها را درگیر شعارهای انقلاب و در ادامه در معرض فرصتهای جدید و بزرگ قرار داد. گچساران نیز از محدود شهرهای استان بود که چند حادثه بزرگ و تاریخی مربوط به انقلاب در آن رخ داد. این عوامل سبب توجه بیشتر به گچساران از سوی نیروهای انقلابی در مرکز شد و همین موضوع زمینه نزدیکی خانواده حسینیها با برخی انقلابیون تأثیر گذار در تحولات آینده را فراهم کرد.
در نقطه مقابل نیز این بهرام تاجگردون بود که خیلی زود در نقش یکی از رهبران جدید سیاسی استان در بعد از انقلاب چهره شد و تا سالها کرسی نمایندگی دو حوزه انتخابیه گچساران و کهگیلویه در اختیار وی بود.
شاید اولین جدال مهم تاجگردون نه با خانواده خاص حسینیها که با جریان سیاسی که چه آن زمان و چه هنوز سید قدرت عضوی از آن است در دومین انتخابات سراسری مجلس شورای اسلامی عیان شد. تاجگردون که در اولین دوره انتخابات مجلس با حمایت گسترده انقلابیون در رقابت با امیرحسین خوبانی پیروز شده بود نامزدیاش در دومین دوره با یک مانع بزرگ به نام نجفی رهنایی مواجه گردید. نجفی گزینه حزب تازه تأسیس و خیلی زود جوانمرگ جمهوری اسلامی بود و از همان زمان کلید فعالیتهای شدید این حزب و افتتاح دفاتر آن در نقاط مختلف کشور و بویژه استان زده شد. حزبی که نیروهای آن بعدها با نام «حزبی» ها در سپهر سیاسی کشور باقی ماندند و هنوز هم چهرههای سنتی و به جا مانده آن در استان با همان اصطلاح معروف "حزبی" معرفی میشوند. سید قدرت هم اگر چه چهره معروفی در آن زمان نبود ولی حتماً در لایههای بالایی و یا شاید میانی حزب به رهبری مرحوم نبی زاده فعالیت میکرد. انتخابات را بهرام تاجگردون و محمد موحد که حمایت بسیار خوبی در پشت سر خود داشت به نجفی باختند. در دوره بعد اما باز تاجگردون نامزد انتخابات شد و این بار وی پیروز انتخاباتی شد که رقیبش سید توکل کریمیان بود. جنگ تحمیلی در آن سالها که انتخابات اول، دوم و سوم در حال برگزاری بود میدان دیگری برای بروز برخی اتفاقات مهم و در آینده تأثیر گذار برای این دو خانواده بود. حسینیهای ده بزرگی در جنگ حضور فعالی داشتند و دو برادر آنها شهید و یک برادر نیز جانباز و به اسارت در آمد؛ برادری که بعدها با کتاب خاطرات خود و نزدیکی به سعید جلیلی در سطح ملی مطرح گردید. تاجگردون ها نیز در جنگ و حوادث مربوط به آن سالها حضور فعالی داشتند. بهرام تاجگردون در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی مجروح شد و احمد تاجگردون عضو خانواده تاجگردون ها در جنگ شهید شد.
در انتخابات چهارم در سال 1370 بهرام تاجگردون از موحد شکست خورد و چهار سال بعد بهرام تاجگردون رد صلاحیت شد و رقابت میان موحد و محقق دو هم ولایتی برای دو شهرستان بزرگ را موحد پیروز شد. چهار سال بعدتر یعنی در سال 1378 و در اوجاصلاحات دومخردادی دو حوزه انتخابیه گچساران و کهگیلویه از هم جدا شدند. در گچساران اگر چه در شمارش آرا نام بهرام تاجگردون به عنوان پیروز انتخابات بیرون آمد اما انتخابات توسط شورای نگهبان ابطال شد تا تاجگردون اول برای همیشه از صحنه انتخاباتی گچساران کنار زده شود. کسی که اما روانه مجلس شورای اسلامی شد مطرحترین چهره حزبی گسچاران و حتی استان یعنی مرحوم نبی زاده بود. حالا و همزمان با موضوع بررسی اعتبارنامه غلام رضا تاجگردون در مجلس یازدهم برخی مخالفان تاجگردون ها را به تاریخ ارجاع میدهند که آنها در آن زمان برای رد اعتبارنامه نبی زاده در مجلس شورای اسلامی در مجلس ششم رایزنی میکردند. اما برخیها بر این قیاس خورده میگیرند که اگر تاجگردون ها چنین رایزنی هم داشتند احتمالاً از این جهت بود که رأی آنها باطل شده بود و خود را ذی حق میدانستند و مجلس ششم که یک مجلس کاملاً دوم خردادی بود نیز نسبت به این موضوع حساس بود ولی هر چه بود اعتبارنامه نبی زاده تأیید شد. نبی زاده دو سال بعد در سال 1382 نامزد انتخابات شد. این بار نیز نبی زاده در غیاب تاجگردون ها پیروز انتخابات شد ولی همزمان با نمایندگی از دنیا رفت. در انتخابات میان دورهای در سال 1384 انتخابات گچساران میدان ظهور یک تاجگردون جوانتر بود. غلامرضا تاجگردون که قبل از این سابقه مدیریت در سازمان بسیار مهم و بزرگ برنامه و بودجه در دو استان کهگیلویه و بویراحمد و فارس را در کارنامه خود داشت در این دوره نامزد انتخابات شد تا در مقابل حزبیها و بیشتر با اعتبار خانوادگیاش زورآزمایی کند رد صلاحیت شد تا فرصت به یک حزبی دیگر یعنی علیمراد جعفری برسد. در سال 1386 انتخابات گچساران شلوغ شد تاجگردون جوان تأیید صلاحیت شد. در نقطه مقابل این بار یک باشتی دیگر و از روستای سیاسی ده بزرگ نیز وارد عرصه رقابت شد. فضای سیاسی کشور و بویژه استان کاملاً درید قدرت اصولگرایان سنتی و نو اصولگرا به رهبری ستار هدایتخواه و با استانداری سید مسعود حسینی بود. تاجگردون حضور قدرتمندی در انتخابات داشت. تا نیمههای شب خبرها حکایت از جلو بودن تاجگردون داشت اما در آخرین دقایق اعلام شد سید قدرت حسینی پیروز انتخابات است. تاجگردون به تروئیکای بیمه رفت و سید قدرت حسینی در حساسترین سالهای سیاسی کشور که یک سال آن همزمان با سال پر حادثه 1388 بود نماینده مردم گچساران در جمع کاملاً اصولگرای و حزبیهای قدیم نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی بود. حسینی و بزرگواری اما نتوانستد از سایه سنگین هدایتخواه بر عرصه سیاسی و تصمیم گیری استان کم کنند. حسینی در عرصه سیاسی استان در یک مقطع کوتاه یکی از نیروهای قدیمی حزبی گسچاران یعنی یدالله مرادی را بر رأس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان که در زیر سیطره مطلق باند مشایی_ بقایی بود گمارد اما عزل نابهنگام مرادی و معرفی ایزدی یک نیروی غیر بومی به جای مرادی واکنش تند حسینی و یکی دیگر از برادرانش را در جلسه تودیع در پی داشت.
سال 90 یک نقطه عطف برای حسینیها با خود به همراه داشت. چاپ و انتشار کتاب خاطرات برادر کوچکتر سید قدرت حسینی یعنی سید ناصر حسینی پور با نام «پایی که جا ماند» سبب توجهات زیاد و حتی تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب شد. اندکی بعد از چاپ این کتاب سعید جلیلی احتمالاً در یک تصمیم احساسی و عاطفی سید ناصر حسینی پور را به شورای امنیت ملی برد و در بخش جنگ نرم این شورای مهم به کار گرفت. حضور سید ناصر در شورای امنیت ملی همزمان با شکستهای پی در پی مذاکرات هستهای ایران و کشورهای طرف منازعه در این بحران بین المللی بود. سید ناصر در یکی از سفرهای تیم مذاکره کننده هستهای از اعضای این تیم بود، موضوعی که با انتقاد شدید مراکز مطالعاتی دیپلماسی همراه شد چرا که سید ناصر هیچ سابقه و تحصیلات دیپلماتیکی نداشت. اما بعدها گفته شد این سفر سید ناصر بیش از آن که مربوط به موضوع هستهای باشد بخاطر مسائل مربوط به خاطرات دوران اسارات سید ناصر حسینی پور در عراق بوده است.
اواخر سال نود اما برای حسینیها خوش یمن نبود. سید قدرت در رقابت با تاجگردون در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بازی را به تاجگردون باخت. نحوه برخورد حسینی بحرینی با این شسکت بسیار اخلاقی و به تعبیر عامیانهتر بزرگمنشانه بود. در چهار سال بعد از آن نیز سید قدرت نه تنها هیچ تعرض انتقادی به عملکرد تاجگردون نداشت که در برخی محافل گفته میشود وی در سال 1394 نیز از تاجگردون حمایت کرد. تاجگردون در آن سال با بیش از 70 درصد آرا پیروز انتخابات شد. دو دوره حضور در کسوت نمایندگی گچساران و همزمانی آن با دوران یک دولت همسو با تاجگردون فرصت طلایی در اختیار وی گذاشت تا قدرت بلامنازعی در عرصه سیاسی استان داشته باشد. این قدرت اما مدام با حمله و فشار نیروهای رقیب مواجه میشد. در این جدالها گاهی تاجگردون بهانه به دست رقیبان میداد و گاهی هم رقیبان برای حمله به تاجگردون بهانه تراشی میکردند اما هر چه بود تاجگردون هشت سال را پشت سر گذاشت تا در آستانه یک انتخابات جدید قرار بگیرد. حضور سید قدرت حسینی در سخنرانی مراسم روز 22 بهمن در دهدشت اولین نشانهای بود که نشان میداد این سید ده بزرگی که خوی و منش اصطلاحاً ریش سفیدانه ای دارد خود را آماده یک زور آزمایی جدید با تکنوکرات و صاحب نظر حوزه اقتصادی کشور از شهر باشت میکند. هر چه از آغاز سال 1398 میگذشت رقابت شدید و شدیدتر میشد. علاوه بر سید قدرت سایر چهرههای اصولگرای گچساران هم مدعی بودند ولی کاملاً روشن بود سید قدرت گزینه اصلی هستهی مرکزی اصولگرایان کشور، استان و شهرستان خواهد بود. اندکی قبل از حتی اعلام وضعیت تأیید صلاحیت نامزدها جنگ انتخاباتی در گچساران به انفجار نزدیک شد. این حرارات و حساسیت سبب برانگیختن حساسیت نهادهای قضایی، امنیتی و نظارتی بر انتخابات شد و هر دو گروه به آرامش دعوت شدند. خیلی زود چالش تاجگردون با اولتیماتیوم شدید امام جمعه گچساران آغاز شد. چالش بزرگتر اما در راه بود. بلاتکلیفی در وضعیت صلاحیتی تاجگردون برای انتخابات روزهای سختی را برای تاجگردون ها در پی داشت. سید قدرت حسینی در همین زمینه بیانیه داد و ابراز امیدواری کرد که رقیبش بتواند به عرصه بازگردد. رقیب به عرصه بازگشت اما فضا هیچ شباهتی با چهار سال قبل خود نداشت و تاجگردون نه برای رأی بالا که باید برای پیروزی میجنگید. یک تحلیل آن بود که رقبای اصولگرای زیاد تاجگردون یک فرصت خوب برای وی است و قطعاً همین تکثر اصولگرایان در پیروزی بالای چهل درصدی وی بی تأثیر نبود.
پیروزی در شمارش آرا پایان این یک جدال بحرینیها و تاجگردون ها نبود. اعتراض به روند انتخابات و مدیریت اجرایی آن شدت گرفت و گمانه زنیها از احتمالاً بررسی و یا حتی ابطال انتخابات توسط شورای نگهبان به میان آمد. بعد از تأیید انتخابات در حوزه انتخابیه گچساران و باشت توسط شورای نگهبان کم کم زمزمههایی از یک مانع جدید به نام مرحله تأیید اعتبار نامه نمایندگان در مجلس شورای اسلامی پیش کشیده شد. اوایل و با توجه به آن که حداقل در چهار دوره گذشته انتخابات کسی با این اهرم رد نشده بود چندان جدی گرفته نشد. اما نامه نگاری اعتراضی ابتدا ۶ نماینده و اندکی ۳ نماینده دیگر علیه اعتبار نامه تاجگردون در دو هفته اخیر نام تاجگردون و موضوعی تحت عنوان بررسی اعتبار نامه نمایندگان را سطح اخبار اول استان رسانده است. گروهی از نمایندگانمجلس به همراه بخشهای زیادی از گروههای اصولگرایان به جد بر علیه تاجگردون شروع به فعالیت کردند. برخی رسانهها و گروهها و چهرههای سیاسی در استان نیز با این موج ضدیت با تاجگردونهمراه شدند. ضدیتها دلایل زیادی دارد و اگر چه بهانه اصلی به گفته مخالفین فساد تاجگردون است اما شکی نیست که برخیها با زمینههای منطقهای و سیاسی علیه وی هستند. در استان هنوز هم اصلاح طلبان و حتی بهرامتاجگردون که در گذشته نیز گفته میشد منتقد تاجگردون جوانتر است و مسئولان سیاسی استان همچون استاندار و دو نماینده دیگر استان هیچ موضعی راجع به این اتفاقات نداشتهاند. برخی رسانهها و جوانان از گچساران و چند چهره محدود سیاسی استان به دفاع از تاجگردون برخاستهاند و بر این اصل قانونی انتقاداتی وارد کردهاند و راجع به تکلیف رأی مردم و تأییدیه قبلی شورای نگهبان سوالاتی مطرح کردهاند.
آزمون بسیار سختی برای تاجگردون است. نمایندگان نیز در یک شرایط سخت تصمیمگیری قرار گرفتهاند بخش زیادی از درصد کم رأی دهندگان به نمایندگان آنها را زیر فشار برای جدیت در برخورد قرار دادهاند و از طرفی هم شورای نگهبان در یک استعلام اعلام کرده است مدارکی که بر علیه تاجگردون به شورا ارسال شده قبلاً مورد بررسی شورا قرار گرفته است. از روز اول بسیاریها منشأ تحرکات علیه تاجگردون را به سید قدرت نسبت میدادند و مدعی پرونده سازی سید قدرت و سایر ذی نفوذان اصولگرا بر علیه تاجگردون بودند تا در نهایت سید باز هم با مشی خاص خود به حرف آمد و ضمن رد اتهام به نقش خود، اما بر فساد در طول دههها از سوی تاجگردونتاکید کرد. اعتبار نامه تاجگردون به سختی و در حالی که فضای سنگینی بر گچساران حاکم شده بود در شعبه ۱۲ تأیید شد. تفسیر قانون به نظر میرسید بر آن است که کار تمام شده است و اعتبارنامه صرفاً در مجلس قرائت خواهد شد ولی اخطار قانونی علیرضا زاکانی که قدرت واقعیاش در مجلس از قالیباف بیشتر است نمایندگان را مجاب کرد تا اعتبار نامه به کمیسیونتحقیق و در ادامه به صحن برگردد تا امیدواری برای ادامه نمایندگی تاجگردون به حداقل برسد. روزهای سخت برای تاجگردون و طرفدارانش تمامی نخواهد داشت سید قدرت که اندکی بعد از تأیید اعتبار نامه تاجگردون در شعبه دوازدهم عکس پیاده شدنش از پرواز تهران به گچساران به بیرون آمد احتمالاً در روزهای اخیر باز به تهران برگشته است.
حذف احتمالی تاجگردون گچساران را در یک تعلیق فرو خواهد برد. این حذف آسیب بزرگی برای تاجگردون ها خواهد بود و آنها را تا سالها به لاک سکوت و تلاش برای بازسازی خواهد برد. تعیین تاریخ انتخاب جایگزین در نبود احتمالی تاجگردون بر عهده شورای نگهبان خواهد بود. انتخابات دور دوم بخاطر کرونا هنوز برگزار نشده است و هیچ بعید نیست انتخاباتی که باید در میان دوره برگزار شود در شهریور امسال برگزار شود در غیر این صورت گچسارانی در یک سال آینده باید از داشتن نماینده محروم باشند.
این جدال، جدال اول میان تاجگردون ها و حسینیهای بحرینی نبود و قطعاً آخرین نیز نخواهد بود و جدالهای آینده شکل شدیدتر و تندتری نیز پیدا خواهند کرد.
با نگاهی به فراز و فرودها و منازعات این دو خانواده و قرار گرفتن در دو جبهه مخالف سیاسی واقعیتهای زیادی از ساختار سیاسی در کل کشور به دست میآید. افرادی که قدرت را اتفاقی یا بواسطه برخورداری از برخی شرایطی که در گذشته داشتهاند به دست میگیرند و خود دلیلی برای کنار رفتننمی بینند و اطرافیان هم فرصت ریسک و از دست دادن انسجام را ندارند و نیروهای جدید هرگز رشد نمیکنند. اینشرایط و جدال ادامه خواهد داشت و یقیناً در دورههای آینده باز هم شاهد حضور نیروهایی از این دو خانواده در رقابت انتخاباتی گچساران و باشت خواهیم بود.
این جدال اول حسینی بحرینی ده بزرگی و غلامرضا تاجگردون نیست و یقیناً جدال پایانی آنها نیز نخواهد بود. مشخص کردن اولین جدال این دو در عرصه سیاسی حساس گچساران و باشت کار سختی است. هر چند تاریخ اولین جدال رسمی و میدانی آنها به انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی در سال 1386 بر میگردد که در آن انتخابات حسینیها انتخابات را بردند.
این دو خانواده، دو خانواده بزرگ و ریشه دار در تاریخ صد سال اخیر باشت و گچساران میباشند. قبل از انقلاب پدران هر دو خانواده در مناسبات اجتماعی و ملوک الطوایفی آن زمان فعال و دارای جایگاه بودند. هر چند خانواده تاجگردون به جهت حضور نزدیک در پایگاه قدرت نزدیکی بیشتری به هسته مرکزی قدرت داشتند و آن گونه که غلام رضا تاجگردون در یک اظهار نظر پر حاشیه و پر انتقاد نیز گفته بود پدرش «مباشر خان» بود. حوادث مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی یک میدان جدید در جلوی روی این دو خانواده گذاشت. تحصیلات بالاتر آنها به نسبت سایرین آنها را درگیر شعارهای انقلاب و در ادامه در معرض فرصتهای جدید و بزرگ قرار داد. گچساران نیز از محدود شهرهای استان بود که چند حادثه بزرگ و تاریخی مربوط به انقلاب در آن رخ داد. این عوامل سبب توجه بیشتر به گچساران از سوی نیروهای انقلابی در مرکز شد و همین موضوع زمینه نزدیکی خانواده حسینیها با برخی انقلابیون تأثیر گذار در تحولات آینده را فراهم کرد.
در نقطه مقابل نیز این بهرام تاجگردون بود که خیلی زود در نقش یکی از رهبران جدید سیاسی استان در بعد از انقلاب چهره شد و تا سالها کرسی نمایندگی دو حوزه انتخابیه گچساران و کهگیلویه در اختیار وی بود.
شاید اولین جدال مهم تاجگردون نه با خانواده خاص حسینیها که با جریان سیاسی که چه آن زمان و چه هنوز سید قدرت عضوی از آن است در دومین انتخابات سراسری مجلس شورای اسلامی عیان شد. تاجگردون که در اولین دوره انتخابات مجلس با حمایت گسترده انقلابیون در رقابت با امیرحسین خوبانی پیروز شده بود نامزدیاش در دومین دوره با یک مانع بزرگ به نام نجفی رهنایی مواجه گردید. نجفی گزینه حزب تازه تأسیس و خیلی زود جوانمرگ جمهوری اسلامی بود و از همان زمان کلید فعالیتهای شدید این حزب و افتتاح دفاتر آن در نقاط مختلف کشور و بویژه استان زده شد. حزبی که نیروهای آن بعدها با نام «حزبی» ها در سپهر سیاسی کشور باقی ماندند و هنوز هم چهرههای سنتی و به جا مانده آن در استان با همان اصطلاح معروف "حزبی" معرفی میشوند. سید قدرت هم اگر چه چهره معروفی در آن زمان نبود ولی حتماً در لایههای بالایی و یا شاید میانی حزب به رهبری مرحوم نبی زاده فعالیت میکرد. انتخابات را بهرام تاجگردون و محمد موحد که حمایت بسیار خوبی در پشت سر خود داشت به نجفی باختند. در دوره بعد اما باز تاجگردون نامزد انتخابات شد و این بار وی پیروز انتخاباتی شد که رقیبش سید توکل کریمیان بود. جنگ تحمیلی در آن سالها که انتخابات اول، دوم و سوم در حال برگزاری بود میدان دیگری برای بروز برخی اتفاقات مهم و در آینده تأثیر گذار برای این دو خانواده بود. حسینیهای ده بزرگی در جنگ حضور فعالی داشتند و دو برادر آنها شهید و یک برادر نیز جانباز و به اسارت در آمد؛ برادری که بعدها با کتاب خاطرات خود و نزدیکی به سعید جلیلی در سطح ملی مطرح گردید. تاجگردون ها نیز در جنگ و حوادث مربوط به آن سالها حضور فعالی داشتند. بهرام تاجگردون در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی مجروح شد و احمد تاجگردون عضو خانواده تاجگردون ها در جنگ شهید شد.
در انتخابات چهارم در سال 1370 بهرام تاجگردون از موحد شکست خورد و چهار سال بعد بهرام تاجگردون رد صلاحیت شد و رقابت میان موحد و محقق دو هم ولایتی برای دو شهرستان بزرگ را موحد پیروز شد. چهار سال بعدتر یعنی در سال 1378 و در اوجاصلاحات دومخردادی دو حوزه انتخابیه گچساران و کهگیلویه از هم جدا شدند. در گچساران اگر چه در شمارش آرا نام بهرام تاجگردون به عنوان پیروز انتخابات بیرون آمد اما انتخابات توسط شورای نگهبان ابطال شد تا تاجگردون اول برای همیشه از صحنه انتخاباتی گچساران کنار زده شود. کسی که اما روانه مجلس شورای اسلامی شد مطرحترین چهره حزبی گسچاران و حتی استان یعنی مرحوم نبی زاده بود. حالا و همزمان با موضوع بررسی اعتبارنامه غلام رضا تاجگردون در مجلس یازدهم برخی مخالفان تاجگردون ها را به تاریخ ارجاع میدهند که آنها در آن زمان برای رد اعتبارنامه نبی زاده در مجلس شورای اسلامی در مجلس ششم رایزنی میکردند. اما برخیها بر این قیاس خورده میگیرند که اگر تاجگردون ها چنین رایزنی هم داشتند احتمالاً از این جهت بود که رأی آنها باطل شده بود و خود را ذی حق میدانستند و مجلس ششم که یک مجلس کاملاً دوم خردادی بود نیز نسبت به این موضوع حساس بود ولی هر چه بود اعتبارنامه نبی زاده تأیید شد. نبی زاده دو سال بعد در سال 1382 نامزد انتخابات شد. این بار نیز نبی زاده در غیاب تاجگردون ها پیروز انتخابات شد ولی همزمان با نمایندگی از دنیا رفت. در انتخابات میان دورهای در سال 1384 انتخابات گچساران میدان ظهور یک تاجگردون جوانتر بود. غلامرضا تاجگردون که قبل از این سابقه مدیریت در سازمان بسیار مهم و بزرگ برنامه و بودجه در دو استان کهگیلویه و بویراحمد و فارس را در کارنامه خود داشت در این دوره نامزد انتخابات شد تا در مقابل حزبیها و بیشتر با اعتبار خانوادگیاش زورآزمایی کند رد صلاحیت شد تا فرصت به یک حزبی دیگر یعنی علیمراد جعفری برسد. در سال 1386 انتخابات گچساران شلوغ شد تاجگردون جوان تأیید صلاحیت شد. در نقطه مقابل این بار یک باشتی دیگر و از روستای سیاسی ده بزرگ نیز وارد عرصه رقابت شد. فضای سیاسی کشور و بویژه استان کاملاً درید قدرت اصولگرایان سنتی و نو اصولگرا به رهبری ستار هدایتخواه و با استانداری سید مسعود حسینی بود. تاجگردون حضور قدرتمندی در انتخابات داشت. تا نیمههای شب خبرها حکایت از جلو بودن تاجگردون داشت اما در آخرین دقایق اعلام شد سید قدرت حسینی پیروز انتخابات است. تاجگردون به تروئیکای بیمه رفت و سید قدرت حسینی در حساسترین سالهای سیاسی کشور که یک سال آن همزمان با سال پر حادثه 1388 بود نماینده مردم گچساران در جمع کاملاً اصولگرای و حزبیهای قدیم نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی بود. حسینی و بزرگواری اما نتوانستد از سایه سنگین هدایتخواه بر عرصه سیاسی و تصمیم گیری استان کم کنند. حسینی در عرصه سیاسی استان در یک مقطع کوتاه یکی از نیروهای قدیمی حزبی گسچاران یعنی یدالله مرادی را بر رأس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان که در زیر سیطره مطلق باند مشایی_ بقایی بود گمارد اما عزل نابهنگام مرادی و معرفی ایزدی یک نیروی غیر بومی به جای مرادی واکنش تند حسینی و یکی دیگر از برادرانش را در جلسه تودیع در پی داشت.
سال 90 یک نقطه عطف برای حسینیها با خود به همراه داشت. چاپ و انتشار کتاب خاطرات برادر کوچکتر سید قدرت حسینی یعنی سید ناصر حسینی پور با نام «پایی که جا ماند» سبب توجهات زیاد و حتی تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب شد. اندکی بعد از چاپ این کتاب سعید جلیلی احتمالاً در یک تصمیم احساسی و عاطفی سید ناصر حسینی پور را به شورای امنیت ملی برد و در بخش جنگ نرم این شورای مهم به کار گرفت. حضور سید ناصر در شورای امنیت ملی همزمان با شکستهای پی در پی مذاکرات هستهای ایران و کشورهای طرف منازعه در این بحران بین المللی بود. سید ناصر در یکی از سفرهای تیم مذاکره کننده هستهای از اعضای این تیم بود، موضوعی که با انتقاد شدید مراکز مطالعاتی دیپلماسی همراه شد چرا که سید ناصر هیچ سابقه و تحصیلات دیپلماتیکی نداشت. اما بعدها گفته شد این سفر سید ناصر بیش از آن که مربوط به موضوع هستهای باشد بخاطر مسائل مربوط به خاطرات دوران اسارات سید ناصر حسینی پور در عراق بوده است.
اواخر سال نود اما برای حسینیها خوش یمن نبود. سید قدرت در رقابت با تاجگردون در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بازی را به تاجگردون باخت. نحوه برخورد حسینی بحرینی با این شسکت بسیار اخلاقی و به تعبیر عامیانهتر بزرگمنشانه بود. در چهار سال بعد از آن نیز سید قدرت نه تنها هیچ تعرض انتقادی به عملکرد تاجگردون نداشت که در برخی محافل گفته میشود وی در سال 1394 نیز از تاجگردون حمایت کرد. تاجگردون در آن سال با بیش از 70 درصد آرا پیروز انتخابات شد. دو دوره حضور در کسوت نمایندگی گچساران و همزمانی آن با دوران یک دولت همسو با تاجگردون فرصت طلایی در اختیار وی گذاشت تا قدرت بلامنازعی در عرصه سیاسی استان داشته باشد. این قدرت اما مدام با حمله و فشار نیروهای رقیب مواجه میشد. در این جدالها گاهی تاجگردون بهانه به دست رقیبان میداد و گاهی هم رقیبان برای حمله به تاجگردون بهانه تراشی میکردند اما هر چه بود تاجگردون هشت سال را پشت سر گذاشت تا در آستانه یک انتخابات جدید قرار بگیرد. حضور سید قدرت حسینی در سخنرانی مراسم روز 22 بهمن در دهدشت اولین نشانهای بود که نشان میداد این سید ده بزرگی که خوی و منش اصطلاحاً ریش سفیدانه ای دارد خود را آماده یک زور آزمایی جدید با تکنوکرات و صاحب نظر حوزه اقتصادی کشور از شهر باشت میکند. هر چه از آغاز سال 1398 میگذشت رقابت شدید و شدیدتر میشد. علاوه بر سید قدرت سایر چهرههای اصولگرای گچساران هم مدعی بودند ولی کاملاً روشن بود سید قدرت گزینه اصلی هستهی مرکزی اصولگرایان کشور، استان و شهرستان خواهد بود. اندکی قبل از حتی اعلام وضعیت تأیید صلاحیت نامزدها جنگ انتخاباتی در گچساران به انفجار نزدیک شد. این حرارات و حساسیت سبب برانگیختن حساسیت نهادهای قضایی، امنیتی و نظارتی بر انتخابات شد و هر دو گروه به آرامش دعوت شدند. خیلی زود چالش تاجگردون با اولتیماتیوم شدید امام جمعه گچساران آغاز شد. چالش بزرگتر اما در راه بود. بلاتکلیفی در وضعیت صلاحیتی تاجگردون برای انتخابات روزهای سختی را برای تاجگردون ها در پی داشت. سید قدرت حسینی در همین زمینه بیانیه داد و ابراز امیدواری کرد که رقیبش بتواند به عرصه بازگردد. رقیب به عرصه بازگشت اما فضا هیچ شباهتی با چهار سال قبل خود نداشت و تاجگردون نه برای رأی بالا که باید برای پیروزی میجنگید. یک تحلیل آن بود که رقبای اصولگرای زیاد تاجگردون یک فرصت خوب برای وی است و قطعاً همین تکثر اصولگرایان در پیروزی بالای چهل درصدی وی بی تأثیر نبود.
پیروزی در شمارش آرا پایان این یک جدال بحرینیها و تاجگردون ها نبود. اعتراض به روند انتخابات و مدیریت اجرایی آن شدت گرفت و گمانه زنیها از احتمالاً بررسی و یا حتی ابطال انتخابات توسط شورای نگهبان به میان آمد. بعد از تأیید انتخابات در حوزه انتخابیه گچساران و باشت توسط شورای نگهبان کم کم زمزمههایی از یک مانع جدید به نام مرحله تأیید اعتبار نامه نمایندگان در مجلس شورای اسلامی پیش کشیده شد. اوایل و با توجه به آن که حداقل در چهار دوره گذشته انتخابات کسی با این اهرم رد نشده بود چندان جدی گرفته نشد. اما نامه نگاری اعتراضی ابتدا ۶ نماینده و اندکی ۳ نماینده دیگر علیه اعتبار نامه تاجگردون در دو هفته اخیر نام تاجگردون و موضوعی تحت عنوان بررسی اعتبار نامه نمایندگان را سطح اخبار اول استان رسانده است. گروهی از نمایندگانمجلس به همراه بخشهای زیادی از گروههای اصولگرایان به جد بر علیه تاجگردون شروع به فعالیت کردند. برخی رسانهها و گروهها و چهرههای سیاسی در استان نیز با این موج ضدیت با تاجگردونهمراه شدند. ضدیتها دلایل زیادی دارد و اگر چه بهانه اصلی به گفته مخالفین فساد تاجگردون است اما شکی نیست که برخیها با زمینههای منطقهای و سیاسی علیه وی هستند. در استان هنوز هم اصلاح طلبان و حتی بهرامتاجگردون که در گذشته نیز گفته میشد منتقد تاجگردون جوانتر است و مسئولان سیاسی استان همچون استاندار و دو نماینده دیگر استان هیچ موضعی راجع به این اتفاقات نداشتهاند. برخی رسانهها و جوانان از گچساران و چند چهره محدود سیاسی استان به دفاع از تاجگردون برخاستهاند و بر این اصل قانونی انتقاداتی وارد کردهاند و راجع به تکلیف رأی مردم و تأییدیه قبلی شورای نگهبان سوالاتی مطرح کردهاند.
آزمون بسیار سختی برای تاجگردون است. نمایندگان نیز در یک شرایط سخت تصمیمگیری قرار گرفتهاند بخش زیادی از درصد کم رأی دهندگان به نمایندگان آنها را زیر فشار برای جدیت در برخورد قرار دادهاند و از طرفی هم شورای نگهبان در یک استعلام اعلام کرده است مدارکی که بر علیه تاجگردون به شورا ارسال شده قبلاً مورد بررسی شورا قرار گرفته است. از روز اول بسیاریها منشأ تحرکات علیه تاجگردون را به سید قدرت نسبت میدادند و مدعی پرونده سازی سید قدرت و سایر ذی نفوذان اصولگرا بر علیه تاجگردون بودند تا در نهایت سید باز هم با مشی خاص خود به حرف آمد و ضمن رد اتهام به نقش خود، اما بر فساد در طول دههها از سوی تاجگردونتاکید کرد. اعتبار نامه تاجگردون به سختی و در حالی که فضای سنگینی بر گچساران حاکم شده بود در شعبه ۱۲ تأیید شد. تفسیر قانون به نظر میرسید بر آن است که کار تمام شده است و اعتبارنامه صرفاً در مجلس قرائت خواهد شد ولی اخطار قانونی علیرضا زاکانی که قدرت واقعیاش در مجلس از قالیباف بیشتر است نمایندگان را مجاب کرد تا اعتبار نامه به کمیسیونتحقیق و در ادامه به صحن برگردد تا امیدواری برای ادامه نمایندگی تاجگردون به حداقل برسد. روزهای سخت برای تاجگردون و طرفدارانش تمامی نخواهد داشت سید قدرت که اندکی بعد از تأیید اعتبار نامه تاجگردون در شعبه دوازدهم عکس پیاده شدنش از پرواز تهران به گچساران به بیرون آمد احتمالاً در روزهای اخیر باز به تهران برگشته است.
حذف احتمالی تاجگردون گچساران را در یک تعلیق فرو خواهد برد. این حذف آسیب بزرگی برای تاجگردون ها خواهد بود و آنها را تا سالها به لاک سکوت و تلاش برای بازسازی خواهد برد. تعیین تاریخ انتخاب جایگزین در نبود احتمالی تاجگردون بر عهده شورای نگهبان خواهد بود. انتخابات دور دوم بخاطر کرونا هنوز برگزار نشده است و هیچ بعید نیست انتخاباتی که باید در میان دوره برگزار شود در شهریور امسال برگزار شود در غیر این صورت گچسارانی در یک سال آینده باید از داشتن نماینده محروم باشند.
این جدال، جدال اول میان تاجگردون ها و حسینیهای بحرینی نبود و قطعاً آخرین نیز نخواهد بود و جدالهای آینده شکل شدیدتر و تندتری نیز پیدا خواهند کرد.
با نگاهی به فراز و فرودها و منازعات این دو خانواده و قرار گرفتن در دو جبهه مخالف سیاسی واقعیتهای زیادی از ساختار سیاسی در کل کشور به دست میآید. افرادی که قدرت را اتفاقی یا بواسطه برخورداری از برخی شرایطی که در گذشته داشتهاند به دست میگیرند و خود دلیلی برای کنار رفتننمی بینند و اطرافیان هم فرصت ریسک و از دست دادن انسجام را ندارند و نیروهای جدید هرگز رشد نمیکنند. اینشرایط و جدال ادامه خواهد داشت و یقیناً در دورههای آینده باز هم شاهد حضور نیروهایی از این دو خانواده در رقابت انتخاباتی گچساران و باشت خواهیم بود.