تاریخ انتشار
جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۸
کد مطلب : ۴۲۲۲۵۰
چرا در مسئله عدالت نمره مطلوبی به دست نیاوردهایم؟
راه اساسی فقرزُدایی «اشتغالآفرینی» است
۰
کبنا ؛
«باید اذعان کنیم که در دههی پیشرفت و عدالت، نمرهی مطلوبی درباب عدالت به دست نیاوردهایم.» ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ این عبارت رهبر انقلاب اسلامی در پیامی که بهمناسبت آغاز به کار مجلس یازدهم صادر کردند بهروشنی عقبماندگی در مسئلهی عدالت این آرمان و ارزش مهمِ نظام اسلامی را نشان میدهد. موضوعی که پیش از این از سوی ایشان مورد تصریح قرار گرفته بود: «در مورد عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در دههی پیشرفت و عدالت واقعاً پیشرفت کردیم [امّا] در زمینهی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم.، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم.» ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
البته حضرت آیتالله خامنهای در بیانیهی گام دوم انقلاب تأکید کردند که: «نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست.» ۱۳۹۷/۱۱/۲۲
برای بررسی و تحلیل ابعاد مسئلهی عدالت و عدم دستیابی به نقطهی مطلوب در این زمینه، از کارشناسان، تحلیلگران و فعالین فرهنگی و سیاسی نظر خواهی شده است و پرسیدهایم: به نظر شما این نقص جدی در مسئلهی عدالت اولا ناشی از چه بوده است؟ و ثانیا اولویتهای کلیدی برای جبران بیعدالتی چیست؟
در گفتار زیر حجتالاسلام دکتر محمدحسین حسینزاده بحرینی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی و نمایندهی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤال ما راه اساسی فقرزُدایی را اشتغالآفرینی، رفع موانع تولید و بهبود فضای محیط کسبوکار دانستهاند:
رهبر انقلاب میفرمایند علیرغم تلاشهایی که شده، متأسفانه در باب عدالت نمرهی مطلوبی به دست نیاوردیم. این خیلی مهم است. ببینید وقتی عالیترین مقام یک جامعه و حاکمیت صراحتاً اظهار میکند که ما در باب عدالت به نمرهی قابل قبولی دست پیدا نکردیم، این دلالت عملیاتیاش برای ما نمایندگان و برای کسانی که در قوهی مجریه و دستگاه قضائی کشور هستند، یک رهنمود عملیاتی دارد. آن رهنمود این است که اگر هم در گذشته اشتباه کردیم، حداقل از الان به بعد باید مسیرمان را تصحیح کنیم. ما باید جهتگیریمان در قانونگذاری، در انتخاب مسئولین، در نظارت بر رفتار مسئولین و بازخوردهایی که از جامعه میگیریم، مثل یک خطکش خیلی شفاف مرتباً پیش رویمان باشد که آن خطکش، خطکش عدالت است. ضریب جینی ۴۲ صدم، یعنی جامعهی ما دچار نابرابری است و بهلحاظ توزیع درآمد کشوری هستیم که متأسفانه قلّههای بسیار بلند درآمدِ بعضا نامشروع و غیرقانونی در کنار درههای بسیار عمیق فقر وجود دارد.
مطالبهی رهبر معظّم انقلاب در اینباره جدی است. این امر واجبی است و مجلس و دولت هر کاری میکنند، باید برآیندش ارتقاء سطح عدالت باشد.
چرا فقر ایجاد میشود و نمود فقر چیست؟ نمود فقر این است که یک خانوار به اندازهی کفاف درآمد نداشته باشد. اگر جامعه به درجهای رسید که بخش قابل توجهی از خانوارها به اندازهی کفاف درآمد نداشته باشند، این جامعه دچار فقر میشود. در بعضی از کشورها این فقر ناشی از این است که در آن کشور ثروت کم است. طبیعی است که در یک کشوری که ثروت وجود ندارد فقر هم گسترش پیدا میکند. اما در کشور ما منشأ فقر، نبود ثروت نیست. بلکه ما کشور ثروتمندی هستیم و جزو بیست اقتصاد برتر دنیا هستیم. منابع طبیعی در ایران کمنظیر است.
سؤال این است، کشوری که این همه ثروت و قدمت دارد و در مسئولینش برای برطرف کردن فقر این همه انگیزه وجود دارد، کجای کارش اشکال دارد؟ اولین سؤالی که باید پاسخ دهیم این است که چرا فقر ایجاد شده است؟ وقتی از فقر صحبت میکنیم این دلالت عملیاش نباید این باشد که برویم دست فقرا را بگیریم و به آنها کمک کنیم و یارانهی بیشتری بدهیم، البته اگر نیاز است باید این کار را هم که جزء وظایف حکومت است انجام دهیم.
اما راه فقرزُدایی این است که «بسترهای ایجاد درآمد» را توسعه دهیم. یکی از ریشههای جدیِ فقر، «بیکاری» است. خانوادهای که در آن هیچکس شاغل نیست، درآمد ندارد و خانوادهای که درآمد ندارد فقیر است. اگر قرار است فقرزُدایی بشود باید اشتغال توسعه پیدا کند تا بیکاری به حداقل ممکن برسد. اگر بیکاری کنترل نشود فقر ریشهکن نمیشود. اینکه ما مساعده، کمک نقدی و سبد معیشتی بدهیم، راه ریشهایِ فقرزُدایی نیست، اگر ضرورت دارد در یک مقطعی باید این کار را بکنیم.
برای بالا بردن نمرهی عدالت باید اشتغال ایجاد کنیم. اما چرا اشتغال پایین است و بیکار زیاد داریم؟ پاسخش در یک حوزهی دیگری است. شغل را کسانی ایجاد میکنند که از ثروت کافی برای سرمایهگذاری و از تخصص و تکنولوژی برخوردارند. اینها کارخانه و مرکز خدماتی ایجاد میکنند و مزرعهی کشاورزی و دامداری راه میاندازند. ریشهی اینکه در ایران شغل کم هست و بیکاری بالاست این است که افراد اشتغالآفرین بهدلیل موانع بسیار زیادی که حکومت ایجاد کرده، نمیتوانند اشتغال ایجاد کنند.
در جامعهای که کارآفرینش به این نتیجه برسد که کسبوکارش را رها کند و عائلهی بانک بشود، یعنی از محل سپردهگذاری امورات روزمرهی خودش را بگذراند، این جامعه مستحق بیکاری و فقر است. از سال ۱۳۸۰ تا الان که ما در ایران بانکهای خصوصی را ایجاد کردیم، متأسفانه تیشه به ریشهی کسبوکارهایمان زدیم. بانکهای خصوصی بر سر نرخ سود رقابت راهانداختند. بهتدریج بانکهای دولتی هم در این بازی آمدند و نرخ سود هر روز بالا و بالاتر رفت و ۲۰ تا ۳۰ درصد سود میدادند. در جامعهای که بتوان بدون دردسر سپرده گذاشت و گرفتار حق بیمه و گرفتار کارگر نشد و ۲۰ تا۳۰ درصد سود گرفت، دیگر با چه منطقی میشود پول را بهسمت کسبوکار برد؟ و با چه منطقی کارخانه احداث کرد؟ طبیعی است که همه عائلهی بانکها میشوند.
الان ما در اقتصاد ایران مبتلای به این فاجعه شدهایم و مردممان را عائلهی بانکها کردهایم. وقتی مردم نانخور بانکها میشوند دیگر رغبتی به کسبوکار ندارند. وقتی مردم کسبوکار ایجاد نکنند نیاز به کارگر هم ندارند. آن کسی هم که پولی ندارد که سپرده بگذارد، سپرده و شغلی نخواهد داشت؛ ما الان به این نقطه رسیدهایم. وقتی رهبر میفرمایند به معیشت مردم برسید، معنای عملیاتی آن برای نمایندگان مجلس این است که باید فضای اقتصاد را بهگونهای بازسازی کنند که مردم بتوانند کسبوکار راه بیندازند و شغل ایجاد کنند. کارآفرین رغبت کند کارخانه بسازد، مزرعهی کشاورزی ایجاد کند، کسبوکار راه بیندازد و مشاغل دانشبنیان توسعه پیدا کند. همهی اینها را ما باید فراهم کنیم.
به این ترتیب مطالبهی رهبر انقلاب محقق خواهد شد. چون هم اقتصاد راه میافتد و هم جهش تولید اتفاق میافتد و هم شغل ایجاد میشود که بهصورت پایدار فقر از جامعه ریشهکن میشود. کار اساسی بهبود فضای کسبوکار، برطرف کردن موانع تولید، تشویق و دلگرم کردن تولیدکننده و ایجاد شغل است که نتیجهی آن رفع اساسی و پایداری فقر در کشور میشود.
البته حضرت آیتالله خامنهای در بیانیهی گام دوم انقلاب تأکید کردند که: «نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست.» ۱۳۹۷/۱۱/۲۲
برای بررسی و تحلیل ابعاد مسئلهی عدالت و عدم دستیابی به نقطهی مطلوب در این زمینه، از کارشناسان، تحلیلگران و فعالین فرهنگی و سیاسی نظر خواهی شده است و پرسیدهایم: به نظر شما این نقص جدی در مسئلهی عدالت اولا ناشی از چه بوده است؟ و ثانیا اولویتهای کلیدی برای جبران بیعدالتی چیست؟
در گفتار زیر حجتالاسلام دکتر محمدحسین حسینزاده بحرینی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی و نمایندهی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤال ما راه اساسی فقرزُدایی را اشتغالآفرینی، رفع موانع تولید و بهبود فضای محیط کسبوکار دانستهاند:
رهبر انقلاب میفرمایند علیرغم تلاشهایی که شده، متأسفانه در باب عدالت نمرهی مطلوبی به دست نیاوردیم. این خیلی مهم است. ببینید وقتی عالیترین مقام یک جامعه و حاکمیت صراحتاً اظهار میکند که ما در باب عدالت به نمرهی قابل قبولی دست پیدا نکردیم، این دلالت عملیاتیاش برای ما نمایندگان و برای کسانی که در قوهی مجریه و دستگاه قضائی کشور هستند، یک رهنمود عملیاتی دارد. آن رهنمود این است که اگر هم در گذشته اشتباه کردیم، حداقل از الان به بعد باید مسیرمان را تصحیح کنیم. ما باید جهتگیریمان در قانونگذاری، در انتخاب مسئولین، در نظارت بر رفتار مسئولین و بازخوردهایی که از جامعه میگیریم، مثل یک خطکش خیلی شفاف مرتباً پیش رویمان باشد که آن خطکش، خطکش عدالت است. ضریب جینی ۴۲ صدم، یعنی جامعهی ما دچار نابرابری است و بهلحاظ توزیع درآمد کشوری هستیم که متأسفانه قلّههای بسیار بلند درآمدِ بعضا نامشروع و غیرقانونی در کنار درههای بسیار عمیق فقر وجود دارد.
مطالبهی رهبر معظّم انقلاب در اینباره جدی است. این امر واجبی است و مجلس و دولت هر کاری میکنند، باید برآیندش ارتقاء سطح عدالت باشد.
چرا فقر ایجاد میشود و نمود فقر چیست؟ نمود فقر این است که یک خانوار به اندازهی کفاف درآمد نداشته باشد. اگر جامعه به درجهای رسید که بخش قابل توجهی از خانوارها به اندازهی کفاف درآمد نداشته باشند، این جامعه دچار فقر میشود. در بعضی از کشورها این فقر ناشی از این است که در آن کشور ثروت کم است. طبیعی است که در یک کشوری که ثروت وجود ندارد فقر هم گسترش پیدا میکند. اما در کشور ما منشأ فقر، نبود ثروت نیست. بلکه ما کشور ثروتمندی هستیم و جزو بیست اقتصاد برتر دنیا هستیم. منابع طبیعی در ایران کمنظیر است.
سؤال این است، کشوری که این همه ثروت و قدمت دارد و در مسئولینش برای برطرف کردن فقر این همه انگیزه وجود دارد، کجای کارش اشکال دارد؟ اولین سؤالی که باید پاسخ دهیم این است که چرا فقر ایجاد شده است؟ وقتی از فقر صحبت میکنیم این دلالت عملیاش نباید این باشد که برویم دست فقرا را بگیریم و به آنها کمک کنیم و یارانهی بیشتری بدهیم، البته اگر نیاز است باید این کار را هم که جزء وظایف حکومت است انجام دهیم.
اما راه فقرزُدایی این است که «بسترهای ایجاد درآمد» را توسعه دهیم. یکی از ریشههای جدیِ فقر، «بیکاری» است. خانوادهای که در آن هیچکس شاغل نیست، درآمد ندارد و خانوادهای که درآمد ندارد فقیر است. اگر قرار است فقرزُدایی بشود باید اشتغال توسعه پیدا کند تا بیکاری به حداقل ممکن برسد. اگر بیکاری کنترل نشود فقر ریشهکن نمیشود. اینکه ما مساعده، کمک نقدی و سبد معیشتی بدهیم، راه ریشهایِ فقرزُدایی نیست، اگر ضرورت دارد در یک مقطعی باید این کار را بکنیم.
برای بالا بردن نمرهی عدالت باید اشتغال ایجاد کنیم. اما چرا اشتغال پایین است و بیکار زیاد داریم؟ پاسخش در یک حوزهی دیگری است. شغل را کسانی ایجاد میکنند که از ثروت کافی برای سرمایهگذاری و از تخصص و تکنولوژی برخوردارند. اینها کارخانه و مرکز خدماتی ایجاد میکنند و مزرعهی کشاورزی و دامداری راه میاندازند. ریشهی اینکه در ایران شغل کم هست و بیکاری بالاست این است که افراد اشتغالآفرین بهدلیل موانع بسیار زیادی که حکومت ایجاد کرده، نمیتوانند اشتغال ایجاد کنند.
در جامعهای که کارآفرینش به این نتیجه برسد که کسبوکارش را رها کند و عائلهی بانک بشود، یعنی از محل سپردهگذاری امورات روزمرهی خودش را بگذراند، این جامعه مستحق بیکاری و فقر است. از سال ۱۳۸۰ تا الان که ما در ایران بانکهای خصوصی را ایجاد کردیم، متأسفانه تیشه به ریشهی کسبوکارهایمان زدیم. بانکهای خصوصی بر سر نرخ سود رقابت راهانداختند. بهتدریج بانکهای دولتی هم در این بازی آمدند و نرخ سود هر روز بالا و بالاتر رفت و ۲۰ تا ۳۰ درصد سود میدادند. در جامعهای که بتوان بدون دردسر سپرده گذاشت و گرفتار حق بیمه و گرفتار کارگر نشد و ۲۰ تا۳۰ درصد سود گرفت، دیگر با چه منطقی میشود پول را بهسمت کسبوکار برد؟ و با چه منطقی کارخانه احداث کرد؟ طبیعی است که همه عائلهی بانکها میشوند.
الان ما در اقتصاد ایران مبتلای به این فاجعه شدهایم و مردممان را عائلهی بانکها کردهایم. وقتی مردم نانخور بانکها میشوند دیگر رغبتی به کسبوکار ندارند. وقتی مردم کسبوکار ایجاد نکنند نیاز به کارگر هم ندارند. آن کسی هم که پولی ندارد که سپرده بگذارد، سپرده و شغلی نخواهد داشت؛ ما الان به این نقطه رسیدهایم. وقتی رهبر میفرمایند به معیشت مردم برسید، معنای عملیاتی آن برای نمایندگان مجلس این است که باید فضای اقتصاد را بهگونهای بازسازی کنند که مردم بتوانند کسبوکار راه بیندازند و شغل ایجاد کنند. کارآفرین رغبت کند کارخانه بسازد، مزرعهی کشاورزی ایجاد کند، کسبوکار راه بیندازد و مشاغل دانشبنیان توسعه پیدا کند. همهی اینها را ما باید فراهم کنیم.
به این ترتیب مطالبهی رهبر انقلاب محقق خواهد شد. چون هم اقتصاد راه میافتد و هم جهش تولید اتفاق میافتد و هم شغل ایجاد میشود که بهصورت پایدار فقر از جامعه ریشهکن میشود. کار اساسی بهبود فضای کسبوکار، برطرف کردن موانع تولید، تشویق و دلگرم کردن تولیدکننده و ایجاد شغل است که نتیجهی آن رفع اساسی و پایداری فقر در کشور میشود.