تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۰
کد مطلب : ۴۲۳۱۷۷
یادداشت ارسالی:
فرجام حزن انگیز فرزندان گچساران / عزلهای پی در پی در غروب تاجگردون
۱۵
کبنا ؛متن ارسالی: زوال دولت تدبیر فرا نرسیده، اما در غیاب نماینده قدرتمند در پارلمان، زوال رشد و بالندگی اداری سیاسی فرزندان گچساران آغاز شده و سرعت آن شتاب بسیار گرفته است. در این سالها به همت نماینده مقتدر ادوار اخیر گچساران در مجلس شورای اسلامی، بالندگی فرزندان توانمند گچساران آغاز شده بود و از همین منظر، احساس مهجوریت اهالی شهرستانهای باشت و گچساران در نظم اداری سیاسی استان کهیگیلویه و بویراحمد کم رنگ شد و احساس تعلق آنها به استان بشدت افزایش یافت.
در ادوار گذشته، به اسباب گوناگون و از جمله عدم اقتدار برخی نمایندگان گچساران و یا دوره کوتاه نمایندگی برخی از نمایندگان این شهرستان، چندان فرصت ارتقاء فرزندان گچساران و باشت در سطوح استانی دست نیافت و همین امر احساس بیگانگی و غریبی آنها با استان کهگیلویه و بویراحمد را افزون میکرد و موجب گسست عاطفی و عدم تعلق خاطر آنها به استان نیز شده بود و تمایل جدایی و پیوست شدن به سایر استانها در درون آنها رشد کرده بود.
در دوره نمایندگی غلامرضا تاجگردون، اقبال اداری و سیاسی به اردوگاه نیروهای انسانی این شهرستان بازگشت و مناصب اداری و سیاسی قابل توجهی از نظام اداری استان و کشور به فرزندان شایسته گچساران و باشت رسید و فرصت عرض اندام و پیشرفت به آنها داده شد. اما این روزها با افول موقت تک ستارهِ درخشانِ سیاسی این دیار در سپهر سیاسی کشور، هراس از بازگشت به گذشته و عدم ارتقاء سیاسی و اداری نیروهای انسانی این خطه از کشور پررنگ شد و متاسفانه دیری نپاییده که این ذهنیت در شُرف به واقعیت پیوستن است.
به محض رد اعتبارنامه تاجگرون در چهارشنبه هفته گذشته (مورخ 18/ 4 /99)، مجید سینایی نژاد از معاونت آموزش و پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کهگیلویه و بویراحمد کنار گذاشته شد و بلافاصله بعد از آن وحید محمدی تبار از دیگر فرزندان این خطه، از مدیرکل بحران استانداری کنار گذاشته شد تا به سرعت و ناباورانه در فراق پشتیبان پارلمانی، در اندک زمانی سنگر به سنگر بچههای این دیار را به عقب برانند.
هم آنانکه روزی یا از سر ترس و چاپلوسی و یا ظاهراً از باب ارادت، برای تاجگردون خم میشدند و دست بر سینه میگذاشتند، به محضی که «جرس فریاد میدارد» که دیگر از وی خبر نیست، به یارانش ندا در دادند؛ «که بربندید محملها»!
در غیاب تاجگردون، آنانکه از وی دلخور بودند و یا از وی کینه به دل داشتند از آن عالیجناب خاکستری در استانداری تا دیگر کسانی که روزی بادمجان دور بشقاب تاجگردون میچیدند و برای وی خوش رقصی میکردند، همه شمشیر از نیام برکشیدهاند تا به حذف فرزندان خطه گچساران همت گمارند، اما باید بدانند که به فضل الهی دوباره روزی آفتابِ اقبال طلوع خواهد کرد و سرزمین تفیده این خطهی خونگرم را گرمی دوباره خواهد بخشید... که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها!
---------------------------------------
سید کمال صالحیان فر
---------------------------------------
در ادوار گذشته، به اسباب گوناگون و از جمله عدم اقتدار برخی نمایندگان گچساران و یا دوره کوتاه نمایندگی برخی از نمایندگان این شهرستان، چندان فرصت ارتقاء فرزندان گچساران و باشت در سطوح استانی دست نیافت و همین امر احساس بیگانگی و غریبی آنها با استان کهگیلویه و بویراحمد را افزون میکرد و موجب گسست عاطفی و عدم تعلق خاطر آنها به استان نیز شده بود و تمایل جدایی و پیوست شدن به سایر استانها در درون آنها رشد کرده بود.
در دوره نمایندگی غلامرضا تاجگردون، اقبال اداری و سیاسی به اردوگاه نیروهای انسانی این شهرستان بازگشت و مناصب اداری و سیاسی قابل توجهی از نظام اداری استان و کشور به فرزندان شایسته گچساران و باشت رسید و فرصت عرض اندام و پیشرفت به آنها داده شد. اما این روزها با افول موقت تک ستارهِ درخشانِ سیاسی این دیار در سپهر سیاسی کشور، هراس از بازگشت به گذشته و عدم ارتقاء سیاسی و اداری نیروهای انسانی این خطه از کشور پررنگ شد و متاسفانه دیری نپاییده که این ذهنیت در شُرف به واقعیت پیوستن است.
به محض رد اعتبارنامه تاجگرون در چهارشنبه هفته گذشته (مورخ 18/ 4 /99)، مجید سینایی نژاد از معاونت آموزش و پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کهگیلویه و بویراحمد کنار گذاشته شد و بلافاصله بعد از آن وحید محمدی تبار از دیگر فرزندان این خطه، از مدیرکل بحران استانداری کنار گذاشته شد تا به سرعت و ناباورانه در فراق پشتیبان پارلمانی، در اندک زمانی سنگر به سنگر بچههای این دیار را به عقب برانند.
هم آنانکه روزی یا از سر ترس و چاپلوسی و یا ظاهراً از باب ارادت، برای تاجگردون خم میشدند و دست بر سینه میگذاشتند، به محضی که «جرس فریاد میدارد» که دیگر از وی خبر نیست، به یارانش ندا در دادند؛ «که بربندید محملها»!
در غیاب تاجگردون، آنانکه از وی دلخور بودند و یا از وی کینه به دل داشتند از آن عالیجناب خاکستری در استانداری تا دیگر کسانی که روزی بادمجان دور بشقاب تاجگردون میچیدند و برای وی خوش رقصی میکردند، همه شمشیر از نیام برکشیدهاند تا به حذف فرزندان خطه گچساران همت گمارند، اما باید بدانند که به فضل الهی دوباره روزی آفتابِ اقبال طلوع خواهد کرد و سرزمین تفیده این خطهی خونگرم را گرمی دوباره خواهد بخشید... که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها!
---------------------------------------
سید کمال صالحیان فر
---------------------------------------