تاریخ انتشار
دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۹
کد مطلب : ۴۲۳۶۹۶
در گفت و گو با دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین؛
تندروهاي هر دو جريان زمينه ساز «ظهور جريان سوم»
۰
کبنا ؛
جریانهای سیاسی موجود در ایران در سالهای اخیر با مشکلات زیادی بهخصوص از سوی پایگاه اجتماعی خود روبهرو هستند. اصلاحطلبان با ریزش پایگاه اجتماعی خود و با کاهش اعتبار و اعتماد سرمایه اجتماعی خود مواجه هستند. درمقابل اما جریان اصولگرایی درگیر اختلافات و افتراقهای درونی شده که به مرور روند تندوری در دستورکار جریان قرار گرفته است. یعنی هر چه میگذرد چهرههای معتدل جریان اصولگرایی حذف شده یا به حاشیه رانده شدهاند و درعوض افراد تندرو با رویکردهای افراطی جانشین آنها شده و قدرت را در این جریان به دست گرفتهاند. ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا میگوید دیگر امیدی به احیا و بازسازی جریان اصولگرایی نیست و به بنبست رسیده است. بنابراین تنها یک جریان سوم با رهبری افرادی معتقد به سیاستورزی کشور به دور از رویکردهای افراط و تفریطی میتواند کشور را نجات دهد.
ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین
ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین و چهره سیاسی اصولگرا، در رابطه با عوامل تاثیرگذار در به حاشیه رانده شدن چهرههای معتدل جریان اصولگرایی و تسلط تندروهای در این جریان به آرمان ملی میگوید: عوامل زیادی در رابطه با به حاشیه رانده شدن چهرههای معتدل جریان اصولگرای دخیل بوده است. حضور احمدینژاد و اظهارات او در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نهم و همچنین عدم پیوستگی و همراهی طیفهای اصولگرا در این جبهه در کنار برخی اظهاراتی که از ناحیه مخالفین این جریان مطرح میشد نیز در این کنارهگیری طیف معتدل تاثیرگذار بوده است. البته نباید از سوءمدیریت برخی اصولگرایان در عرصه مدیریتی کشور چشمپوشی کرد. یا رویکرد افراطگرایانهای که برخی اصولگرایان حتی در ترکیب هیات رهبری اصولگرایی از جمله عوامل افتراق و ازهمگسیختگی در بین چهرهها و طیفها بوده است. اما در نهایت همه خواسته یا ناخواسته مجموع این عوامل به یک نتیجه منتهی میشود، و آن هم شرایط موجود است که از چنین وضعیتی بوی حلوای ختم جریان اصولگرایی به مشام میرسد. لذا این افراد شاید بهزعم خودشان خواستند به جریانی که در ابتدای پیدایش یک جریان اصیل و ارزنده بود کمک کنند، اما در نهایت ناخواسته اصولگرایی را به چنین وضعیتی انداختند.
ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین
ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین و چهره سیاسی اصولگرا، در رابطه با عوامل تاثیرگذار در به حاشیه رانده شدن چهرههای معتدل جریان اصولگرایی و تسلط تندروهای در این جریان به آرمان ملی میگوید: عوامل زیادی در رابطه با به حاشیه رانده شدن چهرههای معتدل جریان اصولگرای دخیل بوده است. حضور احمدینژاد و اظهارات او در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نهم و همچنین عدم پیوستگی و همراهی طیفهای اصولگرا در این جبهه در کنار برخی اظهاراتی که از ناحیه مخالفین این جریان مطرح میشد نیز در این کنارهگیری طیف معتدل تاثیرگذار بوده است. البته نباید از سوءمدیریت برخی اصولگرایان در عرصه مدیریتی کشور چشمپوشی کرد. یا رویکرد افراطگرایانهای که برخی اصولگرایان حتی در ترکیب هیات رهبری اصولگرایی از جمله عوامل افتراق و ازهمگسیختگی در بین چهرهها و طیفها بوده است. اما در نهایت همه خواسته یا ناخواسته مجموع این عوامل به یک نتیجه منتهی میشود، و آن هم شرایط موجود است که از چنین وضعیتی بوی حلوای ختم جریان اصولگرایی به مشام میرسد. لذا این افراد شاید بهزعم خودشان خواستند به جریانی که در ابتدای پیدایش یک جریان اصیل و ارزنده بود کمک کنند، اما در نهایت ناخواسته اصولگرایی را به چنین وضعیتی انداختند.
نباید منتظر تغییر باشیم
ماجرای حذف یا به حاشیه رانده شدن چهرههای شاخص اصولگرایی مدتهاست در این جریان کلید خورده است، به نوعی که افرادی همچون ناطقنوری، محمدرضا باهنر و علی لاریجانی حالا مانند گذشته در مرکز و محور این جریان قرار ندارند و به نوعی میشود گفت به حاشیه رانده شدهاند. این فعال سیاسی اصولگرا درباره نقش طیفهای تندرو برای به حاشیه راندن این چهرهها، میگوید: حرکت تهاجمی افراطگرایان اصولگرا در پیش گرفتند باعث شده که چهرههای معتدلتر این جریان در موضع انفعال قرار بگیرند. یعنی کنشگران تندرو در عرصه سیاستورزی با برند اصولگرایی کاری کردند که به مرور چهرههای معتدل به حاشیه رانده شوند. در مقابل عدم واکنش جدی از سوی چهرههای معتدل این جریان نسبت به تندرویها باعث شد که هم طیف تندرو در این جریان مسلط شود و هم هر روز قدرتشان بیشتر شود. دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین در ادامه میافزاید: علت چنین رویکردی این بود که معتدلها در جریان اصولگرا خیلی به درگیری و فرسایشی کردن چنین مخالفتهای دورنی اعتقاد نداشتند. اینها فکر میکردند که با سپردن جبهه به افراد و گرایشهای تندرو قضیه حل میشود و شاید در فرصت دیگری بتوانند جان تازهای بگیرند، که این اتفاق نیفتاد و دیگر هم نباید منتظر تحولی و تغییر رویکردی در جریان اصولگرایی بود.
اصولگرایی به پایان خط رسیده
این فعال سیاسی برای رهایی جریان اصولگرایی در دام تندروی و افراطی، همچنین بالا بردن سطح مشارکت در انتخابات و حفظ پایگاه اجتماعی خود، میگوید: به اعتقاد من جریان اصولگرایی به پایان خط رسیده است. یعنی دیگر راهی برای برونرفت از این وضعیت که امروز تندروها صحنهگردان آن هستند، وجود ندارد. میشود گفت در این عرصه رویاروی درونجناحی، این تندروها بودند که توانستند بر طیف معتدلتر پیشی گرفته و به اهداف مدنظر خود در این جریان دست یابند، که امروز شاهد چنین وضعیتی در جریان اصولگرایی باشیم. لذا من فکر میکنم امروز خود این طیفهای تندرو و رادیکال نیز به این جمعبندی رسیدند که به قول معروف حنای آنها هم رنگ ندارد. همانطور که انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم نیز نشان داد که ما در دوران برگزاری رقابتهای انتخاباتی در مجلس و رقابت بین جناحهای مطرح کشور سابقه نداشته که با مشارکت حداقلی مردم مواجه شویم. یعنی این سطح از مشارکت تا به حال در هیچ دورهای را شاهد نبودیم. این عدم رغبت مشارکت در انتخابات نشانگر بنبست دو جریان سیاسی مطرح در کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان است. یعنی هم جبهه اصلاحطلبی به عنوان یک مرده سیاسی مطرح است و نیز تندروهای جریان اصولگرایی دیگ پخت حلوای جریان اصولگرایی را بارگذاشتهاند. او تصریح میکند: ما دیدیم که در مجلس یازدهم شورای اسلامی چگونه از دو نماینده دولت یعنی وزیر خارجه و سرپرست وزارت صمت دعوت میشود اما نوع استقبال و برخورد نمایندگان به چه صورت بود. چه تعابیر و القاب و تهمتهایی نسبت به آنها روا داشتند که در نهایت رهبری معظم انقلاب اسلامی از این رفتار نمایندگان انتقاد کرد تا بدین صورت جلوی تندرویها گرفته شود. به همین خاطر من معتقدم دیگر برای یافتن راهکاری برای برونرفت از این وضعیت خیلی دیر شده است. این فعال سیاسی تنها راه نجات کشور از این وضعیت را ظهور یک جریان سوم میداند و تاکید میکند: این جریان سوم باید براساس خرد سیاسی و عقلانیت و منطق همچنین احترام به شعور مردم و تکیه بر برآیند آرا و اندیشههای مردمی شکل گرفته و حرکت کند. ما نیازمند یک جریان سوم هستیم با لیدری افرادی که معتقد به اداره عرصه سیاستورزی کشور به دور از رویکردهای افراط و تفریطی هستند.
ماجرای حذف یا به حاشیه رانده شدن چهرههای شاخص اصولگرایی مدتهاست در این جریان کلید خورده است، به نوعی که افرادی همچون ناطقنوری، محمدرضا باهنر و علی لاریجانی حالا مانند گذشته در مرکز و محور این جریان قرار ندارند و به نوعی میشود گفت به حاشیه رانده شدهاند. این فعال سیاسی اصولگرا درباره نقش طیفهای تندرو برای به حاشیه راندن این چهرهها، میگوید: حرکت تهاجمی افراطگرایان اصولگرا در پیش گرفتند باعث شده که چهرههای معتدلتر این جریان در موضع انفعال قرار بگیرند. یعنی کنشگران تندرو در عرصه سیاستورزی با برند اصولگرایی کاری کردند که به مرور چهرههای معتدل به حاشیه رانده شوند. در مقابل عدم واکنش جدی از سوی چهرههای معتدل این جریان نسبت به تندرویها باعث شد که هم طیف تندرو در این جریان مسلط شود و هم هر روز قدرتشان بیشتر شود. دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین در ادامه میافزاید: علت چنین رویکردی این بود که معتدلها در جریان اصولگرا خیلی به درگیری و فرسایشی کردن چنین مخالفتهای دورنی اعتقاد نداشتند. اینها فکر میکردند که با سپردن جبهه به افراد و گرایشهای تندرو قضیه حل میشود و شاید در فرصت دیگری بتوانند جان تازهای بگیرند، که این اتفاق نیفتاد و دیگر هم نباید منتظر تحولی و تغییر رویکردی در جریان اصولگرایی بود.
اصولگرایی به پایان خط رسیده
این فعال سیاسی برای رهایی جریان اصولگرایی در دام تندروی و افراطی، همچنین بالا بردن سطح مشارکت در انتخابات و حفظ پایگاه اجتماعی خود، میگوید: به اعتقاد من جریان اصولگرایی به پایان خط رسیده است. یعنی دیگر راهی برای برونرفت از این وضعیت که امروز تندروها صحنهگردان آن هستند، وجود ندارد. میشود گفت در این عرصه رویاروی درونجناحی، این تندروها بودند که توانستند بر طیف معتدلتر پیشی گرفته و به اهداف مدنظر خود در این جریان دست یابند، که امروز شاهد چنین وضعیتی در جریان اصولگرایی باشیم. لذا من فکر میکنم امروز خود این طیفهای تندرو و رادیکال نیز به این جمعبندی رسیدند که به قول معروف حنای آنها هم رنگ ندارد. همانطور که انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم نیز نشان داد که ما در دوران برگزاری رقابتهای انتخاباتی در مجلس و رقابت بین جناحهای مطرح کشور سابقه نداشته که با مشارکت حداقلی مردم مواجه شویم. یعنی این سطح از مشارکت تا به حال در هیچ دورهای را شاهد نبودیم. این عدم رغبت مشارکت در انتخابات نشانگر بنبست دو جریان سیاسی مطرح در کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان است. یعنی هم جبهه اصلاحطلبی به عنوان یک مرده سیاسی مطرح است و نیز تندروهای جریان اصولگرایی دیگ پخت حلوای جریان اصولگرایی را بارگذاشتهاند. او تصریح میکند: ما دیدیم که در مجلس یازدهم شورای اسلامی چگونه از دو نماینده دولت یعنی وزیر خارجه و سرپرست وزارت صمت دعوت میشود اما نوع استقبال و برخورد نمایندگان به چه صورت بود. چه تعابیر و القاب و تهمتهایی نسبت به آنها روا داشتند که در نهایت رهبری معظم انقلاب اسلامی از این رفتار نمایندگان انتقاد کرد تا بدین صورت جلوی تندرویها گرفته شود. به همین خاطر من معتقدم دیگر برای یافتن راهکاری برای برونرفت از این وضعیت خیلی دیر شده است. این فعال سیاسی تنها راه نجات کشور از این وضعیت را ظهور یک جریان سوم میداند و تاکید میکند: این جریان سوم باید براساس خرد سیاسی و عقلانیت و منطق همچنین احترام به شعور مردم و تکیه بر برآیند آرا و اندیشههای مردمی شکل گرفته و حرکت کند. ما نیازمند یک جریان سوم هستیم با لیدری افرادی که معتقد به اداره عرصه سیاستورزی کشور به دور از رویکردهای افراط و تفریطی هستند.